ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی

کانون ره‌آورد در شهر آخن آلمان میزبان سمیناری با عنوان «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» بود. عبدالکریم لاهیجی، کاظم کردوانی، سعید پیوندی و گلاله شرافکندی سخنرانان این سمینار بودند.

غروب روز شنبه، ۱۷ آبان / ۸ نوامبر، در شهر آخن آلمان سمیناری با عنوان «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» به میزبانی "کانون ره‌آورد" برگزار گردید. عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق‌بشر، کاظم کردوانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر، سعید پیوندی، متخصص علوم تربیتی و گلاله شرافکندی، فعال حقوق زنان و فعال سیاسی کُرد سخنرانان این سمینار بودند. گرداننده جلسه سیروس ملکوتی  بود.

زبان مادری و حقوق بین‌الملل

عبدالکریم لاهیجی اولین سخنران این سمینار بود. لاهیجی صحبت خود را با مرور سفر اخیر خود به فلسطین اشغالی  آغاز کرد و سپس سخنان خود را بر اساس پرسش شهروند کیست و چیست، ادامه داد. به گفته لاهیجی «شهروند رابطه‌ی بین انسان و شهر است. حال شهر گاهی شهر است، گاهی منطقه‌ای است. مثل شهروندان اروپا که به اعتبار زندگی کردن در اروپا حقوق شهروندی دارند. گاهی در حوزه ی کشوری‌ست که شهروندان به این اعتبار، فارغ از هر فرهنگ و زبانی، حقوق مدنی و سیاسی دارند.»
لاهیجی افزود در زمینه‌ی حقوق شهروندی دو میثاق بین‌المللی مطرح است، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
به گفته لاهیجی درماده ی ۲۷ میثاق مرتبط با حقوق مدنی و سیاسی آمده است، در کشورهایی که اقلیت‌های قومی یا مذهبی یا زبانی وجود دارد، آن‌ها را نمی‌توان از حقوقشان محروم کرد و حق دارند زندگی فرهنگی خود را اداره و مذهبشان را تبلیغ کنند و زبان خود را به‌کار ببرند. ایران این میثاق را پذیرفته است. در ماده ۱۳ میثاق فرهنگی، اجتماعی، سیاسی نیز عنوان می‌شود که همه کشورهای عضو حق انسان را برای آموزش به رسمیت می‌شناسند و آموزش باید به صورتی باشد که رشد فردی انسان را تأمین و حقوق و آزادی انسان را تضمین کنند و انسان را برای اینکه بتواند در ارتباط با هم‌وطنان در جامعه‌ی آزاد به تفاهم برسد، تربیت کند.
لاهیجی در ادامه افزود در ۱۶ می ۲۰۰۷ مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای را تصویب کردکه به موجب آن کشورهای عضو قبول کردند از سیاستی پیروی کنند که آن سیاست در جهت نه فقط حفظ حق انسان نسبت به زبان مادری بلکه تلاش در جهت حفظ زبان‌هایی که در حوزه ی اقتدار آن دولت هستند، می‌شود.
او در ادامه این پرسش را مطرح کرد که آیا زبان مادری حق وضعی‌ست یا حق طبیعی؟ به گفته لاهیجی زبان حقی‌ست که از طریق مادر به بچه منتقل می‌شود. حقی نیست که دولت یا مجلس به انسان بدهد، حقی‌ست که با انسان است که باید توسط دولت به رسمیت شناخته شود.
در ادامه لاهیجی با اشاره به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به اصل ۱۵ این قانون اشاره کرد که مطابق آن استفاده از زبان‌های مادری آزاد است ولی در مورد اجرای آن بایدی وجود ندارد و به همین دلیل دولت وظیفه‌ای در قبال اجرای آن ندارد. اما در مورد زبان عربی اشاره می‌کند که ازآنجا که زبان قرآن عربی‌ست، این زبان "باید" پس از دوره‌ی ابتدایی تدریس شود.بدین‌ترتیب در بخشی که مرتبط با حقوق بخش بزرگی از مردم می‌شود تنها این آزادی آموزش آماده است ولی وظیفه‌ی دولت در این زمینه را منحصر به زبان عربی می‌کند.
نسخه کامل سخنان عبدالکریم لاهیجی در سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» را بشنوید:

رابطه ی زبان مادری با آموزش و یادگیری

سخنران دوم این سمینار سعید پیوندی، متخصص علوم تربیتی و استادیار دانشگاه پاریس، ابتدا به بیان تعریف یونسکو از زبان مادری پرداخت. بنا به این تعریف اولین زبانی که کودک یاد می‌گیرد و با آن به ایجاد ارتباط اقدام میکند زبان مادری آن کودک شناخته می‌شود و در مورد کودکانی نیز که محیط پیرامون آن‌ها محیط دوزبانه است، در حقیقت آن کودک دو زبان مادری دارد.

