موسیقی و ناسیونالیسم
<p>محمود خوشنام - پیش از این نیز گفته‌ایم که نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم را باید زمان رشد و پرورش ناسیونالیسم در موسیقی به‌شمار آورد. گرایش‌های ناسیونالیستی نه تنها در اروپای غربی و شمالی، که در سرزمین‌های شرقی اروپا نیز جریان داشته است. در روسیه تزاری به‌ویژه مکتب بزرگ و تأثیرگذار موسیقی ملی به‌وجود آمد که گروه معروف به «پنج نفری» از مروجان و مبشران آن بود. می‌توان گفت روسیه در این مورد حتی بر سایر کشورهای اروپایی پیشی داشته است.</p> <!--break--> <p> </p> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110104_Khoshnam_JongMusigi_27_Glinka_Bahar.mp3"><img height="31" width="273" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" alt="" /></a></p> <p> </p> <p>موسیقی‌دان برجسته‌ای به‌نام گلینکا در نیمه‌ی اول قرن نوزدهم با الهام از ترانه‌های روستایی و آفریدن دو کار درخشان صحنه‌ای، مکتب ملی موسیقی روس را بنیاد نهاد و در واقع راه برای گروه «پنج نفری» هموار شد. میخائیل ایوانویچ گلینکا در سال ۱۸۰۴ در خانواده‌ای اشرافی چشم به‌ جهان گشود. از کودکی با موسیقی آشنا شد و بیش از هر چیزی زیر تأثیر ترانه‌هایی قرار گرفت که رعایای پدرش می‌خواندند و گلینکا خود در خواندن با آن‌ها همراه می‌شد. او سپس دو سه سالی برای مطالعه‌‌ به ایتالیا رفت و در بازگشت از این سفر در سال ۱۸۳۳ کار آفرینشی خود را آغاز کرد و بیش از هر چیز به فکر اپرا افتاد.</p> <p> </p> <p>اجرای اپرای «ایوان سوسانین» در سال ۱۸۳۶ که بعدها نام «زندگی برای تزار» برآن نهاده شد، توفیق بسیار پیدا کرد و اپرای دوم او «روسلان لودمیلا» را در سال ۱۸۴۲ به دنبال آورد که برجسته‌ترین کار گلینکا محسوب می‌شود. البته از او قطعات ارکستری، مجلسی و انبوه ترانه‌های عاشقانه نیز به‌جای مانده است. گلینکا در سال ۱۸۵۷ دور از وطن در برلین درگذشت. تکه‌ای از مقدمه‌ی اپرای «روسلان لودمیلا» از گلینکا را با اجرای ارکستر سمفونیک لندن به رهبری جرج سُلتی می‌شنویم.</p> <p> </p> <p>***</p> <p> </p> <p><img hspace="8" height="196" width="252" vspace="8" align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/gholamhosein-banan.jpg" alt="" />امسال اسفندماه که بیاید، درست ۲۵ سال از مرگ غلامحسین بنان گذشته است. ولی هنوز یاد او با ماست و نامش در همه‌ی مباحثات مربوط به موسیقی فاخر سنتی اینجا و آنجا به میان می‌آید. چون طنین صدای او در خاطر‌ه‌ی مشترک جامعه باقی مانده است. صدایی که به قول روح خالقی به رشته‌ای از مروارید می‌مانست که بر صفحه‌ای از مرمر به‌غلطانند.</p> <p> </p> <p>بنان پایه و مایه‌ی آوازخوانی را از ضیاء الاذاکرین روضه‌خوان فراگرفت. ولی پس از آشنایی با علی‌نقی وزیری و پیروان مکتب او، آن را به شیوه‌ای نو آراست و از پیرایه‌های تعزیه‌ای آزاد ساخت. بنان از سال ۱۳۲۱ به استخدام رادیو ایران درآمد و از سال ۱۳۲۳ به جرگه‌ی یاران وزیری در انجمن موسیقی ملی و پس از آن در هنرستان عالی موسیقی ملی پیوست.</p> <p> </p> <p>او تا سال ۱۳۴۵، یعنی طی ۲۵ سال، برجسته‌ترین مفسر موسیقی سنتی ما بود و در رؤایت‌های خود از همراهی بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان زمانه برخوردار شده است. بی‌اغراق می‌توان گفت که اگر صدا و هنر بنان در میان نبود، برنامه‌ی معروف گل‌ها این گونه ارزش و شهرت پیدا نمی‌کرد. ثمره‌ی ده‌سال کار او در برنامه‌ی گل‌ها آوازها و ترانه‌هایی‌ست که همچنان بهترین نمونه‌ی موسیقی فاخر سنتی باقی مانده است.</p>
محمود خوشنام - پیش از این نیز گفتهایم که نیمهی دوم قرن نوزدهم را باید زمان رشد و پرورش ناسیونالیسم در موسیقی بهشمار آورد. گرایشهای ناسیونالیستی نه تنها در اروپای غربی و شمالی، که در سرزمینهای شرقی اروپا نیز جریان داشته است. در روسیه تزاری بهویژه مکتب بزرگ و تأثیرگذار موسیقی ملی بهوجود آمد که گروه معروف به «پنج نفری» از مروجان و مبشران آن بود. میتوان گفت روسیه در این مورد حتی بر سایر کشورهای اروپایی پیشی داشته است.
