پیشنهاد بی شرمانه
<p dir="RTL">احسان مهرابی - کسانی که در دو سه سال گذشته گذرشان به بند ۳۵۰ یا بندهای هفت و هشت زندان اوین افتاده است فردی را دیده‌اند با ظاهری متفاوت و خاص. فردی که یازده سال است در زندان به سر می‌برد و هر از چند گاه، حکم جدیدی برایش تعیین می کنند تا زندانش ادامه داشته باشد.</p> <!--break--> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">وقتی زندانیان تازه وارد اتهامش را می پرسند، می‌گوید: "اخلاقی است. با همسر یکی از مسئولین بلندپایه نظام رابطه نامشروع داشته‌ام." بعد از چند وقتی که زندانیان با او بیشتر آشنا می شوند، می گوید یکی از مدیران سابق وزارت اطلاعات بوده و جرمش اینکه درباره قتل‌های زنجیره‌ای افشاگری کرده است.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اصلاح‌طلبانی که خود پیش از این در وزارت اطلاعات دست‌اندرکار بوده‌اند و پس از انتخابات سال ۸۸ خورشیدی گذرشان به زندان افتاده است، او را می‌شناسند و سمتش را برای دیگر زندانیان سیاسی تائید کرده‌اند، اما سئوال زندانیان سیاسی این است که این مدیر سابق وزارت اطلاعات چرا اتهام خود را اخلاقی و ارتباط نامشروع با همسر مسئول بلندپایه نظام اعلام می کند. پاسخ "رضا ملک" هم این است که "برای انتقام از من زندگی‌ام را متلاشی کردند. زنم را وادار به طلاق کردند ... من هم می‌خواهم تلافی کنم و قداست کسی که این بلا را سر من آورده بشکنم."</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">حتی برای زندانیانی که خود طعم بازجویی چشیده و بی‌مرزی رفتار بازجویان را دیده‌اند، باور حرف‌های "غلامرضا مکعیان" معروف به" رضا ملک"، سخت است. پس از چند ماهی اما حداقل بخش‌هایی از روایت این زندانی قدیمی، باورشان می‌شود؛ چرا که روایت‌های بسیار می‌شنوند از پیشنهاد بازجویان به زنان زندانیان سیاسی برای جدایی از همسرشان و آزار کلامی آنان. پس باورشان می‌شود که این اتفاق‌ها استثنا نیست و رویه معمول است. درباره این ماجرا بازجویان و قضات گویا عدالت جنسیتی را هم رعایت می‌کنند. قاضی صلواتی و قاضی مقیسه گاه به بعضی از مردانی که حکم زندان همسرانشان سنگین است پیشنهاد داده‌اند تا از همسرشان جدا شوند، یا اینکه همسر دوم اختیار کنند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL"><strong>بازجویی و همسر زندانیان سیاسی </strong></p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">پای همسر زندانیان سیاسی از همان روزهای اول بازجویی به میان می‌آید؛ وقتی بازجویان سعی می کنند آنان را شریک دراتهام زندانیان جلوه دهند و تهدید کنند که دستگیرشان می‌کنند. جمله "زنت را هم می‌آوریم همین جا"، تکیه کلام اکثر بازجویان است. هنگام کتک زدن زندانیان بازجویان یک جمله را خیلی دوست دارند تکرار کنند: "دوست داریم زنت را هم بیاوریم اینجا تا کتک خوردنت را ببیند."</p> <p dir="RTL"> </p> <blockquote> <p dir="RTL"><img alt="" src="https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQ7YLDBbJ3vF-nbYJhdH2ggnupHGJUjVQYavszH7QdYX1E9Wj_vTQ" style="width: 180px; height: 171px;" />بازجویان از تلاش های خود برای بدبین کردن زندانیان سیاسی به همسرانشان ابایی ندارند، بلکه این شیرین‌کاری خود را برای زندانیان دیگر هم تعریف می کنند.عبدالله مومنی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ برای زندانیان دیگر روایت می کرد که بازجوی مشهور زندانیان سیاسی که "سید" نامیده می‌شود با لذت وافری ادعا می‌کرده که "مطالبی را درباره همسر یک زندانی به او گفتم و او پیش من با سیلی به صورت همسرش زد".</p> </blockquote> <p dir="RTL">بعضی از زندانیان هم روایت می‌کنند که حکم بازداشت همسرشان پیش رویشان نهاده شده است و به همین دلیل تن به خواست بازجویان داده‌اند<span dir="LTR">.