ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

‌دادستان‌های سانسورچی: از شبیخون فرهنگی تا شبیخون به فرهنگ

کاوه کوهیار - دستور رییس قوه قضائیه به دادستان‌های کشور برای نظارت بر تولیدات فرهنگی، کیفیت تازه‌ای نیست. سعید امامی «تهاجم فرهنگی» را تئوریزه کرده و رهبر هم آن را تکرار کرده بود.

دستور صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه به دادستان‌های کشور برای نظارت بر فیلم‌های سینمایی و تولیدات تلویزیونی، آخرین پرده‌های باقی مانده برای پوشاندن نظام سراپا نظارتی و کنترل تمام عیار حکومت اسلامی بر فرآیند آفرینش‌های هنری را می‌درد و همزمان شیوه مطلوب نظام برای پرورش «هنرمندان» و محصولات «هنری» دلخواه را به نمایش می‌گذارد.

صادق لاریجانی (رییس قوه قضائیه) و علی جنتی (وزیر ارشاد اسلامی): با هم یا مقابل هم؟

رییس قوه قضاییه گفته است: «باید در نظر داشت نوع پوشش، وضع مسکن، دیالوگ‌های رد و بدل شده و آنچه در فیلم‌ها و سریال‌ها دیده می‌شود بار فرهنگی دارد. دادستان‌های سراسر کشور باید نظارت بیشتری بر سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیون و سینما و پرهیز از رواج ناهنجاری در این فیلم‌ها و سریال‌ها داشته باشند و با جرایم مرتبط با مسائل فرهنگی و مظاهر و جلوه‌های ترویج‌کننده فساد و ناهنجاری‌های اجتماعی برخورد کنند.»

این میزان از صراحت در مداخله آشکار یک قوه در وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های یک قوه دیگر، به معنای آغاز رویه‌ای جدید نیست، زیرا در عمل، مدت‌ها است که قوه قضاییه، نهادهای نظامی و امنیتی بیرون از زیر مجموعه دولت مانند سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی، ائمه جمعه، شورای نگهبان و... در حوزه‌ای که یا طبق قانون زیر مجموعه وزارت ارشاد اسلامی و دولت محسوب می‌شود یا زیر نظر سازمان صدا و سیما قرار دارد، به طور جدی، مؤثر و تعیین‌کننده مداخله می‌کنند.

تأکید رییس قوه قضاییه بر مداخله دادستان‌ها و ایفای نقش دستگاه موازی سانسور، از یک سو تأیید رویه جاری و از سوی دیگر برآمده از این ارزیابی است که نه تنها دولت، بلکه صدا و سیما نیز که زیر مجموعه‌ای از قلمرو بی‌حد و مرز رهبر نظام است، در اعمال سانسور بر فرآیند تولید محصولات هنری، چنان که نظام می‌طلبد موفق و کارآمد نبوده‌اند.

هنرمندانی که در شرایطی بسیار دشوار می‌کوشند همچنان ضمن کلنجار رفتن با موانع بی‌شمار و فزاینده مکتوب و نامکتوب، قانونی و سلیقه‌ای، و ساختاری و فردی سانسور در نظام اسلامی، کتابی منتشر یا فیلمی بسازند، البته توصیفی یکسره متفاوت با ارزیابی صادق لاریجانی و همفکران او در حاکمیت دارند.

از نگاه این هنرمندان، سانسور اعمال شده از سوی وزارت ارشاد اسلامی و یا سازمان صدا و سیما، چنان فراگیر، عمیق و مخرب بوده که تأثیراتی جبران‌ناپذیر بر روند هنر، فرهنگ و تفکر در ایران بر جای گذاشته است.

بنابراین، طبیعی است که اکنون با نشستن دادستان‌ها بر مسند سانسور مضاعف، هنرمندان بیش از گذشته بیمناک سرنوشت خویش شوند و فضا را برای کار بسته‌تر از گذشته ببینند.