سعید پیوندی

به گفته پیوندی بنا بر تحقیقات جامعه‌شناسی شکل‌گیری هویت و فردیت و نوع رابطه فرد با فرهنگ، ارتباط تنگاتنگی با زبان مادری او دارد. بر این اساس، جامعه جهانی پذیرفته که زبان بخشی از سرمایه و ثروت فرهنگی هر جامعه است. او در ادامه به این نکته اشاره داشت که اعلام روز جهانی زبان مادری از سوی سازمان ملل به این دلیل بوده است که از ۶۷۰۰ زبانی که در دنیا صحبت می‌شود خیلی از آن‌ها درحال نابودیست و مهم‌ترین دلیل آن این است که این زبان‌هاجایی در نظام آموزشی ندارد و به این دلیل خطر نابودی تهدیدشان می‌کند.
پیوندی افزوددر همه‌ی دنیا وقتی زبان‌ها به‌طور نوشتار درنیایند و درمحیط آکادمیک قرار نگیرند، از قطار تمدن و پیشرفت باز می‌مانند و به زبان‌های مرده و بی‌ارزش تبدیل می‌شوند. به گفته او یکی از روندهایی که به تضعیف زبان‌های کوچک‌تر کمک می‌کند، ابر زبان‌ها مانند انگلیسی و سایر زبان‌های بزرگ که در روند جهانی شدن به وجود آمدند و اکنون ۹۰ درصد نوشتار علمی دنیا به این زبان‌هاست.
به اعتقاد پیوندی مسئله‌ی زبان فقط بعد فرهنگی ندارد و طبق گفته‌ی فوکو بین دانش و قدرت رابطه وجود دارد و زبان را نمی‌توان از رابطه‌ی قدرت جدا کرد. به گفته او کسی که زبان ملی و بین‌المللی بداند قدرت زیادتری دارد.
پیوند در ادامه به سه گرایش اصلی در مسئله زبان مادری در دنیا اشاره کرد. نوع اول انتخاب یک زبان و تحمیل یک زبان به همه‌ی ساکنان آن کشور کهدر بیشتر کشورها این اتفاق می‌افتند و زبان‌های دیگر به حاشیه رانده می‌شوند. مساله بعد به رسمیت شناختن تنوع زبانی و آموزش زبان مادری است. سومین گرایش موجود امکان آموزش «به» زبان مادری به شهروندان پیشنهاد می‌شود. این مورد در کشورهایی مثل هند، اسپانیا، سوئیس و بلژیک کشورهایی هستند که از این الگو پیروی می‌کنند. پیوندی با اشاره به مساله آموزش گفت :«یادگیری ارتباط نزدیکی با رابطه‌ی انسان با زبان دارد. بعد عقلانی و بعد عاطفی رابطه‌ی ما با کلمات و زبان را می‌سازند. حافظه بهتر و طولانی‌تر کار می‌کند وقتی به چیزی که یاد می‌گیرید علاقه دارید.»

پیوندی در بخش پایانی سخنان خود  به این اشاره کرد که «طبق آمار استان‌هایی که فارسی در آن‌ها زبان مادری نیست از پوشش آموزشی کمتری برخوردارند و بی‌سوادی بیشتری دارند.» به گفته او حدود ۲۵ میلیون نفر عملاً از حق طبیعی خود یعنی آموزش به زبان مادری محروم‌اند. به عقیده پیوندی «آموزش به زبان مادری بخشی از مطالبات دموکراتیک و مشروع جامعه ی ایران است.»

نسخه کامل سخنان سعید پیوندی در سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» را بشنوید:

