ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چرا زنان ایرانی از شناخت بدن‌شان شرم دارند؟

نگاه به تن زنان به عنوان بخشی از هویت زنان که باید سرپوش گذاشته شود در بسیاری از سنت‌ها در دنیا وجود دارد. در خصوص زنان ایرانی هم این مساله صادق است. زنان ایرانی از کودکی یاد می‌گیرند که اندام آنها نقش اغواگر را دارد و باید همیشه پنهان بماند.

اولین بار که تصمیم گرفتم راجع به بدنم فکر کنم، وقتی بود که مهاجرت کرده بودم. با دوست غیر ایرانی‌ام قرار رفتن به کلاس ورزش را داشتیم. وقتی وارد رختکن زنان شدم، چیزی که توجهم را جلب کرد، برهنه شدن زنان در رختکن بدون توجه به حضور دیگران بود.

 این برهنگی آن قدر عیان بود که من در یک لحظه ناخود آگاه، احساس خجالت کردم. هیچ کس به کس دیگری نگاه نمی‌کرد. دوستم هم سریع لباس‌هایش را در آورد و همانطور که با من صحبت می‌کرد برهنه می‌شد. سعی می‌کردم عادی جلوه کنم، اما واقعیتش این نوع برهنه شدن، آن هم این قدر راحت، برایم جالب بود. لباس‌هایم را برداشتم و به داخل حمام رفتم تا عوض کنم. دوستم تعجب کرد و پرسید مگر دوش می‌خواهی بگیری؟ گفتم نه، می‌خواهم لباس‌هایم را عوض کنم. چیزی نگفت. اما بعدها به من گفت من فکر کردم تو هر بار برای این جلو من لباست را عوض نمی‌کنی که در تنت مشکلی داری یا نقص عضوی داری که دوست نداری دیگران ببیند!

بعدها فهمید که من خجالت کشیده‌ام، برایش جالب بود چرا من از برهنه شدن جلو زن‌ها خجالت کشیده‌ام. این قضیه چند بار دیگر تکرار شد و هر بار من با خجالت به رختکن داخل حمام می‌رفتم، تا لباسم را عوض کنم. بعدها که از دوستان ایرانی‌ام پرسیدم آنها هم همین تجربه را داشتد. آنها هم مثل من خجالت می‌کشیدند که جلوی زن‌های دیگر برهنه شوند، همه ما نوعی حس شرم و در عین حال حس بدی داشتیم که در حضور هم برهنه شویم. این شرم و خجالت که حتی در مهاجرت و در فضایی که مجبور به رعایتش نبودیم برای من و خیلی از زن‌های دیگر  ادامه داشت. از آن پس این سوال برایم مطرح شد چرا من از تن خودم خجالت می‌کشم؟ چرا هر وقت می‌خواهم برهنه شوم گوشه‌ای جایی را پیدا می‌کنم که حتی مادر و یا خواهرم هم نباشند؟ چرا هیچ وقت در آینه به اندام خودم نگاه نکرده‌ام و فکر نکرده‌ام که هیچ جای این اندام برای برهنه شدن ممنوع نیست؟

از آن به بعد تصمیم گرفتم این شرم را بشکنم و طوری که همه توی رختکن زنان هستند باشم. بارها به خودم و به اندامم در آینه نگاه کردم چیز بدی وجود نداشت. این تن زنانه من و اندام من بود که به اجبار همیشه پنهان شده بود. من نباید از دیدن خودم شرم داشتم باید تن و بدنم را، اندامم را کشف می‌کردم.

