ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

انسان و زمین: جلوه بحران‌های زیست محیطی در ادبیات داستانی ایران

نگاهی به کتاب انسان و زمین؛ بررسی ادبیات داستانی از منظر زیست محیطی نوشته محبوبه موسوی

رحمان میرفضلی ــ درونمایه تازه‌ای به ادبیات داستانی ایران راه یافته است: زیست‌بوم. محبوبه موسوی در پژوهش «انسان و زمین» نمونه‌های شاخص در این زمینه را بررسی کرده است. مروری بر این کتاب.

محبوبه موسوی از داستان‌نویسان و منتقدان معاصر ایران در کتاب «انسان و زمین»، به ۱۲ داستان کوتاه از منظر زیست محیطی نگریسته و بر دغدغه‌ی محیط زیستی نویسنده‌ی داستان‌ها متمرکز شده است. موسوی در این کتاب که در انتشارات مروارید در تهران به چاپ رسیده سهم بیشتر را به نویسنده‌های ایرانی اختصاص داده است. او هشت داستان از صمد طاهری، علی موذنی، محمد محمدعلی، محمد کشاورز، شهریار مندنی‌پور، حسین آتش‌پرور، احمد بیگدلی و بیژن نجدی و چهار داستان از ارنست همینگوی، ایزاک باشویس سینگر، گی دو موپاسان و آسترید لیندگرن را انتخاب و بررسی کرده است. این ۱۲ داستان کوتاه در سه فصل «بقای حیوانات در گرو موجودیت برابر با انسان»، «نابودی زیستگاه‌های طبیعی، پدیده‌ی شکار» و «بحران آب» بررسی شده‌اند.

موسوی قبل از پرداختن به داستان‌ها، در مقدمه‌ای مفصل دلایل دست زدن به این بررسی را توضیح داده است. تا ۵۰ سال قبل، تقریبا نگرانی جدی به خاطر تاثیر مخرب فعالیت‌های انسانی بر محیط زیست وجود نداشت. به بیان دیگر با اوج گرفتن برداشت از منابع و استحصال مواد اولیه در کنار افزایش جمعیت و به تبع آن، افزایش گازهای گلخانه‌ای، نگرانی‌ها به حدی رسید که در سال ۱۹۷۲ اولین کنفرانس بین‌المللی محیط زیست برگزار شد و بعد از آن بود که نگرانی‌ها از وضعیت شکننده‌ی محیط زیست کم‌کم به آثار هنری راه یافت. داستان‌های انتخاب شده توسط موسوی نشان می‌دهد که تا قبل از سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰ که موضوع محیط زیست و نگرانی از تخریب آن به نگرانی بین‌المللی تبدیل شد، کمتر نویسنده‌ای در ادبیات داستانی ایران به محیط زیست از منظر آسیب‌پذیری پرداخته است. موسوی در مقدمه کتاب می‌نویسد:

سراغ ادبیات داستانی ایران و نیز داستان‌های ترجمه شده به فارسی می‌رویم تا این نگاه [به محیط زیست] را در نویسندگان معاصر ردیابی کنیم و ببینیم مسئله‌ی زیست محیط به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر تا چه انداره در زبان فارسی (چه از راه ترجمه و چه خلق داستان) بازتاب داشته است. از چه زمان اهمیت محیط زیست نه به عنوان طبیعت زینت‌بخش در شعر و داستان، بلکه به عنوان بخشی از حیات آدمی که از آن غافل بوده و به دست خود انسان تخریب شده،‌در داستان فارسی مطرح شده است و به این زبان راه یافته است.

بحران‌سازی از هویت به جای توجه به محیط زیست

در سال‌های دهه ۱۳۳۰ تا اواسط دهه ۱۳۴۰ برخی از نویسندگان جامعه‌گرای ایرانی در تلاش بودند به مناطق روستایی و مهجور راه پیدا کنند. اکتشاف محیط بومی با هدف یادآوری هویت ملی که حکومت وقت آن را از مردم سلب کرده بود گاهی به طبیعت‌گرایی در ادبیات داستانی می‌انجامید، نه به عنوان یک موضوع مستقل بلکه در حاشیه طرح مسائلی مانند «جست‌وجوی هویت» و در فضایی که مایۀ اصلی‌اش زوال و اضمحلال بود. برخی آثار احمد محمود، سیمین دانشور، علی اشرف درویشیان، هوشنگ گلشیری، محمود دولت‌آبادی و غلامحسین ساعدی را می‌توان از این منظر هم بررسی کرد. در مجموع اما همه این نویسندگان بیش از آنکه نگران محیط زیست باشند، نگران هویت‌باختگی ملی یا کنده شدن از روی زمین و کوچ به شهرها و گسترش زاغه‌نشینی بودند.

