ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چهل و چهارمین جشنواره فیلم روتردام

چگونه فیلم پروپاگاندا بسازید

پرویز جاهد – در جشنواره فیلم روتردام کارگاهی برگزار می‌شود با موضوع فیلم پروپاگاند. شهروندان به شیوه کیم جونگ ایل، فیلمی در دفاع از خود می‌سازند.

چهل و چهارمین جشنواره فیلم روتردام که از روز ۲۱ ژانویه آغاز به کار کرد، در بخشی از برنامه‌های خود، وورک شاپ (کارگاه)ی با عنوان «چگونه فیلم پروپاگاندای خود را بسازید»، برگزار می‌کند. این وورک شاپ، زیر نظر آنا بروینوفسکی، مستندساز مشهور استرالیایی و سازنده فیلم‌های «دروغ‌های ممنوع» و «در آفرینش، هدف را بالا بگیر» برگزار می‌شود.

آنا برونویفسکی، یکی از معدود سینماگران غربی است که توانست اخیراً به کره شمالی سفر کند و فیلم مستندی درباره صنعت سینمای این کشور و شیوه تولید فیلم‌های تبلیغاتی (پروپاگاندا) در آنجا بسازد.

کارگاه آنا برونویفسکی در جشنواره فیلم روتردام: چگونه فیلم پروپاگاندا بسازیم؟

بروینوفسکی، در این وورک شاپ، دیدگاه‌های نظری و تجربه‌های عملی خود از دیدار با فیلمسازان کره شمالی و نحوه ساخته شدن فیلم «در آفرینش، هدف را بالا بگیر»، با شرکت کنندگان به اشتراک می‌گذارد. پس از آن هر کدام از شرکت‌کنندگان، با راهنمایی آنا بروینوفسکی و بر اساس تعالیم کیم جونگ ایل، رهبر سابق کره شمالی و مانیفست سینمایی او، فیلم تبلیغاتی کوتاه خود را می‌سازند.

در وب‌سایت جشنواره فیلم روتردام در معرفی این وورک شاپ آمده است: «چگونه می‌توانید از خود در برابر قدرت‌های شیطانی دفاع کنید؟ پاسخ آن این است: با سلاح‌های خود آن‌ها با آن‌ها مبارزه کنید. حالا نوبت شماست که با استفاده از متدولوژی کیم جونگ ایل، فیلمی در دفاع از خود بسازید.»

شرکت‌کنندگان در این وورک شاپ، با امکانات فستیوال و زیر نظر فیلمبرداران خبره، فیلمبرداری و تدوین می‌کنند. پس از آن یک تیم حرفه‌ای کارهای آن‌ها را قضاوت خواهد کرد. این وورک شاپ به زبان انگلیسی برگزار می‌شود و داشتن تجربه فیلمسازی برای شرکت‌کنندگان ضروری نیست.

مستندساز چالشگر

آنا بروینوفسکی، مستندساز جسور و چالشگری است. او قبل از مستندسازی، بازیگر، نویسنده و نوازنده ویولون دسته‌های راک بود. فیلم مستند او با عنوان «دروغ‌های ممنوع»، به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های مستند تاریخ سینمای استرالیا تبدیل شد. در این فیلم او ادعاهای نورما خوری، نویسنده کتاب «عشق ممنوع» را که روایتی مشکوک از یک قتل ناموسی در اردن و کشته شدن یک دختر مسلمان اردنی به دست خانواده‌اش به خاطر ارتباط عاشقانه مخفی با یک سرباز مسیحی است، به چالش کشیده بود.

آنا بروینوفسکی

برونویفسکی در توکیو ‌زاده شد و در فیلیپین، کره جنوبی، ویتنام، برمه و ایران بزرگ شد. زندگی در این مناطق و آشنایی او با فرهنگ ملل شرق، باعث شد که او در فیلم‌های مستندش با رویکرد متفاوتی با شرق مواجه شود و کلیشه‌های غربی را در فیلم‌هایش نادیده بگیرد.