ترس از برهنه شدن به خصوص در حضور دیگران، از همان کودکی یعنی از سن بلوغ برای من شروع شد، دختر ۱۲ ساله‌ای که پستان‌هایش رشد می‌کرد و هر بار از دیده شدن آنها حتی در زیر لباس ترس داشت. هر چه قدر پستان‌هایم بزرگ‌تر می‌شد، من بیشتر قوز می‌کردم و لباس‌های گشادتری می‌پوشیدم. این تجربه یعنی ترس از اندام و دیده شدن با سختگیری‌های جامعه به خصوص حجاب اجباری در مدرسه و از همان آغاز کودکی بیشتر شد. ترس از رفتن به جهنم، ترس از مجازات، ترس از طرد شدن و مورد آزار و اذیت قرار گرفتن، همه این ترس‌ها اندام من را پوشیده‌تر و پوشیده‌تر می‌کرد و من هر بار فکر می‌کردم دیدن شدن این اندام گناه بزرگی است. این ترس همراه با خجالت همراه تن تا بزرگسالی همراه من بود طوری که به اندیشه ناخودآگاهی در ذهنم تبدیل شده بود و به صورت غیر ارادی مرا تحت تاثیر قرار می‌داد. این تجربه شاید میان بسیاری از زنان هم نسل من مشترک باشد، و همین ترس از برهنگی و این شرم را در خصوص بدن زنان به بسیاری از آنها تحمیل می‌کند.

تن زنان: تابوی از پیش تعیین شده

نگاهی به این تجربه برای زنانی مثل من و اکثر زنان دیگر نشان می‌دهد که تابوی بدن زنان، پستان‌های زنان، اندام تناسلی و بازشناسی آن از کودکی همراه زنان است.

اینکه بدن زنان در سنت اسلامی‌ و حتی در فرهنگ به عنوان تابو محسوب می‌شود، از دیر باز تاکنون وجود داشته است. نگاه به تن زنان به عنوان بخشی از هویت زنان که باید سرپوش گذاشته شود در بسیاری از فرهنگ‌ها در دنیا وجود دارد. در خصوص زنان ایرانی هم این مساله صادق است. زنان ایرانی از کودکی یاد می‌گیرند که اندام آنها نقش اغواگر را دارد و باید همیشه پنهان بماند.

با این حال تابوی برهنگی در فرهنگ ایرانی مختص به زنان است. دختران از همان کودکی یاد می‌گیرند که باید اندام خود را بپوشانند. بارها در دختران به ویژه کودکان شاهد بوده‌ایم که مادران و پدران به طرز نشستن دختران، به پوشش لباس‌های زیر دختران حساس‌اند. تجربه شخصی من دیدن دخترانی بوده است که دامن پوشیده‌اند و وقت بازی لباس زیرشان دیده شده، مادر بلافاصله دختر را پوشانده و به او گفت دختر این طور نمی‌نشیند. این مساله از زمانی شروع می‌شود که دختران خودشان لباس انتخاب کنند، از همان موقع برخی از خانواده‌ها، پای دختران خود جوراب می‌کنند که لباس زیر آنها معلوم نباشد.

تابوی تحمیل شده برهنگی به دختران عموما همراه با القای فرهنگ نجابت، حجم و حیا و شرم همراه است، فرهنگی که مدام در تلاش است تا با پنهان کردن تن زنان به نوعی به اخلاقیات در اجتماع و در فرهنگ نظم دهد.

تابوی برهنگی تن، از زمان بلوغ دختران شدت بیشتری می‌گیرد. به خصوص که رشد پستان‌ها در دختران در این سنین نوعی ترس در خانواده‌هاست که این بلوغ منجر به شروع ارتباط دختران با جنس مخالف شود. در برخی از خانواده‌ها به خصوص خانوده‌های سنتی‌تر، این تابو با پوشش بیشتر دختران، پوشیدن لباس‌های گشاد و غیره آغاز می‌شود. بسیاری از زن‌ها وقتی از تجربه بلوغ‌شان می‌گویند، همیشه آن نوع ترس همراه آنهاست.

تجربه شخصی من از این دوران شرم داشتن بود حتی زمانی که به حمام می‌رفتم در حمام را ققل می‌کردم که مبادا کسی وارد شود این تجربه شخصی، مشترک با بسیاری از زنان است چرا که اصولا زنان یاد می‌گیرند که این تن، این بلوغ و بزرگ شدن آغاز مرز کشیدن آنها به خصوص از طریق خانواده و جامعه با مردان است.

