ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ترکیه و یک کودتای نافرجام

اوج گیری اسلام‌گراها و افزایش فشار بر نیروهای مخالف دولت می تواند فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه را متشنج تر از پیش کند.

بار دیگر جنگ میان جناح های بورژوازی با خون و خونریزی همراه شد. در شامگاه ۱۵ ژولای (۲۵ تیر) خبر بسیار نگران کننده ایی که از تلویزیون و دیگر رسانه‌ ‌های اجتماعی پخش شد به یکباره کل ترکیه را تکان داد. حضور سربازان ارتش ترکیه با تانکها و نفربر‌ها در خیابانها خبر از یک کودتای نظامی می‌‌داد. برای دقایقی کسی‌ باورش نمی‌شد که چه اتفاقی‌ می‌‌افتد. ولی هنگامی که نخست وزیر ترکیه در تماس تلفنی با تلویزیون از اقدام ارتش به کودتا خبر داد ترس و اضطراب ترکیه را فرگرفت. حتی ساعاتی بعد جملات اردوغان رئیس جمهور ترکیه در خصوص اینکه کنترل قدرت را در دست دارند چیزی از این هراس و اضطراب کم نکرد. او در یک تماس فیس تایم‌ای در تلویزیون مردم را برای دفاع از دولت انتخابی به حضور در کوچه و خیابانها دعوت کرد. در این حول و حوش بسیاری از مردم مخصوصاً در شهرهای بزرگ به عابر بانکها، سوپر مارکت‌ها و ایستگاه‌های پمپ بنزین هجوم آوردند (این عکس‌العملی است که مردم از کودتاهای قبلی‌ یاد گرفته‌اند؛ دریافت پول نقد و ذخیره کردن آذوقه و دیگر نیازهای اساسی‌). برای خلق ‌های ترکیه کودتا یادآور کشتار، دستگیری و ترس و اضطراب روزهایی است که بعد از کودتاهای متعدد بویژه کودتای ۱۹۸۰ تجربه کرده اند.

با اینکه کودتا ساعاتی بعد از اعلام شکست خورد ولی صحنه هایی که از کودتای نافرجام در تلویزیون ها پخش شد نه تنها ترس و اضطراب را کم نکرد بلکه بعد دیگری نیز به آن اضافه کرد. اخبار شکنجه و حتی بریدن سر سربازان وظیفه ای که تسلیم طرفداران دولت و پلیس شده بودند وحشت به جان قشری بزرگی در جامعه ترکیه انداخت. زیرا آنان این صحنه ها را مشابه اعمال دهشت انگیز جهادگران سلفی در سوریه و عراق تعبیر می کنند. قسمت بزرگی از مردم ترکیه خود را درمانده در میان نزاع دو نیروی ویرانگر می دیدند. وضعیت کشور بعد از ۲۶ تیر نگرانی ها را بیشتر و بیشتر کرد. با اینکه هنوز در آن روز وضیعت اضطراری اعلام نشده بود ولی‌ در استانبول و آنکارا (و شاید در شهرهای کوچک و بزرگ دیگر) فضای امنیتی خاصی‌ حاکم شده بود. از طرفی هم بعد از این کودتای نافرجام نظامی یک تسویه حساب وسیع توسط دولت ترکیه با سردمداری اردوغان آغاز شد. دستگیری های گسترده، اخراج کارمندان دولتی از شغلهای اداری، برکناریهای بی حد و حساب از پست های اداری و لغو مجوز کار فله ای مشخصه اصلی روزهای بعد از کودتا شد. با اینکه به گفته عوامل حکومتی این “تدابیر” گروه های مرتبط با کودتا را هدف می گیرد ولی وسعت این اقدامات و خروج آن از دامنه قوانین حقوقی، گروه ها و لایه های دیگر جامعه را نیز به وحشت می اندازد.

