ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

میلیون‌ها جوان، کار و تحصیل، دود و سکس

برابر آمار رسمی و سرشماری سال ۱۳۹۰ در ایران، جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله ۳۱.۵ درصد جمعیت کشور، معادل ۲۳.۷ میلیون نفر را تشکیل می‌دهند. دل‌مشغولی‌ها و تفریح این جوانان چیست؟

- "دخی‌"ها یا پلنگ‌اند یا پنگوئن.

این تعریفی است که نیمای ۲۲‌ساله از دخترهای امروزی ارائه می‌کند. او پس از پایان دبیرستان به دلیل این که علاقه‌ای به ادامه تحصیل نداشته، به بازار کار روی آورده و الان در یک شرکت تجاری کار می‌کند. او در توضیح تفاوت دختر‌های مورد اشاره‌اش می‌گوید: «پلنگ‌ها پروتزی‌ها و بلوندها هستند. پنگوئن‌ها پهن‌ها و پپه‌ها.»

واژه پلنگ مورد اشاره نیلوفر هم قرار می‌گیرد. نیلوفر گریمور است و دوران گریم حرفه‌ای را در موسسه‌های خصوصی گذرانده است: «وقتی پارتی می‌رویم، هر چه پروتز و تاتو بیشتر باشد، پلنگ‌تر می‌شوی.»

برابر آمار رسمی و سرشماری سال ۱۳۹۰ در ایران، جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله ۳۱.۵ درصد جمعیت کشور، معادل ۲۳.۷ میلیون نفر را تشکیل می‌دهند. دل‌مشغولی این جوانان چیست؟ حتما عده زیادی از آن‌ها یا در حال تحصیل هستند یا جذب بازار کار شده‌اند. آیا می‌توان گفت زندگی در ایران و شرایط اجتماعی ایران فضای فکری ویژه‌ای برای آن‌ها به وجود آورده است؟ آیا عمده تمرکز آن‌ها بر کار و درس است یا تحصیل و شغل بهانه‌هایی برای اهدافی دیگر هستند؟ روابط میان این جوانان چگونه است؟

نیما در پاسخ به این سوال نویسنده گزارش که آیا دوست‌دختر دارد یا نه، می‌گوید: «همین دیشب با یکی دوست شدم ولی او هم برای خودش در حال عشق و حال است.»

- یعنی چه؟

- یعنی مثل اکثر دخترها با همه است. هر روز برای یکی تایم می‌گذارد و این وسط هر که پولدارتر باشد، خوش‌بخت‌تر است. دختری که فقط با یکی باشد خیلی کمیاب است. همه‌شان مدام این‌ور و آن‌ور هستند. شمال، دیزین، دماوند، شمشک، مهمانی، دورهمی.

نیما اما خیلی افسوس می‌خورد که پولدار نیست: «الان جامعه طوری شده که همه به خاطر پول مسیر زندگی‌شان را عوض می‌کنند. مثلا اگر ماشین نداشته باشی، هیچ دختری تحویلت نمی‌گیرد ولی اگر سوار یک ماشین درست و حسابی باشی، جایت همه جاست و قضیه خیلی فرق می‌کند.»

در مقابل نیلوفر هم معتقد است که این روزها نمی‌شود به پسرها اعتماد کرد. او می‌گوید که همه پسرها، دخترها را برای سکس می‌خواهند و او هیچ امیدی به پیدا کردن یک پسر وفادار ندارد. او می‌گوید:« چنین پسری اگر هم پیدا بشود، از آن‌هایی است که من تیپ‌شان را دوست ندارم.»

نویسنده گزارش از نیلوفر خواسته است تا او را همراه خودش و به مهمانی‌ای ببرد که قرار است برود.

نیلوفر وارد پارتی می‌شود و اولین جمله‌اش این است: «واتا فاز؟» تلفن همراه دستش است و تصویر مهمانی در "ایمو" دیده می‌شود. دود همه جا را گرفته. مشروب و سیگار و قلیان و "گل".

مصرف گل

گل، گیاهی است که مصرف آن این روزها به گفته نیلوفر بسیار معمول است. او می‌گوید که گل همان ماری‌جوانا از گل گیاه شاه‌‌دانه است که از دسته گیاهان محرک و روان‌گردان محسوب می‌شود.

