زنان بدحجاب و مردان تجاوزگر
اعتقاد به مسئولیت و تقصیر زن در قبال تجاوز و دست درازی جنسی مردان، پدیدهای فراگیر است که دامنه آن فراتر از جوامع دینی و سنتی میرود.
خبرگزاری «تسنیم» در یادداشتی به قلم هادی شریفی که «فعال رسانهای و فرهنگی» توصیف شده، کوشیده است تا با طرح پارهای از استدلالها زیانها و عواقب منفی پدیده «بدحجابی» و «پوشش نامناسب زنان» را بر مخاطبان خود هویدا کند. این یادداشت در ظاهر در نقد و انکار پدیده «آزادیهای یواشکی» نوشته شده، اما نویسنده در ادامه بحث خود به مطلبی میپردازد که به جد درخور توجه و پاسخگویی است.
شریفی ادعا میکند که پوشش نامناسب زنان موجب برانگیخته شدن قوای شهوانی و لذتجویی مردان میشود و در صورت وقوع چنین امری این حق مردان است تا به لذتجویی و کامیابی جنسی بپردازند. بنابراین زنان را هیچگونه حقی نیست تا زبان به اعتراض گشایند و حق خود بستانند. مرکز استدلال نویسنده این است که بیحجابی زنان نه تنها توجیهگر تجاوز و دستدرازی جنسی مردان به زنان است، بلکه مردان را محق به انجام چنین اموری میکند. از همین روست که او معتقد است که حجاب، بیش و پیش از هرچیزی، نقش حفاظت از زنان در برابر لذتجویی مردان را داشته و به تعبیری «مصونیت» است و نه محدودیت.
برخی ممکن است طرح چنین استدلالهایی را صرفاً تراوشهای زبانی ذهنی بیمار یا زیادهگوییهای قلیلی از افراد که اسیر تاریکاندیشی دینی هستند به شمار آورند که نشانی از باور تودههای مردم در رابطه با روابط جنسی به طور کلی و تجاوز جنسی به طور خاص به دست نمیدهد، اما برخلاف چنین تصوری، اعتقاد به مسئولیت و تقصیر زن در قبال تجاوز و دست درازی جنسی مردان پدیدهای فراگیر است که دامنه آن فراتر از جوامع دینی و سنتی میرود.
دراز کردن انگشت اتهام به سوی زنان و دخترانی که مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند، مصداقی از یک پدیده رایج است که «قربانی - مقصردانی» خوانده میشود. بهطور خلاصه این پدیده اشاره به مواردی دارد که در آنها قربانیان جرایم، به خصوص جرایم خشونتبار، مسئول و مقصر جرم به وقوع پیوسته قلمداد میشوند.
دراز کردن انگشت اتهام به سوی زنان و دخترانی که مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند مصداقی از یک پدیده رایج است که «قربانی - مقصردانی» خوانده میشود. بهطور خلاصه این پدیده اشاره به مواردی دارد که در آنها قربانیان جرایم، به خصوص جرایم خشونتبار، مسئول و مقصر جرم به وقوع پیوسته قلمداد میشوند. در چنین مواردی بنا به دلایل مختلفی که پرداختن به آنها از دایره بحث ما خارج است نگاه از روی مرتکبین جرم برداشته و متوجه قربانیان میشود.
اگرچه در رابطه با دایره شیوع و شدت پدیده قربانی مقصردانی در رابطه با خشونتهای جنسی علیه زنان در ایران آمار دقیقی در دست نیست، اما بر اساس مشاهدات و تجربیات شخصی، سخن به گزافه نگفتهایم اگر ادعا کنیم اکثریت قاطع ایرانیان، ازجمله زنان ایران، بر این باورند که زنان و دختران، حداقل تا حدی، مسول و مقصر رواج اقسام آزار و اذیت جنسی، از متلکگوییهای روزمره گرفته تا تجاوز هستند. به یاد میآورم که سالها پیش دوستی با مشاهده رواج فرمهای آزادانهتر پوشش زنان در ایران به شوخی و چه بسا جدی، گفت که بیسبب نیست که «خفاش شب» در تهران به پرواز درآمده است. اشاراتی از این دست و به خصوص از جانب کسانی که به طور خاص عقاید دینی ندارند به خوبی نشان میدهد که پدیده متهم کردن قربانیان تجاوز و برقراری رابطه علی بین نوع پوشش و رفتار زنان و تجاوز از ویژگیهای جامعه ایران است.
