ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از مجموعه «ایرانیان هلند»

دستاوردهای مهاجرت، آزادی یا نبودن در کنار خانواده به وقت مرگ؟ 

گفت‌و‌گو با جهان ولیان‌پور

جهان‌بخش ولیان‌پور ۲۳ سال است در هلند زندگی می‌کند. از دستاوردهای مهاجرت برای او آزادی فعالیت‌های سیاسی بوده، اما او معتقد است با مهاجرت، امتیازات زیادی هم از دست می‌روند.

جهان‌بخش ولیان‌پور، ۲۳ سال است در هلند زندگی می‌کند. در ایران در شرکت نفت جنوب، تکنیسین آزمایشگاه نفت بوده و بعد‌ها در آزمایشگاه‌های کنترل کیفیت محصولات کاغذی به کار پرداخته است.

جهان‌بخش در سال‌های اول زندگی‌اش در هلند یک سالی در همین رشته کار کرده، اما پس از آن به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته و تا امروز به این حرفه مشغول است.

او در کنار کار، به فعالیت‌های داوطلبانه اجتماعی در انجمن‌ها و احزاب مشغول شده است. یک دوره چهارساله هم نماینده شورای شهر بوده و به دنبال آن، تجربیات زیادی در زمینه شناخت جامعه هلند و به ویژه سیستم سیاسی و دموکراسی حاکم بر این جامعه پیدا کرده است.

از جهان‌بخش کتاب شعری هم به زبان هلندی منتشر شده که «آن روز» نام دارد. این کتاب اواخر دسامبر سال ۲۰۱۴ در آمستردام منتشر شده است.

گفت‌و‌گوی ما را با جهان‌بخش ولیان‌پور بخوانید و بشنوید.

رادیو زمانه:چند سال است به هلند آمده‌اید؟

جهان‌بخش ولیان‌پور: من حدود ۲۳ سال است در هلند زندگی می‌کنم و در حال حاضر کارم مددکاری است. قبل از این‌که به هلند بیایم تکنیسین آزمایشگاه بودم و در رشته‌های مختلف کار کرده‌ام. از جمله نفت و محصولات کاغذی. درهلند هم یک سال در آزمایشگاه یک کارخانه خیلی بزرگ به نام اَکسونوبل کار کردم، اما بعد تصمیم گرفتم برای بهتر کردن موقعیتم در بازار کار درس مددکاری بخوانم و از آن موقع تا به‌حال به شغل مددکاری مشغولم. در حال حاضر هم با گروهی کار می‌کنم که محدودیت‌های ذهنی دارند.

-  مشکلات اولیه‌ای که  برای جا افتادن در جامعه هلند داشتید چه بودند؟

- مشکل اول طبیعتا زبان بود که می‌بایستی در حد قابل قبولی آن را یاد می‌گرفتم. خوشبختانه این قدم را برداشتیم. بعد مشکل پیدا کردن کار بود در جامعه‌ای که هنوز خوب با آن آشنا نشده بودم که این هم به کمک ارگان‌های ذی‌ربط به خوبی حل شد. در کنارش من این‌جا تحصیل کردم. مجموعه این‌ها یعنی یادگیری زبان و تحصیل، این امکان را داد که من خیلی زود یک شغل خوب و قابل قبول به دست بیاورم و به زندگی‌ام ادامه بدهم.

- تحصیل با سن و سالی که داشتید راحت بود؟ 

- نه! خیلی راحت نبود ولی انگیزه‌ام خیلی قوی بود. در تمام طول تحصیل یعنی در مدت چهار سال علاوه بر زحمات خودم، هفته‌ای یک بار به کمک یک معلم سعی می‌کردم تمام مواد درسی را یاد بگیرم.

-  شما در کنار کار و تحصیل به فعالیت‌های سیاسی در جامعه هلند مشغول شده‌اید و یک دوره چهار ساله هم عضو شورای شهرتان بودید. در این مورد بیشتر توضیح می‌دهید؟ 

- بعد از پایان درسم در مدرسه عالی، یک سال در دانشگاه علوم سیاسی خواندم. آن وقت بود که علاقه‌مند شدم عملا به فعالیت سیاسی بپردازم. به احزاب مختلف شهرمان مراجعه کردم و بعد به حزب سوسیال دموکرات پیوستم و با آن‌ها شروع به همکاری کردم. در نهایت موفق شدم به شورای شهر راه پیدا کنم.