بازنمایی تن، برهنگی و توجیه خشونت‌های جنسی

آن چیزی که فرهنگ و باورهای عمومی‌به عنوان تابو به بدن زنان تحمیل می‌کند، ترس از بازنمایی اندام برهنگی و مجوز دادن به خشونت‌های جنسی علیه زنان است. دوباره باز می‌گردم به تجربه‌ای از کودکی وقتی که حتی پوشیده در حجاب کامل در بن‌بست خانه‌مان مورد آزار جنسی قرار گرفتم. از همان زمان این ترس از بدنم در من بیشتر شد. حس می‌کردم بیشتر باید خودم را بپوشانم، اما همیشه این سوال برای من مطرح بود چرا با وجود حجاب اجباری من همچنان در کوچه و خیابان مورد این آزار و اذیت ها قرار می‌گیرم.

تا مدت‌ها جرات نکردم به مادرم بگویم، ولی گاهی معلم‌های مدرسه این نوع خشونت‌ها را نتیجه پوشش ما و نشان دادن اندام‌مان، نمایش برجستگی‌ها  می‌دانستند.

خیلی وقت‌ها از همان سنین کودکی به دختران گفته می‌شود که اگر می‌خواهند مورد آزار و اذیت قرار نگیرند باید درست لباس بپوشند. اندام آنها و نشان دادن‌شان یعنی مجوز دادن به اعمال خشونت. در واقع تحمیل اندام زن به عنوان نقش اغواگر نه تنها در آموزش‌های دینی مدرسه تکرار می‌شود، بلکه در آموزش‌های خانواده و اعضای فامیل هم تکرار می‌شود؛ تا جایی که گاهی دختران بسیاری در سن بلوغ از نمایش دادن اندام‌شان خجالت می‌کشند و قوز می‌کنند.

هر چند به نظر می‌رسد این مساله در برخی از خانواده‌ها بهتر شده است، اما تن زنان و نقش اغواگری آن همچنان در آموزش‌های دینی، از طریق تلویزیون و... و حتی به صورت بنرهای تبلیفاتی در ایران استفاده می‌شود. این نوع پردازش به تن زنان به توجیه خشونت‌های جنسی از هر نوع در جامعه برای عدم پوشاندن تن زنان توجیه می‌شود.

زنان و شرم از شناخت تن خود

از دیگر مولفه‌های موجود که برهنگی و تن زنان را همچنان مساله‌دار کرده است، تعریف بدن زن به عنوان نوعی سوژه برای لذت جنسی مرد است. این باور هم که از کودکی به دختران آموزش داده می‌شود، تمایل دختران برای شناخت تن خود را کاهش می‌دهد. در واقع بسیاری از دختران تن خود را تنها در رابطه جنسی با مردان می‌شناسند. وقتی تن زنان تنها در سایه بدن دیگری و برای لذت او تعریف می‌شود، کمتر زنی است که بخواهد راجع به بدن خود بداند، برای کشف تنش نیاز به جنس دیگری نداشته باشد و اعتماد داشته باشد که بدن زنان تنها برای لذت بردن مرد از او نیست، بلکه او هم حق دارد از این بدن لذت ببرد.

نشناختن تن به خصوص در روابط جنسی میان زنان و مردان در ایران مشکلات زیادی را به وجود آورده است، چرا که تن زنان همیشه عنصری برای لذت دادن به دیگری است غافل از اینکه زنان هم می‌توانند از بدن‌شان هنگام سکس لذت ببرند. این عدم بازشناسی تن، در واقع به همین شرم از بدن، شرم از برهنگی و صحبت کردن در مورد زنانگی است که در بسیاری از زندگی زنان امروز در ایران مشاهده می‌شود. بسیاری از زنان پس از ازدواج به علت نشناختن بدن خود و لذت‌هایی که می‌توانند در هنگام رابطه جنسی داشته باشند، از لذت بردن در رابطه مشترک محروم‌اند. در واقع می‌توان گفت که عوامل قبلی به اضافه این عامل نقش بسزایی در بازشناسی تن زنانه و ارتباط با آن دارند، چرا که همه این عوامل دست در دست هم تابوی مشترکی را از بدن زنان ایجاد کرده اند، تابویی که نهایتا صحبت و حتی بازنمایی این تن را حتی در زمانی که اجبار نیست به عادت تبدیل کرده است.