نتایج مطالعهای در بریتانیا که در تارنمای «دیلی میل» منتشر شده است٬ نشان میدهد که یک سوم شهروندان بریتانیایی معتقدند زنانی که رفتار عشوهگرایانه دارند به طور کلی یا جزئی مقصر وقوع تجاوز جنسی علیه خود هستند.
همچنین بیش از یک چهارم از بریتانیاییها بر این باورند که حداقل بخشی از تقصیر تجاوز جنسی متوجه زنانی است که پوششی شهوانی و نمایانگر دارند. جالب آنکه این تحقیق نشان میدهد که حتی تعداد بیشتری از زنان نسبت به مردان فکر میکنند که هنگانی که زنان تحت تاثیر الکل هستند در وقوع تجاوز جنسی مقصر هستند.
هنگامی که چنین نتیجهای در کشوری حاصل میشود که دارای سطح پیشرفتهای از آموزشهای جنسی است و فعالان حقوق زنان آن دهههاست که در رابطه با حقوق تضییع شده قربانیان تجاوز جنسی تلاش کردهاند جای تعجب نخواهد بود که در ایران پدیده قربانی مقصردانی جنسی رایجتر و شدیدتر باشد.
پدیده مقصر دانستن قربانی در رابطه با تجاوز جنسی، چنان که از تحقیقات انجام شده برمیآید ریشه در باورهای عامیانهای دارد که در فرهنگ مردسالار رواج دارند. مارتا برت اولین بار در سال ۱۹۸۰ این باورهای نادرست را «افسانه تجاوز جنسی» خواند. به باور او افسانه تجاوز جنسی را «باورهای نادرست، کلیشهای و مبتنی بر پیشداوری در مورد تجاوز جنسی» تشکیل میدهند. افسانه تجاوز، به بیان دیگر مجموعهای از باورهای نادرست، بیبنیاد و ناموجهای است که بنیان داوریهای جنسی غالب افراد یک جامعه قرار کمی گیرند. به باور فعالان و پژوهشگران حقوق زنان حضور و شیوع باورهای برسازنده افسانه تجاوز جنسی نقشی اساسی در تداوم و گسترش خشونت علیه زنان دارد و بخش جداییناپذیر «فرهنگ تجاوز»، اعمال قدرت علیه زنان و مردسالاری است.
به همین دلیل چنین استدلال شده است که مبارزه با این باورهای عامیانه و رایج که در در بسیاری از موارد در ساختارهای اجتماعی و سیاسی جوامع رسوخ کرده از اهداف اصلی فعالانی است که در راستای استیفای حقوق قربانیان خشونتهای جنسی تلاش میکنند. نوشته مورد اشاره توسط هادی شریفی مصداق روشنی از افسانه تجاوز جنسی دارد.
در زیر به چند نمونه از باورهای تشکیلدهنده «افسانه تجاوز» اشاره شده است:
۱- «زنان "زیبارو" و "خوش اندام" و "جذاب" هدف اصلی تجاوز جنسی هستند.»
برخلاف این باور رایج که نسبتی بین زیبایی و خوش اندامی زنان و تجاوز جنسی وجود دارد، آمار و اطلاعات موجود نشان میدهد که زنان و دختران به طور یکسان و صرف نظر از سن، ویژگیهای بدنی، نژاد و دین قربانی تجاوز قرار میگیرند.
در اکثر موارد تجاوزهای جنسی با برنامهریزی قبلی انجام میشود. تقریباً تمامی تجاوزهایی که با مشارکت بیشتر از یک نفر انجام میشود حساب شده بوده است و با طرح و نقشه قبلی صورت میپذیرد. بنابراین تجاوز جنسی در اکثر موارد نسبتی با تهییج جنسی آنی ندارد.
