مذهب، یونس نبی و حقوق بشر
مراد مختاری - نیاز آدمی از مذهب این است که مذهب از خود مایه گذاشته و انسانی که به هر دلیلی زمین خورده است را از زمین بلند کند.
اخیراً بحث حکایت یونس نبی در شکم ماهی در پرونده کیفری آقای محسن امیر اصلانی در ایران مطرح شد. ایشان گرچه به هر اتهامی در تاریخ دوم مهر ۱۳۹۳ در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند اما نقطه نظرات ایشان و زیر سوال بردن حکایت یونس نبی در شکم ماهی در حکم اولیه به زیان ایشان قید گردید. در اینجا قصد پرداختن به پرونده این متهم نیست بلکه غرض این است که ببینیم مذهب تا چه حد می تواند حقوق فردی را به خاطر زیر سوال بردن وقایع و یا اولیاء مذهبی از ایشان سلب کند.
اجازه دهید همین واقعه یونس نبی را به عنوان یک نمونه مذهبی مرور کنیم. یونس نبی یکی از انبیاء بنی اسرائیل بوده که در سده هشتم قبل از میلاد در بلدی در اسرائیل میزیسته. برای اینکه وارد حاشیه نشویم اجازه دهید تا حکایت یونس نبی را صرفاً بر اساس همان روایات اسلامی که مبتنی بر آیات قرآنی هستند (بدون بررسی و در نظر گرفتن هیچ منبع دیگری) مرور کنیم.
بر اساس روایات اسلامی چنانکه در آیات ۱۳۹ تا ۱۴۸ سوره صافات قرآن هم آمده است، یونس نبی از طرف خدا ماموریت مییابد تا به اهالی نینوا وعده دهد اگر از گناهانشان توبه نکنند عذاب الهی بر ایشان نازل خواهد شد. اهالی نینوا در ابتدا به یونس اعتنا نکرده و توبه نمیکنند لذا یونس نبی از نینوا خارج شده و منتظر فرود آمدن عذاب الهی بر آنها میشود. اما پس از خروج یونس نبی، اهالی شهر توبه کرده و خدا نیز اتفاقاً بر آنها رحم کرده و عذابی بر آنها نمیفرستند. یونس نبی که انتظار این رحمت و بخشش را نداشت جا خورده لذا با یک کشتی راهی دریا میشود. کشتی در بین راه دچار طوفان شده و نهایتا اهالی کشتی به قید قرعه یونس نبی را به دریا میاندازند تا طوفان آرام گیرد. اما یک ماهی بزرگ یونس نبی را میبلعد. یونس نبی در شکم ماهی به حضور خدا دعا کرده و نهایتاً آن ماهی پس از چند روز به فرمان خدا یونس نبی را در ساحل دریا زنده فرود میآورد.
این قسمت اعظم حکایت یونس نبی طبق روایات اسلامی است. این حکایت میتواند از نظر علمی و تاریخی نیز مورد بررسی قرار گیرد تا صحت و سقم ادعاهای موجود در این حکایت بررسی شود اما اگر در اینجا این حکایت را صرفاً از نقطه نظر مذهبی نگاه کنیم مهمترین پیام اخلاقی این حکایت این است که رحمت و بخشش خدا شامل حال همه بنی نوع بشر است، از خود یونس نبی گرفته تا هر خطاکار دیگری صرفهنظر از عقاید مذهبیاش. اما اگر مذهبیون، پیام اخلاقی این متن را دریافت نکنند در اینصورت صرفاً در پی حواشی این حکایت رفته و در پی سرکوب هر دگراندیشی بر میآیند که عقل خود را در درک این حکایت بکار گیرد. کل حکایت یونس نبی را حتی اگر افسانه هم بدانیم و آنرا در ردیف کلیله و دمنه مطالعه کنیم باز هدف آن صرفاً انتقال این پیام اخلاقی است که خداوند برای همه مردم رحمان و رحیم است و نه جبار. تفسیرهای متعصبانه از متون اینچنینی که بیشتر در پی انتقال یک پیام اخلاقی هستند میتواند بر خرمن هفتاد و دو ملت آتش زند.