محبوبه موسوی در «انسان و زمین» داستان‌هایی را برگزیده است که از این مرحله عبور کرده‌اند. از کنار هم قرار گرفتن داستان‌های کتاب «انسان و زمین»، تصویری رسم می‌شود که نشان‌دهنده‌ی نوع نگاه نویسنده‌ی داستان کوتاه فارسی است. در دورانی که محیط زیست سخت زیر ضرب فعالیت‌های مخرب انسان قرار گرفته، محبوبه موسوی با دقیق شدن بر این داستان‌ها که هر یک به نوبه‌ی خود داستانی برجسته به شمار می‌آید، بین دغدغه‌ی خود و نگرانی نویسنده پیوند برقرار کرده است. داستان در «انتظار شاعر»، نوشته علی موذنی یکی از زیباترین داستان‌هایی است که در این کتاب به آن اشاره شده است. نوع نگاهی که موسوی به این داستان دارد، نوع بیان او در بررسی این داستان به گونه‌ای خفیف به حس و حال غبطه‌برانگیزی معطوف است که در داستان جریان دارد. از آنجا که موسوی خود دستی در نوشتن داستان کوتاه و رمان دارد، ای‌بسا حس راوی داستان «در انتظار شاعر» با حس موسوی نسبت به چنین نگاه دردمندانه‌ای پیوند خورده باشد:

 او (علی موذنی نویسنده‌ی داستان) نگاهی انسانی یا به عبارت بهتر، برابرنگر به پلنگ و انسان دارد. نگاهی که می‌گوید پلنگ مثل انسان ذی‌شعور است و شعور عاطفی او در تیمارداری از مجروح درست همانند انسان است و چه بسا فراتر از انسان که در این داستان جنگ افروز است.

کافی است نگاه طرح شده در این داستان را در کنار تصاویری بگذاریم که از باغ‌وحش‌های ایران در سال‌های اخیر منتشر شده است. داستان موذنی به شکل موثری برتری‌جویی پرنخوت انسان را زیر سؤال می‌برد. انتخاب داستان موذنی بی‌تردید انتخاب درستی برای قرار گرفتن در این مجموعه است. چنین نگاه غمخوارانه‌ای در داستان «زخم شیر» صمد طاهری هم دیده می‌شود. طاهری به فشار سنگینی اشاره دارد که از جنگ بین انسان‌ها، به حیوانات وارد می‌شود. طاهری به زیبایی نشان می‌دهد که درد و رنج جنگ فقط برای انسان‌ها نیست، که حیوانات هم از رنج جنگ بی‌نصیب نمی‌مانند. داستان زخم شیر به شکلی هنرمندانه روح خواننده را تا آستانه‌ی زخم می‌آورد و آنجاست که خواننده متوجه می‌شود:

 محبت این خانواده به بز تنها به خاطر رفع نیاز بوده است؛‌ همان محبتی که اربابی به برده‌ای دارد تا از پای نیفتد و بتواند از او کار بکشد ولی فقط این نیست. خواننده با تمام اعضای خانواده در عذاب رها کردن حیوان اسیر می‌شود تا بار سنگین گناه را بر دوش حس کند. این گناه در داستان صرفا بر دوش خواننده نیست بلکه بر دوش نظام بی‌منطق جنگ هم هست...

از اولین داستان‌هایی که تحت تاثیر فضای جدید بعد از مشروطه نوشته شد تا امروز، بیشتر از صد سال می‌گذرد. صد سالی که در آن هم جنگ جهانی و قحطی ناشی از آن تجربه شده و هم جنگ با عراق و وحشت موشک‌ها و بمب‌ها. شاید بتوان گفت آنچه که در این صد سال بر مردم این سرزمین گذشته، بر کمتر مردمی گذشته باشد و این حرف از باب ارزش‌گذاری بر رنج مردم نیست و تنها اشاره‌ای است بر تجربه‌ی زیستی و آنچه که مردم این منطقه از جهان از سر گذرانده‌اند.

