گلگشتی در گلها
<p>داود پیرنیا بنیان‌گذار و نخستین سرپرست برنامه‌ی گل‌ها، عنوان این برنامه را بی‌جهت انتخاب نکرده بود. او در واقع عاشق شیدای گل بود و همه‌ی زیبایی‌ها را با گل می‌سنجید. موسیقی از نظر او منبع بزرگ زیبایی‌ها بود. همان‌گونه که ادبیات ایران نیز به گلزاری پهناور می‌مانست که انواع گل‌ها را با رنگ و بوی بی‌شمار در خود دارد.</p> <p> </p> <p> </p> <p>پیرنیا می‌اندیشید که از پیوند این دو زیبایی، اگر درست انجام گیرد، چیزی پدید خواهد آمد که جاودانه خواهد شد. از همین روی بود که برنامه‌های نخستین را «گل‌های جاویدان» نام نهاد. برنامه‌هایی که با عرضه‌ی شعر والا و موسیقی فاخر در ارتقاء سطح سلیقه و پسند اگرنه همه‌ی قشرهای جامعه، دست‌کم طبقه‌ی نخبگان و روشنفکران کارگر افتاد.</p> <p> </p> <p>آمار مربوط به برنامه‌های گل‌ها را پیش از این آورده‌ایم. در اینجا تنها به تکرار می‌گوییم که حاصل نهادی که پیرنیا به‌وجود آورد، حدود ۱۵۰۰ برنامه‌ی شعر و موسیقی فاخر سنتی و نتیجه‌ی هنرآفرینی شاعران و موسیقی‌دانان برجسته‌ی ایران است.</p> <p> </p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20101211_Golgashti_dar_golha_khoshnam_23.mp3"><img height="31" width="273" src="http://radiozamaneh2.vps.redbee.nl/sites/default/files/musicicon.jpg" alt="" /></a></p> <p> </p> <p>پیرنیا عاشق گل و گل‌ها بود و با دقت تمام آنها را می‌پروراند. به نظر او شعر و موسیقی ایران از نظر کمیت و کیفیت در دنیا بی‌نظیر است. او شناساندن این‌گونه مظاهر تمدن و مفاخر هنری ایران را افتخاری بزرگ برای خود می‌دانست و می‌گفت تا زمانی که بتواند به گل‌ها، خاص گل‌های ایران، عشق خواهد ورزید. حرف آخر را از زبان خود او بشنویم:</p> <p> </p> <p>«همیشه به یاد دورانی که افتخار خدمت به ادبیات ایران نصیبم شد هستم و به طبع سیمای هنرمندان ارجمندی که با من همکاری داشتم، در دل و دیده‌ام جلوه‌گر است. امروز از آقایان احمد وادی و جواد معروفی سپاسگزارم که عنایت فرموده سرافرازم داشته‌اند و نغماتی به یادگار نواخته‌اند. نغماتی که همیشه با گوش جان شنیده و خواهم شنید.»</p> <p> </p> <p>روح‌اله خالقی که خود چند سالی ارکستر بزرگ گل‌ها را سرپرستی و رهبری می‌کرد، برنامه‌ را می‌ستاید و معتقد است که تنها برنامه‌ای است در رادیو که همه‌ی تکنوازان و خوانندگان آواز و تصنیف آن هنرمندان ورزیده و شایسته هستند. خالقی سپس از ارکستری می‌گوید که خود برای گل‌ها بنیاد کرده است. می‌گوید این ارکستر گامی پیش نهاده و دیگر آهنگ تک‌ملودی را اجراء نمی‌کند. آهنگ‌ها همه هارمونیزه شده‌ است، ولی هارمونی آن خفیف است تا گوش‌ها به‌تدریج به آن عادت کنند.</p> <p> </p> <p>غلامحسین بنان از نخستین خوانندگان معتبر برنامه‌ی گل‌ها نیز که دست‌کم در ۳۵ برنامه آواز خوانده، ابتکار داود پیرنیا را قدر می‌گذارد و می‌گوید که او مدتی تنها خواننده‌ی گل‌ها بوده است. آغاز کار او را از زبان خودش می‌شنویم:</p> <p> </p> <p>«عرض کنم حضورتان که بنده سال‌ها بود که رادیو بودم و گل‌ها نبود. بعد آقای پیرنیا مجله‌ای را که مال یکی از دوستان ما بود که در بانک ملی بود، تألیفاتی داشت به نام «جاویدان رنگارنگ». یک مجله بود. او را ابداع کردند و آوردند توی رادیو. مال آقای سلیمی بود که رئیس کتابخانه‌ی بانک ملی بود. ایشان آمدند اقتباس کردند و این را آوردند خیلی قشنگ و فکر خوبی هم بود، گل‌های رنگارنگ و گل‌های جاویدان. روز اول که شروع کردند، ایشان آمدند آنجا. به من گفتند که فلان‌کس با من همکاری می‌کنی؟ گفتم خب، بله، خیلی هم دوست دارم و گفت که چه جور کاری می‌خواهم بکنم. بعدهم من تنها بودم مدتی، تک و تنها. تا این‌که گفتم آقا یک خواننده‌ی مرد هم لازم است که آقای قوامی خواننده‌ی خیلی خوبی‌ست، بلد هست، کارکرده است و همسن ما است و شاید هم از من یکی دو سال هم بزرگ‌تر باشند. بعد خواننده‌ی زن نداشتند، خانم مرضیه را آوردند. بعد از خانم مرضیه دیگر یواش یواش خانم الهام آمدند و یک عده دیگر آمدند و این برنامه‌ی گل‌ها شد گل‌ها.»</p> <p> </p> <p>گل‌های جاویدان نشانه‌ی شاعرانه‌ای داشت که همیشه در آغاز برنامه می‌آمد: پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد! دکتر معین افشار از همکاران داود پیرنیا، هنگامی که او روزهای آخر را در بیمارستان می‌گذرانید، این مصرع را در یک رباعی جای داد و به او تقدیم کرد:</p> <p> </p> <p>تا مهر درخشنده و مه تابان باد<br /> عمر تو چو گل‌های تو جاویدان باد<br /> چون آن همه شاخه‌های گل از تو شکفت<br /> پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد!</p>
داود پیرنیا بنیانگذار و نخستین سرپرست برنامهی گلها، عنوان این برنامه را بیجهت انتخاب نکرده بود. او در واقع عاشق شیدای گل بود و همهی زیباییها را با گل میسنجید. موسیقی از نظر او منبع بزرگ زیباییها بود. همانگونه که ادبیات ایران نیز به گلزاری پهناور میمانست که انواع گلها را با رنگ و بوی بیشمار در خود دارد.
