ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گاوی وحشی به نام ایدز

مجتبا یوسفی‌‌پور – چندی است که «باشگاه خریداران دالاس» اکران شده است.این فیلم بیانگر تحول شخصیت یک مرد عامی است در اثر ابتلا به بیماری ایدز.

نمایش عمومی فیلم «باشگاه خریداران دالاس» ساخته ژان مارک واله، فیلمساز کانادایی در سینماهای برخی از کشورهای اروپایی چون انگلستان، آلمان و بلژیک آغاز شده است. این فیلم بیانگر تحول شخصیت یک مرد عامی است در اثر ابتلا به بیماری ایدز.

«باشگاه خریداران دالاس» که در فارسی به «باشگاه مصرف‌کنندگان دالاس» نیز ترجمه شده نخستین‌بار در سال ۲۰۱۳ در جشنواره فیلم تورنتو روی پرده رفت و سپس در جشنواره‌های دیگری چون لس‌آنجلس و نیویورک نیز به نمایش در آمد. «باشگاه خریداران دالاس» در سال ۲۰۱۴ دو جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اصلی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در جوایز گلدن‌گلوب به دست آورد و در جوایز اسکار نیز نامزد شش جایزه بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین تدوین، بهترین گریم و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شده است. فیلم از هفته آخر ماه ژانویه نمایش خود را در بسیاری از کشورهای اروپایی چون هلند، فرانسه و ایتالیا آغاز کرده است و در هفته‌های آینده در سینماهای دیگر کشورهای جهان نیز به روی پرده خواهد رفت.

«باشگاه خریداران دالاس» یکی دیگر از فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای و مطرح سال ۲۰۱۳ است که بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شده است. ران وودروف با بازی متیو مک‌کوناهی برقکاری است که وقتش را به شرط‌بندی در مسابقات گاوسواری و مصرف مواد مخدر و الکل و همخوابگی با زنان مختلف می‌گذراند و روحیه هم‌جنسگراستیزی دارد. روزی بر اثر حادثه‌ای در سر کار ران به بیمارستان منتقل می‌شود و در آنجا درمی‌یابد که مبتلا به بیماری ایدز است و به گفته دکتر بیمارستان تنها ۳۰ روز برای زندگی فرصت دارد. او که گمان می‌برد بیماری ایدز تنها مختص همجنسگرایان است، نخست عصبانی شده و بیماری خود را نمی‌پذیرد. اما بعد‌تر با تحقیق بیشتر پی می‌برد که بیماری از راه سکس با زنی معتاد به او منتقل شده است.

پوستر فیلم

در جامعه سنتی و کارگری دالاس و در دهه ۸۰ میلادی بسیاری ایدز را بیماری همجنسگرایان می‌دانستند و همین باعث می‌شود که دوستان ران او را مسخره کرده و طرد کنند. با این حال ران ناامید نمی‌شود و تصمیم می‌گیرد که با بیماری خود مبارزه کند، این در حالی است که داروهای لازم برای مبارزه با ایدز در آمریکا در مرحله آزمایش هستند و در دسترس همگان قرار ندارند و این مسئله ران را در برابر شرکت‌های داروسازی قرار می‌دهد و به تهیه قاچاق آن‌ها روی می‌آورد. با گذشت زمان، بیماری و مبارزه او برای زنده ماندن، شخصیتش را تغییر می‌دهد و به انسانی متفاوت تبدیل می‌شود.

فیلمنامه این فیلم توسط کریگ بورتن و ملیسا والاک نوشته شده است. این سومین فیلمنامه والاک بعد از فیلمنامه‌های «آینه آینه» و «دیدن بیل» و دومین فیلمنامه برتون پس از «جست‌وجو برای جیمی» است.

