انتخابات ریاست جمهوری مصر؛ شکست آشتی ملی
مصر در حالی آماده انتخاب ششمین رییس جمهور در ۲۶ مه میشود که نهاد ارتش و اخوانالمسلمین دو قطب جامعه سیاسی مصر را تشکیل میدهند.
مصر در حالی خود را برای انتخاب ششمین رییس جمهور در ۲۶ مه آماده می کند که میتوان گفت به کشوری دو قطبی تبدیل شده است. در یک سو، نهاد ارتش و در سوی دیگر اخوانالمسلمین دو قطب جامعه سیاسی مصر را تشکیل میدهند.
انتخاب ششمین رییس جمهور در حالی صورت میگیرد که دو رییس جمهور پیشین کشور، محمد حسنی مبارک نماینده نهاد ارتش و محمد مرسی نماینده نهاد اسلام سیاسی متجلی در اخوانالمسلمین، هر یک به دلایلی در زندان به سر میبرند.
مبارک در حالی که شرایط را برای انتقال قدرت از خود به پسرش جمال فراهم میساخت در اثر وزش بهار عربی در مصر در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ از قدرت خلع شد و محمد مرسی رهبر بر آمده از تنها انتخابات آزاد مصر، توسط عبدالفتاح السیسی وزیر دفاعی که خود منصوب کرده بود، در ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ خلع ید و بازداشت شد.
بنا به "نقشه راهی" که ارتش پس از سرنگونی مرسی ارائه داد، موضوع مداخله نظامیان برای ایجاد "آشتی ملی" بین جناح های سیاسی یکی ازوظایف ارتش اعلام شده بود.
روزگاری که تردیدها درباره انتخاب السیسی، یک نظامی بینام و نشان برای پست وزیر دفاع بالا گرفته بود، اخوانیهای طرفدار مرسی، ژنرال السیسی را "یک نظامی با طعم انقلاب" توصیف میکردند.
اینک با رهبری ماجرای سقوط مرسی، السیسی معروفترین و در عین حال تأثیرگذارترین چهره سیاسی مصر به شمار میرود. کسی که از سوی ارتش (قویترین نهاد در مصر) برای ریاست جمهوری مصر معرفی شده تا در صورت پیروزی، گوی قدرت دوباره در دست نظامیان باشد. انگار حکومت یک ساله محمد مرسی به عنوان فردی غیرنظامی یک استثناء در تاریخ جمهوریت در مصر بود.
وعده سرکوب اخوان
در جامعه دو قطبی همه چیز سیاه و سفید است. اشتباههای اخوان در یک سالی که در قدرت بود، به قدری بهانه و زمینه فراه م کرد تا هر کس بخواهد مشروعیت و هوادار بیشتری به دست آورد، بر طبل سرکوب آن بکوبد. السیسی هم برای جذب آرا بیشتر وعده داده که در سر ریشهکن کردن اخوانالمسلین کوتاهی نکند.
به رغم اختلافات عدیده حمدین صباحی، نامزد دیگر این انتخابات با السیسی، او نیز عیناً همین وعده را به مردم داده است. به این ترتیبـ، دست کم دو نامزد در شعار سرکوب وریشه کن کردن اخوان هم نظر هستند.
این در حالی است که بنا به "نقشه راهی" که ارتش پس از سرنگونی مرسی ارائه داد، موضوع مداخله نظامیان برای ایجاد "آشتی ملی" بین جناح های سیاسی یکی ازوظایف ارتش اعلام شده بود.
با گنجاندن چنین بندی، ارتش وانمود میکرد خلع ید از مرسی نه کودتای نظامی بلکه فرونشاندن اختلافاتی است که کشور را فلج ساخته و مداخله ارتش برای کنترل اوضاع و سپس برقراری آشتی ملی است.
اینک اما السیسی در موضعی سرسختانه علیه اخوان، نه تنها به رئیس جمهوری پشت کرده که وی را منصوب کرد، بلکه در صدد است جریان فکری اخوان را بخشکاند.
در این راستا از دسامبر ۲۰۱۳ دولت نظامی مصر، جنبش اخوانالمسلمین را یک جریان تروریستی اعلام کرد و طی دادگاههای چند ساعته صدها تن از فعالان اخوان را محکوم به اعدام ساخت و کلیه اموال و داراییهای آن را ضبط و توقیف نمود. مراجعه شود به مقاله: احکام فلهای اعدام علیه اخوانالمسلمین در مصر)
دولت موقت از بیم اقبال مردم به اخوان در انتخابات پارلمانی و بر خلاف «نقشه راه» تعیین شده، تصمیم گرفت انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی را همزمان برگزار نکند.
در توصیف خشونتی که در مصر به کار گرفته میشود، سازمان عفو بینالملل گزارشی را تحت عنوان "نقشه راه برای سرکوب: پایانی برای نقض حقوق بشر دیده نمی شود" منتشر کرده است.
در این گزارش آمده که از روز سرنگونی مرسی تاکنون بیش از ۱۴۰۰ نفر جان خود را در اثر خشونت ارتش از دست داده و برای کشته شدن ۵۰۰ نفر از اعتصاب کنندگان طرفدار مرسی در میدان رابعه عدویه که با توسل پلیس به قوه قهریه جان خود را از دست دادند، هیچ پرونده رسیدگی قضایی گشوده نشده و اماکن و عایدات ۱۰۵۵ موسسه خیریه که به گمان دولت در ارتباط با اخوانالمسلمین بودند، توقیف شده است.