پیرنیا میاندیشید که از پیوند این دو زیبایی، اگر درست انجام گیرد، چیزی پدید خواهد آمد که جاودانه خواهد شد. از همین روی بود که برنامههای نخستین را «گلهای جاویدان» نام نهاد. برنامههایی که با عرضهی شعر والا و موسیقی فاخر در ارتقاء سطح سلیقه و پسند اگرنه همهی قشرهای جامعه، دستکم طبقهی نخبگان و روشنفکران کارگر افتاد.
آمار مربوط به برنامههای گلها را پیش از این آوردهایم. در اینجا تنها به تکرار میگوییم که حاصل نهادی که پیرنیا بهوجود آورد، حدود ۱۵۰۰ برنامهی شعر و موسیقی فاخر سنتی و نتیجهی هنرآفرینی شاعران و موسیقیدانان برجستهی ایران است.
پیرنیا عاشق گل و گلها بود و با دقت تمام آنها را میپروراند. به نظر او شعر و موسیقی ایران از نظر کمیت و کیفیت در دنیا بینظیر است. او شناساندن اینگونه مظاهر تمدن و مفاخر هنری ایران را افتخاری بزرگ برای خود میدانست و میگفت تا زمانی که بتواند به گلها، خاص گلهای ایران، عشق خواهد ورزید. حرف آخر را از زبان خود او بشنویم:
«همیشه به یاد دورانی که افتخار خدمت به ادبیات ایران نصیبم شد هستم و به طبع سیمای هنرمندان ارجمندی که با من همکاری داشتم، در دل و دیدهام جلوهگر است. امروز از آقایان احمد وادی و جواد معروفی سپاسگزارم که عنایت فرموده سرافرازم داشتهاند و نغماتی به یادگار نواختهاند. نغماتی که همیشه با گوش جان شنیده و خواهم شنید.»
روحاله خالقی که خود چند سالی ارکستر بزرگ گلها را سرپرستی و رهبری میکرد، برنامه را میستاید و معتقد است که تنها برنامهای است در رادیو که همهی تکنوازان و خوانندگان آواز و تصنیف آن هنرمندان ورزیده و شایسته هستند. خالقی سپس از ارکستری میگوید که خود برای گلها بنیاد کرده است. میگوید این ارکستر گامی پیش نهاده و دیگر آهنگ تکملودی را اجراء نمیکند. آهنگها همه هارمونیزه شده است، ولی هارمونی آن خفیف است تا گوشها بهتدریج به آن عادت کنند.
غلامحسین بنان از نخستین خوانندگان معتبر برنامهی گلها نیز که دستکم در ۳۵ برنامه آواز خوانده، ابتکار داود پیرنیا را قدر میگذارد و میگوید که او مدتی تنها خوانندهی گلها بوده است. آغاز کار او را از زبان خودش میشنویم:
«عرض کنم حضورتان که بنده سالها بود که رادیو بودم و گلها نبود. بعد آقای پیرنیا مجلهای را که مال یکی از دوستان ما بود که در بانک ملی بود، تألیفاتی داشت به نام «جاویدان رنگارنگ». یک مجله بود. او را ابداع کردند و آوردند توی رادیو. مال آقای سلیمی بود که رئیس کتابخانهی بانک ملی بود. ایشان آمدند اقتباس کردند و این را آوردند خیلی قشنگ و فکر خوبی هم بود، گلهای رنگارنگ و گلهای جاویدان. روز اول که شروع کردند، ایشان آمدند آنجا. به من گفتند که فلانکس با من همکاری میکنی؟ گفتم خب، بله، خیلی هم دوست دارم و گفت که چه جور کاری میخواهم بکنم. بعدهم من تنها بودم مدتی، تک و تنها. تا اینکه گفتم آقا یک خوانندهی مرد هم لازم است که آقای قوامی خوانندهی خیلی خوبیست، بلد هست، کارکرده است و همسن ما است و شاید هم از من یکی دو سال هم بزرگتر باشند. بعد خوانندهی زن نداشتند، خانم مرضیه را آوردند. بعد از خانم مرضیه دیگر یواش یواش خانم الهام آمدند و یک عده دیگر آمدند و این برنامهی گلها شد گلها.»
گلهای جاویدان نشانهی شاعرانهای داشت که همیشه در آغاز برنامه میآمد: پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد! دکتر معین افشار از همکاران داود پیرنیا، هنگامی که او روزهای آخر را در بیمارستان میگذرانید، این مصرع را در یک رباعی جای داد و به او تقدیم کرد:
تا مهر درخشنده و مه تابان باد
عمر تو چو گلهای تو جاویدان باد
چون آن همه شاخههای گل از تو شکفت
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد!
نظرها
نظری وجود ندارد.