۱۸۶ نماینده مجلس ایران در نامهای به حسن روحانی، رئیسجمهور خواهان لغو مصوبه جداسازی مناطقی از شهرستان پارسیان استان هرمزگان شدند.
احمد جباری، عضو کمیسیون عمران مجلس ایران به خبرگزاری خانه ملت گفت: “۱۸۶ نماینده مجلس نامهای را امضا کرده و طی آن از رئیسجمهور خواستهاند مصوبه غیرکارشناسی و ناپخته انتزاع چند روستا از استان هرمزگان و الحاق آن به استان فارس را که باعث تنش شده، لغو کند.”
وی افزود: “اینکه استاندار اهل فارس مصوبهای را در شورای تأمین میگذراند که چند روستا از هرمزگان به استان فارس ملحق شود، خوب نیست.”
اشاره این نماینده به ابراهیم عزیزی، استاندار هرمزگان است که اهل استان فارس است.
بهگفته معترضان هرمزگانی به دلیل اینکه استاندار هرمزگان اهل فارس است، مصوبه جداسازی چند روستا از هرمزگان را مورد تأیید قرار داده است.
جباری در توضیح جزئیات بیشتر نامه به روحانی گفت: “در این نامه تأکید شد که این مصوبه نه تنها هیچ دستاوردی در بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی مردم و حل مشکلات معیشتی آنها نداشته است، بلکه بستر مناسبی برای ایجاد اختلاف بین مردم در استانی آرام و بدون مشکل خواهد بود.”
به گفته “منابع مطلع”، در حالی که طی اعتراضهای ۱۲ روز گذشته، معترضان هرمزگانی ضمن برگزاری تجمعهای مسالمتآمیز، به مصوبه جداسازی بخشی از این استان و الحاق آن به استان فارس اعتراض کردند؛ اما از روز پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۲ سرکوب اعتراضها در بندرعباس آغاز شد و شماری از معترضان هرمزگانی طی روزهای پنجشنبه و جمعه بازداشت شدند.
این بازداشتها روز جمعه با برخورد و ضرب و شتم معترضان از سوی مأموران یگانهای ویژه همراه شد و تعدادی از زنان هرمزگانی نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شدند.
سئوال این است که چرا باید برای دسترسی به سواحل خلیج فارس، الحاق بخشی از استان هرمزگان به استان فارس ضروری باشد؟ آیا استان فارسی کشور مجزائی است که سعی آن برای دسترسی به بنادر جنوب باید توام با الحاق بخشی از خاک هرمزگان باشد؟ مگر «برادران قاچاقچی» در اینجا و آنجای سواحل خلیج فارس دارای اسکله های ویژه خود نیستند؟ آیا باید استانهای خراسان، تهران آذربایجان، کردستان، لرستان، اصفهان یزد، کهکولیه و ….. هم برای دسترسی به سواحل خلیج فارس، چه برای وارد کردن اجناس خارجی باشد چه برای استفاده توریستی از سواحل، نیاز به انضمام بخشهائی از استان هرمزگان به استانهای خود را دارند؟
اکنون انگیزه تغییر نام «گاوبندی» به «پارسیان» بیشتر روشن میشود. احمدینژاد در سفری به شهرستان «گاوبندی» بدون کمتری زمینهسازی و بدون طی هیچگونه مراحل قانونی و انجام همهپرسی در سطح شهرستان، نام این شهر را طی یک سخنرانی کوتاه به «پارسیان» تغییر داد. من با تغییر نام ناخوش آیند «گاوبندی» مخالف نیستم اگر این خواسته اکثریت مردم این شهرستان بوده باشد ولی انتخاب نام «پارسیان» با توجه به جمعیت هممیهنان عربمان بسیار نامناسب است. انتخاب نام جدید باید به نحوی میبود که به وجود جمعیت با منشاء غیر فارس منطقه توجه مینمود تا عربهای ایرانی ساکن در این مناطق احساس نکنند که پارسها سعی در ایزوله کردن آنها را دارند و روزی نیز شاید برسد که آنها را بدریا بریزند! اینکار احمدینژاد بدون شک حلقهای از اقدامات رژیم اسلامی حاکم بر ایران در «زورچاپان» کردن خواستههایش به مردم میهنمان بوده بدون پشیزی احترام قائل به مردم.
اقدام الحاق بخشی از استان هرمزگان نیز جایزهای است به «لامردیهای» استان فارس که همیشه پیشهشان قاچاق بوده و در کنار اینکار نیز نقش چماق سرکوب رژیم را در موارد لزوم بازی کردهاند مثلا در هنگام درگیریهایی که اوایل این انقلاب منحوس در «بندرلنگه» بروز کرد و در عرض یکی دو روز صدها لامردی مسلح به لنگه اعزام شدند و فضای امنیتی شدید در این شهر کوچک با اعمال خشونت آمیز خود حاکم کردند.
هرمزگانی / ۲۹ مهر ۱۳۹۲