آدمی منکر ز تسبیح جماد
و آن جماد اندر عبادت اوستاد
بلک هفتاد و دو ملت هر یکی
بیخبر از یکدگر واندر شکی
(مثنوی حضرت مولانا)
اصولاً آدمی صاحب اندیشه و عقل است و بطور ذاتی قدرت تشخیص سره را از ناسره دارد و هیچ نیازی به پند و اندرز دیگران ندارد. کدام آدمی است که نداند دزدی، یا قتل، یا تجاوز به عنف بد است اما با اینحال افراد مرتکب این افعال ناپسند میشوند نه به خاطر اینکه «نمیدانند» چه فعلی خطاست بلکه به خاطر اینکه «نمیتوانند» از خطا اجتناب کنند. کسی که گرسنه است بالاجبار دست به دزدی میزند و اتفاقاً چون میداند این کار ناشایست است شبانه و بطور پنهانی به دور از چشم دیگران آنرا انجام میدهد. پس نیاز آدمی این نیست که یک مذهبی وی را پند و اندرز دهد که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، چه چیزی بخورد یا چه چیزی نخورد، چه چیزی بپوشد و یا چه چیزی نپوشد. نیاز آدمی از مذهب این است که مذهب از خود مایه گذاشته و انسانی که به هر دلیلی زمین خورده است را از زمین بلند کند و فرصت دوبارهای برای ادامه حیات به وی ببخشد نه آنکه به عکس جان وی را بگیرد.
لینک مطلب در تریبون زمانه
نظرها
مراد مختاری
دوست گرامی: کامنت گذار محترم با تشکر از شما جهت مطالعه یادداشت فوق و پوزش از جنابعالی بابت ایجاد سوء تعبیر در این یادداشت. بسیار خوشحالم از اینکه آیات قرآن را به دقت بررسی کرده و برخی از آنها راهم حتی به بنده یادآور شدید. بطور کوتاه عرض کنم که غرض از نگارش یادداشت فوق صحه گذاشتن یا نگذاشتن بر وقایع مذهبی اینچنینی نیست بلکه هدف صرفا این است که نگاه معتقدین به قرآن را از تعصب و عداوت (وهمین ایاتی که شما در بالا هم ذکر کردید) برداریم و آنها را با رحمان و رحیم بودن کسی که او را عبادت میکنند (خدا) روبرو کنیم. برای بنده که در امنیت کامل نشسته ام فحش دادن به جمهوری اسلامی سخت نیست اما تاوان فحش های من را کسانی همچون مرحوم محسن امیر اصلانی باید بپردازند که همینک در بند هستند. شما برای داشتن جامعه ای بهتر یا باید متعصبین را از بین ببری یا باید تلاش کنی تا طرز فکر آنها را تغییر دهی و من در یادداشت فوق راه دوم را برگزیده ام. از آنجا که شعرا و عرفای ما همیشه از مذهبیون به معنویت نزدیکتر بوده اند اجازه دهید با بیتی از نشاط اصفهانی از شما خداحافظی کنم: طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
reza torabi
با عرض ادب واحترام نویسنده ء محترم جایی درمتن نوشته خود اشاره کرده اند که : ... کل حکایت یونس نبی را حتی اگر افسانه هم بدانیم و آنرا در ردیف کلیله و دمنه مطالعه کنیم باز هدف آن صرفاً انتقال این پیام اخلاقی است که خداوند برای همه مردم رحمان و رحیم است و نه جبار... معلوم میشه هنوزبه افسانه بودن وزندگی انسان دردل ماهی باور داره چون لغت حتی را بکاربرده اند ولی سئوال من ازایشان اینست اگربه زعم شما ؛خدای مسلمین رحمان و رحیم است بفرمائید لطفا آیات ذیل که ازقرآن انتخاب شده ازکیست ؛ البته بین پیروان ادیان تنها مسلمانانند که حتی ازدین خود نیزکوچکترین اطلاعی ندارد. یا اساسأ ازخواندن کتاب آسمانی خویش هم وحشت دارند.یا ازحقیقت نفرت دارند “كُتِبَ عَلَيْكُمُ اْلقِتالُ” جهاد (قتل و كشتار) بر شما واجب ميشود”. “قاتلُوا اّلَذينَ لا يؤمنُونَ” با غير مؤمنان مبارزه كنيد. (بكشيد غير مؤمنان را). “وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاسلامِ ديناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ” “جز اسلام دينی پذيرفته نيست” “فَاذِالَقيتُمُ اّلَذينَ كَفَرُو و افَضَرْبَ الرَّقابِ حَتّی اِذا اَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدّوُا اْلوَثاقَ” “كفر را هر كجا يافتيد گردن بزنيد تا زمين از خونشان رنگين شود. اسيران را محكم ببنديد كه قادر به فرار نباشند” “ قاتِلُوا اّلَذينَ لايُؤمنُونَ بِاللهِ وَ لا بِاُلَيْومِ اْلاخَرِ…” بكشيد كسانی را كه به خدا و روز بازپسين ايمان نميآورند. “ما كانَ لّلنَبِيَّ وَاّلَذينَ آمنُوا اَنْ يَسْتَغْفِروُاَ لِلمُشْرِكينَ…” پيغمبر و مؤمنان را با مشركين مدارايی نيست و آنها را نميبخشند. “يا اَيُّهَا اّلنَبيُّ جِاهد اْلكُفّارَ وَ اِلمنُافقيِنَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ و مَأويهُمْ جَهَنّمُ وَ بِئسَ اْلَمصيُر” ی پيامبر با كفار و مشركان جهاد كن و بر آنها شدت به خرج ده جی آنها در دوزخ است. “يا اَيّهُاَ اّلَذيَنَ آمنُوا قاتلُوا اّلذَينَ يَلُونَكُمْ مِنَ اْلكُفّارِ وَ لْيَجِدُواَ فيكُمْ غِلْظَهً” گروه مؤمنان بكشيد كافران را يكی پس از ديگری (هر كه نزديكتر و بيشتر در دسترس است) آنان بايد سختگيری و عدم گذشت و ملايمت را در شما احساس كنند. امر به شدت عمل در سوره تحريم كه از سورههی اواخر سالهی هجرت است نيز ديده ميشود: “يا اَيُّهَا النَّبيُّ جاهد اْلكُفّارَ وَاْلمنُافِقينَ وَ اغْلُظَْ عَلَيْهمْ” با كافران و منافقان بجنگ و با آنها شدت به خرج ده نِساؤُكُمْ حَرْثُ لَكُمْ فَاْتُوا حْرَثَكُمْ أنّی شِئْتُمْ. يعنی زنان شما كشت شمايند و در هر جای كشت خود ميتوانيد وارد شويد”. جلالين در تفسير جمله انّی شئتم به هر سوی مزرعه مينويسد: “مَنْ قيامِ وَ قُعُودْ وَ اضْطِجاع وَ اقِبال و اِدبار” يعنی نشسته، ايستاده، خوابيده از پيش (قُبْل) و از پس (دُبْر). مرد بواسطه قدرت جسمی از ديرباز چنين كرده است حتی در قرن بيستم اين عمل مخالف جوانمردی و منافی با اصل عدالت جاريست اما آن را جزء شريعت قرار دادن، زبان طعنه زنان را قدری باز ميكند. متمم آيه ۳۴ چنين است: “وَ الّلاتی تَخافُونَ نُشُوزِهُنَّ فَعظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فيِ الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ…” اگر زن شما در مقام نافرمانی و سركشی برآمد نخست او را پند دهيد، اگر به راه نيامد از همخوابگی محرومش سازيد و اگر باز تسليم نشد و اطاعت نكرد او را بزنيد .