اینک او در فیلم مستند جدیدش، «در آفرینش، بالا را هدف بگیر»، به کره شمالی سفر کرده و برخلاف انتظار رسانه‌های غربی، به جای ساختن فیلمی درباره نقض حقوق بشر در این کشور یا سلاح‌های هسته‌ای آن، در مستند خود بر صنعت سینمای این کشور و فیلم‌های پروپاگاندای آن متمرکز شده است؛ صنعتی که روزگاری، کیم جونگ ایل، «رهبر عزیز» و «فرمانده خلاقیت هنری» ملت کره، در رأس آن بود و به وسیله او کنترل می‌شد.

بروینوفسکی می‌گوید که بعد از خواندن مانیفست سینمایی رهبر کره شمالی و دستورالعمل‌های کیم جونگ ایل در مورد نحوه ساختن یک فیلم پروپاگاندا، تصمیم گرفت فیلم کوتاهی درباره صنعت فیلم کره و سینمای پروپاگاندای سوسیالیستی این کشور بسازد. او می‌گوید با الهام از الگوی روایتی فیلم‌هایی مثل «۵ مانع» لارس فون‌تریه و «لیتل میس سان شاین»، تصمیم گرفت که فیلمی درباره گروهی از بازیگران استرالیایی بسازد که با پیروی از تعالیم سینمایی کیم جونگ ایل، می‌خواهند فیلمی تبلیغاتی بسازند.

در‌‌ همان زمان یک شرکت حفاری گاز در نزدیکی خانه برونویفسکی در وسط سیدنی، سرگرم حفاری در یک پارک عمومی بود. پس از آن بود که وی تصمیم گرفت یک فیلم پروپاگاندا بر اساس تکنیک‌ها و توصیه‌های سینمایی کانتر کالچر (ضد فرهنگی) رهبر کره بسازد تا عملیات حفاری در پارک سیدنی را متوقف کند.

او پس از مذاکره با مقامات سینمایی کره، اجازه فیلمبرداری و ساختن فیلم در کره را به دست آورد و به همراه تهیه‌کننده‌اش لیزت اتکینز و فیلمبردارش نیکلا دیلی، در سپتامبر ۲۰۱۲ درست پس از درگذشت کیم جونگ ایل و به حکومت رسیدن وارث او کیم جونگ اون وارد پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی شد. در این سفر او نه تنها اجازه یافت که از استودیو‌ها و مراکز سینمایی سرتاسر کره دیدن کند بلکه به او این اجازه هم داده شد که با کارگردان‌ها، بازیگران، آهنگسازان و عوامل دیگر سینمایی کره نیز مصاحبه کرده و از پشت صحنه فیلم‌های در حال ساخت آن‌ها فیلم بگیرد.

دیکتاتور عاشق سینما

برای برونویفسکی، تضاد و تناقضی که بین عشق و علاقه شدید رهبر سابق کره شمالی به سینمای هالیوود و غرب از یکسو و مأموریت او برای نابودی کاپیتالیسم سینمایی از سوی دیگر وجود داشت، او را بیشتر ترغیب به ساختن این فیلم کرد.

کیم جونگ ایل، که کره‌ای‌ها او را «خورشید سوسیالیسم» می‌دانند، در غرب به عنوان یک دیکتاتور شناخته می‌شود اما کمتر کسی می‌داند که او همانند هیتلر، گوبلز و استالین عاشق سینما به ویژه سینمای آمریکا بود و الیزابت تایلور بازیگر محبوب او به شمار می‌رفت. او کلکسیون بزرگی از فیلم‌های هالیوودی داشت که تعداد آن‌ها به ۲۰ هزار می‌رسید و مرتب در خفا آن‌ها را تماشا می‌کرد اما در مقابل مردم، علیه آن‌ها سخن می‌گفت.

