مبارزه با خشکسالی با نخریدن گل
شماری از کارشناسان و طرفداران محیط زیست در ایران، به مناسبت ۲۷ خرداد، روز جهانی مبارزه با بیابانزایی از مردم خواستهاند تا برای مهار .اثرات خشکسالی، گل نخرند و گل هدیه ندهند
شماری از کارشناسان و طرفداران محیط زیست در ایران، به مناسبت ۲۷ خرداد، روز جهانی مبارزه با بیابانزایی و در تلاش برای تغییر الگوی مصرف، کارزاری راه انداختهاند که در آن از مردم خواسته شده است تا برای شروع مهار اثرات خشکسالی و خشکیدگی و تغییر الگوی مصرف آب، «گل نخرند، گل هدیه ندهند و دیگران را نیز به نخریدن گل در شرایط خشکسالی کنونی تشویق کنند.»
در بیانیه این کارزار آمده است: «شاید بگویند شماری از هممیهنان که به کار پرورش و فروش گل مشغولند، دچار مشکل خواهند شد. اما این مشقت دیر یا زود دامان میلیونها ایرانی دیگر را نیز خواهد گرفت. دولت باید از جایی آغاز کند و هزینههای خشکسالی را بین همه سرشکن کند و برای نخستین زیاندیدگان، یعنی کشاورزانی که شغل خود را از دست میدهند، تسهیلات معیشتی جایگزین فراهم کند.»
این کارزار به دولت پیشنهاد کرده است که برای کاستن از فشار بر منابع رو به نابودی آب، در گام اول از گلکاران و گلفروشان شروع کند، اما تاکید کرده که «تا ما نخواهیم، دولت وارد چنین کارزار پرمشقتی نخواهد شد.»
در بیانیه نخست "کارزار گل" همچنین آمده است که «کشاورزی ایران هماکنون با مکیدن شیره جان زادبوم ما و مصرف بیملاحظه ته مانده منابع آب کشور تداوم دارد. در این شرایط شاید لازم باشد برای واداشتن دولت و خودمان به حفاظت از منابع آب ایران، محصولاتی را که به بهای خشکاندن و میراندن زیستبومهای ایران تولید میشود، مصرف نکنیم یا کمتر مصرف کنیم.»
این کارزار، گل را کالایی زینتی دانسته که در شرایط خشکسالی میتوان از مصرف آن خودداری کرد: «با ممانعت از خریدن و هدیه دادن و حتی پذیرفتن گل، به همگان یادآور شویم که ایران در لبه پرتگاه خشکیدگی است.»
نظرها
Sam
بله این کار لازم است.مرحله بعد احتمالا سراغ کشاورزان توتون و تنباکو میروند که آن هم لابد لازم خواهد بود با این توجیه که کالای غیر ضروری است.بعد به سراغ تولید کنندگان گوشت میروند شاید حتی با دیدگاههای مبتنی بر حقوق حیوانات و بعد نوبت پنبه و صنایع نساجی است و.... اینچنین است که ناچاریم مدام از پارامترهای مربوط به رفاه و حق انتخابمان کم کنیم. این است نتیجه بیراهه رفتن و ندیدن مشکل اصلی یعنی overpopulation. و اما راه حل : ۱- دست بر داشتن از این ایده ساده لوحانه که اقلیم خشک ایران (اگر دولت خوب عمل کند);میتواند ۲۰۰ میلیون جمعیت را تامین کند;توهمی که هم حکومت هم اوپوزوسیون به آن مبتلا هستند.واقعیت آن است که ماکزیمم جمعیت بهینه ایران ۳۵ میلیون نفر میتواند باشد آن هم به شرطی که بهترین استفاده را از آب,زمین و تکنولوژی انجام دهیم. ۲-انتخاب میان منافع کوتاه مدت یا بلند مدت که در واقع میشود انتخاب میان نجات اکوسیستم یا رشد اقتصادی.چون در شرایط کنونی نا ممکن است که هر دو را با هم داشته باشیم. ۳-اجرای یک برنامه ریاضت ملی ۴-قبول این حقیقت تلخ که اگر همه این کارها را هم به درستی انجام دهیم ,وضعیت چنان وخیم شده که نهایتا ۱۵٪ شانس موفقیت وجود دارد. البته اینها که نوشتم نیاز به توضیح و اثبات دارند که در یک کامنت نمیگنجد.