پوسترهای ضد آمريکايی دوباره سطح تهران را پوشاند
مسئول بسیج شهرداری تهران درباره همزمانی نصب این پوسترها با روزهای نزدیک به پایان ضرب الاجل مذاکرات هستهای، تبلیغات ضد آمریکایی تازه در این شهر را «کمک به دولت» دانست.
نزديک سه هفته مانده به پايان ضربالاجل مذاکرت هستهای ايران و شش قدرت جهانی، بار ديگر موج تازهای از بنرها و پوسترهای ضدآمريکايی همزمان با ماه محرم در تهران نصب شده است.
به گزارش خبرآنلاين، يکی از اين پوسترها يک سرباز آمريکايی را در ميان «لشکريان يزيد» نشان میدهد.
در طرحی ديگر کاخ سفيد را درميان خيمههای قرمز رنگ «شمر» گذاشتهاند و در طرح سوم پای يک سرباز آمريکايی در کنار پای سربازانی است که لباسهايشان نشان میدهد که «جزو لشکريان شمر و يزيدند.»
اين سومين دور است که تبليغات ضد آمريکايی در تهران نصب می شود.
«محسن پیرهادی» مسئول بسیج شهرداری تهران درباره همزمانی نصب این پوسترها با روزهای نزدیک به پایان ضرب الاجل مذاکرات هستهای، این تبلیغات را «کمک به دولت» دانست.
او گفته عدهای ممکن است با نحوه ارائه اين تبليغات موافق نباشند اما «اين مجموعه کارها اتفاقا تبليغات هنری جذابی است و کار کاملا حرفه ای ارائه شده است.»
اسفندماه سال گذشته نیز بیلبوردی در تهران نصب شد که نیمی از چهره کاترین اشتون را چسبیده به چهره صدام حسین، رئیسجمهور پیشین عراق نشان میدهد. در آن زمان مجتبی عبداللهی، معاون خدمات شهری شهرداری تهران اعلام کرد که بیلبوردهای نصب شده با تصویر کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سطح شهر تهران کار شهرداری نیست.
نظرها
مومن
مثل همیشه تبلیغات و چرندیاتی پوچ و بی محتوا برای شستشوی افکار عمومی و برای منافع حزبی و گروهی جماعتی خاص. هر چند مردم ایران دیگر شکی ندارند که دا عشی ها و شمر های واقعی در ایران همان دستگاه عریض و طویل حکومت مذهبی اسلامی و نیروهای امنیتی تحت نظارت آن هستند.
امین م
تندروهای جمهوری اسلامی و در صدر آن بیت رهبری و سپاه، بول و غائط را قاطی کرده اند. تصورشان این است که با فرستادن هیات دست و پا بسته هسته ای به خارج از کشور و همزمان با آن اقدامات ضد حقوق بشری و همچنین ضد آمریکایی و غربی در داخل، دست بالا را در مذاکرات خواهند گرفت. غافل از آنکه جناح های مشابه خودشان یعنی تندروها و رادیکال ها را در کشورهای غربی و اسراییل علیه خودشان بسیج می کنند. این دیدگاه درستی است که تندروها در همه جای دنیا از یک آبشخور تغذیه می شوند و به یکدیگر نان غرض می دهند و بیچاره مردم که دود تحریم ها و فشارهای اقتصادی به چشمشان می رود.
