ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

هد هانترز

<p>مجتبا یوسفی&zwnj;پور - از روز جمعه ۲۷ آوریل ۲۰۱۲ نمایش عمومی فیلم &laquo;هد هانترز&raquo; ساخته مورتن تیلدم، فیلمساز نروژی در سینماهای آمریکا آغاز شد. در اکران این هفته می&zwnj;پردازیم به معرفی این فیلم. <br /> &laquo;هد هانترز&raquo; نخستین&zwnj; بار در جشنواره فیلم لوکارنو به نمایش درآمد و پس از آن در جشنواره&zwnj;های دیگری چون تورنتو و لندن نیز به روی پرده رفت. فیلم از هفته نخست آوریل در سینماهای انگلستان، ایرلند و هلند نیز به نمایش عمومی درآمده است.</p> <!--break--> <p><br /> نام فیلم را می&zwnj;توان به &laquo;شکارچیان سر&raquo; ترجمه کرد اما این ترجمه نمی&zwnj;تواند به درستی مفهوم مورد نظر فیلم را منتقل کند. &laquo;هد هانتر&raquo; معمولاً به دو معنا به کار برده می&zwnj;شود: نخست به آدمکشانی اطلاق می&zwnj;شود که کارشان تعقیب و در &zwnj;&zwnj;نهایت کشتن قربانیان و قطع سر آنان است. در معنای دیگر به افرادی گفته می&zwnj;شود که کارشان یافتن کارمند و مدیران رده&zwnj;بالا و استخدام آن&zwnj;ها برای شرکت&zwnj;ها است. از آنجایی که در این فیلم هر دو این معانی کاربرد دارند، شاید بهتر باشد که به جای ترجمه به فارسی، از نام انگلیسی فیلم استفاده کنیم.<br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;<img align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" alt="" /></p> <p>&nbsp;</p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/headmo02.jpg" alt="" />و اما داستان فیلم: راجر براون، یک هدهانتر یا کاریاب است و کارش یافتن و استخدام افراد برای شرکت&zwnj;هاست. او که به زندگی لوکس و خرید هدایای گران&zwnj;قیمت برای همسر زیبا و بالابلندش علاقه دارد، از یک زندگی مخفی برخوردار است: او با همدستی یک مسئول کنترل دوربین&zwnj;های مداربسته امنیتی و با شناسایی تابلو&zwnj;های گران&zwnj;قیمت در خانه&zwnj;های افراد، آن&zwnj;ها را به سرقت می&zwnj;برد. در همین زمان همسر او یک گالری تازه در شهر اسلو افتتاح کرده و در مراسم افتتاح گالری، راجر با کلاوس آشنا می&zwnj;شود که به تازگی از هلند آمده است. راجر از طریق همسرش اطلاع می&zwnj;یابد که کلاوس برای فروش یک تابلوی گران&zwnj;قیمت رامبراند که در منزلی که از مادربزرگش به ارث برده است قرار دارد به نروژ آمده است. تلاش راجر برای سرقت تابلو، او را در مقابل یک آدمکش حرفه&zwnj;ای قرار می&zwnj;دهد و زندگی&zwnj;اش را به یک کابوس تبدیل می&zwnj;کند. <br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته یو نسبو، نویسنده بلژیکی ساخته شده است. کارهای یو نسبو از آثار پرفروش در کشور نروژ هستند و رمان&zwnj;هایش تاکنون به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده&zwnj;اند. فیلم نیز در <img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/headmo03.jpg" alt="" />نمایش عمومی خود در نروژ بسیار موفق بود و توانست عنوان دومین افتتاحیه پرفروش تاریخ سینمای نروژ را از آن خود کند. همچنین قرار است بر اساس این فیلم یک نسخه آمریکایی نیز در هالیوود بازسازی شود. <br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>مسئولیت تبدیل رمان به فیلمنامه را لارس گادمستاد و اولف رایبرگ بر عهده داشته&zwnj;اند. گادمستاد پیش&zwnj;تر در فیلم &laquo;رفیق&raquo; دیگر ساخته موفق تیلدم با او همکاری کرده بود و رایبرگ نیز یکی از نویسندگان فیلمنامه &laquo;دختری که به لانه زنبور لگد زد&raquo; است. <br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>مورتن تیلدم، کارگردان فیلم در ارتباط با چگونگی رفتنش به سوی این پروژه و تبدیل این رمان به فیلم می&zwnj;گوید: &laquo;کتاب را خواندم برای اینکه بهم پیشنهاد شده بود و دوستش داشتم. بیشتر از همه از شخصیت&zwnj; کتاب خوشم آمد، شخصیت اصلی مسیر خیلی وحشتناکی را طی می&zwnj;کند، چه از لحاظ جسمی، چه روحی و چه اخلاقی. در طول فیلم او بسیار عوض می&zwnj;شود. همچنین ریتم خوبی داشت و سرشار لحظات <img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/headmo04.jpg" alt="" />شگفتی&zwnj;ساز بود. با خودم گفتم من باید این فیلم را بسازم. کمپانی &laquo;یه&zwnj;لو برد&raquo; امتیاز ساخت کتاب را داشت، برای همین با آن&zwnj;ها تماس گرفتم و گفتم خیلی احمق&zwnj;اید اگر نگذارید من این فیلم را بسازم! آن&zwnj;ها هم موافقت کردند. با هم دیدار کردیم و من نگاهم به داستان را برایشان توضیح دادم. آن&zwnj;ها هم ایده را دوست داشتند و شروع به کار کردیم.