ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اگر اپوزيسيون جدی بود ...

فواد تابان- اگر اپوزيسيون ايران از خود يک شخصيت حقيقتا استوار و پابرجا نشان می‌داد، همين دعوت عوام‌فريبانه و سردستی رهبر حکومت بهترين فرصت بود که به صورت متحد و يک پارچه او را تحت فشار قرار بدهد و بر حقوق مخالفان پافشاری و آن را طلب کنند. در

 فواد تابان - مدیر وبسایت "اخبار روز"

• با نظام تا حد براندازی آن مخالف هستم. متاسفانه حکومت ايران به کمک اصلاح‌طلبان از واژه «براندازی» مفهومی ترسناک ساخته که به بخش‌هايی از اپوزيسيون هم سرايت کرده است. من فکر می‌کنم که اکثريت مطلقی از مردمان ايران در پس کله خود برانداز اين حکومت هستند، يعنی آن را نمی‌خواهند و دوست دارند به جای آن يک حکومت دموکراتيک بر سر کار باشد. اما آن‌ها را ترسانده‌اند که اگر اين حکومت برود ايران يا تجزيه می‌شود يا در آتش جنگ فرو می‌رود.

در زمانه دستکاری مفاهيم، براندازی مترادف شده است با قتل و غارت. چرایی مخالفت با نظام جمهوری اسلامی واقعيت هر روزه کوچه و بازار در ايران است. دليل اين مخالفت فساد، غارت، سرکوب، ستم طبقاتی، سياسی، جنسيتی، اجتماعی است که اين حکومت بر جامعه  ايران تحميل کرده است.

دعوت رهبر رژيم اسلامی فريبکاری است. زيرا فقط حق رای دادن به نظام را در نظر دارد و نه حق مشارکت واقعی در انتخابات از جمله حق انتخاب شدن را. با تصميماتی که شورای نگهبان گرفته است اين فريبکاری زشت در معرض نگاه همگان قرار گرفته و تاييد شده که دعوت آقای خامنه‌ای فقط دعوت به رای دادن به «نظام» است و نه حق مشارکت در قدرت سياسی.

اما آن‌چه که باعث می‌شود او به فريبکاری دست بزند، يک زمينه اجتماعی دارد. او می‌داند که بخش بزرگ جامعه ايران با او مخالف است. اين دعوت در واقع توجه به آن دسته از مردم است که در نمايش‌های انتخاباتی حکومت شرکت نمی‌کند. اصلاح‌طلبان همواره سعی کرده‌اند اين نيرو را کوچک، کم اهميت و منفعل نشان بدهند. اما نيروی واقعی اعتراض به شرايط ضد دموکراتيک انتخابات در ايران، همين نيرو است که تسليم سياست بازاری «هزينه – فايده» نشده و برای تغيير شرايط به سود يک انتخابات دموکراتيک و آزاد بر حکومت فشار وارد می‌کند.

• اگر اپوزيسيون ايران از خود يک شخصيت حقيقتا استوار و پابرجا نشان می‌داد، همين دعوت عوام‌فريبانه و سردستی رهبر حکومت بهترين فرصت بود که به صورت متحد و يک پارچه او را تحت فشار قرار بدهد و بر حقوق مخالفان پافشاری و آن را طلب کنند. در آن صورت شايد آقای خامنه‌ای مجبور می شد برای گرم کردن انتخابات حداقل گوشه چشمی‌هم به حقوق مخالفان نشان دهد. ناگفته نماند که اصلاح‌طلبان سال‌ها به دروغ ادعا کرده‌اند که او دوست ندارد مردم در انتخابات شرکت کنند زيرا شرکت انبوه مردم باعث پيروزی آنها می شود!

اما وقتی از طيف ميانه‌رو حکومت، تا اصلاح‌طلبان محافظه‌کار و راديکال و نيروهای اصلاح‌طلب بيرون حکومت از ملی مذهبی گرفته تا چپ، از قبل دست‌ها را بالا برده و شرکت در هر انتخابات ضددموکراتيکی را هم به يک «ارزش» تبديل کرده‌اند، خيال آقای خامنه‌ای راحت است که در پی اين دعوت‌های توخالی، فشاری برای کسب حقوق واقعی ايجاد نخواهد شد. در اين شرايط او برای چه بايد به مردم وعده بدهد؟

• «کشور» برای آقای خامنه‌ای و جناح‌های جمهوری اسلامی همان «نظام اسلامی» است. وقتی او می‌گويد «اعتبار کشور» منظورش «اعتبار نظام» و البته «اعتبار رهبری» است که بدون آن «نظام» معنا ندارد. اين فکر کم و بيش، فکر همه حکومتيان است. برای من مهم ‌رين گام برای اين که کشور ما در مسير «اعتبار» قرار بگيرد، اين است که اين حکومت جايش را به حکومتی بدهد که دموکراسی و عدالت اجتماعی را هدف خود قرار داده باشد.