پارهای از پژوهشگران در همین زمینه استدلال میکنند که تجاوز جنسی صرفآً ماهیت جنسی ندارد و از خشونتطلبی و اعمال زور و کنترل بر قربانی ریشه میگیرد. به همین دلیل تجاوزگر پیش و بیش از اینکه ویژگیهای جسمی و ظاهر قربانی خود را مد نظر قرار دهد و به دنبال ارضای تمایلات جنسی خود باشد به دنبال از پای درآوردن قربانی و نشان دادن برتری خود است.
در بسیاری از موارد مرتکبین تجاوز جنسی کمترین توجهای به وِیژگیهای ظاهری افراد از خود نشان نمیدهند. برای مثال در کشورهایی که بنا به دلایل گوناگون زنان لباسهای پوشیده تری را بر تن میکنند تجاوز و آزار جنسی همچنان پابرجاست.
تجربه به خوبی نشان داده است که پوشش بیشتر دوای درد تجاوز جنسی نیست. هادی شریفی در نوشتهی خود کوشیده است تا با فراهم کردن آمار تجاوز جنسی در کشورهای غربی نشان دهد که نرخ تجاوز در این کشورها بیشتر است. نکتهای که از چشم او مغفول مانده این حقیقت ساده است که در کشورهای سنتی از قبیل ایران بیشتر موارد تجاوز گزارش نشده یا به طور کلی مصداق تجاوز دانسته نمیشوند.
۲- «زنان با نحوه پوشش خود، مصرف الکل، روابط جنسی متعدد، بیرون ماندن تا نیمههای شب و... نشان میدهند که خواهان مورد تجاوز قرار گرفتن هستند.»
روانشناسان معتقدند که دلیل تراشیهایی از این دست ریشه در ذهنیت تجاوزگران دارد که به دنبال یافتن دلیلی برای توجیه کنش خود هستند. همچنین رفتار و کنشهای زنان در بستر یک فرهنگ مردسالار در چارچوب قاموس مردسالاری و تبعیض جنسی مورد تفسیر واقع میشود. مردان خواستها و نیازهای خود را بر زنان طرحافکنی میکنند و از کنشهای آنان آنچه را خود مطلوب میدارند استنباط میکنند.
۳- «احتمال تجاوز جنسی علیه زنان در کوچه پس کوچههای تاریک و پس از غروب آفتاب بیشتر است.»
برخلاف این باور نادرست که زنان در خلوت کوچهها قربانی تجاوز میشوند آمار نشان میدهد که تنها ۹ درصد از موارد تجاوز توسط «غریبهها» صورت میگیرد. در واقع احتمال اینکه زنان توسط کسانی که پیشتر با آنها آشنایی داشتهاند مورد تجاوز قرار گیرند به مراتب بیشتر از قربانی شدن آنان توسط غریبههاست. چنین به نظر میرسد که زنان در خلوت کوچهها امنتر از خلوت خانهها هستند. از هر پنج زن یک نفر توسط همسر یا شریک زندگیاش مورد تجاوز قرار میگیرد. جای تردید نیست که در مخیله نویسنده تنسیم و بسیاری از مردان دیگر نمیگنجد که امکان تجاوز به همسر و در چارچوب روابط زناشویی نیز وجود دارد. مقوله تجاوز در چارچوب خانواده و روابط زناشویی از امور مغفول ماندهای است که بررسی همهجانبه آن نیاز به تلاش فعالان حقوق زن در ایران دارد.
۴- «مردان پس از تهییج جنسی قادر به کنترل خود نیستند.»
این باور ناموجه از مردان تصویری ترسیم میکند که به شدت در مغایرت با تصویر انسان به مثابه موجودی آزاد و مسئول قرار میگیرد. علی رغم تاکید بر اهمیت آزادی و مسئولیت اخلاقی افراد در قبال تصمیمها و کنشهای فردی و جمعی جای بسی تعجب است که در مورد تجاوز جنسی اراده از کنشگر سلب میشود و تصویری از انسان ارائه میشود که به کلی اسیر تمایلها و رانههای زیست شناختی خود است. ترسیم چنین تصویری از انسان به کلی در تضاد با اعتقاد به خودآئینی (Autonomy) فرد انسانی است. مگر نه این است که فیلسوفان مدرن رسالهها در باب خودآئینی انسان نوشته و استدلال میکنند که وجه تفارق انسان با دیگر حیوانات کنش خردمندانه آدمی است. در ثانی، مطالعات انجام شده در این زمینه نشان میدهد که در اکثر موارد تجاوزهای جنسی با برنامهریزی قبلی انجام میشود. تقریباً تمامی تجاوزهایی که با مشارکت بیشتر از یک نفر انجام میشود حساب شده بوده است و با طرح و نقشه قبلی صورت میپذیرد. بنابراین تجاوز جنسی در اکثر موارد نسبتی با تهییج جنسی آنی ندارد.
نظرها
علی
قبل از هر بحث احتمالی اعلام می کنم که مدعیات آقای هادی شریفی هیچ ربطی به اسلام ندارد. چنین جواز تجاوزی به هیچ وجه در اسلام نبوده و نیست. حکم سنگین تجاوز هیچ ربطی به وضعیت فردی که مورد آزار قرار گرفته است ندارد . مدعای این فرد تنها می تواند نشانه گونه ای اختلال فردی باشد .
پارسا
چند نکته برای آقای هادی شریفی و مطلبی *** که نوشتند برای خودشان بفرستید تا ببینیم چه پاسخی در برابر استدلال های این انتقاد دارند. اول اینکه اول شما ثابت کنید آمار تجاوز ایران کمتر از آمار تجاوز اورپا و آمریکاست چون تا جایی که ما میدانیم آمار پنهان و غیر پنهان ایران همیشه توسط محافظه کارها پوشانده میشود مگر کم هست اخبار تجاوزها در کشور، آنهم تجاوزهای گروهی. خود را به نادانی نزنید. باور کنیم که آمار تجاوز ایران کمتر از غرب هست؟ آنهم به دلیل حجاب؟ فقط یک موضوع تجاوز کلامی و جنسیتی که در فرهنگ ما به (متلک پرانی) معروف هست را در نظر بگیرید که هر روز شاهد آن هستیم هر چه باشد عصر ارتباطات هست و هستند کسانی که رفته اند، اروپا و آمریکا را دیده اند و برگشتند و تعریف کرده اند که در کوچه و خیابان، امنیت زن بیشتر از امنیت زنان ایران هست دوم اینکه تمامی این دخترانی که چادر به سر نمیکنند و مانتو روسری به سر دارند، تمایل به بی حجابی دارند واعتقادی به آن ندارند پس لازم نیست در آمار مقبولیت این صفحه شک کنید در خیابان بروید تا به چشم خود ببینید که از هر 10 دختر، 9 تایش بدون چادر و مقنعه هست. مگر آنکه در حال رفتن به دانشگاه و اداره دولتی باشد که حراست در آن گماشته شده یعنی شما یک حساب سر انگشتی کنید، می بینید که زیر سوال بردن 300 هزار لایک فیسبوک مسخره میاید در مقابل میلیون های دختری که به زور روسری بر سر میکنند مگر خیابان و کوچه نمیروید؟ مگر در بیابان زندگی میکنید؟ نکته آخر: شما کل تمدن کشورهای توسعه یافته اروپا و غرب و فرهنگ آن را که صدها سال طول کشید تا به این مرحله رسید را در یک کلمه "منطق غرب" خلاصه کردید و گفتید که منطق غرب این هست که هر کس هر چه حقش بود باید بگیرد خوب مشکل شما همینجاست. شما تعریف خودتان از فرهنگ غرب را دارید و نه آنچه که واقعیت هست به عبارت بهتر این طرز تفکر شماست که اگر حق آزادی پوشش به ملت داده شود، در عوض باید حق التذاذ هم به مردان داده شود می بینید؟ این ذهن *** شماست نه منطق و فرهنگ غرب چون نه فقط غرب، بلکه بیش از 150 کشور عضو سازمان ملل، آزادی پوشش به زنان و دختران داده اند ولی بر خلاف تعریف شما حق التذاذ و تجاوز به مردان داده نشده ایران تنها کشور جهان که حجاب اجباری دارد، و کسانی مثل شما فکر میکنند کل دنیا اشتباه میکنند و شما راست میگویید در حقیقت این شما هستید که این پیغام را به مردم میدهید که در صورت پافشاری بر آزادی پوشش و لباس، از طرف حزب اللهی ها و خشکه مذهب هایی مانند شما در امان نخواهند بود و کمترین پاسخ تجاوز جنسی بدون مجازات هست بیخود این را به غرب نچسبانید، مشکل دین و مسلک شماست که اینگونه به شما اجازه میدهد حقایق را نادیده بگیرید شما چطور یک شبه غرب شناس شدید و متخصص حقوق غرب و اومانیست شناس شدید. سفسطه کلامی شما تا حدی هست که ترس دارید که واژه اومانیست را با عبارت معادل خود که "انسان گرایی" هست ترجمه کنید البته که دروغ و سفسطه کلامی شما در مورد منطق اعتقادی غرب میخوانید، را بچه 10 ساله هم باور نمیکند ولی آنچه که باور میکنیم این هست که این دین و مسلک شما حزب الهی ها به گونه ای هست که شما را بیمارهای روانی با عقده های جنسی بار آورده کمترین بیماری شما مرض زودانزالی شما هست که فکر میکنید اکثر مردان جامعه هم مثل شما این مرض را دارند این غرب نیست که مریض هست، این شما هستید که مریض هستید این دین اسلام و مبانی آن نبود که باعث شد قوانین اروپا و آمریکا مجازات سنگین برای تجاوز در نظر بگیرد این شما هستید به حق التذاذ اعتقاد دارید. نه قانون گذاران سکولار و لامذهب غربی این غربی که شما میگویید بزرگ ترین مجازات ها برای تجاوز در نظر گرفته. ولی شما از حق التذاذ صحبت میکنید که از تمایلات خودتان و سرکوب جنسی دین عزیزتان ناشی شده بیخود تمایلات خود را به غرب نسبت ندهید شما دین را هم به اشتباه برداشت کرده اید. این عقیده شماست که باید به غیرمحجبه تجاوز کرد و نه عقیده غرب. این شما هستید که مذهبی هستید و طرفدار دین و از آنطرف از تعابیر مانند "حق التذاذ" استفاده میکند. نه غرب، نه اومانیست، نه مشرک های غربی، هیچ کدام چنین استدلال نکرده اند. امثال شما طرفداران دین سالاری هستید که میتوانید این حقوق را تعریف کنید این شماها هستید که به زندانیان سیاسی با همین نوع استدلال تجاوز میکنید و از آنطرف روزی نیست که 5 وعده نماز نخوانید شما در این مطلب پیام واضحی دادید. شما به همه فهماندید که این حزب الهی ها هستند که قدرت خویشتن داری ندارند، و در صورت ایجاد حق آزادی پوشش، پاسخ تجاوز بدون مجازات خواهد بود این غرب نیست که منطق مشکلدار دارد، این ذهن*** شماست که میخواهید خواسته آزادی پوشش را با تهدید به تجاوز تاخت بزنید جهان مشکل ندارد، روز به روز که میگذرد بیشتر از دین *** تان بیزار میشوم.