&raquo;<br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>تیلدوم درباره روند تبدیل رمان به فیلم می&zwnj;افزاید: &laquo;ما مجبور بودیم بعضی قسمت&zwnj;ها را عوض کنیم، اما در کل لحن و روح کتاب حفظ شده است. من کتاب و لحن آن را دوست داشتم. لحظات شوخ و جدی را با هم دارد. طرح داستان عالی&zwnj;ست. من واقعاً نوشته&zwnj;های یو نسبو را دوست دارم. اگرچه مقداری شخصیت&zwnj;ها و داستان عوض شده اما حس کتاب حفظ شده است.&raquo;<br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>فیلم با بودجه&zwnj;ای کم ساخته شده است و به گفته کارگردانش به علت نداشتن بدلکار، در بسیاری از صحنه&zwnj;ها خود بازیگران قسمت&zwnj;های اکشن فیلم را بازی کرده&zwnj;اند. نقش اصلی فیلم را اکسل هنی بازی کرده است. این سومین همکاری او با تیلدم است و به گفته هنی، او اولین فیلم کوتاه و اولین فیلم بلندش را با تیلدم کار کرده است و اکنون این آخرین همکاری، بازارهای جهانی را به روی هر دو آن&zwnj;ها گشوده است. <br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p><img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/headmo06.jpg" alt="" />هنی چگونگی پیوستنش به این پروژه را اینگونه توضیح می&zwnj;دهد: &laquo;همه چیز پروژه برای من جذاب بود. مورتون تیلدوم به من تلفن زد. او یکی از بهترین دوستانم است و کارگردانی است که بسیار تحسینش می&zwnj;کنم. او نقشی در یک فیلم بر اساس رمانی از یو نسبو به من پیشنهاد کرد که کمپانی&zwnj;های &quot;فری لند&quot; و &quot;یه&zwnj;لو برد&quot; تهیه&zwnj;کنندگانش بودند. همه این&zwnj;ها برای من عالی بودند و موقعیت خیلی خوبی بود.&raquo;<br /> هنی در ارتباط با نخستین برخوردش با فیلمنامه می&zwnj;گوید: &laquo;با خواندن پنج صفحه اول فیلمنامه از شخصیت اصلی متنفر شدم. آدمی بود که من هرگز دوست ندارم مثل او باشم: دروغ می&zwnj;گوید، دزدی می&zwnj;کند و خیانت می&zwnj;کند. از آن دسته آدم&zwnj;های کت و شلوارپوشی است که من دلم می&zwnj;خواهد با مشت به صورتشان بزنم. یک صفحه که جلو&zwnj;تر رفتم و وقتی که مشکلات شخصیت اول داستان آغاز شد، کمی شروع به دوست داشتنش کردم. هرچه مشکلاتش بیشتر می&zwnj;شد، من هم بیشتر به او علاقمند می&zwnj;شدم. در پایان فیلمنامه کاملاً دوستش داشتم و می&zwnj;خواستم چون او باشم. این سیر بسیار زیبایی است که یک شخصیت نمایشی می&zwnj;تواند طی کند.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;هد هانترز&raquo; در مجموع در برخورد با منتقدان موفق ظاهر شده است و توانسته نظر مثبت بسیاری از آن&zwnj;ها <img align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/headmo07.jpg" alt="" />را به خود جلب کند. کیم نیومن، منتقد &laquo;امپایر&raquo; با دادن چهار ستاره از پنج ستاره به فیلم، آن را اثری فریبنده و مهیج با دو بازی خوب از بازیگران اصلی&zwnj;اش توصیف می&zwnj;کند. کریس توکی، منتقد &laquo;دیلی میل&raquo; نیز با دادن چهار ستاره به فیلم، آن را فیلمی مجذوب&zwnj;کننده توصیف می&zwnj;کند که حتی زیرنویس بودن گفت&zwnj;وگوهای آن نیز مانع از جذب شدن تماشاگر به فیلم نمی&zwnj;شود. مت گلاسبی، منتقد &laquo;توتال فیلم&raquo; نیز چون دیگران چهار ستاره به فیلم داده و با تشبیه آن به فیلم&zwnj;های برادران کوئن در نقد آن می&zwnj;نویسد: &laquo;در فیلمنامه&zwnj;نویسی گفته می&zwnj;شود تکلیف فیلم در ده دقیقه اول آن مشخص می&zwnj;شود، در فیلم مورتن تیلدوم این زمان چیزی نزدیک به ۹۰ ثانیه است.&raquo;<br /> &nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>در کل اگر از دیدن یک تریلر خوش&zwnj;ساخت و پرحادثه و داستانی مملو از تعلیق و غافلگیری لذت می&zwnj;برید، دیدن &laquo;هد هانترز&raquo; را از دست ندهید.<br /> &nbsp;</p> <p>&laquo;هد هانترز&raquo; با زمان ۱۰۰ دقیقه محصول سال ۲۰۱۱ کشورهای نروژ و آلمان است.<br /> &nbsp;</p> <p>مشخصات فیلم<br /> هد هانترز<br /> Headhunters<br /> نویسنده: لارس گادمستاد، الف ری&zwnj;برگ، یو نسبو (رمان)<br /> Lars Gudmestad, Ulf Ryberg, Jo Nesbo<br /> کارگردان: مورتن تیلدوم<br /> Morten Tyldum<br /> بازیگران: اکسل هنی، نیکلای کاستر والدو، سینوو مکودی لاند، <br /> Aksel Hennie, Nikolaj Coster-Waldau, Synnove Macody Lund,</p> <p>&nbsp;</p> <p>در همین زمینه:<br /> <a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/5539"> ::برنامه &laquo;اکران&raquo; از مجتبا یوسفی&zwnj;پور در رادیو زمانه::</a></p> <p>&nbsp;</p> <p>ویدیو: پیش&zwnj;پرده فیلم هد هانترز</p>