بسیاری از رهبران سیاسی و دیکتاتور‌ها عاشق سینما هستند و می‌خواهند از قدرت سینما به عنوان یک ابزار برای کنترل شهروندانشان استفاده کنند.

استالین، سینما را ستایش می‌کرد و گوبلز، اداره‌کننده یک دستگاه عظیم تبلیغاتی فیلم بود و قبل از همه این لنین بود که گفته بود، سینما قدرتمند‌ترین هنر‌ها برای ماست و می‌تواند روی فکر و احساس مردم اثر بگذارد. دیدگاه‌های سینمایی کیم جونگ ایل نیز متاثر از ایدئولوژی انقلابی و سوسیالیستی او بود. او در سال ۱۹۶۴ به ریاست صنعت فیلم کره منسوب شد و تا سال ۲۰۱۱ که عهده‌دار این سمت بود، سعی کرد به کمک فیلم‌های تبلیغاتی، پروژه مدرنیزه کردن کشور را پیش ببرد. روش او استفاده از ژانر‌ها، تکنیک‌ها و داستان‌های هالیوودی و ارائه آن‌ها در قالبی انقلابی و سوسیالیستی بود. او وقتی مسئولیت سینمای کره را به عهده گرفت، سعی کرد آن را از الگوی روسی درآورده و به طرف فیلم‌های پروپاگاندا در ژانرهای کمدی رمانتیک، ملودرام، اکشن، جاسوسی، هیولایی و رزمی هدایت کند. کیم جونگ ایل، خود را اسیلبرگ دنیای شرق می‌دانست. به گفته برونویفسکی، او مشاور بسیاری از فیلمسازان کره‌ای در نوشتن فیلمنامه و تولید بود اما هرگز اسمش در تیتراژ فیلم‌ها نیامد.

کیم جونگ ایل همچنین دو کتاب سینمایی نوشت: «درباره هنر سینما» (۱۹۷۳) و «سینما و کارگردانی فیلم» (۱۹۸۷) که کتاب دومی در واقع مانیفست سینمایی او محسوب می‌شود و سینماگران کره‌ای موظف بوده و هستند که قواعد و اصول آن را مو به مو اجرا کنند.

کیم جونگ ایل در کتاب «سینما و کارگردانی»، در نقد نظام سینمایی غرب می‌نویسد: «در نظام‌های کاپیتالیستی دست و پای کارگردان به وسیله سیاست ارتجاعی حکومت بسته شده که هدفش تجاری کردن سینماست. کارگردان یک کارگر محض و وابسته به سرمایه است و از صنعت گران فیلم اطاعت می‌کند چه دوست داشته باشد یا نداشته باشد. اما در نظام سوسیالیستی، او برعکس، یک هنرمند خلاق و مستقل است که در کار سینما به خلق و حزب تعهد دارد.»

سینمای کره شمالی

فیلم‌های تولید شده در کره شمالی، اغلب جنبه انقلابی دارند و ایده‌ها و آرمان‌های حزب کمونیست این کشور را تبلیغ می‌کنند. به دلیل سیاست بسته کره شمالی٬ اطلاعات موثق و بی‌طرفانه‌ای درباره سینمای این کشور حتی در مورد تعداد فیلم‌هایی که سالانه ساخته می‌شوند، وجود ندارد. از این‌رو ارزیابی دقیق سینمای این کشور نیز به سادگی ممکن نیست. گزارش‌های منابع رسمی سینمای کره شنالی نیز غالباً اغراق‌آمیز و غیر واقعی‌اند. اظهار نظر‌ها و نقل قول‌هایی از قبیل «در سال‌های اخیر صنعت فیلمسازی ما خالق احساساتی بی‌سابقه در دنیای سینما است» یا «مردم انقلابی سراسر دنیا٬ از فیلم‌های بلند و سایر آثار شگفت‌آور سینمای ما با عنوان فیلم‌هایی درجه یک با استاندارد بین‌المللی یاد می‌کنند» یا عباراتی مانند «شگفت‌انگیز‌ترین فیلمی که تا به حال ساخته شده» یا «انقلابی جاویدان در تاریخ فیلم‌های مردمی»، کاملاً جنبه پروپاگاندا دارند.

