کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۵۹
شهرنوش پارسیپور - نیر که بسیار خسته است به خانه برمىگردد و مىبیند که بزرگ علوى و احسان طبرى میهمان شوهرش هستند.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۵۹ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
نیر که نگران دخترانش است به دیدار عزت و شازده ملوک مىرود و مىکوشد بچهها را از عزت بگیرد. اما عزت از این بابت که دکتر اعتماد را کمونیست مىداند راضى به این کار نیست. او در ذهنش نمىتواند نیر را ببخشد که با مردى مهمتر از او ازدواج کرده است. نیر که بسیار خسته است به خانه برمىگردد و مىبیند که بزرگ علوى و احسان طبرى میهمان شوهرش هستند. پیشنهاد مىکند به سفر بروند و کمى از فضاى شهر دور باشند و...
نظرها
پيمانه
بسيار عالي است. سپاس فراوان از خانم پارسي پور و راديو زمانه
شهرزاد
مرسی برای داستانتون خانم پارسی پور عزیز؛ هر چند روز به این سایت سر می زنم به هوای دیدن قسمت جدید این داستان که با علاقه دنبال می کنم. سلامت باشید.