کابوس بی‌آبی

 بحران محیط‌زیستی در ایران بخشی از بحران جهانی گرمایش زمین است. در ایران اما به سبب فقدان مدیریت کارآمد، این بحران به فجایعی مانند خشک شدن دریاچه ارومیه، گسترش بیابان‌زایی و تنش‌های آبی انجامیده است. از سال‌های دهه ۱۳۹۰ به بعد کم‌کم موضوعاتی مانند فرسایش خاک و فرونشست زمین، خالی شدن سفره‌های زیرزمینی آب، خشک شدن چشمه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌ها به نگرانی ملی تبدیل شد و در چنین شرایطی تشنگی، بی‌آبی، زباله‌ها و آلوده شدن محیط زیست به آثار داستانی راه یافت. هرچند هنوز هم تعداد آثار قابل تامل آنقدر زیاد نیست که منتقد بتواند دست به انتخاب آثار متعدد بزند و از آنجا که موسوی فقط بر داستان کوتاه متمرکز بوده، مجالی برای پرداختن به رمان‌هایی که اشاره‌های زیست‌محیطی داشته‌اند نبوده است.

یکی از داستان‌های برجسته‌ی کوتاه در ادبیات داستانی معاصر، داستانی از زنده‌یاد بیژن نجدی است. موسوی با پرداختن به داستان «استخری پر از کابوس»، به آلودگی آب نظر دارد. در «استخری پر از کابوس» مرگ یک قو به درک متفاوتی از زیست بوم می‌انجامد.

«انسان و زمین» نوشته محبوبه موسوی نمایانگر یک رویکرد تازه و متفاوت به ادبیات داستانی ایران است. داستان‌هایی که موسوی شناسایی کرده و برای بررسی برگزیده نشان می‌دهند که هرچند که حکومت در این سال‌ها تلاش کرده با انواع ترفندها ادبیات داستانی را به یک امر شخصی فروبکاهد، اما همچنان شاخه‌ای از ادبیات داستانی ایران بیانگر نگرانی‌ها و دغدغه‌های مردم است.  

در سال‌های اخیر «آب» به یکی از مهم‌‌ترین مشکلات فلات ایران تبدیل شده است. در بخش‌هایی از کشور بی‌آبی و کم‌آبی رمق مردم را گرفته است. بی‌‌آبی مشکلات متعددی به دنبال داشته است اما نگاه نجدی به آلودگی آب، نگاهی شاعرانه به چنین مسئله‌ی بغرنجی است. انتخاب این داستان بی‌تردید نشان دهنده‌ی اهمیت آب است. داستان دیگری که به آب می‌پردازد، داستانی است از حسین آتش‌پرور با نام «ماهی در باد». آتش‌پرور که خود در منطقه‌ای کم‌آب زاده شده، در داستان «ماهی در باد» به زیبایی هرچه تمام‌تر بی‌آبی و کم‌آبی را دستمایه‌ی داستان قرار داده است. این داستان در قلعه سنگی شوراب می‌گذرد؛ قلعه‌ای معروف به قلعه دختر، در حدود ۱۵ کیلومتری شهر گناباد در روستایی به نام شوراب و آن سوی شهر بیدخت گناباد- بر فراز کوهی بلند و تا حدی صعب‌العبور- جایی در جنوب خراسان و در شهری به غایت خشک و کویری که آب آن شور است. و همین فضا خود به خود کافی است تا تشنگی مکرر زمین را القا کند.

موسوی در معرفی این داستان می‌نویسد:

در فضایی آخرالزمانی که آب از زمین (سرزمین) رخت بربسته است، مردی، خسته از خاک و باد، در سرزمین اجدادی‌اش، که حالا به جای ریزش باران آتش از آن می‌بارد، در پی کشف آب است. حسینا، تنها شخصیت واقعی داستان، قبل از خشکسالی، درخت پسته‌ای در کنار آب انبار روستا کاشته است. درخت را زیر نگاه شاهزاده خانم (که بعداً در طول داستان متوجه می‌شویم الهه‌ی ناهید است که در قلعه دختر نقشی از او بر سنگ حک شده)، کاشته است. در خشکسالی که به روستا برمی‌گردد صدای زنی را از ناکجا می‌شنود که به او می‌گوید درخت پسته به درد هیزم زیر آتش می‌خورد. آن درخت حالا خشکیده است و تمام سرزمین، غرق در شن روان، مرگ خود را به رخ می‌کشد. داستان سرگشتگی حسینا است به دنبال صدای زنی که ناهید است تا بتواند به درگاهش دعا کند تا بارانی بر آن‌جا بباراند.