لحظات حیاتی کودتا

با توجه به معلوماتی که تدریجا تایید می شود سازمان اطلاعات ملی ترکیه در ساعت چهار بعد از ظهر روز ۲۵ تیر از وقوع کودتا باخبر می شود و این موضوع را با رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در میان می گذارد. رئیس ستاد با حضور فرمانده نیروی زمینی ارتش و معاون دوم خویش جلسه ی اضطراری تشکیل می دهد. ساعت شش بعد از ظهر رئیس سازمان اطلاعات ملی نیز در این جلسه شرکت می کند. ساعت شش و نیم بعد از ظهر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دستوری مبنی بر ممنوعییت پرواز هواپیماهای جنگی و  ممنوعییت حرکت گردان ها و تانک ها به کل نیروها می فرستد که ادعا می شود دستورات ستاد به مراکز مورد نظر نرسیده است. ادعا می شود که خبر احتمال بروز کودتا ساعت هشت بعد از ظهر به اردوغان داده می شود. در آن هنگام اردوغان در مارماریس در هتلی که تعطیلات خود را می گذرانده اقامت داشته است. دقایقی بعد از ساعت ده بعد از ظهر رئیس ستاد کل به همراه معاون دومش به گروگان گرفته می شود و دقایقی بعد ارتش با بستن دو پل روی تنگه بسفر و توقف تردد شروع کودتا را اعلام می کند و جت ها بر فراز آنکارا و استانبول شروع به پرواز در می آیند. حول و حوش بامداد روز ۲۶ تیر تلویزیون ترکیه به اشغال کودتاگران درآمد و اعلامیه کودتا از تلویزیون خوانده شد. کودتاگران مقررات حکومت نظامی اعلام کردند و مدعی شدند که کنترل قدرت را به دست گرفته‌اند. در این اثنا فرمانده لشگر یکم نیروی زمینی ارتش که ستاد فرماندهی آن در استانبول است دریک تماس تلفنی با اردوغان به وی به عنوان رییس جمهور ترکیه اعلام وفاداری می کند. او به اردوغان اطمینان می دهد که اگر به جای آنکارا به استانبول پرواز کند می تواند از وی محافظت کند. بعد از این تماس است که اردوغان در تلویزیون مردم را برای دفاع از حکومت انتخابی به حضور در کوچه و خیابانها دعوت می کند و بعد راهی استانبول می شود.

کودتاگران و زمینه کودتا

کودتا ظاهرا توسط گروه کوچکی از نیروهای نظامی خارج از سلسله مراتب فرماندهی ارتش ترکیه انجام گرفت ولی واقعیت چیز دیگری است. در کشوری مثل ترکیه که تقریبا هر دهه یک کودتا و یا اقدام به کودتا رخ می دهد همه می دانند که امکان موفقیت یک کودتا خارج از سلسله مراتب فرماندهی یا بدون حضور کامل نیروی زمینی (یا حداقل لشگر یکم نیروی زمینی) بسیار ضعیف می باشد. پس با این پیش زمینه چرا کودتاگران به این قمار دست زدند. اینک بسیاری در این موضوع همفکرند که طرفداران جماعت گولن هسته اصلی این کودتا را تشکیل می دهند. البته دستگیریهای بعد از شکست کودتا نشان می دهد که این اقدام در ائتلاف با گروه ها و افراد دیگری از فرماندهان رده بالای ارتش برنامه ریزی شده است. کودتا در اصل کودتای ضعیفی نبوده ولی به دلایلی بعضی از فرماندهان در ساعات اولیه اقدام از همراهی با هسته اصلی کودتا سرباز زده اند. با کمی دقت در کرونولوژی کودتا می توان دریافت که فاصله زیادی بین تایید خبر کودتا و انتقال اردوغان از هتل محل اقامتش به استانبول وجود دارد. به نظر می رسد که در این فاصله زمانی چانه‌زنی شدیدی بین طرفین صورت گرفته و تا زمانی که اردوغان به فرماندهانی که اعلام وفاداری می کنند اطمینان کامل پیدا نکرده از مارماریس خارج نمی شود. از طرفی نیز دو فرمانده رده بالای دیگر ارتش در تلویزیون اعلام می کنند که تنها گروه کوچکی از داخل ارتش در این اقدام شرکت دارند. با اینحال هیچ کدام از نیروهای نظامی وفادار به اردوغان بر ضد کودتا وارد عمل نمی شوند. باز به نظر می رسد که دولت تصمیم می گیرد که قسمت اعظم ارتش را در قرارگاه ها نگه دارد و با نیروهای پلیس و شبه نظامی که اعتماد بیشتری به آنها دارد به مقابله با کودتا برود.