مجتبا یوسفی‌پور - از روز جمعه ۲۷ آوریل ۲۰۱۲ نمایش عمومی فیلم «هد هانترز» ساخته مورتن تیلدم، فیلمساز نروژی در سینماهای آمریکا آغاز شد. در اکران این هفته می‌پردازیم به معرفی این فیلم.
«هد هانترز» نخستین‌ بار در جشنواره فیلم لوکارنو به نمایش درآمد و پس از آن در جشنواره‌های دیگری چون تورنتو و لندن نیز به روی پرده رفت. فیلم از هفته نخست آوریل در سینماهای انگلستان، ایرلند و هلند نیز به نمایش عمومی درآمده است.

نام فیلم را می‌توان به «شکارچیان سر» ترجمه کرد اما این ترجمه نمی‌تواند به درستی مفهوم مورد نظر فیلم را منتقل کند. «هد هانتر» معمولاً به دو معنا به کار برده می‌شود: نخست به آدمکشانی اطلاق می‌شود که کارشان تعقیب و در ‌‌نهایت کشتن قربانیان و قطع سر آنان است. در معنای دیگر به افرادی گفته می‌شود که کارشان یافتن کارمند و مدیران رده‌بالا و استخدام آن‌ها برای شرکت‌ها است. از آنجایی که در این فیلم هر دو این معانی کاربرد دارند، شاید بهتر باشد که به جای ترجمه به فارسی، از نام انگلیسی فیلم استفاده کنیم.
 