شبیخون فرهنگی یا شبیخون به فرهنگ

دستگاه فکری آن دسته از حاکمانی که می‌انگارند سانسورچیان وزارت ارشاد اسلامی و یا حتی صدا و سیما در انجام وظیفه محوله به آنان ناکام بوده‌اند، اجزایی ساده و خروجی بسیطی دارد که پیش از این نیز بار‌ها از سوی آیت الله علی خامنه‌ای تکرار شده است و در سال‌های پیش توسط کسانی چون سعید امامی، در وزارت اطلاعات تئوریزه شده بود.

مقدمات و نتیجه این نگاه ساده، اما پیامدهای آن چندوجهی و فراگیر است. از منظر نظام اسلامی، دشمن که خود تعریفی سیال و دگرگون‌شونده دارد و مصادیق عینی آن متناسب با شرایط و نیازهای ناشی از جنگ قدرت در درون حاکمیت تغییر می‌کند، می‌کوشد با «تهاجم و شبیخون فرهنگی»، نظام را از درون مستحیل کند و مقدمات فروپاشی آن را فراهم آورد.

در این نگاه، هنرمندان، روشنفکران و دگراندیشان، آگاهانه یا ناآگاهانه عامل نفوذی دشمن هستند و آفریده‌های آنان، یکسره در تضاد با بنیان‌ها و ارزش‌های نظام اسلامی‌ست.
پس از آنکه در جریان پس‌لرزه‌های ناشی از قتل روشنفکران و دگراندیشان که به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد و نیز افشاگری درباره سخنان و دیدگاه‌های سعید امامی در جریان حوادث ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸، مشخص شد سعید امامی معاونت وقت وزارت اطلاعات از نظریه‌پردازان و مروجان ایده «تهاجم فرهنگی» بوده است، آیت الله خامنه‌ای در اظهارات خود برخلاف نیمه اول سال‌های دهه ۱۳۷۰، کمتر این اصطلاح را به کار برد.

اما این وضعیت هرگز به معنای آن نبود که او در دیدگاه‌ها و مواضع خود در این زمینه تجدید نظر کرده است. به همین دلیل، اگر رهبر نظام اسلامی در شرایط زمانی خاصی، به ویژه به دلیل آشکار شدن ارتباط مستقیم او و کسانی مثل سعید امامی، خود کمتر و یا دست‌کم مبهم‌تر و با واژگانی متفاوت‌تر به این بحث پرداخته، گماردگان مستقیم او در نهادهایی مانند قوه قضاییه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شورای نگهبان، سازمان تبلیغات اسلامی و... این وظیفه را بر عهده گرفته‌اند و همچنان با ترویج دیدگاه مبتنی بر «تهاجم و شبیخون فرهنگی»، در پی بهره‌برداری از آن، هم در منازعات جناحی و سیاسی درون‌حاکمیتی و هم به دنبال کنترل تمام عیار حوزه‌های فرهنگی، هنری و فکری کشور بوده‌اند.

اظهارات روز دوشنبه صادق لاریجانی لاریجانی تازه‌ترین نمونه از این رویکرد است. او با تأکید بر اینکه «مسئله شبیخون فرهنگی دشمن را باید جدی بگیریم و بدانیم اثر شبیخون فرهنگی در سطح جهانی هر روز ابعاد بیشتری به خود می‌گیرد»، گفته است: «گسترش روزافزون کانال‌های ماهواره‌ای و ازدیاد شبکه‌های فارسی‌زبان، سایت‌های مستهجن و کتابه‌ای ضد ارزشی قطعاً به قصد قربت انجام نمی‌شود بلکه هدف نهایی آن نابودی ارزش‌های دینی و اخلاقی جامعه و حمله به بنیان خانواده‌ها است.»

