ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

انتخابات مجلس و ماجراهای قوی‌هیکل‌ها در شهرستان‌ها

شعار تبلیغاتی: خدا را چه دیدی؟

امید رضایی- رابطه متقابلی بین انتظارات مردم و شیوه وعده‌ و وعید دادن‌های کاندیداها وجود دارد. سال‌هاست که نامزدهای نمایندگی مجلس در بیشتر شهرهای کم‌جمعیت، برنامه‌های تبلیغاتی‌شان را حول مسائل منطقه‌ای تنظیم می‌کنند

طبق قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی -«شورای ملی» سابق- رکن اصلی نهاد قانون‌گذاری در ایران است. در قانون اساسی مشروطه از آن با عنوان «مجلس مقدس» یاد شده و در قانون اساسی جمهوری اسلامی، وظایف اصلی‌اش قانون‌گذاری در محدوده قانون اساسی و نظارت بر دولت است.

اما آن‌چه روی کاغذ آمده، لزوما همان توقعات و انتظاراتی نیست که بخش قابل توجهی از مردم ایران از مجلس دارند. وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی کاندیداها هم لزوما به آن‌چه قانون اساسی وظایف و اختیارات مجلس شورای اسلامی دانسته، محدود و مربوط نیست.

مردم چه می‌خواهند؟

در تهران، کسی در مورد مسائل اقتصادی و حتی اجتماعی محدود به مناطق مختلف شهر، نمایندگان شهر در مجلس را مخاطب قرار نمی‌دهد. در بیشتر شهرستان‌ها اما اوضاع طور دیگری است. بخش زیادی از مردم، نماینده مجلس را «وکیل» خود نزد حکومت و دولت مرکزی می‌دانند و از او انتظار دارند مسائل‌ منطقه را حل کند. در این برداشت که در بیشتر شهرهای ایران -حتی در برخی شهرهای بزرگ- عمومیت دارد، مردم فکر می‌کنند نماینده مجلس قدرت‌مندترین فرد حوزه انتخابیه است و وقتی در حل مسائل‌شان از فرماندار و شهردار و روسای اداره‌های دولتی ناامید می‌شوند، به نماینده مجلس پناه می‌برند.

نامه‌نگاری و ملاقات حضوری با نمایندگان مجلس در شهرستان‌ها برای حل مشکلاتی چون بیکاری، گرفتن تسهیلات بانکی و ...، اقدامی معمول است.

این را رئیس دفتر یکی از نمایندگان سابق مجلس در شهر کوچکی در ایران، به رادیو زمانه می‌گوید. به گفته او، «در آن چهار سال کسی درباره قانون‌گذاری و تقنین از ما سوالی نپرسید. هر چه بود، تقاضای اعتبار برای فلان پروژه بود. یا پیمانکارانی که برای دریافت طلب‌کاری‌شان از نهادهای دولتی سراغ ما می‌آمدند. خانواده‌ها در مورد بیکاری فرزندان‌شان نامه می‌نوشتند و چیزهایی مثل این.»

بیشتر نمایندگان مجلس هم در موارد این‌چنینی از استفاده کردن از موقعیت و نفوذشان برای حل مسائلی که دست‌کم روی کاغذ و طبق قانون به آن‌ها مربوط نیست، یا حل آن‌ها از این طریق پیش‌بینی نشده، ابایی ندارند. به عنوان نمونه، مهرماه امسال تصویر نامه‌ای از یک نمایندگان مجلس خبرگان منتشر شد که طبق آن، نماینده مجلس خبرگان –که قاعدتا باید مجهتدی عادل باشد- خواستار مساعدت استاد درس ریاضی دو «در حضور و غیاب و قبولی در امتحانات پایان ترم» برای یک دانشجوی خاص شده بود.

هرچند اصالت آن نامه تایید یا تکذیب نشد، اما طرح این‌ قبیل درخواست‌ها از طرف نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا مجلس خبرگان و فرستادن درخواست‌های این‌چنینی به دستگاه‌های دولتی، امری عادی است.

یک دانشجوی یکی از رشته‌های مهندسی که در دانشگاه کوچکی قبول شده، اما توانسته بود انتقالی‌اش را به دانشگاه گیلان در رشت بگیرد، به رادیو زمانه می‌گوید اگر توصیه‌نامه نماینده شهرشان در مجلس نبود، امکان نداشت با درخواست انتقالش موافقت کنند.