نیلوفر تلفن همراهش را نزدیک‌تر می‌برد. آن‌ها گل را داخل ورق‌های مخصوص پیچیده‌اند و با سوزاندن آن دودش را استنشاق می‌کنند

- کشیدن گل چه تاثیری دارد؟ چه احساسی دارید؟

او می‌گوید که بستگی به طریق مصرف دارد، اما دوستش وسط حرف می‌پرد و می‌گوید: «بهتر است هر بار فقط مقدار کمی وید (گل) استفاده کنی و  به جای این‌‌که کام سنگین و عمیق بگیری، آرام کام بگیری وگرنه گلویت می‌سوزد. هرچه کمتر سرفه کنی یعنی به روش درست‌تری انجام می‌دهی. کوتاه و سبک کام بگیر و آرام بیرون بده. اگه بتوانی داخل پایپ تبخیرش کنی، هم شیک‌تر است هم زودتر و بهتر "های" می‌شوی.»

سال گذشته در  آماری که علی‌رضا جزینی، قائم مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر  ارائه داده است، کف سن اعتیاد ۱۵ سال و مصرف سالانه مواد مخدر در ایران ۵۰۰ تن اعلام شده است.

صادق سروری، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان اردبیل هم «مصرف مواد مخدر و اعتیاد» را بزرگ‌ترین تهدید برای کشور خوانده است. به گفته او آمار‌ها نشان می‌دهد که «اگر مردم در زمینه مبارزه با مواد مخدر همکاری نکنند، در آینده نه چندان دور، در هر خانه یک یا دو معتاد خواهیم داشت.»

جنس مخالف

نگین و زینب ۱۶ ساله‌هایی هستند که از دوران دبستانی با هم دوست شده‌اند و با وجود مهاجرت زینب دوستی‌شان همچنان پایدار مانده است. حالا زینب در ترکیه زندگی می‌کند و نگین در ایران.

نویسنده این گزارش برای دیدن تفاوت‌های احتمالی میان دغدغه‌ها و تفاوت‌های دو نوجوان که در موقعیت‌هایی نسبتا متفاوت با هم بزرگ می‌شوند، با هر دوی آن‌ها درباره دغدغه‌های امروز و روابط‌شان صحبت کرده است.

نگین در پاسخ به سوال‌های او گفته است: «چرا فکر می‌کنیم چون دختر هستیم باید همیشه غمگین و شکست خورده باشیم؟ باید یاد بگیریم این ما هستیم که باید ناز کنیم. پسرها بی‌جا می‌کنند اشک‌مان را در می‌آورند. چرا باید این اجازه را بهشان بدهیم؟ چرا نباید شاد باشیم؟»

زینب اما گفته است: «بزرگ‌ترین دغدغه من این است که شک‌هایی را که نسبت به دین دارم حل کنم. من هنوز واقعا نمی‌دانم اسلامی که از پدر و مادرم به دست آورده‌ام دین واقعی من است یا نه؟ من کلی شک دارم که برای‌شان جواب پیدا نمی‌کنم. دغدغه بعدی‌ام این است که بتوانم در روابط اجتماعی‌ مثل مدرسه و گروه‌های دوستانم موفق باشم. بعد از آن خیلی دلم می‌خواهد بتوانم زمانم را اولویت‌بندی بکنم، چون واقعا کم استعداد هستم در این موضوع.»

زینب دوست‌پسر دارد اما فکر می‌کند به دلیل این‌که هنوز سنش برای این نوع روابط پایین است، این دوست‌پسرها هیچ‌وقت ثابت نیستند.

ملیکا، دوست دیگر زینب در ایران، شاگرد اول کلاس است. او می‌گوید:« بزرگ‌ترین دغدغه‌ام قبول شدن در کنکور ورودی دانشگاه است. می‌خواهم مهندسی بخوانم و برای همین از الان باید کلاس کنکور بروم. استرس کنکور مرا نابود کرده. خدا می‌داند چه افتضاحی به بار می‌آورم.»

او در پاسخ به این سوال که آیا دوست پسر دارد یا نه، می‌گوید: «دارم اما این باعث نمی‌شود از درس‌هایم عقب بیفتم.»

سمانه اما دختر دیگری‌ست که می‌خواهد روزنامه‌نگار شود. درس برای او تا حدی مهم است که مختل روابط اجتماعی‌‌اش نباشد. در کنار مدرسه به کلاس‌های مختلفی می‌رود تا به گفته خودش مهارت‌های زندگی‌‌اش را بالا ببرد. او می‌گوید که دوست پسر ندارد چون دوست ندارد اعتماد پدر و مادرش را به خودش از بین ببرد.