و اما داستان فیلم: راجر براون، یک هدهانتر یا کاریاب است و کارش یافتن و استخدام افراد برای شرکت‌هاست. او که به زندگی لوکس و خرید هدایای گران‌قیمت برای همسر زیبا و بالابلندش علاقه دارد، از یک زندگی مخفی برخوردار است: او با همدستی یک مسئول کنترل دوربین‌های مداربسته امنیتی و با شناسایی تابلو‌های گران‌قیمت در خانه‌های افراد، آن‌ها را به سرقت می‌برد. در همین زمان همسر او یک گالری تازه در شهر اسلو افتتاح کرده و در مراسم افتتاح گالری، راجر با کلاوس آشنا می‌شود که به تازگی از هلند آمده است. راجر از طریق همسرش اطلاع می‌یابد که کلاوس برای فروش یک تابلوی گران‌قیمت رامبراند که در منزلی که از مادربزرگش به ارث برده است قرار دارد به نروژ آمده است. تلاش راجر برای سرقت تابلو، او را در مقابل یک آدمکش حرفه‌ای قرار می‌دهد و زندگی‌اش را به یک کابوس تبدیل می‌کند.
 

فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته یو نسبو، نویسنده بلژیکی ساخته شده است. کارهای یو نسبو از آثار پرفروش در کشور نروژ هستند و رمان‌هایش تاکنون به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده‌اند. فیلم نیز در نمایش عمومی خود در نروژ بسیار موفق بود و توانست عنوان دومین افتتاحیه پرفروش تاریخ سینمای نروژ را از آن خود کند. همچنین قرار است بر اساس این فیلم یک نسخه آمریکایی نیز در هالیوود بازسازی شود.
 

مسئولیت تبدیل رمان به فیلمنامه را لارس گادمستاد و اولف رایبرگ بر عهده داشته‌اند. گادمستاد پیش‌تر در فیلم «رفیق» دیگر ساخته موفق تیلدم با او همکاری کرده بود و رایبرگ نیز یکی از نویسندگان فیلمنامه «دختری که به لانه زنبور لگد زد» است.
 

مورتن تیلدم، کارگردان فیلم در ارتباط با چگونگی رفتنش به سوی این پروژه و تبدیل این رمان به فیلم می‌گوید: «کتاب را خواندم برای اینکه بهم پیشنهاد شده بود و دوستش داشتم. بیشتر از همه از شخصیت‌ کتاب خوشم آمد، شخصیت اصلی مسیر خیلی وحشتناکی را طی می‌کند، چه از لحاظ جسمی، چه روحی و چه اخلاقی. در طول فیلم او بسیار عوض می‌شود. همچنین ریتم خوبی داشت و سرشار لحظات شگفتی‌ساز بود. با خودم گفتم من باید این فیلم را بسازم. کمپانی «یه‌لو برد» امتیاز ساخت کتاب را داشت، برای همین با آن‌ها تماس گرفتم و گفتم خیلی احمق‌اید اگر نگذارید من این فیلم را بسازم! آن‌ها هم موافقت کردند. با هم دیدار کردیم و من نگاهم به داستان را برایشان توضیح دادم. آن‌ها هم ایده را دوست داشتند و شروع به کار کردیم.»
 

تیلدوم درباره روند تبدیل رمان به فیلم می‌افزاید: «ما مجبور بودیم بعضی قسمت‌ها را عوض کنیم، اما در کل لحن و روح کتاب حفظ شده است. من کتاب و لحن آن را دوست داشتم. لحظات شوخ و جدی را با هم دارد. طرح داستان عالی‌ست. من واقعاً نوشته‌های یو نسبو را دوست دارم. اگرچه مقداری شخصیت‌ها و داستان عوض شده اما حس کتاب حفظ شده است.»
 

