کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ٦٥
شهرنوش پارسیپور – فروغ از مرد دیگری باردار است. دکتر، شوهر او مىخواهد به همخوابگى با فروغ تظاهر كند تا وجود بچه براى اطرافيان منطقى بهنظر برسد.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ٦٥ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
هنگامى كه فروغ متوجه مىشود از كريم باردار است به نزد خالهاش خانم لقا مىرود و همه چيز را به او اعتراف مىكند. خانم لقا پيشنهاد مىكند فروغ طلاق بگيرد، اما زن مىگويد كه دكتر، شوهرش هرگز راضى به اين كار نخواهد شد. شب فروغ به شوهرش اعتراف مىكند كه از مرد ديگرى باردار است. دكتر شگفتزده باقى مىماند. او هميشه انتظار داشته كه زنش به او خيانت كند، اما هرگز انتظار نداشته كه اين چنين به صراحت به او اعتراف كند. به او مىگويد شب به اتاقش خواهد آمد. مىخواهد تظاهر به همخوابگى با فروغ كند تا وجود بچه براى اطرافيان منطقى بهنظر برسد و...
نظرها
نظری وجود ندارد.