ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

صداخانه‌ی ملی و ترانه‌های بومی

<p>سازمان&rlm;&zwnj;های نوپای هنری و نیز موسیقی&rlm;&zwnj;دانان پیشرو در ایران از سال&rlm;&zwnj;های پایانی دهه&zwnj;&rlm;ی بیست به فکر بهره&rlm;&zwnj;گیری از موسیقی سرشار روستایی افتادند. گروه&rlm;های کارشناسی به این سو و آن سوی ایران رفتند و ترانه&rlm;&zwnj;های بومی را ثبت و ضبط کردند و بعدها آن&zwnj;ها را در مؤسسه&zwnj;&rlm;&rlm;ای به نام &laquo;صداخانه&rlm;&zwnj;ی ملی&raquo; در اختیار آهنگ&rlm;&zwnj;سازان قرار دادند.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110112_Khoshnam_JongMusigi28_TaraneBumi.mp3"><img height="31" width="273" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" alt="" /></a></p> <p>&nbsp;</p> <p>از میان موسیقی&rlm;دانانی که این ترانه&rlm;&zwnj;ها را برای تک&zwnj;&rlm;خوانی یا برای اجرا با گروه آواز جمعی تنظیم کرده&rlm;&zwnj;اند، می&rlm;توان از روبیک گرگوریان، حسین ناصحی و ثمین باغچه&rlm;بان یاد کرد. ترانه&rlm;&zwnj;های تنظیمی ثمین باغچه&zwnj;&rlm;بان را غالباً همسر او، اولین باغچه&rlm;&zwnj;بان خوانده است که صدایی شیرین و دلنشین دارد.</p> <p><br /> ترانه&rlm;های تنظیمی روبیک گرگوریان را که نخستین کار از این دست به&rlm;شمار می&rlm;رود، غالباً گروه آواز جمعی هنرستان عالی موسیقی که روبیک خود بنیاد کرده بود اجرا می&rlm;کرد، ولی این ترانه&rlm;ها پس از مهاجرت روبیک به امریکا نیز تا امروز، در رپرتوار بیشتر خوانندگان زن و مرد و گرو&rlm;های آواز جمعی قرار دارد.</p> <p><br /> حسین ناصحی نیز خیلی زود و نابهنگام به دنیای باقی شتافت و فرصت زیادی برای ادامه&rlm;ی کار در این زمینه پیدا نکرد. البته قطعاتی از او که در این فرصت کوتاه تنظیم شده، سرشار از جاذبه است.</p> <p><br /> اما ثمین باغچه&rlm;بان با یاری همسر خواننده&rlm;اش، اولین باغچه&rlm;بان، فرصت و امکان بیشتر پیدا کرد که ترانه&rlm;ها را تنظیم کند و با صدای اولین به ثبت و ضبط درآورد.</p> <p><br /> از ثمین و اولین باغچه&rlm;بان آفریده&rlm;های دلنشینی باقی مانده که مشهورترین آنها عبارتند از: &laquo;رنگین کمان&raquo; برای خردسالان و دیگری &laquo;درخت سرو&raquo; و دیگر ترانه&rlm;های بومی برای همگان.</p> <p><img hspace="8" height="280" width="224" vspace="8" align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/luis_armstrong.jpg" alt="" /></p> <p><br /> در سال&rlm;های دهه&zwnj;ی ۳۰ که موسیقی جاز در ایران به اوج محبوبیت رسیده بود، نام دو تن از سیاهان جازخوان و جازنواز، بیش از دیگران در ذهن جامعه جاری بود: لویی آرمسترانگ و الا فیتسجرالد.</p> <p><br /> آرمسترانگ به دو دلیل بیشتر توجه مردم را به سوی خود می&rlm;کشید. اول آن&rlm;که علاوه بر نواختن ماهرانه&rlm;ی ترومپت، به سبک پرجاذبه&rlm;ی جاز نیواورلئان، همراه ساز خود، آواز نیز می&rlm;خواند. دوم آن&rlm;که صدایی غیر از دیگران داشت.</p> <p><br /> او را رفقایش &laquo;ساچمو&raquo; می&rlm;نامیدند. یعنی این&rlm;که دهانی دارد به فراخی کیسه. بله؛ از همین دهان فراخ بود که صداهایی پرخش ولی جذاب بیرون می&rlm;آمد.</p> <p><br /> لویی خردسالی و نوجوانی بسیار مشقت&rlm;باری را گذرانید و در فقر و فاقه&rlm;ی مطلق زندگی می&rlm;کرد. ولی موسیقی به یاری&rlm;اش آمد و در ۱۳ سالگی، نخستین گروه موسیقی چهار نفره را بنیاد کرد که در خیابان&rlm;ها به خواندن و نواختن می&rlm;پرداخت و پولی به&rlm;دست می&rlm;آورد.</p> <p><br /> رفته رفته کار &laquo;ساچمو&raquo; بالا گرفت و به تدریس موسیقی و نیز برگزاری کنسرت در تالارها پرداخت و رسید به جایی که نام&rlm;اش در جهان پرآوازه شد.</p> <p><br /> لویی آرمسترانگ در سال ۱۹۷۱، ۳۹ سال پیش، در نیویورک درگذشت.</p> <p>به صدای جذاب او گوش می&rlm;&zwnj;کنیم، در اجرای قطعه&zwnj;&rlm;ای با عنوان &laquo;چه جهان درخشانی&raquo;:<br /> [<a href="http://www.youtube.com/watch?v=SzJY96m3lkg">&laquo;چه جهان درخشانی&raquo;، لویی آرمسترانگ</a>]</p>