می‌توان گفت که مساله بدن زنان و شرم از صحبت کردن از آنان تجربه مشترک اکثر زنان است. بسیاری از زنان تا زمانی که در یک فضای متفاوت دیگری قرار نگیرند، نمی‌توانند درک کنند که چه قدر این تابوها بر زندگی شخصی و حتی روانی آنها تاثیر گذاشته است. تابوهای مربوط به بدن، برهنگی و پرهیز از شرم و کلیشه حیا  که نه تنها بر زندگی زنان تاثیر می‌گذارد، بلکه روابط زن و مرد در اجتماع هم تاثیر می‌گذارد. گرچه که در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد نسل جوان‌تر در ایران نگاه متفاوت‌تری به این مساله دارند، اما تابوی تن همچنان در بسیاری از شهرهای کوچک مساله مهمی است. همچنان آموزش‌های غلط در این زمینه به زنان داده می‌شود و همچنان منابع آموزشی کافی برای شکافتن اهمیت این مساله وجود ندارد.

در واقع همچنان نگاه کلیشه‌ای به بدن زنان و حتی برهنگی در جو غالبی به زنان وجود دارد. برهنه شدن زنان و حتی صحبت از هر نوع لذت جنسی مربوط به تن زنان همچنان مساله است. به نظر می‌رسد تا زمانی که این نوع نگاه، شرم و اجبار بر شناخت از بدن زنان باقی بماند، تابوهای مربوط به تن زنان هم به قوت خود باقی است. تا زمانی که تعریف نقش زنان به اغوا گران محدود شود به این رهایی نمی‌توان امید داشت.

در واقع این نقش زنان را سخت‌تر می‌کند. که نیاز به شناخت تن خود و غلبه بر مساله شرم دارند چرا که این شناخت سرآغاز فائق آمدن بر بسیاری از تابوهای رایج علیه بدن و اندام زنانه است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • M.H

    واقعا عجیب که نمی‌تونی حیا خانم ها رو درک کنی باعث تاسفه

  • پیام

    آزاده دواچی به نظر شما همجنس خواه نبودن اکثر ایرانی ها مشکل مذهبی و سیاسی و فرهنگی و قومی ندارد؟ اصلا چرا همه مردم عالم نباید همجنس خواه باشن؟!!! در مقاله بعدی به این معضل جهانی و ریشه های آن بپردازید!

  • راشین

    من به خانم دواچی پیشنهاد می کنم که تابستان به یکی از استخرهایی که بانوان محترم ایرانی برای افتاب گرفتن و برنزه شدن از آنها استفاده می کنن سری بزنن شاید نظرشان تغییر کند.

  • راشین

    نمی تونم نظرم را بدون اشتباه تایپی بنویسم چون امکان ویرایش نیست ببخشید

  • راشین

    من به خانم دوچی پیشنهاد می کنم که تابستان به ایران تشریف ببرن و سری به استخر چیکی از استخرهای سر باز که بیشتر برای افتاب گرفتن و برنزه شدن است بزنن و انوقت در مورد این موضوع حتما نظرشان تغغیر می کند

  • ابراهیم

    والا ما که بچه بودیم مادرم من هم پیش خودش حمام عمومی می برد به خوبی در خاطر دارم که حتی بیشتر زن ها شرت هم نداشتن و کاملا عادی بودند