</span></p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">این رفتارها درباره زندانیان مختلف دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. پرسیدن درباره اختلاف‌های زناشویی هم رسم معمول بازجویان است و تکرار این جمله که: "گویا با زنت خیلی راحت نیستی". اگر کسی از همسرش جدا شده باشد که تازه اول ماجرا است و جزئی‌ترین دلایل جدایی را با اشتهای سیری‌ناپذیری می‌پرسند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">آزار زندانیان محدود به محیط زندان نیست و کار بعضی از زندانیان به خانه هم می‌کشد. روایت مشهوری است بین زندانیان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات سال ۸۸، از آزار خانواده یکی از مقامات دولت محمد خاتمی توسط بازجویان. بازجویان برای اینکه این زندانی را به وحشت بیندازند، یا به تعبیری "دلش را آتش بزنند" او را به خانه‌اش می‌برند و یک بازجو به بهانه گفتن نکته‌ای مهم همسرش را به اتاقی می‌برد و زندانی را در بیرون اتاق نگه می‌دارند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">بازجویان از تلاش های خود برای بدبین کردن زندانیان سیاسی به همسرانشان ابایی ندارند، بلکه این شیرین‌کاری خود را برای زندانیان دیگر هم تعریف می کنند. عبدالله مومنی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ برای زندانیان دیگر روایت می کرد که بازجوی مشهور زندانیان سیاسی که "سید" نامیده می‌شود با لذت وافری ادعا می‌کرده است که "مطالبی را درباره همسر یک زندانی به او گفتم و او پیش من با سیلی به صورت همسرش زد".</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">روابط با زنان هم یک سئوال متداول است که حتی در بازجویی‌ها آن را مکتوب هم می‌کنند. ابایی هم ندارند نام افراد را بنویسند: "تمام روابط شخصی خود با خانم... را توضیح دهید." شوهردار و غیر شوهردار هم فرقی نمی‌کند. نام یک زندانی سیاسی زن را می‌آورند و از زندانی سیاسی می‌پرسند او را می‌شناسی؟ وقتی جواب مثبت باشد سئوال دیگر این است: "این همانی نیست که با او رازهای مگو داشتی؟"</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL"><strong>تشویق همسران زندانیان سیاسی به طلاق</strong></p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">"می‌دانستی شوهرت با فلانی رابطه دارد"، هم پای ثابت گفته‌های بازجویان به زنان زندانیان سیاسی است. این روش‌های بازجویان پس از چند ماهی افشا شد و همسران بسیاری از بازداشت‌شدگان پس از انتخابات سال ۸۸ در دیدارهای خود با یکدیگر عهد کردند که هیچ گفته‌ای درباره همسرانشان را باور نکنند.</p> <p dir="RTL"> </p> <blockquote> <p dir="RTL">اگر کار زندانیان سیاسی از بازداشت به زندان بکشد، بسته به نوع زندان مزاحمت‌های جدید آغاز می‌شود؛ مزاحمت‌هایی که نشان آن را می‌توان در برخی از بیانیه‌های زندانیان دید. سال گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی‌شهر از "پیشنهادهای بی‌شرمانه" ماموران زندان به همسرانشان خبر دادند و نوشتند: "جناب آقای دولت‌آبادی از چه اظهار ندامت کنیم؟ از دخالت ماموران اطلاعاتی و امنیتی و دادستانی در خصوصی‌ترین لایه‌های زندگی بازداشت‌شدگان بی‌پناه؟ یا از پیشنهادهای بی‌شرمانه ماموران نسبت به همسران و خواهرانمان؟<em><span dir="LTR"> "</span></em></p> </blockquote> <p dir="RTL">اینها همه مصائب همسران زندانیان سیاسی نیست. آنان وقتی در راهروهای دادستانی و دادگاه دنبال کار همسران خود هستند باید طعنه‌های بسیار تحمل کنند. تازه اگر کارشان به قضاتی چون مقیسه و صلواتی بیفتد که اول ماجرا است. اگر زن باشند تشویق به طلاق گرفتن می‌شوند و اگر مرد باشند قیافه این قضات تا آخر عمر در ذهنشان می‌ماند وقتی با خنده‌های خود می‌گویند: "تنها نمان، ما برای گرفتن همسر دوم مجوز قانونی می‌دهیم."</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">اگر کار زندانیان سیاسی از بازداشت به زندان بکشد، بسته به نوع زندان مزاحمت‌های جدید آغاز می‌شود؛ مزاحمت‌هایی که نشان آن را می‌توان در برخی از بیانیه‌های زندانیان دید. سال گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی‌شهر از "پیشنهادهای بی‌شرمانه" ماموران زندان به همسرانشان خبر دادند و نوشتند: "جناب آقای دولت‌آبادی از چه اظهار ندامت کنیم؟ از دخالت ماموران اطلاعاتی و امنیتی و دادستانی در خصوصی‌ترین لایه‌های زندگی بازداشت‌شدگان بی‌پناه؟ یا از پیشنهادهای بی‌شرمانه ماموران نسبت به همسران و خواهرانمان؟<span dir="LTR"> "</span></p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">مهدی محمودیان دیگر زندانی مقیم زندان رجایی‌شهر هم در نامه خود خطاب به رهبری خبر داده بود که "بازجویان با همسران جوان برخی زندانیان به دفعات تماس می‌گیرند تاجایی که آن‌ها مجبور شده‌اند گوشی‌های موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند".</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">زندانیان بند ۳۵۰ اوین گویا کمتر با این مزاحمت‌ها گرفتارند، اما فشار بر خانواده برخی از آنان همچنان ادامه دارد، تا آنجا که ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفته، یکی از بازجوهای ارشد سپاه پاسداران با نام مستعار "اوسط" و با نام واقعی "علی انواری" که در اطلاعات سپاه فعالیت می‌کند و از افراد نزدیک به حسین طائب، فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه است، از همسر علیرضا رجایی، روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی خواسته است از شوهرش طلاق بگیرد.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">ابوالفضل قدیانی که زندان شاه را نیز تجربه کرده برای رئیس قوه قضائیه نوشته که این اقدامات بازجویان روی ساواک را هم سفید کرده است. آنانی که می‌خواهند روایت زندان‌های جمهوری اسلامی در سه سال گذشته محدود نشود یادآور می‌شوند که نظیر این جمله قدیانی را پیشتر نیز بسیاری نوشته اند، ازجمله آیت‌الله منتظری، قائم مقام رهبری که به آیت‌الله خمینی نوشت: "جنايات اطلاعات شما و زندان‌های شما روی شاه و ساواك شاه را سفيد كرده است؟"</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">پاسخ آیت‌الله خمینی برآشفتن بود و گفتن اینکه: "آیا من هم از شاه بدترم؟" پاسخی که گویا تا سالیان سال در جمهوری اسلامی تکرار می‌شود.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL"><strong>پانویس:</strong></p> <p dir="RTL">احسان مهرابی، خبرنگار سابق روزنامه "اعتماد ملی" یک سالی را در بند ۳۵۰ زندان اوین سپری کرده و این نوشته حاصل حضور وی در زندان و شنیدن روایت دیگر زندانیان سیاسی حول موضوع آزار همسران زندانیان سیاسی است.</p>
احسان مهرابی - کسانی که در دو سه سال گذشته گذرشان به بند ۳۵۰ یا بندهای هفت و هشت زندان اوین افتاده است فردی را دیدهاند با ظاهری متفاوت و خاص. فردی که یازده سال است در زندان به سر میبرد و هر از چند گاه، حکم جدیدی برایش تعیین می کنند تا زندانش ادامه داشته باشد.
وقتی زندانیان تازه وارد اتهامش را می پرسند، میگوید: "اخلاقی است. با همسر یکی از مسئولین بلندپایه نظام رابطه نامشروع داشتهام." بعد از چند وقتی که زندانیان با او بیشتر آشنا می شوند، می گوید یکی از مدیران سابق وزارت اطلاعات بوده و جرمش اینکه درباره قتلهای زنجیرهای افشاگری کرده است.
اصلاحطلبانی که خود پیش از این در وزارت اطلاعات دستاندرکار بودهاند و پس از انتخابات سال ۸۸ خورشیدی گذرشان به زندان افتاده است، او را میشناسند و سمتش را برای دیگر زندانیان سیاسی تائید کردهاند، اما سئوال زندانیان سیاسی این است که این مدیر سابق وزارت اطلاعات چرا اتهام خود را اخلاقی و ارتباط نامشروع با همسر مسئول بلندپایه نظام اعلام می کند. پاسخ "رضا ملک" هم این است که "برای انتقام از من زندگیام را متلاشی کردند. زنم را وادار به طلاق کردند ... من هم میخواهم تلافی کنم و قداست کسی که این بلا را سر من آورده بشکنم."
