• دیدگاه
ضرورت بازخواست از صحنهگردانان ماجراجویی اتمی
علی افشاری − مسئولیت ماجراجویی هستهای با چه کسی است؟ چه کسی باید پاسخگوی هزینههای مختلف تحمیل شده به کشور و مرارتهای مردم در ۸ سال گذشته باشد؟
به نظر میرسد که رسیدن به یک تفاهم هستهای میان جمهوری اسلامی و قدرتهای بزرگ جهانی در قالب ۵ +۱ (اعضای دایمی شورای امنیت سازمان ملل + آلمان) امکانپذیر باشد. اگر حاکمیت اراده جدی برای مصالحه داشته باشد و کردارش با گفتار اعتدالی اعلام شده تطبیق پیدا کند، آنگاه این سئوال مبرمیت مییابد: مسئولیت ماجراجویی هستهای با چه کسی است؟ چه کسی باید پاسخگوی هزینههای مختلف تحمیل شده به کشور و مرارتهای مردم در ۸ سال گذشته باشد؟
لازمه تفاهم هستهای عقب نشینی حاکمیت و بخصوص رهبری و سپاه از مواضع قبلی هستهای است. هنوز چهار ماه بیشتر از زمانی نمیگذرد که تریبونهای وابسته به بخش مسلط قدرت و اصول گرایان هر گونه تجدید نظر در برنامه هستهای حکومت را مرادف خیانت و سازش طلبی میدانستند.
"نرمش قهرمانانه"
حال سئوال اینجا است چه تغییری حاصل شده است که این جریان به جای ایستادگی بر اصول و آنچه عزت و مایه سربلندی مینامید به نرمش قهرمانانه روی آورده است؟ چرا در گذشته به این کار مبادرت نورزید؟ فوائد اصرار بیجا بر گسترش ظرفیتهای غنی سازی اورانیوم و تحمل تحریمها چه بود؟
اکنون نزدیکان خامنهای و مسئولان سپاه عقب نشینی هستهای حاکمیت را به گونهای توجیه میکنند که جمهوری اسلامی در اوج قدرت و امریکا در ضعف است، لذا شرایط برای نرمش و چرخشهای دیپلماتیک مساعد است. در حالی که در طی چند ماه گذشته تغییری استراتژیک در موازنه قوا بین ایران و غرب ایجاد نشده است. این ادعاهای خلاف واقع چیزی بیش از مانور تبلیغاتی برای توجیه بدنه اجتماعی هوادار نظام و سرپوش گذاشتن بر تعارض مواضع نیست.
صلح امام حسنگونه در منازعه هستهای مشابه نوشیدن جام زهر توسط آیت الله خمینی در جریان قطعنامه ۵۹۸ است. این بار نیز در صورت جدی بودن مصالحه هستهای، ولی فقیه وقت مجبور به توقف سیاستی میشود که ملت و میهن را در سختی و تنگنای ویران کنندهای قرار داده است.
ضرورت مسئولیتخواهی
عقب نشینی در هالهای از عناوین پر طمطراق و قهرمانانه قرار میگیرد تا خطاها و اشتیاهات فاحش آشکار نگردد و مسئولیتی متوجه افرادی که تصمیمات اشتباه و مضر به حال کشور و مردم گرفتهاند، نگردد.
از اینرو ضرورت دارد این بار اپوزیسیون و نیروهای جامعه مدنی مطالبه مسئولیت آسیبهای ناشی از ماجراجویی هستهای را به صورت جدی دنبال کنند. شرایط جامعه و ویژگیهای شخصیتی آیت الله خمینی اجازه نمیداد در سال ۱۳۶۷ وی به خاطر تصمیم گیری غلط برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و پافشاری بیجا بر تداوم جنگ و تقدس بخشیدن مؤاخذه شود. اما اکنون چنین نیست.
درست است که توقف عظمت طلبی اتمی در مقطع کنونی و پیامدهای متعاقب آن در کاهش تحریمها امر مثبتی است و به دلیل توقف ضررها و خسارتها سزاوار خوشحالی است. اما اشتباه است اگر مسئولیت صحنه گردانان ماجراجویی هستهای به دست فراموشی سپرده شود. پاسخگو کردن آنها کمک مینماید هزینه تکرار این اشتباهات جبران ناپذیر افزایش پیدا کرده و احتمال وقوع مجدد آنها کاهش یابد. همچنین از آنجاییکه تردید وجود دارد رهبری و اصول گرایان به صورت جدی به دنبال مصالحه هستهای و کنار گذاشتن رویکرد ستیزهجو در سیاست خارجی باشند، لذا حفظ فشار و برخورد از موضع طلبکاری ضرورت دارد.