به گفته برونوفسکی، تقلید از فیلم‌های هالیوودی و ژاپنی مثل «گودزیلا»، «تایتانیک» و «گلادیاتور» در کره شمالی مرسوم است. از دید او «فیلم‌های گودزیلا که به پولگاساری معروف‌اند، بسیار عالی ساخته شده‌اند اما این فیلم‌ها در مجموع دارای سبکی کهنه و قدیمی‌اند چرا که آن‌ها هنوز با تکنولوژی سی چهل سال پیش ما فیلم می‌سازند. آن‌ها هنوز از فیلم‌های سلولوئید برای فیلمبرداری استفاده می‌کنند. نما‌ها اغلب لانگ شات‌اند و از صدابرداری سر صحنه خبری نیست و فیلم‌ها در استودیو دوبله می‌شوند.»

به اعتقاد برونویفسکی، اهمیت سینماگران در کره شمالی بیشتر از سربازان رژیم است چرا که آن‌ها با فیلم‌هایشان، تصویری از بهشت سوسیالیستی را به مردم نشان می‌دهند. سینماگران کره‌ای همواره مورد حمایت دولت بوده‌اند و بسیاری از آن‌ها از طرف دولت برای تحصیل سینما و آموختن تکنیک‌های فیلمبرداری به روسیه اعزام شدند.

ادای دین به رهبر کره شمالی

«در آفرینش، هدف را بالا بگیر»، یک مستند دراماتیزه شده درباره ایدئولوژی، محیط زیست و قدرت دستکاری کردن سینماست اما تمرکز اصلی فیلم روی جنبه تبلیغاتی و تعلیمی هنر/رسانه‌ای به نام فیلم است. یک نوع کمدی انقلابی درباره «رهبر عزیز» کره شمالی، کیم جونگ ایل که از نظر مردم و سینماگران کره‌ای، نابغه‌ای در سینما بود.

با اینکه «هدف را بالا بگیر»، با رویکردی طنزآمیز ساخته شده اما هجویه نظرات سینمایی کیم جونگ ایل نیست بلکه به گفته سازنده‌اش نوعی ادای دین و تقدیر از دیدگاه‌ها و تلاش‌های سینمایی رهبر کره شمالی است: «دی پالما به هیچکاک ادای دین کرده است، تارانتینو هم به سام پکین پا و جان وو ادای دین کرده. به نظر من وقتش رسیده که ما هم به کیم جونگ ایل به عنوان یک فیلمساز ادای دین کنیم. من از اینکه کسی تاکنون این کار را نکرده بود شگفت‌زده شدم.»

روشن است که فیلمساز اغراق می‌کند و مقایسه فیلمسازانی مثل هیچکاک و سام پکین پا با سیاستمدار توتالیتری چون کیم جونگ ایل با دیدگاه‌های حزبی و تبلیغاتی سینمایی‌اش، ساده‌لوحانه و بیشتر به یک شوخی شبیه است.