موسیقیدان برجستهای بهنام گلینکا در نیمهی اول قرن نوزدهم با الهام از ترانههای روستایی و آفریدن دو کار درخشان صحنهای، مکتب ملی موسیقی روس را بنیاد نهاد و در واقع راه برای گروه «پنج نفری» هموار شد. میخائیل ایوانویچ گلینکا در سال ۱۸۰۴ در خانوادهای اشرافی چشم به جهان گشود. از کودکی با موسیقی آشنا شد و بیش از هر چیزی زیر تأثیر ترانههایی قرار گرفت که رعایای پدرش میخواندند و گلینکا خود در خواندن با آنها همراه میشد. او سپس دو سه سالی برای مطالعه به ایتالیا رفت و در بازگشت از این سفر در سال ۱۸۳۳ کار آفرینشی خود را آغاز کرد و بیش از هر چیز به فکر اپرا افتاد.
اجرای اپرای «ایوان سوسانین» در سال ۱۸۳۶ که بعدها نام «زندگی برای تزار» برآن نهاده شد، توفیق بسیار پیدا کرد و اپرای دوم او «روسلان لودمیلا» را در سال ۱۸۴۲ به دنبال آورد که برجستهترین کار گلینکا محسوب میشود. البته از او قطعات ارکستری، مجلسی و انبوه ترانههای عاشقانه نیز بهجای مانده است. گلینکا در سال ۱۸۵۷ دور از وطن در برلین درگذشت. تکهای از مقدمهی اپرای «روسلان لودمیلا» از گلینکا را با اجرای ارکستر سمفونیک لندن به رهبری جرج سُلتی میشنویم.
***
امسال اسفندماه که بیاید، درست ۲۵ سال از مرگ غلامحسین بنان گذشته است. ولی هنوز یاد او با ماست و نامش در همهی مباحثات مربوط به موسیقی فاخر سنتی اینجا و آنجا به میان میآید. چون طنین صدای او در خاطرهی مشترک جامعه باقی مانده است. صدایی که به قول روح خالقی به رشتهای از مروارید میمانست که بر صفحهای از مرمر بهغلطانند.
بنان پایه و مایهی آوازخوانی را از ضیاء الاذاکرین روضهخوان فراگرفت. ولی پس از آشنایی با علینقی وزیری و پیروان مکتب او، آن را به شیوهای نو آراست و از پیرایههای تعزیهای آزاد ساخت. بنان از سال ۱۳۲۱ به استخدام رادیو ایران درآمد و از سال ۱۳۲۳ به جرگهی یاران وزیری در انجمن موسیقی ملی و پس از آن در هنرستان عالی موسیقی ملی پیوست.
او تا سال ۱۳۴۵، یعنی طی ۲۵ سال، برجستهترین مفسر موسیقی سنتی ما بود و در رؤایتهای خود از همراهی بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان زمانه برخوردار شده است. بیاغراق میتوان گفت که اگر صدا و هنر بنان در میان نبود، برنامهی معروف گلها این گونه ارزش و شهرت پیدا نمیکرد. ثمرهی دهسال کار او در برنامهی گلها آوازها و ترانههاییست که همچنان بهترین نمونهی موسیقی فاخر سنتی باقی مانده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.