دو سال پیش، محمود گلزاری، مدیر گروه روان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت که «سن ارتباط با جنس مخالف تا ۱۱ سالگی کاهش پیدا کرده است. تحقیقات نشان داده است که ۴۰ درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشته‌اند و ۲۰ درصد دیگر قطع ارتباط کرده‌اند. بنابراین ۶۰ درصد آن‌ها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن ۱۸ سالگی تجربه کرده‌اند. همچنین مشخص شده است که حدود ۴۰ درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کرده‌اند که سن‌شان کمتر از ۱۴ سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی.»

نویسنده این گزارش با بیش از ۳۰ دختر و پسر نوجوان ترک هم صحبت کرده است و از آن‌ها خواسته است تا دغدغه‌های‌شان را با او مطرح کنند. مشغولیت‌های ذهنی اغلب آن‌ها، مانند جوانان ایرانی در وهله اول رابطه با جنس مخالف بوده است و بعد پیشرفت درسی و اجتماعی، اما نوع و جنس این دل‌مشغولی‌ها با یکدیگر هم‌سنخ نبوده‌اند.

آن‌ها گفته‌اند که رابطه‌شان با جنس مخالف در حد بوسه در خیابان و کافه بوده است. بیشترشان ترجیح می‌دهند در کافه بنشینند و دور‌همی گپ بزنند.

این در حالی است که زینب هم بهترین روزهایش را روزهایی می‌داند که یک بعد‌از‌ظهر کامل با جمع دوستان دختر و پسرش در کافه می‌نشینند و گپ می‌زنند.

نیلوفر اما که نوجوانی را پشت سر گذاشته، درباره سکس می‌گوید که سکس جزء لاینفک زندگی خودش و دوستانش است: «در دور‌همی‌ها و مهمانی‌هایی که مشروب و گل سرو می‌شود، الکی که "های" نمی‌شوی. های می‌شوی که یک سکس خوب داشته باشی.»

او می‌گوید: «پشمک‌ها و درس‌خوان‌ها و خانواده‌های مذهبی را که بگذاری کنار، این روزها کم‌تر دختری است که هنوز باکره باشد. اگر هم هنوز باکره باشد، معنی‌‌اش این است که جور دیگری سکس دارد.»

در جامعه و فضای حاکم بر ایران امروز، تصویر مطلوبی که رسانه‌های داخلی از جوان ارائه می‌دهند، با تصویری که در واقعیت یا فضاهای مجازی دیده می‌شود، متفاوت است. از سوی دیگر انتظار اکثر پدر و مادرهای ایرانی‌ هم متفاوت با حال و هوای زندگی مدرن فرزندان‌شان است.

در این شرایط، شخص مجبور می‌شود ماسک‌های مختلفی به صورت بزند و تصویرهای متفاوت و متناقضی از خود ارائه کند که این شرایط می‌تواند باعث ناکامی یا پرخاشگری شود.

برخی روان‌شناسان معتقدند در چنین شرایطی افراد درباره آینده خود تردیدهایی جدی پیدا می‌کنند و همین تردیدها ریشه افزایش بزهکاری در نوجوانان و جوانان می‌شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کیوان

    من برای خیلی از دختر های اینجوری متاسفم وتا زمانی که جوان هستند میتونند ازبقلی به بقل و آغوش دگری برند و از زندگی لذت ببرند اما زمان آنقدر سریع میگذرد و تا چشم باز میکنند میبینند که ۳۵ تا ۴۰ سالشونه و دیگه کسی دنبالشون نمیاد و اونموقع زانوی غم بقل گرفته و هی گریه میکنند که چرا این یا آن را انجام ندادن -هر گاه دختر خانمی ازدواج میکند فرقی نمیکند توی ایران یا اروپا یا امریکا خانم های مجرد را ببینید که در حال گریه هستند فکر میکنید چرا - چون منتظرند که روزی لباس عروس را بپوشند اما افسوس کسی با اینجور تیپ ها عروسی نخواهند کرد چون توی کل شهر معروف شدند و فقط توی تخ ت وووووو.