سرخوردگی و دور شدن از زبان مادری

گلاله شرافکندی، فعال حقوق زنان و از اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان ایران سخنران بعدی این سمینار بود. محور صحبت‌های او بیشتر از زاویه اجتماعی و همچنین بیان تجربیات شخصی‌اش از دوران کودکی‌ و اولین مواجه با آموزش به زبان غیر مادر‌ی‌ بود.
شرافکندی با بیان این‌که اولین تجربه‌ی آموزش او در شش سالگی به زبان غیرمادری،باعث سرخوردگی در مدرسه و ترس از چگونگی حل کردن و مواجهه با این مشکل بوده است. به گفته شرافکندی او به عنوان یک کودک در مواجه‌ اولیه‌اش با آموزش به زبان غیر‌مادری شخصیت اجتماعی و آینده‌اش زیر سؤال می‌رود.
به گفته شرافکندی «ترس از این مساله باعث از بین رفتن اعتمادبه‌نفس می‌شود. چرا که احساس می‌کنم زبان من زبان پرستیژ نیست.» شرافکندی با بیان این که تلاش دوبرابر او برای فهمیدن و درک علم و موضوعات در جامعه، مقایسه را نابرابر و ناعادلانه می‌کند؛ اضافه کرد که در ایران تنها سیاست همانندسازی اعمال می‌شود اما الگوهای دیگر هم اتفاق می‌افتند. به گفته او هویت فرد در امت اسلامی تعریف می‌شود. زبان علمی زبان مادری همه جامعه نیست. حتی آزادی در یادگیری آن، وقتی پرستیژ ندارد بی‌فایده است.
شرافکندی با مقایسه اتفاقی که برای مهاجران ایرانی در آلمان می‌افتد، آن را مشابه اتفاقی دانست که در کردستان  ایران روی می‌دهد. او در پایان سخنان خود بر حق یادگیری زبان مادری و حق استفاده از زبان مادری در یادگیری مفاهیم علمی در کنار فارسی و امکان مقایسه بین دریافتی که در زبان مادری اتفاق می‌افتد با زبان فارسی تاکید کرد.

نسخه کامل سخنان گلاله شرافکندی در سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» را بشنوید:

نگاه تخصصی به آموزش «به» زبان مادری

آخرین سخنران سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» کاظم کردوانی بود. او با مطرح کردن این پرسش که اصولا چرا موضوع آموزش به زبان مادری اهمیت دارد؟ سخنان خود را آغاز کرد. به نظر کردوانی هرچند این موضوع از بعد سیاسی می‌تواند قابل مطرح شدن باشد، اما قبل از آن در حوزه ی تخصص و امکانات جامعه باید به آن پرداخته شود. به گفته او اگر راجع به زبان مادری صحبت می‌کنیم، مقایسه‌ی این ماجرا با کشورهای دیگر قیاس مع‌الفارق است، چون جامعه‌ای ما ملک مشاع همه‌ی اقلیت‌ها و متفاوت است.

کردوانی صحبت‌های خود را در سه بخش جایگاه زبان فارسی، اهمیت و مخالفت با آموزش به زبان مادری در ایران انجام داد. به گفته او زبان فارسی زبان نوشتار در ۱۱۰۰ سال گذشته و زبان فرهنگ بوده است و «زبان فارسی با سه دهه پیشینه در شبه‌قاره‌ی آسیا خودش را به زور به ایران تحمیل نکرده است و زبان تفاهم بوده است.» کردوانی با اشاره به این‌که او درباره‌ی زبان نوشتار صحبت می‌کند و در ایران هیچ‌گاه به عنوان گفتار زبان دیگری ممنوع نشده است. کردوانی همچنین افزود که تقریباً در تمام ایران تفاوت زبان گفتاری و نوشتاری وجود دارد. به گفته او «زبان فارسی نه قومی و نه جغرافیایی بلکه واقعیت فرهنگی و تاریخی جامعه ماست.»
کردوانی در ادامه صحبت‌هایش به این موضوع پرداخت که «آموزش زبان مادری یک حق است و اگر قرار است جامعه ی ما از وضعیت امتیاز و حق مداری حکومت بیرون بیاید این حق باید ضروری شمرده شده و به رسمیت شناخته شود.» به گفته او «در پویایی و تفکر فرد و اجتماع، زبان مخزن تفکر است و باید درمورد همه این مسئله پذیرفته شود.»
کردوانی همچنین تحصیل از سال اول دبستان تا سال آخر دانشگاه به زبان مادری را تعریف مشخص از آموزش به زبان مادری عنوان کرد و افزود با توجه به این تعریف چند زبان در ایران وجود دارد که امکان چنین امری برای آن‌ها وجود داشته باشد؟ کردوانی با توجه به این پرسش عنوان داشت که چون پشتوانه نوشتاری زبان‌های دیگر در ایران قابل مقایسه با فارسی نیست بنابراین دانشجو نمی‌تواند دانش خود را عمق ببخشد و در نتیجه عده‌ای بی‌سواد به جامعه تحویل داده ‌می‌شود. کردوانی سومین پیامد آموزش به زبان مادری در جامعه امروز ایران را شکل‌گیری محلی‌گری یا لوکالیسم دانست که مانع رشد فردی و جامعه می‌شود و همچنین امکان فعالیت‌های اجتماعی از افراد گرفته می‌شود.
کردوانی در پایان صحبت‌های خود با بیان این که باید حق آموزش به زبان مادری را به رسمیت شناخت گفت: «تمام بحث من این است که حق را بپذیریم ، منتهی براساس واقعیت عینی جامعه خودمان صحبت کنیم.»