حزب عدالت و توسعه با رهبری اردوغان (با اینکه رئیس جمهور ترکیه است و نباید وابستگی حزبی داشته باشد ولی رهبری حزب به شکل غیر رسمی به عهده اردوغان می باشد) سه چهار سالی است که با جماعت گولن که روزی روزگاری متفق اصلی اش در صحنه سیاسی ترکیه بود مشکلات اساسی و فراوانی دارد. حزب عدالت و توسعه با اینکه قدرت سیاسی را در دست دارد ولی بوروکراسی دولتی تا حد زیادی در دستان جماعت گولن است. این جماعت اسلامی از خلا بوجود آمده و شرایط سیاسی-اجتماعی بعد از کودتای نظامی ۱۹۸۰ استفاده لازم را کرد و به بدنه دولت رخنه نمود. جماعت سعی کرد که بوروکراسی دولتی را از دستان نیروهای سکولار کمالیست خارج کند، نیروهایی که به طور سنتی صاحب آن بوروکراسی بودند. پرورش نیروها در مدارس غیرانتفاعی متعلق به خود جماعت صورت می گرفت و معمولا دانش آموزانی با پیش زمینه ی مذهبی و از لایه های متوسط به پایین طبقه کارگر را جذب می کرد. این رخنه در بدنه دولت ترکیه بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه سرعت بیشتری پیدا کرد. به جرات می توان گفت که جماعت گولن بعد از یک دهه به یک قدرت بلامنازع در قوه قضاییه، نیروهای انتظامی و تا حدودی ارتش تبدیل شد. از طرفی هم این جماعت تبدیل به یک غول اقتصادی و مطبوعاتی شد. سرمایه داران نزدیک به این جماعت به عنوان قسمتی از سرمایه اسلامی ترکیه تحت عنوان کنفدراسیون بازرگانان و صنعتگران ترکیه (توسکون) سازماندهی شدند. توسکون با کنفدراسیون بازرگانان و صنعتگران مستقل ترکیه (موسیاد) که هسته اصلی سرمایه اسلامی ترکیه را نمایندگی می کند در هماهنگی لازم حرکت می کرد تا اینکه این ارتباط بنا به دلایلی (که ذکر آن خارج از حوصله و موضوع بحث این نوشته می باشد) به هم خورد. لازم به ذکر است که موسیاد پشتوانه اقتصادی حزب عدالت و توسعه به شمار می آید.

در سال ۲۰۱۳ چهره بین المللی حزب عدالت و توسعه (و طبیعتا اردوغان) به عنوان یک قدرت اعتدال گرا و دموکرات اسلامی و یک مدل سیاسی موفق برای ممالک اسلامی با عصیان مردمی در جنبش گزی خدشه دار شده بود. جماعت از این فرصت استفاده کرد و زمانی که این جنبش رو به فروکش بود پرونده های فصاد اقتصادی اردوغان و بسیاری از اعضای رده بالای حزب را از طریق دادستان های مرتبطش در دادگاه های قضایی مطرح کرد. این اقدام ضربه دیگری به چهره داخلی و بین المللی حزب عدالت و توسعه و به خصوص اردوغان وارد کرد. البته جماعت انتظار داشت که حمایت توده ی عظیمی از طرفداران جنبش گزی در کوچه  و خیابان به کمک آنها خواهد آمد. ولی چنین نشد و اردوغان توانست پایه های تضعیف شده قدرتش را ترمنم کند. هر بازگشت او با تمامیت خواهی بیشتری همراه شد و اردوغان رفته رفته راه دیکتاتوری را در پیش گرفت.

بعد از مطرح شدن پرونده های فصاد اقتصادی حزب عدالت و توسعه این حزب پاکسازی وسیعی در نیروی انتظامی و  قوه قضاییه آغاز کرد. بعدها عوامل مرتبط با جماعت در نیروی انتظامی، تریلی های متعلق به سازمان اطلاعات ملی ترکیه را در مرز سوریه متوقف کردند. این تریلی ها حامل اسلحه و مهمات برای جهادگران سوریه بودند. بعد از این واقعه پاکسازی عوامل جماعت در بدنه دولت سرعت بیشتری گرفت. جماعت ابتدا با عنوان دولت موازی سپس با عنوان سازمان تروریستی فتح اللهی مورد پی گرد قرار گرفت. هر کسی که پیشینه ای با جماعت گولن داشت مورد ظن قرار گرفت. با اینحال کسی از عمق نفوذ جماعت به بدنه دولت اطلاع کافی نداشت. راه هر کسی به هر نحوی اگر روزی به راه جماعت گولن خورده می توانست یک گولنی باشد. برای همین اردوغان مجبور شد اکثر نیروهای مذهبی سنتی را تصفیه کند، حتی آنانی که جایگاه والایی در حزب داشتند. وی در کابینه های اخیر از نیروهایی استفاده می کند که می تواند به آنها اعتماد کند. دولت از طرفی هم به کنترل سرمایه های مرتبط با جماعت گولن اقدام کرد و با انتصاب قیم به مراکز تجاری صنعتی و آموزشی این جماعت سعی کرد رگه های حیاتی آنرا قطع کند.

