ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کمی بهار؛ شهرنوش پارسی پور – ٤٨

عترت از پتياره‌هاى بابا تيسمار حرف مى‌زند و شوهرش را مى‌خنداند. عاقبت اما متوجه مى‌شود كه بدون او نمى‌تواند زندگى كند.

رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ٤٨ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

عترت به خانه مادرش مى‌رود و تيمسار نبيلى به شدت اندوهگين است. او مى‌داند كه بدون همسرش قادر به ادامه زندگى نيست. به كافه نادرى مى‌رود تا وقت بگذراند و بعد به زنى كه در آنجاست بى‌اعتنائى مى‌كند و چون دچار اين احساس است كه عترت از وجود زن و اين حادثه خبر دارد عصر همان روز به خانه خانم لقا مى‌رود تا عترت را به خانه برگرداند.
خانم لقا مطمئن است كه اين زن و مرد هرگز نمى‌توانند از يكديگر جدا بشوند. پس با تيمسار همدستى مى‌كند و مى‌كوشد دخترش را وادار به آشتى كند. عترت از پتياره‌هاى بابا تيسمار حرف مى‌زند و شوهرش را مى‌خنداند. عاقبت اما متوجه مى‌شود كه بدون او نمى‌تواند زندگى كند و...

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.