یک فعال سابق دانشجویی می‌گوید: «برادر یکی از فعالان سیاسی عضو یک حزب مهم اصلاح‌طلب در شهر ما، وام کلانی از یکی از بانک‌ها گرفته بود و توان بازپرداختش را نداشت، اما با دخالت نماینده مجلس که نزدیک به اصلاح‌طلبان بود، بانک وثیقه او را به اجرا نمی‌گذاشت. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب علیرغم این که حزب متبوعش انتخابات مجلس بعدی، یعنی مجلس هفتم را تحریم کرد، با تمام توان از کاندیدای تائید صلاحیت‌ شده اصلاح‌طلبان در آن انتخابات حمایت کرد، چون منافع مالی‌شان مستقیما در خطر بود.»

انتخابات فامیلی

در مناطقی از ایران که بافت جمعیت حوزه انتخابیه نمایندگی مجلس، از اقوام یا پیروان مذاهب مختلف تشکیل شده، وضعیت به شکل دیگری بغرنج است.

مثلا در شهرستان خلخال، یکی از شهرهای استان اردبیل که اکثریت ترک در کنار اقلیت کُرد زندگی می‌کنند، یکی از اولویت‌های کردها برای رای دادن در انتخابات مجلس، کرد بودن یا دست‌کم نزدیکی نامزد نمایندگی به کردهاست. در این شهر همچنین اقلیت اصالتا شهری در کنار اکثریت روستانشین یا اصالتا روستایی زندگی می‌کنند و یکی از موضوعات تعیین‌کننده برای مردم در انتخاب کاندیدای مورد نظرشان، اصالت شهری یا روستایی اوست.

این مساله در کمپین‌های تبلیغاتی کاندیداها پررنگ‌تر است، کمپین‌هایی که بخش اصلی‌شان را نه گروه‌های سیاسی و احزاب که اعضای فامیل و بستگان و دوستان و آشنایان سازماندهی می‌کنند.

در بیشتر این شهرها، جلسه‌های تبلیغاتی کاندیداها یکی-دو ماه قبل از آغاز رسمی تبلیغات، در خانه‌های بستگان و آشنایان آغاز می‌شود. سایر اعضای فامیل و آشنایان به این جلسات دعوت می‌شوند و سازماندهی فعالیت‌های انتخاباتی معمولا از این جلسات انجام می‌شود.

شهروندی در استان آذربایجان غربی به رادیو زمانه می‌گوید: «یکی از فامیل‌های ما این‌طور است که نگاه می‌کند ببیند کسی از آشنایان و بستگانش کاندیدا شده یا نه. بعد خانه‌اش را می‌کند محل جلسات انتخاباتی او. توفیری ندارد که آن کاندیدا را دوست داشته باشد یا نه. همین که فامیل خودش باشد، کفایت می‌کند.»

شهروند دیگری از سوادکوه می‌گوید: «حوزه انتخابیه ما شبیه کتاب‌های عزیز نسین است. احتمال مشارکت در انتخابات به درصد فامیل بود با نامزدهای انتخاباتی برمی‌گردد. ممکن است شما حالت از حاکمیت و سیستم به‌هم بخورد و دهه ۶۰، برادر یا خواهرت را در حیاط خانه دفن کرده باشی، ولی چون یک کاندیدا فامیلت است می‌روی رای می‌دهی؛ یا برعکس با وجود عشق‌ وعلاقه‌ات به حاکمیت، هیچ‌کدام از کاندیداها فامیلت نیستند و رای نمی‌دهی.»

کاندیداها چه می‌گویند؟

رابطه متقابلی بین انتظارات مردم و شیوه وعده‌ و وعید دادن‌های کاندیداها وجود دارد. سال‌هاست که نامزدهای نمایندگی مجلس در بیشتر شهرهای کم‌جمعیت ایران که اکثرا هم آدم‌های غیرسیاسی‌ای هستند، برنامه‌های تبلیغاتی‌شان را حول مسائل منطقه‌ای تنظیم می‌کنند و حالا دیگر توقعات مردم هم همین است.

شهروندی در تالش، از شهرهای استان گیلان که سابقه درگیرهای گسترده در یکی از انتخابات مجلس را هم دارد به رادیو زمانه می‌گوید: «نماینده باید بتواند برای شهر پول بیاورد و مشکل بیکاری جوانان را حل کند.»

امسال هر‌چند به‌ خاطر ردصلاحیت گسترده یکی از جریان‌های سیاسی داخل جمهوری اسلامی، هنوز تنور انتخابات داغ نشده، اما فعالیت‌های تبلیغاتی نامزدهای تائید صلاحیت شده بر همین اساس استوار است: پول!