- فعالیت سیاسی را در هلند چه‌طور دیدید؟ با توجه به این‌که شما در ایران هم فعالیت سیاسی داشتید، می‌توانید این‌ها را با هم مقایسه کنید؟ 

- نه! فعالیت سیاسی در هلند را نمی‌توانم با فعالیت سیاسی در ایران مقایسه کنم چون من به عنوان یک فعال سیاسی در ایران، این شانس را پیدا نکردم که در یک شرایط دموکراتیک و نرمال به مجموعه‌ای مثل شورای شهر یا مجلس راه پیدا کنم. زمانی که من در ایران بودم زندان، خانه‌های تیمی یا خیابان محل فعالیت سیاسی ما بودند ولی این‌جا من به شورای شهر راه پیدا کردم ودر آن دوره، در کنار ۳۴ نفر دیگر برای تمام مسائل شهر تصمیم‌گیری می‌کردیم. این قابل مقایسه با فعالیت سیاسی در ایران نیست.

- در شورای شهر که بودید چقدر خودتان را در سیاست محلی یا به‌ اصطلاح اینجا، حکومت محلی مؤثر می‌دانستید؟ به عنوان یک خارجی فکر می‌کنید تأثیرگذار بودید؟

- کلا سیاست در هلند معمولا جمعی است، حزبی است. نه تنها با حزب خودت، که با احزاب دیگر هم باید مشورت و همکاری کنی تا بتوانی به هدف سیاسی‌ات برسی. ولی زمینه‌هایی هم بودند که من در آن‌ها یا مطالعه بیشتری کردم یا دقت بیشتری داشتم، از جمله وسایل نقلیه عمومی که در این موارد موفق شدم با استدلال بهتر، شورای شهر را با بعضی از تصمیم‌هایم همراه کنم.

- خارجی بودن شما هیچ‌وقت مانع فعالیت سیاسی‌تان نشد؟

- نه، اصلا. واقعا من با حقوق برابر به حزب راه پیدا کردم، با حقوق برابر به شورای شهر رفتم و در تمام جلسات و فضاهای تصمیم‌گیری شرکت کردم. با حقوق برابر هم موفق شدم از ایده‌هایم دفاع کنم. گاهی موفق شدم با استدلال خوب ایده‌ای را به نتیجه برسانم تا در مورد آن با هم به توافق برسیم و گاهی وقت‌ها هم نه. آدم باید این را هم بپذیرد.

- چه درسی از این تجربه چهار ساله گرفتید؟

- یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که گرفتم این بود که در فعالیت سیاسی، تصمیم‌گیری خیلی مشکل‌تر است تا اعتراض کردن. معمولا وقتی که بیرون از یک ارگان سیاسی یا ارگان قانون‌گذاری مثل پارلمان یا شورای شهر ایستاده‌ای، خیلی راحت می‌توانی به تصمیم‌های گرفته شده اعتراض کنی. ولی وقتی خودت به عنوان عضو یک حزب سیاسی وارد میدان می‌شوی، می‌فهمی تصمیم‌گیری و رای دادن یا ندادن، خیلی مشکل است. مشکل‌ است به لحاظ برآوردی که باید بکنی، به لحاظ وقتی که باید بگذاری و از سابقه آن مساله اطلاعات به دست بیاوری و .... باید به این نتیجه برسی که تصمیم‌گیری برای بیشترین مردم شهر یا کشور، بیشترین منفعت را به همراه دارد. به هرحال، حرفم سر آخر این است که وقتی به میدان سیاست هلند وارد می‌شوی، برای تصمیم‌گیری همیشه باید بتوانی با حزبی دیگر به سازش برسی. سازش در سیاست هلند معنی خیانت نمی‌دهد، بلکه معنی درایت می‌دهد برای رسیدن به امور و تصمیم‌گیری برای مملکت.