-----------------------------------------------------------------------------------------

چرا خامنه‌ای موقع انتخابات به یاد مخالفان می‌افتد؟

نظر شیرین عبادی، بوالحسن بنی‌صدر، ژاله وفا، فرخ نگهدار، شهرنوش پارسی‌پور، حسن شریعتمداری، مهران مصطفوی، الاهه بقراط، محمدرضا شالگونی، سهراب مبشری و … درباره انتخابات.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ناصر شاكرحسيني

    فواد تابان عزيز! فرض كنيم همين فردا صبح ، سي دي كه از خواب بر مي خيزيم ، ببينيم كه آرزوي شما برآورده شده و اين نظام به تاريخ پيوسته است. اين " اپوزيسيون" را مي خواهيد جايگزينش كنيد؟ واقعا؟ به نظرم " اپوزيسيون مورد نظر" ، مفلوك تر از آن است كه براي منتقدان و مخالفان " نظام" ، اميدي بر انگيزد.

  • داش آکل

    اگر اپوزيسون جدی بود، یعنی چه? مگر شما جدی هستید? شما برآر تشکیل یک اتحاد دموکراتیک چه دموکراتیک از نیروهای مخالف چه قدمی برداشته اید? مشکل این است که در برابر جمهوری اسلامی اپوزیسیون جمهوری اسلامی اپوزیسیونی وجود ندارد، مخالفینن وجود دارند بدون برنامه ای برای آینده .

  • ف. تابان

    آقای ناصر شاکرحسينی گرامی. دست کم من نمی خواهم کسی را جايگزين کسی کنم. آن چه مورد نظر است انتخاب حکومت با رای واقعی مردم يعنی برقراری دموکراسی از طريق انتخابات آزاد است. مردم بايد تصميم بگيرند چه کسانی را در يک شرايط آزاد و دموکراتيک به قدرت برسانند. مردم ايران بالغند و قادرند درباره ی سرنوشت خود تصميم بگيرند. اين ها تبليغات حکومت است که می گويد هيچ کس جز همين باندهای فعلی حاکم شايسته حکومت کردن در ايران نيستند.