در فیلم برونویفسکی، کره شمالی، برخلاف آنچه که در رسانه‌های غرب گفته می‌شود، یک جامعه توتالیتر وحشتناک و بی‌رحم نیست که مردم آن در شرایطی مثل گولاگ به سر می‌برند. ظاهراً فیلمساز سعی کرده حقایق تازه و غیر کلیشه‌ای درباره منزوی‌ترین ملت جهان که از سال ۱۹۵۳ پشت حصاری بلند و نامرئی زندگی می‌کند به ما نشان دهد. او معتقد است که مستندش، از نظر تماتیک، همه کلیشه‌های موجود در مورد کره شمالی را به هم می‌ریزد و لحن طنزآمیزش، تماشاگران مختلف با عقاید گوناگون را تحت تأثیر قرار می‌دهد: «من معتقدم که زمان آن رسیده که داستان تازه‌ای درباره کره شمالی گفته شود، داستانی که از طریق منشور سینما، انسانیت ۲۳ میلیون کره‌ای را کشف کرده و نشان دهد که آن‌ها در شرایط گولاگ که در رسانه‌ها تبلیغ شده، زندگی نمی‌کنند. کره‌ای که من کشف کردم، کره‌ای ارتجاعی، بامزه، باهوش، مقاوم و بسیار ساده‌لوح بود با مردمی که از سال ۱۹۵۳ که کره درهای خود را به روی جهان بست، آلوده ماتریالیسم نشدند، مردمی که سرگرمی‌هایشان چه در فیلم‌ها، چه در پیک‌نیک‌های خانوادگی، چه در داستان‌گویی و چه در آواز‌های دسته‌جمعیشان، بسیار معصومانه است. آنچه که برایم تازگی داشت این بود که می‌توان در کره شمالی هم خوش بود.»

از حرف‌های فیلمساز، چنین برمی آید که او هم در مقابله با کلیشه‌های غربی، سعی دارد با نگاهی خوش‌بینانه و بیانی شوخ‌طبعانه، تصویری اغراق آمیز و یک‌جانبه از کره شمالی، حکومت و «مردم خوشبخت» آن برای ما ترسیم کند؛ کشوری که مردم آن حق ندارند از طریق تلفن و‌ ای میل با جهان بیرون مرتبط باشند. می‌گوید: «این فیلم در غرب معنی نمی‌دهد اما مردم پیونگ یانگ آن را دوست دارند. آنچه که برایم جالب بود این بود که نشان دهم برای ۲۴ میلیون نفر کره‌ای، زندگی چه معنایی دارد. بر اساس گزارش سازمان ملل، یک سوم مردم کره شمالی از سوءتغذیه رنج می‌برند اما این گزارش به ما نمی‌گوید آن دو سوم دیگر در چه شرایطی زندگی می‌کنند. ما در کره با افرادی روبرو شدیم که رفتارشان با ما بسیار گرم، صمیمی و دوستانه بود. وقتی از هواپیما پیاده شدم، دائم منتظر بودم یک مشت آدم‌های ماشینیِ شستشوی مغزی شده ببینم اما همه چیز فرق می‌کرد و پیونگ یانگ بسیار زیباست. ما با هم مست می‌کردیم، می‌خندیدیم و رفاقت سینمایی خوبی داشتیم.»

برای مقامات کره‌ای جالب بود که یک زن غربی به کشورشان آمده و می‌خواهد در آنجا فیلمی بسازد که ربطی به گولاگ، ناراضیان سیاسی یا سلاح‌های هسته‌ای ندارد بلکه تنها درباره شیوه فیلمسازی آنهاست.

همکاری صمیمانه نهادهای سینمایی کره و فیلمسازان کره‌ای مثل ری کوان‌ام، سازنده تریلرهای کره‌ای و ری گوانام، سینماگری که به خاطر توهین به بازیگران هنگام فیلمبرداری مشهور است، با برونویفسکی در ساختن فیلمش، در تغییر نگاه او به کره شمالی مؤثر بوده است. در آن زمان ری گوانام، سرگرم ساختن فیلمی تاریخی درباره زندگی واقعی یک جاسوس آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۸ به وسیله نیروهای کره شمالی دستگیر شد. از آنجا که گوانام دچار کمبود بازیگرانی بود که نقش آمریکایی‌ها را بازی کنند از آنا برونویفسکی درخواست کرد که نقش یک آمریکایی خبیث را در فیلمش بازی کند. برونویفسکی همچنین موفق شد با یک سرباز کره‌ای در یک منطقه نظامی، درباره تئوری سینما و فیلم‌های «مد مکس» گفت‌وگو کند. او حتی از عوامل فیلمسازی کره‌ای نیز در کارش استفاده کرد اما به آن‌ها یاد داد که چطور بوم صدابرداری را دستشان بگیرند. با این حال او با محدودیت‌های زیادی در کارش مواجه بود و اجازه رفتن و سرک کشیدن به همه جا را نداشت و تنها جاهایی می‌رفت که کره‌ای‌ها به او معرفی می‌کردند و نشان می‌دادند. به علاوه آن‌ها با دقت از تصاویر آرشیوی «رهبر عزیز» مراقبت می‌کردند.