حتی برای زندانیانی که خود طعم بازجویی چشیده و بیمرزی رفتار بازجویان را دیدهاند، باور حرفهای "غلامرضا مکعیان" معروف به" رضا ملک"، سخت است. پس از چند ماهی اما حداقل بخشهایی از روایت این زندانی قدیمی، باورشان میشود؛ چرا که روایتهای بسیار میشنوند از پیشنهاد بازجویان به زنان زندانیان سیاسی برای جدایی از همسرشان و آزار کلامی آنان. پس باورشان میشود که این اتفاقها استثنا نیست و رویه معمول است. درباره این ماجرا بازجویان و قضات گویا عدالت جنسیتی را هم رعایت میکنند. قاضی صلواتی و قاضی مقیسه گاه به بعضی از مردانی که حکم زندان همسرانشان سنگین است پیشنهاد دادهاند تا از همسرشان جدا شوند، یا اینکه همسر دوم اختیار کنند.
بازجویی و همسر زندانیان سیاسی
پای همسر زندانیان سیاسی از همان روزهای اول بازجویی به میان میآید؛ وقتی بازجویان سعی می کنند آنان را شریک دراتهام زندانیان جلوه دهند و تهدید کنند که دستگیرشان میکنند. جمله "زنت را هم میآوریم همین جا"، تکیه کلام اکثر بازجویان است. هنگام کتک زدن زندانیان بازجویان یک جمله را خیلی دوست دارند تکرار کنند: "دوست داریم زنت را هم بیاوریم اینجا تا کتک خوردنت را ببیند."
بعضی از زندانیان هم روایت میکنند که حکم بازداشت همسرشان پیش رویشان نهاده شده است و به همین دلیل تن به خواست بازجویان دادهاند.
این رفتارها درباره زندانیان مختلف دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. پرسیدن درباره اختلافهای زناشویی هم رسم معمول بازجویان است و تکرار این جمله که: "گویا با زنت خیلی راحت نیستی". اگر کسی از همسرش جدا شده باشد که تازه اول ماجرا است و جزئیترین دلایل جدایی را با اشتهای سیریناپذیری میپرسند.
آزار زندانیان محدود به محیط زندان نیست و کار بعضی از زندانیان به خانه هم میکشد. روایت مشهوری است بین زندانیان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات سال ۸۸، از آزار خانواده یکی از مقامات دولت محمد خاتمی توسط بازجویان. بازجویان برای اینکه این زندانی را به وحشت بیندازند، یا به تعبیری "دلش را آتش بزنند" او را به خانهاش میبرند و یک بازجو به بهانه گفتن نکتهای مهم همسرش را به اتاقی میبرد و زندانی را در بیرون اتاق نگه میدارند.
بازجویان از تلاش های خود برای بدبین کردن زندانیان سیاسی به همسرانشان ابایی ندارند، بلکه این شیرینکاری خود را برای زندانیان دیگر هم تعریف می کنند. عبدالله مومنی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ برای زندانیان دیگر روایت می کرد که بازجوی مشهور زندانیان سیاسی که "سید" نامیده میشود با لذت وافری ادعا میکرده است که "مطالبی را درباره همسر یک زندانی به او گفتم و او پیش من با سیلی به صورت همسرش زد".
روابط با زنان هم یک سئوال متداول است که حتی در بازجوییها آن را مکتوب هم میکنند. ابایی هم ندارند نام افراد را بنویسند: "تمام روابط شخصی خود با خانم... را توضیح دهید." شوهردار و غیر شوهردار هم فرقی نمیکند. نام یک زندانی سیاسی زن را میآورند و از زندانی سیاسی میپرسند او را میشناسی؟ وقتی جواب مثبت باشد سئوال دیگر این است: "این همانی نیست که با او رازهای مگو داشتی؟"
تشویق همسران زندانیان سیاسی به طلاق
"میدانستی شوهرت با فلانی رابطه دارد"، هم پای ثابت گفتههای بازجویان به زنان زندانیان سیاسی است. این روشهای بازجویان پس از چند ماهی افشا شد و همسران بسیاری از بازداشتشدگان پس از انتخابات سال ۸۸ در دیدارهای خود با یکدیگر عهد کردند که هیچ گفتهای درباره همسرانشان را باور نکنند.