  • پرهام

    خانم دواچی: اگر کمی پیش از نوشتن از این و آن سوال می کردید می دیدید که آن چیزی شما آن را شرم از بدن در زنهای بی نوای ایرانی می نامید (که نام درست آن حیا است) نه فقط مربوط به خانم های ایرانی است، که هیچ مرد ایرانی را شما پیدا نمی کنید که بی خیال جلوی مردهای دیگر لخت و عور شود. مردها حتی شلوار خودشون را هم به اکراه فراوان جلوی مردهای دیگر عوض می کنند چه برسه به درآوردن شرت شون!. این موضوع هیچ ربطی هم به احساس خجالت از شکل بدن ندارد. این چیزی است که در فرهنگ ایرانی به آن حیا گفته می شود. ممکن است در نظر شما مضحک و غلط باشد ولی باور کنید این اصلا ربطی به زن و مرد ندارد. ربطی به غرب و فرهنگ غنی غربی هم ندارد. در شرق دور مردم به مراتب از اروپایی ها در این مسايل ریلکس تر هستند (و به عکس مثلا در آمریکا با حیا تر از اروپا!). در جاهای مختلف اروپا هم با این موضوع (یعنی لخت و عور شدن جلوی هم) کم و بیش متفاوت برخورد می شود. در ضمن اگر اندکی هم مطالعه فرمایید خواهید دید که این ربطی هم به دین و مذهب هم ندارد. در نوشته های به جا مانده از یونانیان باستان که به ایران سفر کرده اند این موضوع همراه با تعجب بسیار فراوان یاد شده است. ربطی به پیشرفت و مدرن شدن هم ندارد. برای مثال همین یونانیان باستان لخت عور که هیچ، حتی جلوی هم خیلی کارهای دیگر هم می کردند که بعد از مدرن شدن دیگر از آن کارها جلوی هم نمی کنند یا در شرق دور مدرنسیم باعث شده که ایشان کمی با حیا شوند. حالا شما این فرهنگ (اتفاقا بسیار کهن و باستانی) ما را نمی پسندید اشکالی ندارد ولی لطف آن را با مسايل و مشکلات دیگر قاطی نکنید. سپاسگزارم.

  • مسعود

    من حدود ۳۶ سال با زنم زندگی‌ شیرینی‌ داریم، ولی‌ اگر اتفاقی‌ وارد بشم، و ایشون در حال تعویض لباس باشه سریعا خودش رو میپوشن. هزاران بار سوال من جوابش اینه که راحت نیستم، تو رختوخواب و تاریکی‌ این احساس را نداره.

  • a

    شما که ادعای آزادی بیان دارید چرا عقاید رو سانسور می کنید؟!

  • a

    شما از چه فرهنگی میای که خجالت میکشی حتی در یک مکان زنانه لخت بشی و لباست رو در بیاری چون این مسئله ربطی به ایرانیها و فرهنگ ایرانیها نداره و یا اینکه حداقل در همه جای ایران عمومیت نداره درسته ایرانیها برهنگی رو به سبک و به شدت غربیها هیچوقت نمی پسندیدن ولی اینقدر هم که شماها داستان سرایی و اغراق می کنید خجالتی و ... نیستند شما مگه حمام های عمومی رو به خاطر نمیاری تا همین دو سه دهه پیش تو ایران مردم حمام های اختصاصی تو خانه ها نداشتن و چه زنها و چه مردها برای استحمام به حمام های عمومی می رفتن و در حضور هم کاملا لخت می شدن من خودم این حمام ها رو کاملا به یاد دارم و در بچگی که از حمام خانه استفاده نمی کردیم به این حمام های عمومی می رفتیم و همه زنها و دخترها در حضور هم کاملا برهنه می شدیم و هیچ شرم و خجلتی هم در بین نبود به هم نگاه هم نمی کردیم و هر کس مشغول استحمام و نظافت خودش بود فکر کنم این شرم مسخره در دوران جمهوری اسلامی مد شده البته شرم که چه عرض کنم دورویی و دورنگی چون در ظاهر تظاهر به شرم می کنند اما در خلوت هزار کار وحشتناک دیگر می کنند یک جامعه به ظاهر شرمناک اما در باطن فاسد

  • ftm

    بیشتر از شرم به نظر من یه جور نفرت از خود بود . از زنانگی .برعکس مردها که همه چیزشون رو و علنی بود ما باید همه جوره پنهون می شدیم انگار . ترس و شرم و نهایتا نفرت از آنچه بودیم .