گزارش عفو بینالملل یکی از تاسف بارترین اقدامات دولت نظامی را نقض حرمت حریم دانشگاهها و کشته شدن چند دانشجوی معترض به دلیل حمله پلیس به محوطه دانشگاه قاهره دانسته است.
در اینکه السیسی قادر به خشکاندن ریشه اخوانالمسلمین باشد، تردیدهای زیادی وجود دارد ولی آنچه مسلم است اینکه چنین عزمی برای مبارزه با اخوان و منزوی ساختن آن، دلیل شکست "آشتی ملی" است که نهاد ارتش تاکنون از انجام آن ناتوان بوده و انتخاب السیسی نیز مُهر پایانی بر این وعده خواهد بود.
تغییر نقشه راه
بنا به دیگر بند نقشه راه، قرار بود دو انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری به همین ترتیب برگزار گردد. ترس از اینکه پس از حدود یک سال سرکوب اخوان، مردم دوباره اقبال خود را به اخوان در انتخابات پارلمان نشان دهند، موجب شد دولت موقت تصمیم به جا به جایی دو انتخابات بگیرد به گونه ای که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در وهله نخست و انتخابات پارلمان در وهله بعد انجام پذیرد.
با چنین اقدامی، ارتش اطمینان کافی مییابد که تمهیدات لازم را برای قبضه قدرت در قوه مجریه و مقننه به کار بسته است.
برای نامزدی السیسی در انتخابات ریاست جمهوری، ارتش درجه نظامی السیسی را از ژنرال به فیلدمارشال (سپهبد) ارتقا داد.. علاوه بر این، دایره نامزدها فقط به رقابت دو تن محدود شده که بنا به نظر سنجیهای اولیه، پیشتازی السیسی با فاصله بسیار زیاد نسبت به حمدین صباحی محرز است.
بازگشت به پان عربیسم ناصری برای جلب حمایت اعراب و همسویی با مسکو از سوی دیگر، از ناصر الگوی مناسبی برای السیسی میسازد تا بلکه آرا بیشتری را کسب کند.
بنا به نتایج انتخابات ریاست جمهوری که در ۱۴۱ حوزه انتخاباتی در خارج از کشور در روزهای ۱۷ و ۱۸ مه انجام شد، از تعداد ۳۱۳ هزار آراء ماخوذ، ۲۹۶ هزار رأی به نفع السیسی (۹۴.۵%) و ۱۷ هزار رأی (۵.۵ %) به نفع حمدین صباحی بوده است.
با این وصف و در حالی که بسیاری از جریانهای سیاسی از جمله اخوان المسلمین، فعالان جنبش ۲۵ ژانویه، محمد البرادعی و... انتخابات را تحریم کردهاند، حضور حمدین صباحی برای گرم کردن تنور انتخابات تلقی میشود.
عبدالفتاح، عبدالناصر دیگر؟
مروری بر کمپین انتخاباتی عبدالفتاح السیسی آشکار میسازد که به رغم بزرگنمایی هایی که ارتش در وصف او میکند و به رغم حمایتی که کشورهای پولدار عربی مثل عربستان و کویت و بحرین از او به عمل میآورند، السیسی چندان که باید شخصیتی "پرمایه" نیست.
از او هرگز رشادتهای مثال زدنی در دوران جنگهای سرنوشت ساز مصر بر سر زبانها شنیده نمی شود. وی نه سخنوری تواناست و نه اندیشههایی مدون برای اداره کشور ارائه داده است. کمپین انتخاباتی او پر است از کلی گوییها برای ساختن آیندهای بهتر برای مصر بدون آنکه بگوید سیاست خارجی و داخلی او مبتنی بر کدام اصول است.
برای مثال وی هیچ برنامه اقتصادی مدونی برای برونرفت از بحران اقتصادی که کشور را در خود بلعیده، ارائه نکرده و از آن مهمتر هیچ تعریضی به فساد گسترده دوران مبارک نمیکند.
اما بهرغم این، کمپین انتخاباتی او پر است از مقایسه عبدالفتاح با عبدالناصر. راز این همزادسازی آن است که اولا عبدالناصر در سیاست داخلی سختگیرترین رییس جمهور نسبت به اخوان و ثانیاً در سیاست خارجی متمایل به روسیه بود. (بعدها ناصر یکی از بنیانگذاران عدم تعهد شد.)
گو اینکه سادات نیز بر اخوان سخت گرفته بود، اما، چرخش او به سوی امریکا و روی برگرداندن از مسکو، از سادات مدلی را نمیسازد که السیسی بتواند به عنوان همزاد خود با سادات به خورد مردم دهد.
سادات بیست هزار کارمند روس را اخراج کرد و هم زمان با کاهش سطح مناسبات با روسیه، روابط با امریکا را به عالیترین سطح ممکن افزایش داد تا حدی که مصر در شمار یکی از متحدان استراتژیک واشنگتن محسوب میشد.
با مخالفت دولت اوباما نسبت به خشونتی که السیسی در سرکوب مخالفان به کار بسته و قطع برخی کمکهای امریکا به قاهره، سادات نمیتواند الگوی السیسی باشد.
بازگشت به پان عربیسم ناصری برای جلب حمایت اعراب از یک سو و همسویی با مسکو از سوی دیگر، از ناصر الگوی مناسبی برای السیسی میسازد تا بلکه آرا بیشتری را کسب کند. اما السیسی نه از لحاظ فردی،شخصیتی کاریزماتیک چون ناصر دارد و نه شرایط مشخص کنونی در مسائل بینالمللی و جهان عرب، زمینهای برای مقایسه این دو با یکدیگر فراهم میسازد.
نظرها
نظری وجود ندارد.