زندگی و عملکرد ران وودروف در سال‌های دهه ۱۹۸۰ یکی از درخشان‌ترین و پرصدا‌ترین اتفاق‌ها در ارتباط با مبارزه با بیماری ایدز بود. ماجرای او در سال ۱۹۹۲ در مقاله‌ای بلند در رزنامه «دالاس دیلی نیوز» منتشر شد. این ماجرا توجه کریگ بورتن را به خود جلب کرد و او به دیدار وودروف رفت و برای نوشتن فیلمنامه داستان زندگی او ساعت‌ها با وودروف مصاحبه و از نوشته‌ها و تحقیق‌های او نمونه‌برداری کرد. خود بورتن با اشاره به اینکه او به سراغ ماجرایی رفت که پیش از آن در رسانه‌های عمومی بازتابی نداشته است، ماجرای نوشتن این فیلمنامه و تحقیقاتش را اینگونه شرح می‌دهد: «یکی از دوستان من مقاله‌ای از روزنامه "ایندیپندنت" را برایم ارسال کرد. این مقاله که نامش "زنده ماندن" بود ماجرای بازارهایی را می‌گفت که در سراسر دنیا توسط آدم‌های مبتلا به بیماری ایدز برای دست‌ یافتن به دارو‌ها و دیگر روش‌های ممکن برای درمان ایدز راه‌اندازی شده بودند. این بازار‌ها به شکل زیرزمینی و مخفی بودند و ران وودروف نیز یکی از کسانی بود که اشاره شده بود "باشگاه خریداران دالاس" را راه‌اندازی کرده است. او آدمی بود که هر دارویی را فارغ از اینکه خطرناک باشد یا نباشد اول بر روی خودش امتحان می‌کرد و توزیع‌کننده بزرگ و محبوبی بود. من برای او نامه‌ای فرستادم که پاسخ نداد. چندین بار تلفنی با او تماس گرفتم تا ایکه سرانجام یک شب جوابم را داد و به او گفتم که می‌خواهم بر اساس داستان زندگی‌اش فیلمنامه‌ای بنویسم و او با مصاحبه کردن موافقت کرد. من در سال ۱۹۹۲ به دالاس رفتم و برای سه روز با او گفتگو کردم که تمامی آن بر روی ۲۵ ساعت نوار ضبط شد و این مصالح اصلی ما برای نوشتن این فیلمنامه بود. وودروف یک ماه پس از این ماجرا درگذشت.»

نخستین نسخه‌های فیلمنامه توسط بورتن نوشته شد. در اواسط دهه ۹۰ میلادی قرار بود دنیس هاپر فیلم را بازی وودی هارلسون در نقش وودروف کارگردانی کند، اما سرمایه لازم برای ساخت فیلم مهیا نشد. چند سال بعد مارک فوستر تصمیم به ساخت فیلم با بازی براد پیت در نقش اصلی گرفت اما این تلاش نیز به سرانجامی نرسید، هرچند باعث شد که به واسطه براد پیت فیلمنامه به استودیوی یونیورسال فروخته شود. گفته شده که دلیل اصلی عدم ساخت فیلم در این دوران، ترس کمپانی‌های فیلمسازی از رفتن به سوی داستانی با محوریت بیماری ایدز و همجنسگرایی و بازخورد منفی تماشاگران بوده است.

در سال ۲۰۰۰ ملیسا والاک در مقام نویسنده به بورتن ملحق شد و این دو با یکدیگر تحقیقات تازه‌ای کردند و بعد از صرف حدود شش ماه برای تحقیق دوباره بر روی موضوع و بیماری ایدز، فیلمنامه را بازنویسی کردند. آن‌ها تصمیم گرفتند که در روایتی خطی ماجرای زندگی وودروف را از چند روز پیش از آگاهی‌اش از بیماری تا چندی پیش از مرگش به تصویر بکشند. بعد از نزدیک به دو دهه سرانجام این ژان مارک واله بود که توانست بر صندلی کارگردانی این فیلم بنشیند و متیو مک‌کاناهی نیز برای نقش اصلی فیلم انتخاب شد.

ژان مارک واله، فیلمساز کانادایی پس از تحصیل در دانشگاه کبک مونترال کار خود را با ساخت فیلم‌های کوتاه آغاز کرد و آثارش بسیار مورد توجه قرار گرفتند. او در سال ۱۹۹۵ نخستین فیلم خود «فهرست سیاه» را ساخت که در جوایز گنی آکادمی فیلم و تلویزیون کانادا نامزد ۹ جایزه شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. پس از ساخت سه فیلم دیگر در کانادا، او فیلم «ویکتوریای جوان» را به زبان انگلیسی ساخت که نامزد سه جایزه اسکار شد. «باشگاه خریداران دالاس» هفتمین فیلم بلند او است که تا اینجا بیشترین موفقیت‌های جهانی را نیز نصیب این فیلمساز کرده است. او حدود دو سال و نیم پیش برای اولین‌بار فیلمنامه «باشگاه خریداران دالاس» را خواند و به ساخت آن علاقمند شد. او در کارگردانی فیلم تصمیم گرفت تا آنجا که می‌تواند به واقعگرایی فضای فیلم نزدیک شود. برای همین در بسیاری از صحنه‌های فیلم از نورپردازی‌های خاص و ویژه خودداری کرد و تصمیم گرفت با استفاده از نور طبیعی و فیلمبرداری روی دست فیلمش را فیلمبرداری کند.