farid
عبدالکریم سروش اسلام فقاهتی در مواجهه با دنیای مدرن، به نهایت ناکامی و ناتوانی خود رسیده است و هوس محال بازگشت به دوران قاجار را دارد.[1] اکنون هم مثل آن دوران تاریک هر امام جمعهای مشتی «آدم» دارد که به سراغ «فاسدان و مفسدان» می فرستد تا آنان را بترسانند و بر جای خود بنشانند. و در این میان، زنانو دختران، مظلومترین قربانیاناند و اکنون میبینم که سرکهفروشان و اسیدپاشان، همه جا حضور دارند و در لوای بیقانونی و استبداد سایهگستر فقاهتی، طعمههای خود را از میان زنان و دختران جوانبرمیگزینند و فریضه «نهی از منکر» میگزارند. مصباح یزدی و احمد خاتمی و علمالهدی و عقدهگشایانی چون آنان، فتوا به جواز خشونت میدهند و آن گاه درازدستانی کوتهآستین، به جای کلاه، سر میآورند و در حصن و حصاری آهنین، ایمن و آسوده مینشینند و پاداش های کلان میگیرند. هرچه مینگرم این جنایتها و خباثتها از طرفی به اندیشه حاکمان ما برمیگردد و از طرفی به منش آنان. حاکمان ما نه به مجلس شورا اعتقادی دارند، نه به حقوق بشر، نه به انتخابات، و نه به تفکیک قوا؛ و چنانکه آن فقیه شیرازی گفت[3]، همهی این اساس و اثاث را بنا بر مصلحت روزگار و برای بستن دهان غربیان پذیرفتهاند و در قانون اساسی آوردهاند. یعنی آرزو می کنند ای کاش هنوز عالَم، عالَم قاجاران بود و حاجتی به این همه تکلّف و تعارف نبود و زور عریان از آستین فقاهت به در میآمد و مؤمنان را هدایت و منکران را عقوبت میکرد. اینان هنوز که هنوز است، زیستن در جهان مدرن را تصوّر و تصدیق نکردهاند و میخواهند با مردم رابطهی مفتی و مقلّد داشته باشند و از مؤمنان انتظار میبرند که احکام فقهی و فتاوای آنان را چون قانون بشمارند و بدان گردن بگذارند کیست امروز که نداند در پس همهی این خباثتهای خانمانسوز (چون قتلها و اسیدپاشیها و …) «حجّت شرعی» وجود دارد؟ یعنی فتوای مفتیانی که خود در پرده اختفاء نشستهاند و اوباشان و لوطیانی را که عقده گناه دارند، با خاطری آسوده از تعقیب و مجازات، به خدمتکاری برانگیخته و به پیش انداختهاند. کیست امروز که نداند دست قانون کوتاهتر از آنست که دامن این لوطیان را بگیرد و چوبدستی قضا، شکستهتر از آنست که سر آنان را بشکند؟ قوّه ی قضاییه همواره ذلیل و علیل بوده است، و در نظام خواجگی فقیهان، اگر خلاف این بودی، عجب بودی. اما اینک، رییس آن (یکی از سه برادران زر و زور و تزویر) که از قضاوت فقط قساوتش را می داند، آشکارا در کنار قانونشکنان میایستد و برای معترضان به قانونشکنی، خط و نشان میکشد و مطبوعات را از درج اخبار و افشای اسرار میهراساند حزب الله کرمان هم که به اشارت شیخ محمد تقی مصباح یزدی، قانون را به سخره گرفتند و برای نهی از منکر به سراغ «فاسدان» رفتند و دختران و پسران جوان را سر در آب کردند و کشتند، نه تنها به مجازات نرسیدند، بل سرکردهی خشونت پرورشان قدر بیشتر دید و بر صدر نشست و چندان مغرور شد که دست به تعیین و نصب رییس جمهور زد و «هلو»یی را برای خدمتکاری برگزید که ناگهان دست ردّ بر سینه پرکینهاش کوفتند و به او حالی کردند که فقط اجازهی قتل و قساوت به او دادهاند، و کرسی عزل و نصب ریاست جمهوری از آنِ کس دیگری است. سیدابوالفضل موسوی تبریزی فقیه درگذشتهِ دیوانعالی کشور، در یکی از سفرهایش با خلبان هواپیما در افتاد و به پاسدارانش گفت تا او را کتک بزنند! وقتی خلبان شکایت به دستگاه قضا برد، موسوی در دفاع ازخود فرمود : من مجتهدم، من مبسوط الیدم !!
hamid
۳۵ سال داعشی های جمهوری اسلامی ایران با آمریکا موش و گربه بازی میکنند و با هم لاس میزنند . هر دو سر مردم را شیره می مالند ، آمریکا در پی منافع خود و جمهوری اسلامی در پی منافع ضد مردمی اش . در این میان تنها مردم ایران قربانی میشوند!