این تقابل بین دو قدرت در صحنه سیاسی ترکیه معلوم بود که به جنگ حذفی با هر هزینه ای تبدیل خواهد شد. به نظر می رسد جماعت گولن به عنوان آخرین چاره به کودتا امید بسته بوده و اردوغان به پاکسازی کامل آنان. با توجه به سیاست های منطقه ای ترکیه و نارضایتی ایالات متحده و اتحادیه اروپا از نقش اردوغان در مسایل خاورمیانه و حمایت وی از جهادگران اسلامگرا در سوریه و عراق، جماعت می دانست که با حذف اردوغان حتی با یک کودتای نظامی می تواند تایید جوامع بین المللی را به شکلی دست آورد. در مقابل حزب عدالت و توسعه یک لیست طولانی از اعضای جماعت حاضر کرده بود تا در فرصت مناسب به دستگیری آنان بپردازد. با توجه به معلوماتی که رفته رفته صحت آنها بیشتر تایید می شود قرار بوده که عملیات گسترده ای برای دستگیری اعضای جماعت چه در ارتش چه در قوه قضاییه و چه در دستگاه امنیتی در سحرگاه ۲۶ تیر آغاز شود. اخبار مربوط به حملات متقابل این دو گروه ماه ها بود که در بعضی محافل شایع بود ولی زمان دقیق آن معلوم نبوده است.

شاید برای بعضی داوری ها هنوز زمان لازم باشد ولی آنچه از نحوه کودتا معلوم می شود این است که آنها مجبور به اجرای زودهنگام برنامه ای شده اند که برای یک زمان دیگر طراحی شده بوده است. در این گیر و دار احتمال می رود که بعضی از متفقین اصلی کودتا از همراهی کودتاگران سرباز زده باشند. البته این احتمال هم وجود دارد که هسته اصلی به همراه متفقین اش به همراهی گروه های مخالف اردوغان در ارتش مخصوصا کمالیست ها دل بسته باشند و منتظر ورود آنان به برنامه کودتا شده اند ولی آرزوی آنان محقق نشده است. شکست طرح کودتا در عرض چند ساعت معلوم شد و در روز ۲۶ تیر دولت تقریبا کنترل کامل کشور را به عهده گرفت. با اینحال این کودتا یکی از خونبار ترین کودتاهای تاریخ ترکیه شد. در این کودتا حداقل ۳۰۰ نفر جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۵۰۰ نفر زخمی شدند که تعداد زیادی از آنها از نیروهای مردمی هستند.

موضوع مهم دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد مقاومت مردم و طرفداران اردوغان در مقابل کودتا است. البته تصویری که حزب عدالت و توسعه ازشکست کودتا توسط مردم و طرفدارانش منعکس می کند تصویری حماسی و اسطوره ای برای بهره برداری سیاسی است. زیرا زمانی که اردوغان مردم را به کوچه و خیابانها دعوت کرد کودتا تقریبا نشانه های شکست را بروز داده بود. در این فاصله زمانی نیروهای پلیس و شبه نظامیان طرفدار اردوغان در بسیاری از مناطق حساس توانسته بودند کودتاگران را به تسلیم وادارند. با اینحال نباید حمایت مردمی از اردوغان را دست کم گرفت. همچنین لازم به ذکر است که پدیده ای به نام شبه نظامیان طرفدار اردوغان یا حتی حزب عدالت و توسعه یک نمود نویی است که باید بیشتر مورد دقت قرار بگیرد.

کودتا در کودتا و عواقب آن

در روزهای بعد از شکست کودتا دولت به بهانه ادامه تحرکات کودتاچیان و پایان نیافتن خطر کودتا طرفدارانش را به حضور در خیابانها دعوت می‌‌کند. در این راستا دولت در روز ۳۱  تیر دولت به مدت سه ماه وضعیت اضطراری اعلام کرد. البته کسانی‌ که به وقایع کودتای ۲۸ مرداد آگاهند می‌‌دانند که حضور تودها در کوچه و خیابانها چه قدر برای جلوگیری از کودتا حیاتی است. ولی‌ این دعوت به خیابانها از طرف حزب حاکم ترکیه جنبه‌های دیگری هم دارد که نیاز به واکاوی دارد. اردوغان در این اواخر در یکی از ضعیف ترین موقعیت های خود در طول این ۱۴-۱۵ سال اوج گیریش در سیاست ترکیه قرار داشت. او با همه تلاشی که داشت تا خود را حامی بزرگ مبارزات مردم فلسطین نشان دهد به خاطر مشکلات اقتصادی ترکیه مجبور شد روابطش با اسراییل را عادی کند. همچنین از روسیه به خاطر انهدام هواپیمای جنگی آنان عذرخواهی کرد تا راهای بسته تجاری و توریسم را دوباره باز کند. از ادعای چند ساله اش در مورد اینکه بشار اسد باید برود دست برداشت و غیره و غیره. اما این کودتای نافرجام در حکم میلادی دوباره شد برای اردوغان.