فیلم با بودجه‌ای کم ساخته شده است و به گفته کارگردانش به علت نداشتن بدلکار، در بسیاری از صحنه‌ها خود بازیگران قسمت‌های اکشن فیلم را بازی کرده‌اند. نقش اصلی فیلم را اکسل هنی بازی کرده است. این سومین همکاری او با تیلدم است و به گفته هنی، او اولین فیلم کوتاه و اولین فیلم بلندش را با تیلدم کار کرده است و اکنون این آخرین همکاری، بازارهای جهانی را به روی هر دو آن‌ها گشوده است.
 

هنی چگونگی پیوستنش به این پروژه را اینگونه توضیح می‌دهد: «همه چیز پروژه برای من جذاب بود. مورتون تیلدوم به من تلفن زد. او یکی از بهترین دوستانم است و کارگردانی است که بسیار تحسینش می‌کنم. او نقشی در یک فیلم بر اساس رمانی از یو نسبو به من پیشنهاد کرد که کمپانی‌های "فری لند" و "یه‌لو برد" تهیه‌کنندگانش بودند. همه این‌ها برای من عالی بودند و موقعیت خیلی خوبی بود.»
هنی در ارتباط با نخستین برخوردش با فیلمنامه می‌گوید: «با خواندن پنج صفحه اول فیلمنامه از شخصیت اصلی متنفر شدم. آدمی بود که من هرگز دوست ندارم مثل او باشم: دروغ می‌گوید، دزدی می‌کند و خیانت می‌کند. از آن دسته آدم‌های کت و شلوارپوشی است که من دلم می‌خواهد با مشت به صورتشان بزنم. یک صفحه که جلو‌تر رفتم و وقتی که مشکلات شخصیت اول داستان آغاز شد، کمی شروع به دوست داشتنش کردم. هرچه مشکلاتش بیشتر می‌شد، من هم بیشتر به او علاقمند می‌شدم. در پایان فیلمنامه کاملاً دوستش داشتم و می‌خواستم چون او باشم. این سیر بسیار زیبایی است که یک شخصیت نمایشی می‌تواند طی کند.»

«هد هانترز» در مجموع در برخورد با منتقدان موفق ظاهر شده است و توانسته نظر مثبت بسیاری از آن‌ها را به خود جلب کند. کیم نیومن، منتقد «امپایر» با دادن چهار ستاره از پنج ستاره به فیلم، آن را اثری فریبنده و مهیج با دو بازی خوب از بازیگران اصلی‌اش توصیف می‌کند. کریس توکی، منتقد «دیلی میل» نیز با دادن چهار ستاره به فیلم، آن را فیلمی مجذوب‌کننده توصیف می‌کند که حتی زیرنویس بودن گفت‌وگوهای آن نیز مانع از جذب شدن تماشاگر به فیلم نمی‌شود. مت گلاسبی، منتقد «توتال فیلم» نیز چون دیگران چهار ستاره به فیلم داده و با تشبیه آن به فیلم‌های برادران کوئن در نقد آن می‌نویسد: «در فیلمنامه‌نویسی گفته می‌شود تکلیف فیلم در ده دقیقه اول آن مشخص می‌شود، در فیلم مورتن تیلدوم این زمان چیزی نزدیک به ۹۰ ثانیه است.»
 

در کل اگر از دیدن یک تریلر خوش‌ساخت و پرحادثه و داستانی مملو از تعلیق و غافلگیری لذت می‌برید، دیدن «هد هانترز» را از دست ندهید.
 

«هد هانترز» با زمان ۱۰۰ دقیقه محصول سال ۲۰۱۱ کشورهای نروژ و آلمان است.
 

مشخصات فیلم
هد هانترز
Headhunters
نویسنده: لارس گادمستاد، الف ری‌برگ، یو نسبو (رمان)
Lars Gudmestad, Ulf Ryberg, Jo Nesbo
کارگردان: مورتن تیلدوم
Morten Tyldum
بازیگران: اکسل هنی، نیکلای کاستر والدو، سینوو مکودی لاند،
Aksel Hennie, Nikolaj Coster-Waldau, Synnove Macody Lund,

ویدیو: پیش‌پرده فیلم هد هانترز

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.