در روزهای گذشته در یک مناظره که در یک گروه تلگرامی بین نمایندگان دو تن از کاندیداهای یکی از شهرهای کم‌جمعیت ایران (که هر دو سابقه نمایندگی مجلس هم دارند) برگزار شد، نمایندگان هر دو کاندیدا درباره دستاوردهای منطقه‌ای شخص مطلوب‌شان حرف زدند: ساخت بیمارستان، اخذ اعتبار برای کارخانه سیمان، بهبود وضعیت جاده‌ها و ....

یک فعال سیاسی به رادیو زمانه می‌گوید: «چند سال پیش در یکی از انتخابات مجلس از یکی از کاندیداهای مطرح شهرمان پرسیدم اگر به مجلس راه یابید، عضو فراکسیون اصول‌گرایان می‌شوید یا اصلاح‌طلبان؟»

به گفته این فعال سیاسی، در حالی که آن کاندیدا جوابی برای این سوال نداشت، مردم و حاضران در جلسه سوال او را بی‌ربط و بی‌اهمیت خوانده‌اند و به مسائل دیگر پرداخته‌اند.

فرم‌های تبلیغات

محتوای وعده‌ و وعیدهای کاندیداهای انتخابات مجلس، فرم خاص خود را هم به دنبال دارد. کاندیداهایی که در مورد همه‌چیز حرف می‌زنند جز مسائل کلان مملکت که قرار است در پارلمان در موردش تصمیم بگیرند، باید شیوه‌ حرف زدن مناسب را هم برگزینند.

سال‌ها قبل یکی از آشنایان خانوادگی نویسنده این گزارش که به‌نظر نمی‌رسید دغدغه سیاسی و اجتماعی داشته باشد، در دیداری اتفاقی با پدر او گفته است که می‌خواهد در انتخابات مجلس بعد کاندیدا بشود: «پدرم به تمسخر به او گفته بود که خدا را چه دیدی؟ حتی ممکن است تو هم نماینده مجلس بشوی. چند ماه بعد دیدیم ستاد انتخاباتی‌اش با شعار "خدا را چه دیدی؟" شروع به کار کرده است.»

در انتخابات مجلس هشتم هم حسین رضازاده، از ورزشکاران مورد علاقه علی خامنه‌ای و رئیس سابق فدراسیون وزنه‌برداری کشور، در ازای دریافت مبلغی که گفته می‌شود تنها پنج میلیون تومان بود، به شهرهای مختلف می‌رفت و در حمایت از کاندیداها سخنرانی می‌کرد. قهرمان سابق المپیک و عضو فعلی شورای شهر تهران، در اشتباهی محاسباتی در یک شهر در حمایت از دو کاندیدای مختلف سخنرانی کرد.

در این ویدئو که در برخی شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای ارتباط جمعی دست به دست می‌شود، اللهیار ملک‌شاهی، نماینده کوهدشت و رئیس کمیسیون قضایی مجلس، گروهی از قویهیکل‌های معروف منطقه را دور خود جمع کرده است.

سردسته این افراد که خود را ذبیح‌الله عزیزی معرفی می‌کند و در کوهدشت معروف است، خود و نوچه‌هایش را «سربازان گمنام حضرت امام [مشخص نیست خمینی، خامنه‌ای یا زمان]» می‌خواند و در حمایت از ملک‌شاهی سخنرانی می‌کند.

گفته می‌شود ملک‌شاهی با اعمال نفوذ زمینه رد‌صلاحیت رقبای جدی خود را فراهم کرده است.

ابطال چند صندوق، تغییر نماینده

نتایج انتخاباتی که در تاریخ جمهوری اسلامی برگزار شده، گرچه تنها در سال ۸۸ با اعتراض‌های گسترده روبه‌رو شد و بزرگ‌ترین جنبش اجتماعی-سیاسی ایران بعد از انقلاب ۵۷ را شکل داد، اما سوال‌ها و تردیدها تا پیش از این انتخابات هم همواره وجود داشته‌اند. مثلا افرادی در مجموعه جمهوری اسلامی هستند که انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ را ناسالم می‌دانند یا ابطال آرای برخی صندوق‌ها در انتخابات مجلس ششم را تلاش شورای نگهبان برای تغییر ترکیب مجلس می‌دانند.

رد صلاحیت گسترده نمایندگان مجلس ششم هم بر نتیجه انتخابات مجلس هفتم تاثیری اساسی گذاشت و اصلاح‌طلبان در این مجلس و دو مجلس بعدی عملا جایگاهی نداشتند.