اینها همه مصائب همسران زندانیان سیاسی نیست. آنان وقتی در راهروهای دادستانی و دادگاه دنبال کار همسران خود هستند باید طعنههای بسیار تحمل کنند. تازه اگر کارشان به قضاتی چون مقیسه و صلواتی بیفتد که اول ماجرا است. اگر زن باشند تشویق به طلاق گرفتن میشوند و اگر مرد باشند قیافه این قضات تا آخر عمر در ذهنشان میماند وقتی با خندههای خود میگویند: "تنها نمان، ما برای گرفتن همسر دوم مجوز قانونی میدهیم."
اگر کار زندانیان سیاسی از بازداشت به زندان بکشد، بسته به نوع زندان مزاحمتهای جدید آغاز میشود؛ مزاحمتهایی که نشان آن را میتوان در برخی از بیانیههای زندانیان دید. سال گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجاییشهر از "پیشنهادهای بیشرمانه" ماموران زندان به همسرانشان خبر دادند و نوشتند: "جناب آقای دولتآبادی از چه اظهار ندامت کنیم؟ از دخالت ماموران اطلاعاتی و امنیتی و دادستانی در خصوصیترین لایههای زندگی بازداشتشدگان بیپناه؟ یا از پیشنهادهای بیشرمانه ماموران نسبت به همسران و خواهرانمان؟ "
مهدی محمودیان دیگر زندانی مقیم زندان رجاییشهر هم در نامه خود خطاب به رهبری خبر داده بود که "بازجویان با همسران جوان برخی زندانیان به دفعات تماس میگیرند تاجایی که آنها مجبور شدهاند گوشیهای موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند".
زندانیان بند ۳۵۰ اوین گویا کمتر با این مزاحمتها گرفتارند، اما فشار بر خانواده برخی از آنان همچنان ادامه دارد، تا آنجا که ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفته، یکی از بازجوهای ارشد سپاه پاسداران با نام مستعار "اوسط" و با نام واقعی "علی انواری" که در اطلاعات سپاه فعالیت میکند و از افراد نزدیک به حسین طائب، فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه است، از همسر علیرضا رجایی، روزنامهنگار و زندانی سیاسی خواسته است از شوهرش طلاق بگیرد.
ابوالفضل قدیانی که زندان شاه را نیز تجربه کرده برای رئیس قوه قضائیه نوشته که این اقدامات بازجویان روی ساواک را هم سفید کرده است. آنانی که میخواهند روایت زندانهای جمهوری اسلامی در سه سال گذشته محدود نشود یادآور میشوند که نظیر این جمله قدیانی را پیشتر نیز بسیاری نوشته اند، ازجمله آیتالله منتظری، قائم مقام رهبری که به آیتالله خمینی نوشت: "جنايات اطلاعات شما و زندانهای شما روی شاه و ساواك شاه را سفيد كرده است؟"
پاسخ آیتالله خمینی برآشفتن بود و گفتن اینکه: "آیا من هم از شاه بدترم؟" پاسخی که گویا تا سالیان سال در جمهوری اسلامی تکرار میشود.
پانویس:
احسان مهرابی، خبرنگار سابق روزنامه "اعتماد ملی" یک سالی را در بند ۳۵۰ زندان اوین سپری کرده و این نوشته حاصل حضور وی در زندان و شنیدن روایت دیگر زندانیان سیاسی حول موضوع آزار همسران زندانیان سیاسی است.
نظرها
کاربر مهمان
خدا رحمت کند شاه را و لعنت کند مدعیان پرمدعا و از فرنگ برگشته را که با هوچی گری و دروغ این ضحاک ماردوش را به جان مردم ایران انداختند که پس از 33سال هنوز نتوانسته ایم یک جامعه معمولی و پسا انقلابی داشته باشیم. این چه انقلابی است که ارام نمیشود و نمیتواند به روال عادی زندگی برگردد؟ بعد هم اقایان وقتی عرصه را تنگ دیدند به غرب فرار کردند و از همانجا برای مردم نسخه صادر کردند. این بی شرمی های ماموران وزارت اطلاعات به این دلیل است که ما مردم ایران خودمان به انها اجازه میدهیم به ما توهین کنند. از میان خودمان عده ای داوطلب میشوند تا هموطن خودرا شکنجه و آزار دهند و ما هرگز قبح انرا نمی فهمیم. اگر این کارها را در امریکا بکنند بی شک دودمان دولت به باد میرود.
کاربر مهمان
بعضی از زندانیان امروز زندان بانان دیروزی اند.