ظاهراً هدف اولیه برونویفسکی از ساختن این فیلم این بود که با به‌کارگیری شیوه‌ها و تکنیک‌های تبلیغاتی کیم جونگ ایل در فیلمش، بتواند جلوی حفاری گاز در پارک سیدنی را بگیرد و مبارزه بین سرکوبگران و سرکوب‌شوندگان در جهان سرمایه‌داری را به نمایش بگذارد. اما آیا آن‌ها می‌توانند جلوی این‌کار را بگیرند؟ این‌‌ همان پرسش کلیدی و حلقه روایی فیلم است. در بخشی از فیلم، بازیگران استرالیایی، بر مبنای تئوری‌های سینمایی رهبر کره شمالی سعی می‌کنند یک ملودرام سوسیالیستی درست کنند که در آن کارگران قهرمان استرالیایی به پا می‌خیزند تا با سرمایه‌داران شیطان‌صفت و حریص شرکت گاز استرالیایی که قصد تخریب پارک سیدنی و حفاری در آنجا را دارد، مبارزه کنند. این بخش که به وسیله جفری سیمپسون، فیلمبردار مشهور استرالیایی فیلمبرداری شد، ارکستری را نشان می‌دهد که ترانه‌ای را به رهبری رهبر ارکستر محبوب کیم جونگ ایل، پای یانگ سم اجرا می‌کند، یک سکانس ملودراماتیک به سبک فیلم‌های کره‌ای با زوم‌های سریع که داستان مبارزه کارگران قهرمان با گرازهای حریص کاپیتالیست یعنی گروه حفاری «نیدل انرجی»، کمپانی گاز استرالیایی را روایت می‌کند.

با این حال بعد از سفر برونویفسکی به کره شمالی و مشاهده برخورد‌ها و رفتار صمیمانه مسئولان کره‌ای، تم اصلی فیلمش تا حد زیادی تغییر کرد و به این صورت درآمد که اصلاً مهم نیست کجا زندگی می‌کنید یا در کدام چهارچوب ایدئولوژیک کار می‌کنید، بلکه فیلمسازان در همه جای دنیا از یک خانواده‌اند.

بخش مربوط به میراث سینمایی کیم جونگ ایل که بازتاب مستندهای تبلیغاتی اوست و با صدای یک راوی که جنبه تعلیمی دارد روایت می‌شود، شامل مصاحبه‌های رسمی، گرافیک‌های زمخت، و نیز نماهای آرشیوی از فیلم‌های ۳۵ میلی‌متری کره‌ای است.

«بالا را هدف بگیر»، فیلمی مفرح و سرگرم‌کننده است اما درعین حال برای این ساخته شده تا تماشاگران را فارغ از عقاید سیاسیشان تکان دهد و الهام‌بخش آن‌ها باشد.

برونویفسکی مدعی است که با استفاده از زبان سینمایی جهانی خواسته مرز بین شرق و غرب را بشکند و امیدوار است که اکران عمومی فیلمش، به ترمیم رابطه کره شمالی با غرب و پیشرفت دیپلماسی به جای توسل به راه حل‌های نظامی برای حل تنش‌های میان غرب و کره کمک کند.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.