به این ترتیب اساسا می‌توان به نتایج انتخابات در ایران با تردید نگریست و این تردید در انتخابات مجلس در شهرهای کم‌جمعیت، گاه چند برابر می‌شود، به‌خصوص وقتی دو کاندیدا آرای نسبتا نزدیک داشته باشند: با ابطال چند صندوق، می‌توان نتایج انتخابات را به نفع فرد دیگر تغییر داد.

این اتفاق در تعداد قابل توجهی از شهرهای ایران سابقه دارد.

سال ۸۲ در حوزه انتخابیه بابلسر مازندارن، حجت‌الله روحی، کارمند وزارت دفاع و منتسب به اصلاح‌طلبان، رقیب اصلی مقداد نجف‌نژاد، نماینده این حوزه در مجلس‌های پنجم، ششم، هشتم و نهم بود. نجف‌نژاد که از فرماندهان سابق سپاه است، با اختلاف ۳۰۰ رای از روحی شکست خورد. او به شورای نگهبان شکایت کرد. فرستاده ویژه شورای نگهبان شکایت او را رد کرد و پیروزی کاندیدای اصلاح‌طلبان قطعی شد، اما در ادامه با دخالت فرد یا افرادی نامعلوم، شورای نگهبان نتایج پنج صندوق که سه‌تاشان مربوط به روستاهای محل تولد کاندیدای اصلاح‌طلبان و همسر او بود، مخدوش و باطل اعلام کرد. ۹۵درصد آرای‌ این صندوق‌ها از آن‌ کاندیدای اصلاح‌طلب بود و با ابطال‌شان، نتیجه انتخابات تغییر کرد و نجف‌نژادِ اصول‌گرا برنده اعلام شد.

در پی این ماجرا هواداران کاندیدای اصلاح‌طلب به خیابان‌ها ریختند و ضمن به آتش کشیدن برخی مکان‌های دولتی، به خانه امام جمعه که تلویحا از کاندیدای نزدیک به سپاه حمایت کرده بود، حمله کردند. شورای نگهبان و شورای تامین استان نجف‌نژاد را مجبور به استعفا کردند و بابلسر دو سال بدون نماینده ماند. هر چند فرمانده سابق سپاه که رسما در دادگاه به زمین‌خواری محکوم شده است، در دور بعد به مجلس بازگشت.

مشابه این اعتراضات دست‌کم در تالش، خلخال و دزفول هم پیش آمده است، اما احتمالا موارد زیاد دیگری از تغییر نتیجه انتخابات به این شیوه وجود دارد. در مقابل اعتراض‌ها به جایی نرسیده‌اند یا اصلا اعتراضی در کار نبوده است.

چطور مجلسی فرمان‌بردار بسازیم؟

رای دادن مردم شهرهای کوچک در انتخابات مجلس، الگوی سیاسی ندارد؛ از مناسبات فامیلی و قومی و مذهبی پیروی می‌کند و منافع اقتصادی منطقه‌ای در آن نقشی به‌مراتب پررنگ‌تر نسبت به مساله قانون‌گذاری ایفا می‌کنند.

این کلیشه تنها وقتی شکسته می‌شود که انتخابات مجلس به معنی واقعی سیاسی و تعیین‌کننده باشد. ردصلاحیت‌های گسترده، امکان ورود افراد سیاسی به عرصه انتخابات را سلب می‌کند و کسانی به مجلس می‌روند که هیچ ایده‌ای در مورد قانون‌گذاری ندارند. مجلسی که اکثریت نمایندگان آن درگیر مسائل حوزه انتخابیه خودشان باشند، احتمالا آسا‌ن‌تر به مجلسی فرمان‌بردار در مسائل کلان تبدیل می‌شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • اشکان

    از نویسنده محترم برای روشنگری که کردند سپاسگزارم. وجود این مجلس مفید که نیست هیچ ؛ ضرر هم میزند. انتخابات مجلس شده عامل ایجاد فساد مالی , پارتی بازی و بدتر از همه تشدید تضادهای طایفه ای.  خواست من به عنوان یک شهروند نه شرکت در انتخابات است نه تحریم آن. خواست من در این شرایط ؛ حذف قوه مقننه است.  قانونگذاری درست که نمیکند. صدای اعتراض مردم که نیست. توازن قوا را هم که تغییر نمیدهد. فقط پول جامعه را هدر میدهد و صورت مسئله سیاسی  را پیچیده میکند. نخواستم این دموکراسی نمایشی را . همان سلطنت مطلقه (مثلا قاجاریه) شرف دارد به این جمهوری . حداقل کارآمدتر است.