آسیبهای ماجراجویی هستهای
در طول هشت سال گذشته پس از اینکه تاسیسات اتمی نطنز فک پلمپ شد، تا به امروز لطمات سنگینی به کشور وارد شده است و معیشت مردم دستخوش سختیها و مرارتهایی شده که ضرورت نداشته است. تحریمها به مرور و به خصوص تحریمهای یکجانبه آمریکا مشکلات جدی برای اقتصاد کشور ایجاد کردند. البته لازم به ذکر است که بی تدبیری و سیاستهای غلط دولت احمدی نژاد که با حمایت رهبری انجام شد، نقش بیشتری در معضلات کشور داشت. اما نقش منفی تحریمها قابل انکار نیست.
به صورت کلی مواردی چون فرسوده شدن ساختار تکنولوژیک و تاسیسات نفتی کشور، کاهش ظرفیت بالقوه تولی و استخراج نفت، عقب ماندن از همسایگان در میدانهای نفتی و گازی مشترک، تعویق طولانی نو سازی فناوریهای تولید انرژی، کاهش و رکود چشمگیر تولید، افزایش تورم، بالا رفتن بهای تولید کالا در کشور، تعطیلی برخی از واحدهای تولیدی و خدماتی، افزایش نرخ بیکاری، رشد ناهنجاریهای اجتماعی، رونق اقتصاد سیاه، افزایش هزینههای نظامی و دفاعی، معاملات زیر زمینی و قاچاق و.... باعث آسیبهای جبران ناپذیری به کشور شدهاند. صدمات غیر مستقیم بیش از سیاهه یاد شده هستند. علاوه بر این باید هزینه از دست رفتن فرصتها را نیز حساب کرد. زندگی مردم در ۸ سال گذشته سخت تر شده و قدرت خرید بخشهای محروم و طبقه متوسط با افت چشمگیری مواجه شده است.
قطعا باید حاکمیت مسئولیت این عواقب مخرب را بپذیرد و در برابر مطالبه ملی جبران اتلاف سرمایهها و منابع کشور و در مضیقه قرار دادن زندگی مردم جوابگو باشد.
احمدی نژاد و تیم هستهای سابق در گسترش مشکلات و تشدید تحریمها مقصر بودند اما رویارویی آنها به پشتوانه حمایت خامنهای صورت گرفت.
ممکن است عدهای استدلال کنند ایستادگی حاکمیت باعث شده است تا دنیا اصل غنی سازی در ایران را بپذیرد و حساسیتش نسبت به غنی سازی با غلظت بالای ۵ درصد معطوف شود. از اینرو مسیر فعالیتهای گذشته تا کنون مفید بوده است و ایران توانسته است حق خود در استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای را تحقق بخشیده و رعایت آن را در دنیا تثبیت سازد.
در پاسخ باید گفت با فرض پذیرش این ادعا هزینههای پرداخت شده به مراتب بیشتر از منافع بدست آمده و پروژه صرفه اقتصادی و سیاسی نداشته است. اما اصل این ادعا مخدوش است.
سیاستهای غلط حکومت
حکومت اگر از ابتدا تلاشش را بر شفاف سازی و اعتماد سازی گذاشته و از اقدامات مخفیانه و تحریک آمیز استفاده نکرده بود، انجام غنی سازی اورانیوم با غلظت پایین و تولید سوخت هستهای ممکن بود و با هزینههایی به مراتب کمتر از حال تحقق مییافت اگر چه د ر هر صورت تولید سوخت هستهای در ایران صرفه اقتصادی ندارد.
اگر معاهده پاریس بر مبنای اعلامیه سعد آباد تداوم یافته بود و تعلیق داوطلبانه تا اعتماد سازی و کسب مجوز از آژانس اتمی جهانی استمرار پیدا میکرد، به مراتب کشور در وضعیت بهتری قرار داشت و برخورداری از انرژی هستهای در تولید برق و فناوریهای نوین درمانی، کشاورزی و... مسیر بدون تنشی را میپیمود.
در این خصوص، سخنان حسن روحانی مذاکره کننده ارشد هستهای اسبق در مصاحبه با صدا و سیما در جریان تبلیغات انتخاباتی روشنگر است. وی توضیح میدهد تنها ده سانتریفوژ در نطنز به تعلیق در آمدند و در آن مقطع کل سانتریفوژهای بالقوه فعال کشور در حد ۱۵۰ عدد بودند. تعلیق داوطلبانه که مانع ارسال پرونده ایران به شورای امنیت و جلوگیری از تحریمهای متعاقب گشت، منافاتی با گسترش ظرفیت و توسعه تاسیسات اتمی نداشت.