  • roozbeh

    فکر میکم این بر میگرده به تربیت اسلامی من اینو تو استخر بین سومالیاییها و اعراب و ترکها و افغانیها دیده ولی مردادن ایرانی منجمله خود من کاملا لخت دوش میگیریم.

  • سلمان محمدی

    این همه شرمی که می گویید، همگانی نیست. شاید به همان تجربة بدرفتاری جنسی در کودکی تان مربوط باشد. و البته قرار هم نیست که همه شرمها از آدمها برداشته شود.

  • رها

    نگاه به تن در فرهنگ ما جا گرفته. اینکه بشود آن را دید و در موردش صحبت کرد کاملا ریشه های فرهنگی دارد. جامعه ایی که مدرن شدن هنوز به طور کامل در آن اتفاق نیافتاده و سنت هنوز حرفی برای گفتن دارد در چالش بدن هم خودش را نشان می دهد.

  • سیما

    تا همین چند ده سال پیش ملت در حمام های عمومی لخت و عور می گشتند و از این شرمی که می گویید خبری نبود. به نظرم این شرم من درآوردی اخیرا به فرهنگ اضافه شده وگرنه قدری پیش از این مردم بسیار آزاد اندیش تر بودند.

  • Dovomi

    شما يا خارج با ايرانى ها در تماس نيستى يا ايران نبودى،،،،دختر هاى ايرانى جز بدترين و واقعا اگه نخوام بى ادبى زياد كرده باشم جز بى حيا ترين هستند كه اتفاقا نه تنها بدن خودشون كه بدن مردها رو هم خوب ميشناسند، ديگه بيشتر حرف نميزنم كه اين بوى فمنيست اتون خفمون كرد

  • جعفر

    نکات درست و غلط متعددی به نظرم در متن بود. این که زنان شرم دارند از برهنه شدن در کنار دیگر زنان رو در مردان هم میشه به فراوانی دید. بسیاری از مردان تربیت شده در فرهنگ هایی مثل ایران در مقابل دیگر مردان کاملا برهنه نمی شن. سخت گیری به دختران قطعا بیشتره اما در بسیاری از خانواده ها هم به پسران حتی نوجوان گفته میشه شلوارشون برجستگی آلتشون رو نشون می ده و این مناسب نیست. وارد درستی و غلطی این سختگیری ها و تفاوت شدتشون رو نمی خوام بشم اما به نظرم باید نکاتی رو دید. به هر کسی که در موقعیت سوء استفاده شونده باشه هنگام حضور در جمعی که در موقعیت سوء استفاده کننده باشند توصیه میشه برای امنیت خودش از جلب توجه دور باشه. چه خانم ها در جمع مردانه و چه پسران کم سن و سال تر در جمع مذکران سن و سال بالاتر! به نظرم این قضیه رو مطقا زنانه و مردانه کردنش خطاست هرچند که طبیعتا این سوء استفاده شوندگی در زنان بسیار بیشتر از مردانه. به واقعیت های موجود در جامعه مراجعه کنین. چقدر پیشنهاد سکس زنان به مردان رد یا قبول میبشه؟! برعکسش چطور؟! اگر مرد سن بالتری به مردجوان یا نوجوانی پیشنهاد سکس بده چقدر در یا قبول میشه؟! برعکسش چطور؟! قطعا سوء استفاده جنسی از دیگری در هر موقعیتی مردوده و هر کسی آزاده سبک پوشش و رفتار خودش رو انتخاب کنه اما غرض بنده از نوشته م اینه ۱- موضوع زنانه مردانه مطلق نیست ۲- در جوامع بلحاظ تربیت جنسی مشکل داری مثل ایران این توصیه های والدین یا دیگران پربیراه نیست و نشانی از واقعیت داره هرچند که آموزش صحیح می تونه هم اون نگرانی ها رو رفع کنه و هم عزت نفس فرزند دختر یا پسر رو تامین کنه.