با این کودتای نافرجام اردوغان برای اولین بار توانست قدرت توده ای خودش و حزبش را در کوچه و خیابان (البته خارج از میتینگهای انتخاباتی اشان) به مخالفان و منتقدانش نشان دهد. با اینکه در این قدرت نمایی اغراق زیادی می شود ولی این برای اردوغان اهمیت زیادی دارد تا درخشش خود را در این روزهای ابری به رخ مخالفانش بکشد. البته باید دید که اردوغان چه قدر در کنترل نیروهای رادیکال اسلامگرا موفق خواهد بود. نیروهایی که به دعوت او به خیابانها ریختند. تصاویری که از این گروه در رسانه ها پخش شد نگرانی های بسیاری را بوجود آورد. بسیاری خشونت این افراد را با نوع خشونت گروه های جهادی در سوریه مرتبط می دانند و از آن هراس دارند. اینک اردوغان باید درباره رابطه خود با این گروه که در روزهای سخت به کمکش آمده اند فکرهایی بکند.

عکس از آرشیو

اردوغان از طرفی نیز با اعلام وضعیت اضطراری خیال دارد براحتی بدون توجه به قوانین حقوقی همه مخالفانش را تصفیه کند. این تصفیه بدون هیچ تردیدی از اولین روز بعد از کودتا شروع شد و در عرض یک هفته بیش از شصت هزار نفر از کار برکنار شده اند. تعداد زیادی از این برکنار شدگان از معلمان وزارت آموزش ملی می باشند. ولی وسعت آن نگران کننده است. در این اوضاع و احوال اکثر نیروهای مخالف به ویژه کردها و نیروهای چپ منتظر حمله دولت می باشند. البته فعالان سیاسی کرد یک سالی است که زیر فشارشدید دولت قرار دارند ولی بیم آن می رود که اردوغان از این وضیعت فوق العاده استفاده کند و فشار مضاعفی را بر این قسمت از مخالفانش وارد کند.

شاید در نتیجه این تصفیه فراگیر یک پدیده قابل توجه در ارتش و قوه قضاییه اتفاق بیافتد که با قدرت سیاسی رابطه تنگاتنگی دارند. هم اینک بسیاری از افسران و فرماندهان رده بالای ارتش و دادستان ها و قضات قوه قضاییه یا به اتهام اقدام به کودتا یا همکاری با کودتاگران به خاطر ارتباط داشتن با جماعت گولن دستگیر یا از کار برکنار می شوند. حزب عدالت و توسعه مجبور به پرکردن این کادرها و جایگاه های خالی است. آیا اردوغان قادر خواهد بود تا افرادی را برای این پست ها پیدا کند که به آنها اعتماد کامل دارد یا مجبور خواهد شد با گرو هایی ائتلاف کند که بعد از تصفیه اعضا و گروه هایی که با جماعت گولن ارتباط داشته اند بی رقیب مانده اند. به نظر می رسد این تصفیه بیشتر از همه به نفع گروهای مختلف کمالیست خواهد بود. آنها که برای سالها با ترفندهای مختلف جماعت گولن و زیر فشارهای حزب عدالت و توسعه از پست های مهم بروکراسی ترکیه دور نگه داشته شده بودند حالا فرصت ارزاندام دارند. و این خود می تواند زنگ خطری برای اردوغان باشد که برای جلوگیری از فروپاشی قدرتش در نهایت مجبور است به دشمن دیرینه ایدئولوژیکی اشان اعتماد کند.

در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که هم اوج گیری اسلامگراها هم افزایش فشار بر نیروهای مخالف می تواند فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه را متشنج تر از آنی که هست بکند. این نیز احتمال وقوع یک کودتای دیگر را افزایش می دهد البته اینبار احتمالا به دست کمالیست ها.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.