رئیس قوه قضاییه، سپس شرط نخست مقابله با شبیخون فرهنگی را «باور داشتن مسئله شبیخون فرهنگی دشمن» دانسته و گفته است: «برای مقابله با شبیخون فرهنگی و برنامه‌ریزی نسبت به هجمه به کشور در عرصه فرهنگ ابتدا باید موضوع شبیخون فرهنگی را باور کنیم اما متأسفانه شاهد بودیم که در دوره اصلاحات، برخی حتی اصل مسئله شبیخون فرهنگی را باور نداشتند و طبیعی است که تا باوری ایجاد نشود مقابله‌ای هم صورت نخواهد گرفت.»

«همه با هم سانسور می‌کنیم»

قاضی‌القضات نظام اسلامی هفته پیش بر خلاف تمام موازین نه تنها عرفی بلکه شرعی، این اصل مسلم و بدیهی حقوقی را که «اصل بر برائت است مگر آنکه خلافش ثابت شود»، حرفی عوامانه دانسته بود.

از نگاه نظام اسلامی، که صادق لاریجانی منصوب علی خامنه‌ای هم معرف و هم مجری آن است، «همگان، یعنی همه کسانی که در دایره بسته خودی‌ها نمی‌گنجند، مجرم‌اند مگر خلاف آن ثابت شود.»

این یادآوری، معنای درخواست رییس قوه قضاییه از دادستان‌های سراسر کشور برای نظارت بر فیلم‌های سینمایی، سریال‌های تلویزیونی، سایت‌ها، کتاب‌ها و... را روشن‌تر می‌کند.

سانسور در نظام اسلامی همواره اعمال شده. هم از سوی دستگاه‌های رسمی که چنین کاری بخش عمده‌ای از وظایف آن‌ها را تشکیل می‌دهد و هم از سوی نهاد‌ها و دستگاه‌های دیگری، که طبق قانون وظایف دیگری بر عهده دارند.

به همین دلیل، معنای دستور جدید رییس قوه قضاییه این نیست که دستگاه‌های مسئول رسمی در اعمال سانسور کوتاهی کرده‌اند و هنرمندان در فضایی آزاد به کار خلق و آفرینش هنری مشغول بوده‌اند. مسأله و دغدغه اصلی نظام اسلامی، این است که مبادا حریف سیاسی، اگرچه «خودی و بخشی از خانواده انقلاب» است، برای ادامه حضور خود در سطوح بالای قدرت و به دست آوردن رأی مردم، ناگزیر شود حتی اگر شده اندکی و برای مدتی کوتاه، سانسور مطلوب نظام اسلامی را چنان که شایسته و بایسته است اعمال نکند.

در یک نمایش مکرر، دولت‌ها یا بخش انتخابی حاکمیت برای اثبات زنده بودن جمهوریت نظام حتی اگر شده به شکلی صوری، ناگزیرند از مجرای صندوق‌های رأی بگذرند. این وضعیت، آنان را مجبور می‌کند که آرای شهروندان و افکار عمومی را به سود خود جلب کنند و در این راه از جمله ناگزیرند به گروه‌های مرجع در جامعه از جمله هنرمندان توجه کنند.
بخش انتصابی اما خود را یکسره از چنین نیازی فارغ می‌بیند و با آگاهی از این نقطه ضعف رقیب، می‌کوشد ضمن بهره‌برداری‌های سیاسی و جناحی برای اعمال فشار به رقیب در آستانه هر انتخابات، همچنان اجازه ندهد که از فشار چنگی که گلوی هنرمندان مستقل از حاکمیت را می‌فشرد، کاسته شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کریم

    واقعا که جمهوری اسلامی نظام سانسور است. خودی و غیر خودی هم ندارد. ولی آیا خاتمی که هم وزیر ارشاد بوده هم رییس جمهور، با صادق لاریجانی یکی است؟ درست است که در دوره او هم سانسور بود، ولی نه به این شدت و آیا قدردان همین نباید بود؟