ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آخرین حلقه‌ی زنجیر اندیشه

<p>ناصر غیاثی - گزین&zwnj;&zwnj;گویه چیست؟ چه کسانی آن را نمایندگی می&zwnj;کنند؟ آیا عصر گزین&zwnj;گویه&zwnj;گویی به پایان رسیده یا دستخوش دگرگونی شده؟ آیا جهان مجازی زایش دوباره&zwnj;ی آن را ممکن ساخته؟ نوشته&zwnj;ی کوتاه زیر می&zwnj;کوشد پاسخ&zwnj;هایی برای این پرسش بیاید.</p> <!--break--> <p><br /> <strong>پیشینه&zwnj;ی گزین&zwnj;گویه یا کلمات قصار</strong></p> <p><br /> &laquo;گزین&zwnj;گویه&raquo; یا &laquo;کلمات قصار&raquo; (aphorism) که از کلمه&zwnj;ی یونانی aphorismosمشتق شده، در ابتدا به معنای تفاوت یا اصل بود و در زبان پزشکی کاربرد داشت و نخستین بار بقراط حکیم این مفهوم را به&zwnj;کار برد. گزین&zwnj;گویه&zwnj;های او راهنمایی&zwnj;های کوتاه پزشکی برای حفظ سلامتی را دربرمی&zwnj;گرفت. این مفهوم بعدها به ادبیات راه یافت و تعریف تازه&zwnj;ای از آن به&zwnj;دست داده شد که همان تعریف امروزین ِگزینه&zwnj;گویه است.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong> گزین&zwnj;گویه یا آخرین حلقه&zwnj;ی زنجیر اندیشه</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>فرهنگ&zwnj;های ادبی ِمختلف در تعریف ِگزین&zwnj;گویه آورده&zwnj;اند: نوع (ژانر) ادبی، بیان موجز، روشن و دقیق اندیشه&zwnj;ای پرمحتوا که حامل نکته یا عقیده&zwnj;ای ظریف و باریک&zwnj;بینانه باشد. به عبارت دیگر گزین&zwnj;گویه در یک یا چند جمله به بیان اندیشه&zwnj;ای می&zwnj;پردازد که شامل و حاصل تجربه یا شناخت نویسنده&zwnj;ی آن باشد. &laquo;آخرین حلقه&zwnj;ی زنجیر اندیشه&raquo;از مشهورترین این تعاریف است. گزین&zwnj;گویه ازنظر سبک و محتوا غنی&zwnj;تراز ضرب&zwnj;المثل بوده، تاثیری غافل&zwnj;گیرانه دارد، خواننده را به وجد آورده یا به اندیشه فرومی&zwnj;برد. از دیگر نشانه&zwnj;های گزین&zwnj;گویه می&zwnj;توان به لحن کنایی و شوخ آن اشاره کرد. در گزین&zwnj;گویه&zwnj;های ادبی نزدیکی بین شوخی و جدی ملموس است. هم از این روست که برخی اعتقاد دارند، گزین&zwnj;گویه فرزند خلف ِ بذله&zwnj;گویی است، گو که بذله&zwnj;گویی نوشته نشده، بل که تنها گفته می&zwnj;شود. اگر گزینه&zwnj;گویه را این را هنر ماشین سازی بسنجیم، می&zwnj;شود آن را فورمول وان ادبیات خواند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>نگاه بدبینانه، وقتی که آزادی نیست</strong></p> <p><br /> <img hspace="8" height="390" align="left" width="230" vspace="8" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/lichtenberg-120.jpeg" />علاوه بر آن چه در تعریف&zwnj;های گوناگون اما بیش و کم شبیه هم گزین&zwnj;گویه آمده، گزین&zwnj;گویه دو ویژگی دیگر نیز دارد: نخست آن که اغلب حاوی نگاهی بدبینانه به مناسبات موجود است. دو دیگر آن&zwnj;که گزین&zwnj;گویه&zwnj;نویسی در عصر ما بیش&zwnj;تر در کشورهایی پیدا می&zwnj;شود که حکومت&zwnj;های غیردمکراتیک&zwnj; دارند. چرا که گزین&zwnj;گویه به یمن کوتاه بودن&zwnj;اش به بهترین وجه مناسب ادبیات زیرزمینی است و به آسانی قابل تکثیر و توزیع. به همین خاطر این نوع ادبی در طول جنگ سرد در بلوک شرق به اوج ِ شکوفایی خود رسید و با پایان گرفتن ِ جنگ ِ سرد حیات&zwnj;اش رو به افول نهاد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>از سوی دیگر گزین&zwnj;گویه&zwnj;ی ادبی تنها نوع ادبی&zwnj;ست که متعلق به پیرمردهاست. کوتاه بودن ِ گزین&zwnj;گویه آن را تبدیل به فرم ایده&zwnj;آل نویسندگان در سنین بالا تبدیل می&zwnj;کند، نویسندگانی که دیگر نیرویی برای نوشتن ِ متن&zwnj;های بلند ندارند. علاوه براین تاکنون &ndash; مگر با استثنائاتی - هیچ زنی گزین&zwnj;گویه ننوشته&zwnj; است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>لیشنبرگ، گوته، نیچه و وایلد از شناخته&zwnj;شده&zwnj;ترین نمایندگان گزین&zwnj;گویه در فرهنگ غرب&zwnj;اند. اهل فن اعتقاد دارند تنها سه کتاب گزین&zwnj;گویه وجود دارد که ارزش خواندن دارد: &laquo;کتاب&zwnj;های خط خطی شده&raquo; اثر لیشنبرگ، &laquo;گزین&zwnj;گویه&zwnj;هایی در باب فرزانگی&raquo; اثر شوپنهاور و &laquo;Minima Moralia&raquo; اثر آدورنو.</p> <p><br /> میان انواع ادبی، گزین&zwnj;گویه را می&zwnj;توان مانند پانتومیم در تئاتر دانست. در واقع وضع گزین&zwnj;گویه خیلی بدتر از پانتومیم است. چون در حالی که پانتومیم هنوز اجرا می&zwnj;شود و تماشاگر دارد، دیگر کمتر کسی گزین&zwnj;گویه می&zwnj;نویسد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>گزین&zwnj;گویه در عصر اینترنت</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>گزین&zwnj;گویه حریم ِ ادبیات چاپ شده که مشتاقان اینترنت آن را &laquo;رسانه&zwnj;ی چوبی&raquo; می&zwnj;خوانند، را ترک گفته و پا به عرصه&zwnj;ی جهان مجازی گذاشته است. این نوع ادبی که زمانی رونق بسیار داشت و نمایندگان&zwnj;اش آن را به شکوفایی رسانده بودند، امروز پس از مرگ آن&zwnj;ها به هنری بازاری، پیش &zwnj;پا افتاده و کم عمر سقوط کرده با این وجود اما نه تنها کاملا از بین نرفته بل&zwnj;که حتا به نظر می&zwnj;رسد در حال جان گرفتن است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>وقتی فعالیت&zwnj;های ادبی تبدیل به پدیده&zwnj;ای همه&zwnj;گیر در جامعه می&zwnj;شود، طبیعی است که در سیل روزانه&zwnj;ی نوشته&zwnj;های اینترنتی هر روز انبوهی استاتوس در فیس بوک و توتیر و وبلاگ&zwnj;ها درج می&zwnj;شود و چنان چه گزین&zwnj;گویه را بیان ِ موجز و کوتاه یک اندیشه بدانیم، استاتوس کاربران ِ توتیر و فیس بوک و درج نوشته&zwnj;های کوتاه در وبلاگ&zwnj;ها چیزی غیر از گزین&zwnj;گویه نیستند. گو که نویسنده&zwnj;ی این استاتوس&zwnj;ها اغلب کسانی هستند که اصلا نمی&zwnj;دانند گزین&zwnj;گویه چیست. از سوی دیگر گزین&zwnj;گویه&zwnj;های اینترنتی از عمری کوتاه برخوردارند، شامل مرور زمان شده و پس از چندی ارزش خود را از دست می&zwnj;دهند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>طبیعی است که این گزین&zwnj;گویه&zwnj;های اینترنتی ربطی به آن نوع ادبی قدیمی ندارند، هم&zwnj;چنان که ترانه&zwnj;های هیپ هوپ به فاوست ِ گوته ربطی ندارند. دست&zwnj;کم یک خواننده&zwnj;ی رپ که مدرسه را تمام کرده، احتمالا می&zwnj;داند از چه سنتی در قافیه&zwnj;پردازی بهره می&zwnj;برد، اما نویسنده&zwnj;ی گزین&zwnj;گویه&zwnj;های امروزین ِ موجود در اینترنت نمی&zwnj;داند پا روی جاپای لیشتن&zwnj;برگ گذاشته است. چه بسا بسیاری از این استاتوس&zwnj;نویسان حتا اسم لیشتن&zwnj;برگ را هم نشنیده باشند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>بخش بسیار زیادی از این استاتوس&zwnj;ها با مفهوم ِ گزین&zwnj;گویه بیگانه بوده و خزعبلاتی بیش نیستند. اما در قدیم هم همین&zwnj;طور بود. در عصر باروک و روکوکو و در Poetry Slams در دوران معاصر هم همین است. در مسابقات تراژدی در آتن ِ دوران باستان، آن زمان که تولید متن ادبی به عنوان نوعی بازی دسته جمعی مد بود، صدها شاید هزارن تراژدی&zwnj;های خالی از کیفیت تولید می&zwnj;شده که به دست ما نرسیده&zwnj;اند. آن&zwnj;ها مزخرف&zwnj;گویی&zwnj;های آتنی&zwnj;های کم&zwnj;استعدادی بودند که خود را رقیب ِ امثال ِ سوفوکلس می&zwnj;دانستند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>چند نمونه از گزین&zwnj;گویه&zwnj;ها</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p><img hspace="8" height="297" align="right" width="240" vspace="8" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/09_adorno_1.jpg" />در پایان ترجمه&zwnj;ی چند گزین&zwnj;گویه از شوپنهاور، لیشتن&zwnj;برگ، وایلد و آدورنو را می&zwnj;خوانیم:</p> <p>شوپنهاور: &laquo;سرنوشت ورق&zwnj;ها را بُر می&zwnj;زند و ما بازی می&zwnj;کنیم.&raquo; &laquo;مطمئن&zwnj;ترین وسیله برای این&zwnj;که زیاد شوربخت نباشیم، این است که نخواهیم زیاد خوش&zwnj;بخت باشیم.&raquo; &laquo;ثروت چون آب دریاست، هر چه بیشتر بنوشیم، تشنه&zwnj;تر می&zwnj;شویم.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>لیشتن&zwnj;برگ: &laquo;انجیل می&zwnj;گوید: خدا انسان را از روی خود آفرید. فیلسوف&zwnj;ها کار را وارونه می&zwnj;کنند: آن&zwnj;ها خدا را از روی خود می&zwnj;آفرینند.&raquo; &laquo;کور به چلاق می&zwnj;گوید: حال شما چطور است؟ چلاق جواب می&zwnj;دهد: می&zwnj;بینید که.&raquo; &laquo;تقریبا غیرممکن است، چراغ حقیقت را از میان جمعیت بگذرانیم، بی آن که ریش کسی بسوزد.&raquo; &laquo;عشق معامله&zwnj;ای است که هر دو طرف از آن سود می&zwnj;برند.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>وایلد: &laquo;خیلی بد است پشت سر آدم حرف بزنند اما بدتر از آن این است که پشت سر آدم اصلا حرف نزنند.&raquo; &laquo;اخلاق آخرین پناهگاه کسانی است که زیبایی را درک نمی&zwnj;کنند.&raquo; &laquo;ریشه&zwnj;ی خوش&zwnj;بینی ترس است.&raquo; &laquo;تنها کسی که بازی با آتش را بلد نیست، خود را می&zwnj;سوزاند.&raquo; &laquo;تعداد کسانی که به ما رشک می&zwnj;برند، تاییدی است بر توانایی&zwnj;های ما.&raquo; &laquo;کسی که در جستجوی زنی خوب و باشعور و زیبا است، نه در جستجوی یک زن، بل که سه زن است.&raquo; &laquo;کتاب ِ اخلاقی یا غیراخلاقی نداریم. کتاب یا خوب نوشته شده یا بد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>آدورنو: &laquo;نخستین و تنها اصل اخلاق جنسی: هیچ وقت حق با شاکی نیست.&raquo; &laquo;آلمانی کسی است که نمی&zwnj;تواند دروغ بگوید، مگر آن&zwnj; که خود به آن باور داشته باشد.&raquo; &laquo;هنر جادوست، رها از دروغ تا حقیقت باشد.&raquo;</p>

ناصر غیاثی - گزین‌‌گویه چیست؟ چه کسانی آن را نمایندگی می‌کنند؟ آیا عصر گزین‌گویه‌گویی به پایان رسیده یا دستخوش دگرگونی شده؟ آیا جهان مجازی زایش دوباره‌ی آن را ممکن ساخته؟ نوشته‌ی کوتاه زیر می‌کوشد پاسخ‌هایی برای این پرسش بیاید.

پیشینه‌ی گزین‌گویه یا کلمات قصار

«گزین‌گویه» یا «کلمات قصار» (aphorism) که از کلمه‌ی یونانی aphorismosمشتق شده، در ابتدا به معنای تفاوت یا اصل بود و در زبان پزشکی کاربرد داشت و نخستین بار بقراط حکیم این مفهوم را به‌کار برد. گزین‌گویه‌های او راهنمایی‌های کوتاه پزشکی برای حفظ سلامتی را دربرمی‌گرفت. این مفهوم بعدها به ادبیات راه یافت و تعریف تازه‌ای از آن به‌دست داده شد که همان تعریف امروزین ِگزینه‌گویه است.

گزین‌گویه یا آخرین حلقه‌ی زنجیر اندیشه

فرهنگ‌های ادبی ِمختلف در تعریف ِگزین‌گویه آورده‌اند: نوع (ژانر) ادبی، بیان موجز، روشن و دقیق اندیشه‌ای پرمحتوا که حامل نکته یا عقیده‌ای ظریف و باریک‌بینانه باشد. به عبارت دیگر گزین‌گویه در یک یا چند جمله به بیان اندیشه‌ای می‌پردازد که شامل و حاصل تجربه یا شناخت نویسنده‌ی آن باشد. «آخرین حلقه‌ی زنجیر اندیشه»از مشهورترین این تعاریف است. گزین‌گویه ازنظر سبک و محتوا غنی‌تراز ضرب‌المثل بوده، تاثیری غافل‌گیرانه دارد، خواننده را به وجد آورده یا به اندیشه فرومی‌برد. از دیگر نشانه‌های گزین‌گویه می‌توان به لحن کنایی و شوخ آن اشاره کرد. در گزین‌گویه‌های ادبی نزدیکی بین شوخی و جدی ملموس است. هم از این روست که برخی اعتقاد دارند، گزین‌گویه فرزند خلف ِ بذله‌گویی است، گو که بذله‌گویی نوشته نشده، بل که تنها گفته می‌شود. اگر گزینه‌گویه را این را هنر ماشین سازی بسنجیم، می‌شود آن را فورمول وان ادبیات خواند.

نگاه بدبینانه، وقتی که آزادی نیست

علاوه بر آن چه در تعریف‌های گوناگون اما بیش و کم شبیه هم گزین‌گویه آمده، گزین‌گویه دو ویژگی دیگر نیز دارد: نخست آن که اغلب حاوی نگاهی بدبینانه به مناسبات موجود است. دو دیگر آن‌که گزین‌گویه‌نویسی در عصر ما بیش‌تر در کشورهایی پیدا می‌شود که حکومت‌های غیردمکراتیک‌ دارند. چرا که گزین‌گویه به یمن کوتاه بودن‌اش به بهترین وجه مناسب ادبیات زیرزمینی است و به آسانی قابل تکثیر و توزیع. به همین خاطر این نوع ادبی در طول جنگ سرد در بلوک شرق به اوج ِ شکوفایی خود رسید و با پایان گرفتن ِ جنگ ِ سرد حیات‌اش رو به افول نهاد.

از سوی دیگر گزین‌گویه‌ی ادبی تنها نوع ادبی‌ست که متعلق به پیرمردهاست. کوتاه بودن ِ گزین‌گویه آن را تبدیل به فرم ایده‌آل نویسندگان در سنین بالا تبدیل می‌کند، نویسندگانی که دیگر نیرویی برای نوشتن ِ متن‌های بلند ندارند. علاوه براین تاکنون – مگر با استثنائاتی - هیچ زنی گزین‌گویه ننوشته‌ است.

لیشنبرگ، گوته، نیچه و وایلد از شناخته‌شده‌ترین نمایندگان گزین‌گویه در فرهنگ غرب‌اند. اهل فن اعتقاد دارند تنها سه کتاب گزین‌گویه وجود دارد که ارزش خواندن دارد: «کتاب‌های خط خطی شده» اثر لیشنبرگ، «گزین‌گویه‌هایی در باب فرزانگی» اثر شوپنهاور و «Minima Moralia» اثر آدورنو.

میان انواع ادبی، گزین‌گویه را می‌توان مانند پانتومیم در تئاتر دانست. در واقع وضع گزین‌گویه خیلی بدتر از پانتومیم است. چون در حالی که پانتومیم هنوز اجرا می‌شود و تماشاگر دارد، دیگر کمتر کسی گزین‌گویه می‌نویسد.

گزین‌گویه در عصر اینترنت

گزین‌گویه حریم ِ ادبیات چاپ شده که مشتاقان اینترنت آن را «رسانه‌ی چوبی» می‌خوانند، را ترک گفته و پا به عرصه‌ی جهان مجازی گذاشته است. این نوع ادبی که زمانی رونق بسیار داشت و نمایندگان‌اش آن را به شکوفایی رسانده بودند، امروز پس از مرگ آن‌ها به هنری بازاری، پیش ‌پا افتاده و کم عمر سقوط کرده با این وجود اما نه تنها کاملا از بین نرفته بل‌که حتا به نظر می‌رسد در حال جان گرفتن است.

وقتی فعالیت‌های ادبی تبدیل به پدیده‌ای همه‌گیر در جامعه می‌شود، طبیعی است که در سیل روزانه‌ی نوشته‌های اینترنتی هر روز انبوهی استاتوس در فیس بوک و توتیر و وبلاگ‌ها درج می‌شود و چنان چه گزین‌گویه را بیان ِ موجز و کوتاه یک اندیشه بدانیم، استاتوس کاربران ِ توتیر و فیس بوک و درج نوشته‌های کوتاه در وبلاگ‌ها چیزی غیر از گزین‌گویه نیستند. گو که نویسنده‌ی این استاتوس‌ها اغلب کسانی هستند که اصلا نمی‌دانند گزین‌گویه چیست. از سوی دیگر گزین‌گویه‌های اینترنتی از عمری کوتاه برخوردارند، شامل مرور زمان شده و پس از چندی ارزش خود را از دست می‌دهند.

