کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور- ۳۴
نادر پس از شش ماه غيبت به ديدار الياس خان آمده. او با اندوه به عمويش اطلاع مى دهد كه دچار بيمارى سل شده است.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد. خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود.
«کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در رادیو زمانه هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۳۴ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
نادر پس از شش ماه غيبت به ديدار الياس خان آمده. او با اندوه به عمويش اطلاع مى دهد كه دچار بيمارى سل شده است. الياس خان منقلب مىشود. او عاشق اين برادرزاده است. مى خواهد هرطور شده به او كمك كند. پيشنهاد مىدهد تا او را به فرانسه يا سوئيس بفرستد. نادر دلش نمىخواهد به مملكت بيگانه برود. نادر كه مىرود الياس خان خاطرات دورانهاى مختلف زندگىاش را به خاطر مىآورد. او محصول يك عشق است و در شب تولدش او را از مادر جدا كردهاند. زندگىاش در روستا گذشته و هميشه دچار اين احساس بود كه با خانواده روستايىاش فرق دارد. كشته شدن پسر پنج ماهه خانواده به دست پدر بچه او را منقلب مىكند. الياس خان تصميم مىگيرد برود و برادر بزرگش را پيدا كند و...
نظرها
نظری وجود ندارد.