  • سهراب

    دوستانی که نظر داده اند اونقدر از واقعیات جامعه پرت هستن که هپروت دنیای آرمانی خودشونو با وضعیت واقعا موجود این روزای جوونای این مملکت گل و بلبل عامدانه اشتباه میگیرن... اوضاع از اونی که تو گزارش اومده بود خیلی خیلی بهتره!! جوونای الان به تنها چیزی که فکر نمیکنن، شـر و ورای اینچنینه! همه دارن عشق و حالشون و زندگی واقعیشونو میکنن و به قدر ذره ای هم به چرندیات آقایون وقع نمیذارن، بعد یه عده دنبال صدور فرهنگ فلان و بهمان هستن! یه راهی پیدا کنین و برید تو یکی دو تا از هزاران مهمونی و پارتی و دورهمی و... تا به چشم خودتون ببینین نود در صد جوونا چه میکنن و چه میپوشن و چه میخورن و چه مینوشن و چه میکشن!

  • مانی

    این شرایط ایده ال رزیمهای دیکتاتوری است. جوانها هپروتی کنند. از طریق سرکوب غرایض و نیازها سرکوب کنند انها را افسرده کنند در نهاین ناامید تا بتوانند حکومت ننگین خودشان اامه دهد.

  • روانکاو

    آفرین به اشکان. هر آدمی که اندکی با جامعه شناسی آشنا باشد و نسبت به جامعه ی سراسری ی ایران شناخت داشته باد ، و صادق هم باشد، بعد از خواندن این گزراش می فهمد که آنچه در مشت گزارشگر هست و به ما نمایش داده می شود،، نمونه ی خروار نیست. البته افزایش پرشتاب سرگردانی ی انسان عصر پسا مدرنیسم ، بیچارگی و درماندگی ی او ، موضوعی جهانیست و نه معضلی تنها ایرانی. به گمانم زنان بازنده ی اصلی این دورانند، حتی اگر در رقابت با مردان ، پیروز و کامیاب شوند و سرانجام "حد اکثر" مثل مردان بشوند. در حقیقت ، در این بازی-رقابت غم انگیر، برنده ای برای "انسان" نیست. چون هدف مشترکی میان "دو انسان" نیست. زندگی ی بی دردسر انسانها در جهان دو جنسی ،تنها در صورت تسلیم یا سازش یک جنس به/با جنس رقیب است که امکان پذیر می شود. مگر این سرنوشت هر مسابقه ای نیست؟ آگاهی انسان نسبت به شرایط خود همیشه باری دردناک از رنج بر گرده ی وجدان او گذاشته است..."آگاهی" درد ناک است، اصلن خود درد است....... دردی بی درمان.

  • اشکان

    درباره این نوع مهمانی ها در ایران بیشتر توهم وجود دارد تا شناخت درست و دقیق. اتفاقا من هم دو بار به پیشنهاد یکی از دوستانم به این پارتی ها رفتم. دوستم گفت :  "بیا بریم برات یه دختر پیدا میکنم […] ! " . من هم گفتم باشه بریم. هر چند روحیه ام مناسب این جور جمع ها نیست. نه اهل دود هستم نه عرق نه رقص. فقط از روی کنجکاوی رفتم. با یک بررسی اجمالی دیدم حدوداً ۵ یا ۶ دختر هستند و حدود ۱۲۰ پسر!  مهمانی دیگر هم تقریبا همین نسبت را داشت. این که تصور کنیم همه یا حتی بخشی از آن پسرها امکان ارتباط سکس داشته باشند به لحاظ ریاضی محال است. ادعاهای بسیاری از پسران مبنی بر داشتن روابط جنسی را اگر دقیق بررسی کنیم , غالباً دروغ هایی هستند  که از روی فخر فروشی یا به قول معروف «کم نیاوردن »گفته میشوند.  اما واقعیت چیست : اکثریت ۹۹ درصدی پسران به هیچ وجه امکان رابطه جنسی پیش از ازدواج را ندارند و در نتیجه محکوم هستند به ازدواج آن هم با شرایطی که میدانید. شاید در جامعه اروپا آلترناتیو برای ازدواج وجود دارد اما در ایران  واقعیت اینست که نیست. که اگر بود دیگر بازار ازدواج  و مهریه و… این قدر داغ نبود! کسانی مانند نیلوفر که در گزارش گفته شد, استثناهای نادری هستند. اکثریت مطلق دختران در ایران به چیزی جز یافتن شوهر مناسب ( یعنی چشم و گوش بسته , پخمه , پولدار ,  …) نمی اندیشند. چنین گزارشهایی که به قول معروف از میان پیغمبرها جرجیس را انتخاب میکند و به کل تعمیم میدهد ؛ بیش از آنکه روشنگرانه باشند گمراه کننده هستند.