ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شاهنامه به روایت شهرنوش پارسی پور: داستان رستم و سهراب - قسمت ۱۲۵

فردوسى توانا با اين بيت ها داستان رستم و سهراب را كه يكى از بزرگ ترين سوگنامه هاى تاريخ ادبى ايران است، آغاز مى كند. او از مرگ مى گويد و مرگ نابهنگام و انسان را نادانى مى داند كه هرگز راز مرگ را باز نخواهد گشود.

اگر تند بادى برآيد ز كنج / به خاك افكند نارسيده ترنج
ستمكاره خوانيمش ار دادگر / هنرمند دانيمش ار بى هنر
اگر مرگ دادست بيداد چيست / ز داد اين همه بانگ و فرياد چيست
ازين راز جان تو آگاه نيست / بدين پرده اندر ترا راه نيست
همه تا در آز رفته فراز / به كس بر نشد اين در راز باز
برفتن مگر بهتر آيدش جاى / چو آرام يابد به ديگر سراى
فردوسى توانا با اين بيت ها داستان رستم و سهراب را كه يكى از بزرگ ترين سوگنامه هاى تاريخ ادبى ايران است، آغاز مى كند. او از مرگ مى گويد و مرگ نابهنگام و انسان را نادانى مى داند كه هرگز راز مرگ را باز نخواهد گشود. در آين آغازينه در بيت نهايى مى فرمايد:
كنون رزم سهراب رانم نخست / از آن كين كه او با پدر چون بجست

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بانو

    عاشقتم خانم پارسی پور ...خدا عمرتو دراز و پر بار کنه