نشست تهران در مهر ماه ۱۳۸۲ برگزار شد. آنگونه که حسن روحانی در مصاحبه تلویزیونی یاد شده گفت. مرحله اول یو سی اف اصفهان در فرودین ۱۳۸۳ افتتاح شد. مرحله دوم در پاییز ۸۳ بازگشایی شد. آب سنگین اراک اولین تولیدش را در تابستان ۸۳ بیرون داد. طبق ادعای روحانی چرخه کامل تولید سوخت هستهای در زمستان ۱۳۸۳ تکمیل شد و ایران برای اولین بار صاحب فناوری هستهای کامل شد. زمانی که روحانی مسئولیتش را تحویل داده است تعداد سانتریفوژهای تولیدی ایران به ۱۷۰۰ عدد رسیده بود. رئیس جمهور کنونی مدعی است مسئولین وقت، تهدید تعلیق را به فرصتی برای توسعه زیر ساختهای هستهای و توسعه ظرفیت غنی سازی تبدیل کردند.
بنابراین اگر غنی سازی اورانیوم انجام نشده بود و تعلیق مدتی ادامه پیدا میکرد، منطقا زمان طولانی سپری نمیشد تا ایران مجوز غنی سازی اوانیوم با غلظت پایین را دریافت میکرد. در عین حال به صورت موازی نیز توان هستهای بالقوه خود را افزایش میداد. در این صورت نتیجه و ماحصل کار بسیار متفاوت بود و کشور و مردم صدمات زیاد و سنگینی را متحمل نمیشدند.
در عین حال تردید وجود داد رهبری و بخش افراطی حاکمیت به دنبال استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای بودهاند. در صورت اثبات و قطعی شدن اراده و تمایل آنها برای برخورداری از قابلیتهای نظامی اتمی، مسئولیت شان به مراتب بیشتر میشود و جبران مافات، ضرورت بالاتری پیدا میکند.
بنابراین در مقطع کنونی ضمن استقبال از تفاهم هستهای، پرداختن به مسئولیت کسانی که کشور و ملت را گروگان ماجراجویی اتمی، خیال پردازیهای کودکانه و علائق ایدئولوژیک خود کردهاند، اقدامی مفید و لازم است.
نظرها
م.س
مسئولیت پذیری و پاسخگویی همین جوری بدست نمیاد که با دو انتقاد و درخواست اخلاقی و ذکر حدیث و روایت... تنها راه مسئولیت پذیر و پاسخگو کردن مقامات گسترش و ژرفا بخشیدن حداکثری دموکراسی است. بایست بر اساسا رژیم ایدئالی که من مشخص کردم گوشه هایی از ان را، تمامی ارکان قدرت انتخابی شود البته بهترست یک مرحله و غیر قابل تمدید باشد تا منشا هر نوع فساد گرفته شود و هر مقام غیر انتخابی حذف یا نمادین و تشریفاتی شود. مشکل اساسی نبود یا کمبود دموکراسی است. http://ramu.blogsky.com/1392/06/02/post-7 الان اینترنت و وبلاگ نویسی امکان اظهار نظر مردم فراهم کرده است. عملا بیش از 40 میلیون نفر میتواند با هویت و نام خود نظرشان اعلام کنند. کافیست این 40 میلیون نفر یک صفحه ایجاد کنند و رژیم ایدئال و دموکراسی حداکثری مطالبه کنند. نیازی نیست کسی فحش بدهند و تهمت و افترا بزنند که مسئله کیفری و بهانه برخورد داده شود کافیست خواستار دموکراسی حداکثری و رژیم ایدئال تمام انتخابی باشند.
babak
میلیاردها دلار هزینه فردو و سایتهای دیگر کرده اند تا بمب بسازند. کشوریکه روی دریای گاز خوابیده و انرژی خورشیدی و بادی میتواند تا ۴۰ درصد مصرف داخلی ر ا جواب دهد! پادو احمدی ژاد هم پس از بباد دادن میلیاردها دلار تحت حمایت قرارگرفت و عضو مصلحت نظام شد!
مهدی
در ساختار فکری و فرهنگی ایران چیزی به اسم پاسخگو بودن شناخته نشده. آقای افشاری هم دل خجسته ای دارند که به دنبال این موضوع هستند. بار فجایع رخ داده در این کشور سنگین تر از آن است که کسی بتواند حتی آن را بردارد تا بر دوش کسی دیگر بگذارد. به نظرم ایران در بدنه ی ملل جهان مانند یک مهد فساد است و راهی جز حذف فیزیکی یا شیمیایی آن وجود ندارد. افرادی که به بی عدالتی ذاتی جهان اعتقاد ندارند این پاسخگویی را به تاریخ یا جهان پس از مرگ حواله می دهند ولی من معتقدم هر کس هر کاری کرد کرده. خلخالی و خمینی صدها هزار نفر را کشتند و آسیب زدند و در آرامشی عادی و حتی راحت تر از سایر مردم در کهنسالی مردند. پس جایی برای پاسخگویی باقی نمی ماند. اگر کسی حقش را می خواهد باید همین الان سلاح بردارد و برایش بجنگد.