خود او درباره این شیوه فیلمسازی می‌گوید: «اول از همه این کار حسی از واقعیت ایجاد می‌کند. منظور از واقعیت این است که وقتی فیلم را تماشا می‌کنید احساس نمی‌کنید که کارگردان و یا مدیر فیلمبرداری خود را به رخ می‌کشند. احساسی همانند ضبط واقعیت دارد. ما می‌خواستیم فیلم واقعی به نظر برسد و از سویی تنها ۲۵ روز برای فیلمبرداری آن وقت داشتیم. این مسئله اینجا هم خیلی کمک می‌کرد، چون دیگر مجبور نبودیم منتظر مدیر فیلمبرداری و تنظیم نور‌ها بشویم. همچنین من این امکان را داشتم که با زاویه ۳۶۰ درجه فیلمبرداری کنم. برای مثال وقتی یک صحنه داخلی را فیلمبرداری می‌کردیم، وقتی بازیگران به سر صحنه می‌آمدند من از گروه می‌خواستم که صحنه را ترک کنند و شروع به تمرین با بازیگران و فیلمبرداری از آن می‌کردم. در این حالت بازیگران می‌توانستند از تمامی فضا استفاده کنند و این رابطه پویای (دینامیک) زیبایی می‌انشان بوجود می‌آورد. دیگر آن فشار صحنه و گرمای نور‌ها و حفظ نشانه‌های محل قرارگیری وجود نداشت. تنها قدم گذاشتن به فضایی واقعی و فیلمبرداری کردن بود و تلاش برای دستیابی به آدم‌ها و واقعی ساختن آن‌ها. این شیوه کار برای این فیلم عالی بود.»

ران وودروف و رایان که ترانس سکشوئال است، دو شخصیت کاملاً متضادند. با این حال یک چیز آنها را به هم پیوند می‌دهد: ایدز

اما جدا از موضوعی نو و حساس، فیلمنامه‌ای روان و کارگردانی خوب، عمده قوت فیلم «باشگاه خریداران دالاس» از بازی بازیگران آن بویژه متیو مک‌کوناهی و جارلد لتو است. مک‌کوناهی برای نزدیک شدن به این شخصیت علاوه بر ۲۳ کیلو کم کردن وزن، ساعت‌های زیادی را به گوش دادن نوارهای مصاحبه با وودروف و تلاش برای نزدیک شدن به نوع گفتار او صرف کرد. او همچنین از طریق نویسندگان فیلمنامه با بستگان وودروف ملاقات کرد، عکس‌ها و فیلم‌های باقیمانده از او را دید و دفترچه یادداشت‌های روزانه او را مطالعه کرد. حاصل کارش چنان بود که نه تنها تا اینجا جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگری و نامزدی جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورده، بلکه رضایت بستگان وودروف را نیز به دست آورده است. جارلد لتو نیز در این فیلم این بخت را داشته که یکی از نقش‌های خاصی را که شاید هر بازیگری آرزو ایفای آن را دارد بازی کند. نقش یک ترانسکشوال مبتلا به ایدز که در کنار وودروف قرار می‌گیرد و رابطه نزدیکی بین آن‌ها به وجود می‌آید. اگرچه نقش پرداخت چندانی ندارد اما بازی او چنان باورپذیر و قوی است که کمتر ببینده‌ای ممکن است به ترانسکشوال بودن او شک کند. با توجه به فیلم‌های امسال، شاید بتوان گفت بخت این دو بازیگر، به‌ویژه لتو، برای بردن جوایز اسکار بهترین بازیگر مرد سال ۲۰۱۴ بسیار بالا است. نکته جالب اینجاست که در آغاز واله با انتخاب مک‌کوناهی برای این نقش چندان موافق نبوده است، اما با اصرار رابی برنر، تهیه‌کننده فیلم و علاقه خود مک‌کوناهی راضی به دادن نقش به او می‌شود.

اما «باشگاه خریداران دالاس» فیلمی است که نه تنها تماشاگران را راضی از سالن سینما بیرون می‌فرستد، که منتقدان نیز آن را پسندیده و نقدهای مثبتی بر آن نوشته‌اند. پیتر تراورس، منتقد «رولینگ استونز» سه‌ونیم ستاره از چهار ستاره خود را به فیلم داده و با تعریف از بازی‌ها، کارگردانی و فیلمنامه خوب آن، فیلم را اثری بامزه و تأثیرگذار توصیف می‌کند. جیمز براردینلی، منتقد «ریل‌ویوز» نیز سه ستاره از چهار ستاره خود را به فیلم داده و بازی مک‌کوناهی را یکی از بهترین بازی‌های دوران بازیگری او می‌خواند. او با بیان اینکه فیلم در به تصویر کشیدن واقعیت زمان خود بسیار موفق عمل کرده، در توصیف آن می‌نویسد: «فیلم با تصویرسازی درخشان و برجسته از یک شخصیت منحصربفرد و دادن درسی از تاریخ به آنهایی که آنقدر جوان هستند که به یاد نمی‌آورند مسائل برای مبتلایان به بیماری ایدز در دوران سیاه دهه هشتاد چگونه بود به هدفی که برای آن ساخته شده است دست می‌یابد.»
«باشگاه خریداران دالاس» با زمان ۱۱۷ دقیقه محصول سال ۲۰۱۳ کشور آمریکا است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.