در ملتقای محیط‌زیست و ادبیات

 درست است که ملاحظات زیست محیطی در سال‌های اخیر گسترش زیادی پیدا کرده اما موسوی در این مجموعه تا حد زیادی خود را از جو تشدید شده‌ی این روزها دور نگه داشته و در نقطه‌ای بین ادبیات خلاق و محیط زیست ایستاده است. او در این مجموعه سهم هر دو موضوع مهم را به یک نسبت ادا کرده است. نه با خم شدن به سوی محیط زیست، از ارزش داستان‌های انتخاب کرده کاسته و نه با گرفتن جانب داستان کوتاه، سهم محیط زیست را ناچیز دیده است. نویسنده‌ی این مجموعه، با حوصله و دقت، در بررسی داستان‌ها روی مرزی حرکت کرده که تازگی داستان از بین نرود و خواننده‌ی این مجموعه، برای خواندن اصل داستان‌ها تشویق شود. برای مثال می‌توان به داستان «زخم شیر» از صمد طاهری اشاره کرد که هم به یک موضوع زیست‌محیطی و هم به یک موضوع انسانی و بسیار دیرینه در تاریخ تمدن اشاره دارد: رابطه انسان با حیوان. موسوی می‌نویسد:

صمد طاهری در این داستان هوشمندانه از خودبیگانگی انسان را با از خودبیگانگی حیوان همسو می‌کند تا آدمی از دل این ملال و از خودبیگانگی به مفهومی عمیق‌تر از خود دست یابد. رد پای زخم، همان زخمی که در داستان اول به پستان‌های متورم گاومیش‌های رها شده و بز جامانده در اثر جنگ اشاره می‌کرد در داستان خروس، راوی را زمین می‌زند تا مرگ بر او عیان می‌شود. صمد طاهری در داستان‌های این مجموعه و به‌ویژه این سه داستان نگاهی بسیار طبیعت‌باورانه را به ادبیات فارسی ایران وارد کرده است.

محبوبه موسوی در این مجموعه نشان داده که داستان‌نویس معاصر فارسی کاملا ناخودآگاه چه نگاه مشفقانه‌ای به طبیعت و مظاهر آن داشته است. چنان که گفته شد، موسوی این مجموعه را در سه فصل تنظیم کرده؛‌ حقوق حیوانات، نابودی زیستگاه طبیعی حیوانات و آب. تقریبا همه‌ی داستان‌هایی که انتخاب شده‌اند، در ذیل این تقسیم‌بندی قرار می‌گیرند، غیر از یکی دو داستان. به نظر می‌رسد داستان‌های «مرغدانی» از محمد محمدعلی و «رنگ آتش نیمروزی» از شهریار مندنی‌پور را نتوان به آسانی داستان‌هایی محیط زیستی در نظر گرفت. آنچه که در این دو داستان مطرح شده، بیش از آنکه مضمونی زیست محیطی باشد، مسئله‌ای انسانی است. موسوی درباره درونمایه «مرغدانی» نوشته محمد محمدعلی می نویسد:

داستان مرغدانی با همذات‌پنداری بین انسان محروم و مرغ‌های پرورشی، با نشان دادن رنج حیوانی سعی در تشریح رنج انسانی دارد. گرچه نگاه این داستان دقیقاً زیست محیطی و از منظر مشفقانه به حیوانات نیست، اما از آن‌رو دارای اهمیت است که به پدیده‌ی صنعتی شدن مرغداری در ایران می‌پردازد.

 با همه‌ی اینها جای چنین مجموعه‌ای در نقد و نظر خالی بود و باشد که ناشران به انتشار چنین مجموعه‌هایی رغبت بیشتری نشان دهند تا شاید چراغ کم‌نور نقد دوباره درخشندگی قابل اعتنایی پیدا کند.

در یک نگاه کلی «انسان و زمین» نوشته محبوبه موسوی نمایانگر یک رویکرد تازه و متفاوت به ادبیات داستانی ایران است. داستان‌هایی که موسوی شناسایی کرده و برای بررسی برگزیده نشان می‌دهند که هرچند که حکومت در این سال‌ها تلاش کرده با انواع ترفندها ادبیات داستانی را به یک امر شخصی فروبکاهد، اما همچنان شاخه‌ای از ادبیات داستانی ایران بیانگر نگرانی‌ها و دغدغه‌های مردم است. بیابان‌زایی، تنش‌های آبی، آلودگی‌های زیست‌محیطی و همچنین رابطه انسان و حیوان شاید از مهم‌‌ترین این نگرانی‌ها باشند که در ادبیات ما هم گاهی جلوه‌گر بوده‌اند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.