رضا
آقا پارسا ، پاسخ و نظر شما به این بیمار جنسی ، الحق جامع و کامل بود ، دست مریزاد
siroos
درخانواده هادی شریفی هم دختریا خواهر دختر عمه خاله دایی عمویی هست یا با شناختی که از امعهداریم هستند که حتا ا آنکه ظاهرشان در برابر ایشان مومنه است اما باطنشان سیر از زور واجبار هادی هاست تجاوز به این افراد فامیل ایشان را از ته دل تبریک میگوییم هرکدام که بارها دریک روز مورد تجاوز قرار گیرند باید شریفی شق کند مخصوصا اگر گروهی از بی مغزان بسیجی باشند این افراد بهحق که نادانند مظورم هادی ناشریف است علی خان شما هم دستمالتان را کناری بگذارید از کدام اسلام حرف مینید از اسلامی که ان حکومت محری است یا عربستان یا بن لادن یا ملا عمر یا اشباب یا پتیار ه های نو رسیده بو کو حرام هر جا روی اسمان سبز نیست ابی ست اگر دینی با این عمالش باشد اولین دشمن زن است
Bahram
درکشورهای اسلامی،و کشوری چون ایران که کوشش دارد قوانین دینی را بر جامعه تحمیل کند، با مشکل بزرگی روبروست.در جامعه عربستان اوائل اسلام،کارها همه مردانه بوده، و زنان، بعنوان مزرعه، برای ارضای شهوت مردان و تولید مثل،مخصوصا پسر: چون دختران را بعضی خفه میکردند:در چهار دیواری خانه به تربیت بچه و خانه داری میپرداختند.اینک در سده ۲۱ قرار داریم و وجود زنان وکار آنها در خارج از خانه، امریست ضروری.و در هیچ کشوری، پیشرفت، بدون شرکت زنان در همیه امور اجتماع،سیاسی و فرهنگی غیر ممکن است.اینجاست که موضوع پوشش مطرح میشود که زنان باید در پوشش همچون مردان آزاد باشند، چون هر دو در کنار هم و با هم کار و زندگی میکنند. دیگر نمیتوان زن را بچشم مردان گذشتههای دور نگاه کرد.اینجاست که رژیم اسلامی پس از سی و پنج سال هنوز نتوانسته و نخواهد توانست پوشش اسلامی ش را تحمیل کند چرا که لکه ناجوری در زمان ماست.در همیه کشورهای جهان بیماران انواع جنسی وجود دارند.اما در کشورهای اسلامی به خاطر محدودیت جوانان در رابطهای آزاد بیماری تجاوز شیوع بیشتری نسبت به کشورهای آزاد دارد،تا جایی که نویسنده گانی چون این طرف تجاوز به زنان را قانونی میداند.ولی در کشورهای آزاد قوانینی سخت علیه متجاوزین بر قرار است.و ختم کلام متجاوز، زن بی حجاب یا باحجاب نمیفهمد.
بهنام
خداوند قادر متعال زن را چنین خلق کرده و هیچکس نمیتواند خلقت بی همتای او را زیر سئوال ببرد . اگر میخواست میتوانست زن را به گونه ای دیگر خلقت نماید که مو بر روی سرش سبز نشود و این جفنگیات که به آن حجاب میگویند و ان هم از نوع اجباریش ، در واقع دخالت در امر خلقت و شرک به خداست . اینها همه سادیسم جنسی دارند و درست میگویند و به اسلام استناد میکنند ، دینی من در آوردی که محمد و علی آنرا پایه گذاری کردند و اساسآ هیچ حق و حقوقی را برای بشر به رسمیت نمیشناسد ، به خصوص برای زنان و دختران ، چون در جامعه کثیف و شهوتران عربستان زنها همواره مورد آزار و اذیت بوده و سرکوب میشدند و دختران خود را از ترس بزرگ شدن و مورد تجاوز قرار گرفتن ، زنده به گور میکردند و هیچ قانونی وجود نداشت که از اینگونه وحشی گری ها جلوگیری نماید . طبیعتآ در چنین فضایی این مسلمین بودند که احکام من در آوردی را اختراع نمودند و سعی نمودند زنان را هر چه بیشتر منزوی نمایند و فقط از زنان استفاده ابزاری نموده و آنان را وسیله ای برای شهوترانی فرض نمایند . مانند این آیه من در آوردی محمد که میگوید : ( زنان کشتزار شمایند ) و با همین آیه عدل و انصاف و رحمت و شفقت خداوند قادر متعال را زیر سئوال میبرد .
ح.ل
این صیغه بازهای مسلمان ،ناموس برای مردم نگذاشته اند انها 1400 سال است به ناموس وطن تجاوز می کنند.