- شما از سازش با گروه‌های دیگر و احزاب دیگر گفتید و تأکید کردید که این سازش منفی نیست (خلاف فرهنگی که شما از ایران به یاد دارید)، بلکه رسیدن به تفاهم و توافق است برای دستیابی به هدفی. می‌شود در این مورد بیشتر توضیح بدهید؟ 

- خوب است اول بدانیم معنی سازش در اینجا چیست. سازش یعنی این‌که یک حزب سیاسی چه در ائتلاف حکومتی باشد چه بیرون از آن، نباید انتظار داشته باشد به همه اهداف و خواسته‌های سیاسی‌اش برسد که احتمالا در برنامه انتخاباتی خود به مردم ارائه داده است. بلکه عاقلانه این است که در امر تصمیم‌گیری سیاسی فعالانه شرکت کند و حاضر شود از برخی خواسته‌هایش صرف‌نظر کند تا موفق شود به برخی دیگر از خواسته‌ها در ائتلاف با احزاب دیگر دست پیدا کند. واقعیت این است که در یک شرایط دموکراتیک، انتظار جامه عمل پوشاندن به همه خواسته‌های سیاسی غیرممکن است و حتی می‌شود گفت غیر‌دموکراتیک است.

- الان که به تجربه مهاجرت‌تان نگاه می‌کنید، آن را چه‌طور می‌بینید؟

- من همیشه گفته‌ام که مهاجرتم به کشوری مثل هلند، برای خودم همراه بوده است با ایجاد یک فضای آزاد برای حرکت، برای تجربه فعالیت سیاسی و استفاده از حق اعتراض از طریقی قابل قبول و دموکراتیک. همه این‌ها تحولات بزرگی بودند. حتی من توانستم با توجه به سن بالایم تحصیل کنم ولی بایستی اعتراف بکنم که به هر حال آدم وقتی از کشورش خارج می‌شود، امتیازات زیادی را هم از دست می‌دهد که غیر‌قابل جبران هستند. مثل دور شدن از فامیل و خانواده، یا نبودن در گنار آن‌ها به وقت مرگ، ندیدن رشد بچه‌ها و خیلی چیزهای دیگر که فقط در کشور خودت امکان‌پذیر است.

گفت‌و‌گو با جهان‌بخش ولیان‌پور را از اینجا بشنوید: 

از همین مجموعه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کبری قاسمی

    اسفند گرامی، ممنون از توجه شما، لینک دیگر برنامه ها در زیر همین برنامه آمده است. به زودی این برنامه ها در صفحه جداگانه ای دسته بندی خواهند شد.

  • کبری قاسمی

    امید گرامی، وضعیت مهاجرین در کشورهای مختلف بستگی به قوانین و ساختار آن کشورها متفاوت است. در برخی کشورها امکانات بیشتری برای مهاجرین فراهم است.ممنون می شوم چنانچه پیشنهاد تان را مشخص تر از طریق ایمیل برایم بفرستید تا درصورت امکان برنامه پیشنهادی شما تهیه شود.

  • Omid

    انکار وجود واقعیت های ناخوشایند کمکی به از بین بردن اون واقعیات نمی کند . پیشنهاد می کنم رادیو زمانه به جای تلاش برای جهت دهی به افکار مخاطبینش تلاش کند که تصویر متوازنی از واقعیات ارایه داده و زمینه را برای بحث در مورد اونها فراهم کند . خود من که با دانش و پذیرش فرهنگ جامعه میزبان و با سطح قابل قبول از زبان وتحصیلات مهاجرت کردم بعد از چندین سال زندگی در خارج از کشور موانع زیادی رو فراتر از یک غربی حتی مهاجر بر سر راه خودم می بینم. هر چند رسما کمتر راهی بسته است گاهی هزینه زمانی و روانی رسیدن به موفقیت برای یک خاورمیانه ای در غرب سرسام اور است و نا امیدی از ادامه مسیر در بسیاری موارد اتفاق می افتد. بدتر از همه وقتی است که کسانی که در مورد مهاجرت اطلاعی ندارند یا با توجه به عواملی مثل شانس ثروت جنسیت یا عوامل دیگر تجربه متفاوتی از مهاجرت دارند به دیگران بر چسب تنبلی بی ارادگی عجولی زیاده خواهی و غیره می زنند.بد نیست که به تناسب درصدافرادی که تمام تلاش خود را می کنند ولی با شکست خوردن درمسیر مهاجرت به ایران باز می گردند و یادر جوامع غربی ضمن سرخوردگی به حاشیه رانده می شوند از این افراد هم گزارش هایی منتشر کنید.

  • اسفند

    زحمت اگر نیست که هست، تجارب خود را ازین کار های اجتماعی برای استفاده بیشتر هموطنان سابق، بصورت مستمر و پاورقی وار منتشر کنید. اگر وبلاگی دارید، بیزحمت آدرسش را بدهید