سازمان‏‌های نوپای هنری و نیز موسیقی‏‌دانان پیشرو در ایران از سال‏‌های پایانی دهه‌‏ی بیست به فکر بهره‏‌گیری از موسیقی سرشار روستایی افتادند. گروه‏های کارشناسی به این سو و آن سوی ایران رفتند و ترانه‏‌های بومی را ثبت و ضبط کردند و بعدها آن‌ها را در مؤسسه‌‏‏ای به نام «صداخانه‏‌ی ملی» در اختیار آهنگ‏‌سازان قرار دادند.

از میان موسیقی‏دانانی که این ترانه‏‌ها را برای تک‌‏خوانی یا برای اجرا با گروه آواز جمعی تنظیم کرده‏‌اند، می‏توان از روبیک گرگوریان، حسین ناصحی و ثمین باغچه‏بان یاد کرد. ترانه‏‌های تنظیمی ثمین باغچه‌‏بان را غالباً همسر او، اولین باغچه‏‌بان خوانده است که صدایی شیرین و دلنشین دارد.

ترانه‏های تنظیمی روبیک گرگوریان را که نخستین کار از این دست به‏شمار می‏رود، غالباً گروه آواز جمعی هنرستان عالی موسیقی که روبیک خود بنیاد کرده بود اجرا می‏کرد، ولی این ترانه‏ها پس از مهاجرت روبیک به امریکا نیز تا امروز، در رپرتوار بیشتر خوانندگان زن و مرد و گرو‏های آواز جمعی قرار دارد.

حسین ناصحی نیز خیلی زود و نابهنگام به دنیای باقی شتافت و فرصت زیادی برای ادامه‏ی کار در این زمینه پیدا نکرد. البته قطعاتی از او که در این فرصت کوتاه تنظیم شده، سرشار از جاذبه است.

اما ثمین باغچه‏بان با یاری همسر خواننده‏اش، اولین باغچه‏بان، فرصت و امکان بیشتر پیدا کرد که ترانه‏ها را تنظیم کند و با صدای اولین به ثبت و ضبط درآورد.

از ثمین و اولین باغچه‏بان آفریده‏های دلنشینی باقی مانده که مشهورترین آنها عبارتند از: «رنگین کمان» برای خردسالان و دیگری «درخت سرو» و دیگر ترانه‏های بومی برای همگان.

در سال‏های دهه‌ی ۳۰ که موسیقی جاز در ایران به اوج محبوبیت رسیده بود، نام دو تن از سیاهان جازخوان و جازنواز، بیش از دیگران در ذهن جامعه جاری بود: لویی آرمسترانگ و الا فیتسجرالد.

آرمسترانگ به دو دلیل بیشتر توجه مردم را به سوی خود می‏کشید. اول آن‏که علاوه بر نواختن ماهرانه‏ی ترومپت، به سبک پرجاذبه‏ی جاز نیواورلئان، همراه ساز خود، آواز نیز می‏خواند. دوم آن‏که صدایی غیر از دیگران داشت.

او را رفقایش «ساچمو» می‏نامیدند. یعنی این‏که دهانی دارد به فراخی کیسه. بله؛ از همین دهان فراخ بود که صداهایی پرخش ولی جذاب بیرون می‏آمد.

لویی خردسالی و نوجوانی بسیار مشقت‏باری را گذرانید و در فقر و فاقه‏ی مطلق زندگی می‏کرد. ولی موسیقی به یاری‏اش آمد و در ۱۳ سالگی، نخستین گروه موسیقی چهار نفره را بنیاد کرد که در خیابان‏ها به خواندن و نواختن می‏پرداخت و پولی به‏دست می‏آورد.

رفته رفته کار «ساچمو» بالا گرفت و به تدریس موسیقی و نیز برگزاری کنسرت در تالارها پرداخت و رسید به جایی که نام‏اش در جهان پرآوازه شد.

لویی آرمسترانگ در سال ۱۹۷۱، ۳۹ سال پیش، در نیویورک درگذشت.

به صدای جذاب او گوش می‏‌کنیم، در اجرای قطعه‌‏ای با عنوان «چه جهان درخشانی»:
[«چه جهان درخشانی»، لویی آرمسترانگ]

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.