  • مهران مهر آئین

    «هیئت‌های نظارت »، همراه با«شورای نگهبان»ترکیب مجلس آینده را تعیین می کنند!‬ از قبل قابل پیش بینی بود که ، هیئت های نظارت و در راس آنان شورای نگهبان ، این دژ ارتجاع و استبداد حاکم بر میهن مان ، خبر «رد صلاحیت » بسیاری از داوطلبان منتقد را اعلام کرده و «آب پاکی» را روی دست کسانی ریخت که توهم«انتخابات آزاد» و «تغییر چهره مردمی مجلس» در رژیم ولایت فقیه را با شدت و حدت برطبل های تبلیغاتی خویش کوبیده و مشوق توده های مردم در این راستا بودند … قلع و قمع گسترده ی «اصلاح طلبان» و رد صلاحیت تمامی کاندیداهای زن استان کرمانشاه و شهرستان هایی از قبیل سنندج، کامیاران ، دیواندره و نورآباد، نشان از روشن بودن تکلیف انتخاباتی است که می کوشد به مبانی و سیاست های عمده رژیم لطمه ای وارد نیاید . بنا بر گزارش خبرگزاری «دیگربان»، مورخ ۲۸ دی ماه ،۵۰ نفر از اعضای مجلس کنونی (مجلس نهم) که در چهار سال اخیر طرح‌های مربوط به تحقیق و تفحص از مجموعه های زیر نظر علی خامنه‌ای را امضاء کرده‌بودند،رد صلاحیت شدند. شورای نگهبان در این دوره از انتخابات ، آن دسته از نمایندگان یا نامزد‌های محافظه‌کاری که دارای مواضعی نزدیک به اصلاح‌طلبان بودند را نیز رد صلاحیت کرده است. وبسایت «کلمه» در این باره می نویسد:« به نظر می‌رسد ستاد مهندسی انتخابات، همانگونه که پیش‌بینی می‌شد، بی‌رحمانه‌ترین سطح حذف را برگزیده است تا در سخت‌ترین شرایط هم از کسب اکثریت مجلس و خبرگان مطمئن باشد. به طوری که گزارش‌ها نشان می‌دهد در حوزه‌های مختلف انتخابیه، این ستاد آشکارا به چینش کاندیدا به نحوی پرداخته که از پیروزی نامزد مورد نظر خود مطمئن باشند. این ردصلاحیت ها در حالی است که پس از دعوت رهبری برای شرکت مخالفان در انتخابات، برخی تصور می‌کردند شورای نگهبان برای حفظ ظاهر هم که شده، دایره ردصلاحیت ها را بیش از گذشته بسط ندهد و در حذف رقیبان -ولو تا حد اندکی- تقوا پیشه کند.» سوالات اساسی که باید به آن پاسخ روشنی داد این است که ثمره انتخابات در رژیم جمهوری اسلامی در شرایط کنونی چیست؟ آیا می توان امیدوار بود که با پیروزی نیروهای «معتدل تر»راه به سوی تحولات به نفع محرومان و زحمتکشان گشوده شود؟آیا می توان خوش بین بود که با پیروزی این نیروها، استبداد از میهن ما بیرون رانده شده و یا حداقل کم رنگ تر شود و آزادی جانشین آن گردد؟ از سوی دیگر میزان «اصلاحات»و یا تغییراتی که ازسوی نیروهای مختلف هوادار شرکت در انتخابات پیشنهاد می شود در چه سطحی است و تا چه حدی امکان عملی شدن آن و جود دارد ؟ پاسخ به این سوالات دشوار نیست: نامزدهای باقی مانده در انتخابات مجلسین و نیرو هایی که از آنان حمایت می کنند، نیروهای ناشناخته وتازه واردی به صحنه سیاسی کشور نیستند . اینان پیشینه مشخصی از حکومت مداری داشته و بر اساس کارنامه های عملیاتی شان می توان تصویری دقیق از فعالیت های آینده آنها نیز به دست داد. گروهی در جامعه امروز ما به این بحث دامن می زنند که در شرایط کنونی می باید از میان « بد»و «بدتر»، «بد» را انتخاب کرده و منتظر فرصت دیگری برای تغییر «بد» بود. این نظر نافی این حقیقت است که تصمیم گیری در باره سیاست های کلان اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی در مراکز مشخص و توسط کسانی مشخص انجام می شود ( ولایت فقیه، بیت رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام،وغیره ….)این نوع نهادهای ضدمردمی ، مجلسی فرمایشی را طلب می کنند نه مجلس نمایندگان واقعی مردم را، چرا که باید بتوانند همان مجموعه سیاست هایی را حراست کنند که خامنه ای وحلقه های اطراف او خواهان آن اند. ساختار کنونی «قدرت» در ایران یعنی حاکمیت ولایت فقیه ، آنچنان روابط و بنیان هایی را در کشور ایجاد کرده که هیچگونه تغییر اساسی با وجود این ساختار امکان پذیر نیست. دستگاه کشتاری که در۳۷ گذشته لحظه ای درقتل فرزندان مردم توقف نداشته و نیز وجود هزاران زندانی سیاسی در شکنجه گاه های حکومت اسلامی که در غیر انسانی ترین شرایط به سر می برند،و همچنین غارت منابع ملی و بر باد دادن ثروت های عظیم این سرزمین، به روشنی ماهیت و چگونگی عملکرد چنین ساختاری را نشان می دهد. وجه مشترک و هدف اساسی این سیاست ها چیزی نیست جز حفظ و ادامه رژیم ضد مردمی و استبدادی ولایت فقیه. بر این اساس نمی توان به سرنوشت انتخابات«مجلس شورای اسلامی» و «خبرگان»، در اسفندماه امسال،و تاثیرآن بر زندگی مردم خوش بین بود. تا هنگامی که در ایران دستگاه ولایی بر گرده مردم سوار است و استبداد مطلق «ولی فقیه» حاکم بر همه ابعاد زندگانی مردم می باشد، چاره درد در جای دیگر است : این توده ها هستند که می توانند سرنوشت آینده میهن ما را رقم بزنند؛ بدون یک جبهه واحد از نیروهای ملی و دمکراتیک با حضور توده های وسیع و سازمان یافته ی مردمی با برنامه مشخص ،در بر همان پاشنه خواهد چرخید! سرکوب،ظلم، محرومیت و بی عدالتی با بودن رژیم استبدادی ولایت فقیه همچنان باقی خواهد ماند. چه زیبا سرود شاعر انقلابی توده ها ابوالقاسم لاهوتی:« چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است» مهران مهرآئین