ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مدیرکل اداره کتاب ارشاد: نگفتم کلمه «شراب» ممنوع است

محمد سلگی مدیرکل اداره توسعه کتاب و کتابخوانی گفته‌‌هایش درباره سانسور کلمه «شراب» را تکذیب کرد. او می‌گوید: رسانه‌ها معکوس بازتاب داده‌اند.

به‌تازگی مصاحبه‌ای از محمد سلگی مدیرکل اداره توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد که در آن او گفته بود استفاده از کلمه «شراب» در کتاب‌ها ممنوع است. اکنون او می‌گوید چنین نگفته و رسانه‌ها گفت‌وگوی او را «کاملاً معکوس» بازتاب داده‌اند.

محمد سلگی، مدیرکل اداره توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: حرف‌های من کاملاً معکوس بازتاب یافته است.

محمد سلگی امروز، سه‌شنبه ۲۹ دی درباره سانسور کلمه «شراب» که به او نسبت داده شده به خبرگزاری مهر گفت در مصاحبه با مجله «شیرازه» گفته است که در گذشته رویه سانسور کلمات وجود داشته اما موضع فعلی دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد خلاف این رویه است.

سلگی گفت: «در شرایط فعلی و در بررسی مفاد آثار به نقش و جایگاه کلمه در جمله توجه می‌شود، زیرا کلمات با توجه به نقش و جایگاهشان در جمله معنا می‌یابند.»

در متنی که از مصاحبه مجله «شیرازه» با محمد سلگی منتشر شده او در بخشی از این گفت‌وگوی تفسیری گفته است: « کتاب‌های زیادی داشته‌ایم که ۱۰ بار، ۲۰ بار، ۳۰ بار چاپ شده‌اند و بعد به آن مجوز داده نشده است. یا سخت‌گیری‌هایی داشته‌ایم. درباره کلماتی مانند شراب که می‌گویند، نباید در کتاب بیاید. جایی متن در تقبیح شراب بوده است، اما گفته‌ایم کلمه شراب اصلاً نباید بیاید. یا درخصوص ذکر اسامی حیوانات و اسامی خارجی، ذکر اسم رئیس جمهور فلان کشور و... سختگیری‌هایی بوده است.»

سلگی در سخنان امروز خود هر گونه رویکرد برخورد واژگانی در بررسی کتاب‌ها در وزارت ارشاد را رد کرد و افزود اگر کلمه شراب در جایی استفاده شود که مراد و معنای جمله تقبیح شراب باشد، حذف کلمه شراب «غیرعقلانی» است.

او همچنین افزود که اداره کتاب در مواجهه با اسامی حیوانات و اسامی خارجی نیز به جمله و معنای جمله توجه دارد و به هیچ وجه مطلق کلمه را مد نظر قرار نمی‌دهد.

در ایرانِ پس از انقلاب سانسور کتاب همواره حاکم بوده است و تنها در دوره‌هایی شدت آن کم یا زیاد شده است. در دولت دهم نیز به‌رغم وعده حذف سانسور کتاب وزارت ارشاد همچنان کتاب‌ها را سانسور می‌کند و چندین اثر برخی از نویسندگان هنوز اجازه انتشار نگرفته‌اند.

مهرماه ۱۳۹۲ عده‌ای از نویسندگان به علی جنتی، وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی نامه نوشتند و به او گفتند: ممیزی را بردارید، ما خودمان پاسخگو کتاب‌هامان هستیم. این نامه بی‌پاسخ ماند، اما بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها داشت.

کانون نویسندگان ایران نیز ۱۵ آبان ۱۳۹۲ با انتشار بیانیه‌ای به وضعیت سانسور در ایران و وعده‌های وزیر ارشاد در این‌باره پرداخت و اعلام کرد که «بساط سانسور در هر شکل و اندازه باید برچیده شود.»

کانون نویسندگان در بیانیه‌ اخیر خود به‌مناسبت روز ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، اعلام کرد که اگر مقاومت مردم و نویسندگان و هنرمندان سانسورستیز نبود اکنون ایران به «قعر قرن» واپس رانده شده بود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • morteza

    سلام این دکتر احمق برود بخیه اش را بکشد وکشکش را بسابد. این مردک نادان از هر چه دانستن است بیزار است این مسلمانها نادانی خود را دوست دارند وقتی چیزی از شراب نوشته شود نادانی اش را بیادش میاورد اینان فکر میکنند که کافی است از چیزی صحبتی نشود تا ان چیز وجود نداشته باشد تمام رفتار این احمقها در تمامی این سالهای ننگ موید این پندار است

  • علی

    سلگی گفته اند اگر کلمه شراب در جایی استفاده شود که مراد و معنای جمله تقبیح شراب باشد، حذف کلمه شراب «غیرعقلانی» است.نظر آقای سلگی راجع به این اشعار حافظ چیست با حافظ چکار میخواهد بکند؟ یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد