برگزيده سرمقالههای روزنامههای بامداد
<p>«از دخالت‌های دولت تا شکست‌های فوتبال» و «راحت باشيد آقايان لبخند بزنيد!» از سرمقاله روزنامه‌های ايران هستند که به حذف تيم ملی ايران پرداخته‌اند.</p> <!--break--> <p><br /> </p> <p><strong>از دخالت‌های دولت تا شکست‌های فوتبال</strong></p> <p><br /> سرمقاله امروز روزنامه مردم‌سالاری با عنوان «از دخالت‌های دولت تا شکست‌های فوتبال» در مورد حذف تيم ملی فوتبال ايران از جام ملت‌های آسيا و نقش دولت در شکست‌های تيم ملی است.<br /> </p> <p>حميدرضا شکوهی، نويسنده سرمقاله نوشته است: «شايد عده‌ای تصور کنند در مخالفت با دولت، سياه‌نمايی می‌کنيم و به همان عادت مألوف، می‌خواهيم دولت را مقصر جلوه دهيم. اما من اصرار دارم که دولت نهم و دهم، نقش اساسی در شکست‌های متوالی فوتبال ايران دارد؛ شکست‌هايی که عمرشان اکنون از مرز پنج سال و نيم هم سپری شده است.»</p> <p><br /> سرمقاله ضمن «غيرمنتظره» ندانستن شکست تيم ملی فوتبال ايران در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان می‌افزايد: «محمد علی آبادی، رئيس وقت سازمان تربيت بدنی و معاون رئيس جمهور، در مقابل فدراسيون فوتبال بازمانده از دولت اصلاحات به رياست محمد دادکان- که اتفاقأ اصلاح‌طلب هم نبود- قرار گرفت و کار را به جايی رساند که همه فهميدند اگر تيم ملی در جام جهانی موفق شود، موفقيت‌ها به نام سازمان ثبت می‌شود و اگر شکست خورد، عامل اصلی دادکان است.»</p> <p><br /> سرمقاله سپس به برکناری دادکان و دخالت دولت در فوتبال و تعليق فوتبال ايران توسط فدراسيون جهانی فوتبال اشاره دارد و می‌نويسد: «مدت‌ها طول کشيد تا محسن صفايی فراهانی، رئيس اسبق فدراسيون فوتبال ايران، با تکيه بر نفوذش در کنفدراسيون فوتبال آسيا، سايه تعليق را از فوتبال ايران برداشت. اما اين تعليق که مدت‌ها فوتبال ايران را عقب انداخت، برای دولتمردان درس نشد.»<br /> </p> <p>نويسنده با يادآوری سرمربی شدن ناگهانی علی دايی و سپس حذف تيم ملی در مسابقات مقدماتی جام جهانی وضعيت فوتبال در دولت دهم را نيز به همين منوال ارزيابی کرده است.<br /> </p> <p>سرمقاله سپس به موضوع انتخابات کنفدراسيون فوتبال آسيا می‌پردازد و چنين می‌آورد: «عطش علی‌آبادی و سعيدلو برای کسب منصب و مسئوليت در کنفدراسيون فوتبال آسيا که بی‌گمان به دليل اذعان آنان به محبوبيت فوتبال در بين مردم بود، نه تنها نتيجه‌ای مثبت برای ما نداشت، بلکه به لطف وجود فردی همچون علی کفاشيان در رأس فدراسيون فوتبال که ميدان را برای مقام مافوق، خالی گذاشت، در نهايت به ضرر ما تمام شد.»</p> <p><br /> نويسنده می‌افزايد: «ما نه تنها پست خود در کنفدراسيون فوتبال آسيا را از دست داديم بلکه رتبه سی‌ام خود در رده‌بندی فيفا را در دوران رياست محمد دادکان به رتبه‌ای بدتر از شصت‌ام تنزل داديم و اين فقط در پنج سال فعاليت دو يار نزديک رئيس جمهور در رأس سازمان تربيت بدنی علاقه‌مند به فوتبال و در سايه اطاعت فدراسيونی با حضور کفاشيان رخ داد.» <br /> </p> <p>اين سرمقاله در انتها تأکيد می‌کند: «برای يافتن دليل شکست تيم ملی در جام ملت‌های آسيا بايد به همان نقطه‌ای بازگرديم که دخالت دولت در فوتبال آغاز شد.»<br /> </p> <p><strong><a target="_blank" href="http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=15070" rel="noopener">متن کامل سرمقاله</a><br /> </strong></p> <p> </p> <p><strong><br /> راحت باشيد آقايان لبخند بزنيد!</strong></p> <p><br /> سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «راحت باشيد آقايان لبخند بزنيد!» مسئله شکست تيم ملی فوتبال ايران در جام ملت‌های آسيا را به مديريت کشوری در عرصه‌های مختلف ربط داده است.<br /> </p> <p>در اين سرمقاله به قلم فضل‌الله ياری آمده است: «لبخند علی کفاشيان استهزاء افکار عمومی است و افکار عمومی هم نظرات ملتی است که سی سال است که حماسه‌های انتخاباتی می‌آفرينند، تا تابلويی باشد که دولتمردان به رخ مدعيان دمکراسی و مردم‌سالاری بکشند.»<br /> </p> <p>سرمقاله می‌افزايد: «سال‌هاست که افکار عمومی در کشور ما جز با نتايج انتخابات استخراج نمی‌شود. گويی همين يک ترازو برای سنجش وزن خواسته‌های ملت اختراع شده است و تا انتخابات برگزار نشود و آرای صندوق‌ها اعلام نشود نمی‌توان به خواسته‌ها و گرايشات مردم پی برد. مثل همين فوتبال که تا ايران و کره جنوبی بازی نکنند و با تک گل مهاجم کره‌ای آرزوهای ملت ما بر باد نرود نمی‌توان به وضعيت اسف‌بار اين بخش از مديريت کشور پی‌برد.»</p> <p><br /> نويسنده می‌نويسد: «هيچ تفاوتی ميان سخنان عجيب وغريب وزير راه، پس از سقوط هواپيمای تحت مديريتش و لبخندهای علی کفاشيان پس ازهمه ناکامی‌های چند سال اخير فوتبال ايران ديده نمی‌شود.»<br /> سرمقاله ادامه می‌دهد: «داستان مديريت ايرانی "يکی داستان است پر آب چشم" که رستم‌های خودبزرگ‌بين، چشم برعلايم و نشانه‌های "سهراب‌کشی" فرصت‌ها، امکانات و حرمت‌ها بسته‌اند و گوش بر هشدار‌ها و انذار‌های منتقدين و دلسوزان.»<br /> </p> <p>در ادامه سرمقاله ابتکار آمده است: «مسئولين فدراسيون فوتبال و کل ورزش ايران و يا وزير راه و مسئولينی که اين مسايل در حوزه مديريت‌شان رخ می‌دهد بدون ترديد روزی هزار بار خدا را شکر می‌گويند که در جايی ديگر از اين کره خاکی مسئول نيستند چرا که خود خوب می‌دانند فرجام اين اتفاقات در کشورهای ديگر لبخندهای مليح و سخنان عجيب و غريب در برابر چشم دوربين‌ها نيست. آن‌جا چشم‌هايی بر عملکردشان نظارت می‌کند که نماينده تمام چشم‌های نگران افکارعمومی است. همان که خاطيان را به ضرب استعفا، برکناری و حتی خودکشی وادار به عذرخواهی می‌کند.»</p> <p><br /> <strong><a target="_blank" href="http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=77340" rel="noopener">متن کامل سرمقاله</a></strong></p> <p> </p> <p><strong>ساير مطبوعات:<br /> </strong>سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان <strong><a target="_blank" href="http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=241349" rel="noopener">«آيا بورس يکه‌تاز می‌ماند؟»<br /> </a><br /> </strong>سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان <strong><a target="_blank" href="http://tehrooz.com/" rel="noopener">«ايران و امنيت دانش‌بنيان»</a><br /> </strong></p> <p> </p> <p> </p>
«از دخالتهای دولت تا شکستهای فوتبال» و «راحت باشيد آقايان لبخند بزنيد!» از سرمقاله روزنامههای ايران هستند که به حذف تيم ملی ايران پرداختهاند.
از دخالتهای دولت تا شکستهای فوتبال
سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان «از دخالتهای دولت تا شکستهای فوتبال» در مورد حذف تيم ملی فوتبال ايران از جام ملتهای آسيا و نقش دولت در شکستهای تيم ملی است.
حميدرضا شکوهی، نويسنده سرمقاله نوشته است: «شايد عدهای تصور کنند در مخالفت با دولت، سياهنمايی میکنيم و به همان عادت مألوف، میخواهيم دولت را مقصر جلوه دهيم. اما من اصرار دارم که دولت نهم و دهم، نقش اساسی در شکستهای متوالی فوتبال ايران دارد؛ شکستهايی که عمرشان اکنون از مرز پنج سال و نيم هم سپری شده است.»
سرمقاله ضمن «غيرمنتظره» ندانستن شکست تيم ملی فوتبال ايران در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان میافزايد: «محمد علی آبادی، رئيس وقت سازمان تربيت بدنی و معاون رئيس جمهور، در مقابل فدراسيون فوتبال بازمانده از دولت اصلاحات به رياست محمد دادکان- که اتفاقأ اصلاحطلب هم نبود- قرار گرفت و کار را به جايی رساند که همه فهميدند اگر تيم ملی در جام جهانی موفق شود، موفقيتها به نام سازمان ثبت میشود و اگر شکست خورد، عامل اصلی دادکان است.»
سرمقاله سپس به برکناری دادکان و دخالت دولت در فوتبال و تعليق فوتبال ايران توسط فدراسيون جهانی فوتبال اشاره دارد و مینويسد: «مدتها طول کشيد تا محسن صفايی فراهانی، رئيس اسبق فدراسيون فوتبال ايران، با تکيه بر نفوذش در کنفدراسيون فوتبال آسيا، سايه تعليق را از فوتبال ايران برداشت. اما اين تعليق که مدتها فوتبال ايران را عقب انداخت، برای دولتمردان درس نشد.»
نويسنده با يادآوری سرمربی شدن ناگهانی علی دايی و سپس حذف تيم ملی در مسابقات مقدماتی جام جهانی وضعيت فوتبال در دولت دهم را نيز به همين منوال ارزيابی کرده است.
سرمقاله سپس به موضوع انتخابات کنفدراسيون فوتبال آسيا میپردازد و چنين میآورد: «عطش علیآبادی و سعيدلو برای کسب منصب و مسئوليت در کنفدراسيون فوتبال آسيا که بیگمان به دليل اذعان آنان به محبوبيت فوتبال در بين مردم بود، نه تنها نتيجهای مثبت برای ما نداشت، بلکه به لطف وجود فردی همچون علی کفاشيان در رأس فدراسيون فوتبال که ميدان را برای مقام مافوق، خالی گذاشت، در نهايت به ضرر ما تمام شد.»
نويسنده میافزايد: «ما نه تنها پست خود در کنفدراسيون فوتبال آسيا را از دست داديم بلکه رتبه سیام خود در ردهبندی فيفا را در دوران رياست محمد دادکان به رتبهای بدتر از شصتام تنزل داديم و اين فقط در پنج سال فعاليت دو يار نزديک رئيس جمهور در رأس سازمان تربيت بدنی علاقهمند به فوتبال و در سايه اطاعت فدراسيونی با حضور کفاشيان رخ داد.»
اين سرمقاله در انتها تأکيد میکند: «برای يافتن دليل شکست تيم ملی در جام ملتهای آسيا بايد به همان نقطهای بازگرديم که دخالت دولت در فوتبال آغاز شد.»
راحت باشيد آقايان لبخند بزنيد!
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «راحت باشيد آقايان لبخند بزنيد!» مسئله شکست تيم ملی فوتبال ايران در جام ملتهای آسيا را به مديريت کشوری در عرصههای مختلف ربط داده است.
در اين سرمقاله به قلم فضلالله ياری آمده است: «لبخند علی کفاشيان استهزاء افکار عمومی است و افکار عمومی هم نظرات ملتی است که سی سال است که حماسههای انتخاباتی میآفرينند، تا تابلويی باشد که دولتمردان به رخ مدعيان دمکراسی و مردمسالاری بکشند.»
سرمقاله میافزايد: «سالهاست که افکار عمومی در کشور ما جز با نتايج انتخابات استخراج نمیشود. گويی همين يک ترازو برای سنجش وزن خواستههای ملت اختراع شده است و تا انتخابات برگزار نشود و آرای صندوقها اعلام نشود نمیتوان به خواستهها و گرايشات مردم پی برد. مثل همين فوتبال که تا ايران و کره جنوبی بازی نکنند و با تک گل مهاجم کرهای آرزوهای ملت ما بر باد نرود نمیتوان به وضعيت اسفبار اين بخش از مديريت کشور پیبرد.»
نويسنده مینويسد: «هيچ تفاوتی ميان سخنان عجيب وغريب وزير راه، پس از سقوط هواپيمای تحت مديريتش و لبخندهای علی کفاشيان پس ازهمه ناکامیهای چند سال اخير فوتبال ايران ديده نمیشود.»
سرمقاله ادامه میدهد: «داستان مديريت ايرانی "يکی داستان است پر آب چشم" که رستمهای خودبزرگبين، چشم برعلايم و نشانههای "سهرابکشی" فرصتها، امکانات و حرمتها بستهاند و گوش بر هشدارها و انذارهای منتقدين و دلسوزان.»
در ادامه سرمقاله ابتکار آمده است: «مسئولين فدراسيون فوتبال و کل ورزش ايران و يا وزير راه و مسئولينی که اين مسايل در حوزه مديريتشان رخ میدهد بدون ترديد روزی هزار بار خدا را شکر میگويند که در جايی ديگر از اين کره خاکی مسئول نيستند چرا که خود خوب میدانند فرجام اين اتفاقات در کشورهای ديگر لبخندهای مليح و سخنان عجيب و غريب در برابر چشم دوربينها نيست. آنجا چشمهايی بر عملکردشان نظارت میکند که نماينده تمام چشمهای نگران افکارعمومی است. همان که خاطيان را به ضرب استعفا، برکناری و حتی خودکشی وادار به عذرخواهی میکند.»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «آيا بورس يکهتاز میماند؟»
سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان «ايران و امنيت دانشبنيان»
نظرها
نظری وجود ندارد.