نسخه کامل سخنان کاظم کردوانی در سمینار «آموزش زبان مادری و حقوق شهروندی» را بشنوید:

در ادامه این سمینار نیز تعدادی از شرکت کنندگان ضمن بیان نظرات خود، به طرح پرسش‌هایشان از سخنرانان پرداختند و با اجرای موسیقی آذری این سمینار به کار خود پایان داد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهمن

    آموزش بزبان مادری حقی بدیهیه ملتهای غیر فارس در ایران است که نمیشه این حق رو با توجیهاتی مسخره همچون وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی این جغرافیای سیاسی نادیده گرفت

  •  اومود  دوزگون

    کامنت تکمیلی. متاسفانه رشد تفکر حفوق بشری جناب  لاهیجی , این حقوقدان پیشکسوت فارس خیلی کند بوده است و شباهت زیادی به تفکر اقای  متین دفتری دارد  و هنوز به قایم کردن ریگ در کفش مشغول هستند ا نها  زمانیکه در تهران دفتر و دستکی داشتند کل ایران را فارس میدانسنند و هیچگونه واکنش حقوق بشری به ممنوعییت زبان مادری بیش از ۷۰ در صد جمعیت ایران نداشته اند. و به از بین بردن هویت ملی ملل غیر فار س و تحقیر و توهینهای رسمی مدیای رزیم شاه و ملا هیچگونه اعتراضی نمیکردند و بنوعی از ان حمایت هم میکردند در طول اقامت سه دهه در خارج هر چند سال یکبار بسته به تغییراث شرایط سیاسی منطقه, تفکر حقوق بشری اینها نیز عوض میشود. تا چندی پیش منکر هویث ملل گوناگون در ایران بودند. و حتی منکر وجود قوم یا ملت فارس در ایران .  چطور قوم تاجیک با ۵ میلیون نفر ملت هسنتد ولی قوم فارس با ۲۲ میلیون ملت نیستند. البته اینان دانسته خود را به کوچه علی چپ میزنند.  برای زیر پا نهادن هویت ملل غیر فارس و فارسیزه کردن انها زیر نقاب همه با هم ایرانی.  بهرحال من مخالف تغییر تفکر مثبت حقوق پشری هیچ کسی از  نماینده گان ملت فار س نیستم اما بعنوان یک تورک ٱذربایجانی یاد اور میشوم که ملل عیر فارس بخصوص ملت آذربایحان جنوبی به اندازه کافی حقوقدان دارد که در داخل و محافل بین المللی از حقوق ملت خود دفاع بکند. لطفا ریا کاری را کنار بگذارید چاشنی موسیقی ٱذربایجانی محفل امروزی تان به همین ساده گی اثر مخرب چاشنی جوکهای توهین امیز در محافل دیروزیتان را از بین نخواهد برد چرا که هنوز سعی در پنهان کردن ربگ کفش تان هستید... ‘او سوز’ – از لوس انجلس – اومود دوزگون

  • جمهوریخواه

    زبان مادری یعنی‌ "زبان ملی‌" مردم یک کشور که در محاوره، ادبیات و تحوّل آن زبان با هم اشتراک مساعی دارند. در زمان شاه نویسندگان بزرگی‌ بودند که لغات و استعاره‌های آذری، گیلکی، لری و... را در نوشته‌های خود بکار میبردند که امروزه در محاوره‌ها جا افتاده و به غنای ادبیات فارسی افزوده است، اینکه گویش‌های محلی و محدود را ارزشی غلو آمیز داده و آنرا با حقوق بشر و آزادی مدنی مخلوط کنیم, از آن خلط مبحث‌هایی‌ است که فقط در کشورهای جهان سومی‌ چون ایران، استفاده یا سواستفاده میشود. اگر فردوسی‌ نبود الان، عرب زبان و عرب منش می‌‌شدیم و بجای طناب دار شیعه, به گردن زدن با شمشیر و کارد سنی- وهابی مشغول بودیم. (هرچند در هر دو مورد مرگ و محتوا یکی‌ است). تلاش‌های فرهنگی‌ و هنری چون فیلم "من و زیبا" با شرکت پرویز پرستویی و شهاب حسینی‌ ، لهجه‌های محلی را در قالب زبان فارسی‌، عمومی و همگانی کرده و قابل ارج است. یک ملت، یک زبان و یک کشور فدراتیو، شرط دموکراسی سیاسی و آزادی‌های مدنی در ایران است.