طبیعی است که این گزین‌گویه‌های اینترنتی ربطی به آن نوع ادبی قدیمی ندارند، هم‌چنان که ترانه‌های هیپ هوپ به فاوست ِ گوته ربطی ندارند. دست‌کم یک خواننده‌ی رپ که مدرسه را تمام کرده، احتمالا می‌داند از چه سنتی در قافیه‌پردازی بهره می‌برد، اما نویسنده‌ی گزین‌گویه‌های امروزین ِ موجود در اینترنت نمی‌داند پا روی جاپای لیشتن‌برگ گذاشته است. چه بسا بسیاری از این استاتوس‌نویسان حتا اسم لیشتن‌برگ را هم نشنیده باشند.

بخش بسیار زیادی از این استاتوس‌ها با مفهوم ِ گزین‌گویه بیگانه بوده و خزعبلاتی بیش نیستند. اما در قدیم هم همین‌طور بود. در عصر باروک و روکوکو و در Poetry Slams در دوران معاصر هم همین است. در مسابقات تراژدی در آتن ِ دوران باستان، آن زمان که تولید متن ادبی به عنوان نوعی بازی دسته جمعی مد بود، صدها شاید هزارن تراژدی‌های خالی از کیفیت تولید می‌شده که به دست ما نرسیده‌اند. آن‌ها مزخرف‌گویی‌های آتنی‌های کم‌استعدادی بودند که خود را رقیب ِ امثال ِ سوفوکلس می‌دانستند.

چند نمونه از گزین‌گویه‌ها

در پایان ترجمه‌ی چند گزین‌گویه از شوپنهاور، لیشتن‌برگ، وایلد و آدورنو را می‌خوانیم:

شوپنهاور: «سرنوشت ورق‌ها را بُر می‌زند و ما بازی می‌کنیم.» «مطمئن‌ترین وسیله برای این‌که زیاد شوربخت نباشیم، این است که نخواهیم زیاد خوش‌بخت باشیم.» «ثروت چون آب دریاست، هر چه بیشتر بنوشیم، تشنه‌تر می‌شویم.»

لیشتن‌برگ: «انجیل می‌گوید: خدا انسان را از روی خود آفرید. فیلسوف‌ها کار را وارونه می‌کنند: آن‌ها خدا را از روی خود می‌آفرینند.» «کور به چلاق می‌گوید: حال شما چطور است؟ چلاق جواب می‌دهد: می‌بینید که.» «تقریبا غیرممکن است، چراغ حقیقت را از میان جمعیت بگذرانیم، بی آن که ریش کسی بسوزد.» «عشق معامله‌ای است که هر دو طرف از آن سود می‌برند.»

وایلد: «خیلی بد است پشت سر آدم حرف بزنند اما بدتر از آن این است که پشت سر آدم اصلا حرف نزنند.» «اخلاق آخرین پناهگاه کسانی است که زیبایی را درک نمی‌کنند.» «ریشه‌ی خوش‌بینی ترس است.» «تنها کسی که بازی با آتش را بلد نیست، خود را می‌سوزاند.» «تعداد کسانی که به ما رشک می‌برند، تاییدی است بر توانایی‌های ما.» «کسی که در جستجوی زنی خوب و باشعور و زیبا است، نه در جستجوی یک زن، بل که سه زن است.» «کتاب ِ اخلاقی یا غیراخلاقی نداریم. کتاب یا خوب نوشته شده یا بد.»

آدورنو: «نخستین و تنها اصل اخلاق جنسی: هیچ وقت حق با شاکی نیست.» «آلمانی کسی است که نمی‌تواند دروغ بگوید، مگر آن‌ که خود به آن باور داشته باشد.» «هنر جادوست، رها از دروغ تا حقیقت باشد.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    <p>چرا &quot;گزین&zwnj;گویه&zwnj;گویی&quot;!!؟ &quot;گزین&zwnj;گویی&quot; کافی است. چرا دوبل؟</p>