ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کمی بهار؛ شهرنوش پارسی‌پور – ۱۱۳

شهرنوش پارسی‌پور - الیاس خان قصد داشت دستگاه‌هاى شیرینى‌پزى وارد کند. مردم در آن اواخر به گرفتن جشن تولد علاقه نشان مى‌دادند و شیرینى‌ تر و کیک‌پزى تازه باب شده بود. .

رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۱۱۳ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

در سال ١٣٢۵ عاقبت ارتش ایران به آذربایجان حمله برد و حزب دموکرات را شکست داد. اعضاى این حزب به شوروى گریختند. در آن روز‌ها بود که عبدالله به دیدن الیاس خان رفت. این سرمایه‌دار که موفق شده بود در ساختمان‌سازى تهران نقش مهمى بازى کند اینک به فکر افتاده بود که دستگاه‌هاى شیرینى‌پزى وارد کند و شیرینى بهداشتى تهیه کند. مردم در آن اواخر به گرفتن جشن تولد علاقه نشان مى‌دادند و شیرینى‌ تر و کیک‌پزى تازه باب شده بود. عبدالله مى‌کوشید به الیاس خان تفهیم کند که اینک زمانى‌ست که آن‌ها باید از نوعى کمونیسم دفاع کنند. الیاس خان بسیار متعجب بود. او به عنوان سرمایه‌دار مى‌دانست که همکارى با کمونیست‌ها غیر ممکن است. عبدالله اما کوشش داشت نشان بدهد که آن‌ها با دو نوع کمونیسم روبرو هستند. او از خلیل ملکى نام مى‌برد و مى‌کوشد نشان بدهد که او مخالف روس‌هاست و...

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.