ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شب صوفیان با رقص فلامنکو!

<p>بابک مستوفی- همه چیز فراهم بود تا شنبه بیست و دوم ژانویه را به شبی دل&zwnj;انگیز بدل کند: برنامه&zwnj;ای در لندن در یکی از معروف&zwnj;ترین سالن&zwnj;ها، یعنی سالن کدوگان Cadogan Hall با رقص شاهرخ مشکین&zwnj;قلم، رقاص شناخته&zwnj;شده&zwnj;ی مقیم پاریس که متأسفانه در &zwnj;&zwnj;نهایت به ملغمه&zwnj;ای از همه چیز - و در &zwnj;&zwnj;نهایت هیچ چیز! &ndash; بدل &zwnj;شد: از موسیقی سنتی ایرانی، تا شعرخوانی مولانا به فارسی و انگلیسی و حرف&zwnj;هایی در وصف مولانا و دعوت از یک خواننده&zwnj;ی نا&zwnj;شناس از اتریش و یک مقدار هم رقص مشکین قلم به&zwnj;اضافه&zwnj;ی رقص فلامنکو توسط خانمی به نام کارین گونزالس!</p> <!--break--> <p><br /> ظاهراً برگزارکنندگان قصد داشتند برنامه&zwnj;ای تلفیقی از همه چیز برای مخاطبان ایرانی و خارجی، هر دو، مهیا کنند، اما عدم برنامه&zwnj;ریزی مناسب و عدم هوشمندی در انتخاب هنرمندان، فرصت داشتن شبی به یادماندنی در تالار باشکوه کدوگان را از بین می&zwnj;برد. <br /> <br /> اساساً ایراد سخنرانی و شعرخوانی در میانه&zwnj;ی کنسرت موسیقی، کار خسته&zwnj;کننده&zwnj;ای است که اینجا در این برنامه، بر آن صحه گذاشته شد و پس از هر قسمت با یک بخش سخنرانی مربوط و نامربوط روبرو شدیم. <br /> <br /> مشکل اساسی دیگر زمانی پدید &zwnj;آمد که حضور گروه کنسرت، دست و پای مشکین&zwnj;قلم را بست و برنامه چیزی مابین رقص و کنسرت پا درهوا ماند و در واقع هیچ کدام از آن&zwnj;ها نبود! <br /> <br /> <img height="449" align="left" width="300" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/shahrokh.jpg" />اجراهای مشکین&zwnj;قلم (چه اجرای درخورش در مارس ۲۰۰۳ در پاریس تا همین آخرین اجرایش؛ سال قبل در پاریس)، ویژگی&zwnj;هایی داشت که حداقل آن&zwnj;ها را خسته کننده نمی&zwnj;کرد. در غالب آن اجرا&zwnj;ها، مشکین&zwnj;قلم از موسیقی ضبط شده استفاده می&zwnj;کرد و این به او امکان چالش بیشتری را می&zwnj;داد تا با موسیقی&zwnj;هایی با کیفیت&zwnj;های گوناگون، رقص&zwnj;های&zwnj; گاه درخور و قابل توجهی داشته باشد؛ از جمله با موسیقی حسین علیزاده. <br /> <br /> &nbsp;اینجا اما او در قید و بند گروه موسیقی&zwnj;ای بود که ویژگی&zwnj; خاصی نداشت و مشخص بود که اعضای گروه تمرین چندانی با هم نداشتند. زمانی که نوازندگان و خوانندگان نمی&zwnj;توانند اجرای درخوری ارائه کنند، خودبه&zwnj;خود دست و پای رقاص هم بسته می&zwnj;شود و تمام اجرای مشکین&zwnj;قلم خلاصه شده بود در یک چرخش بی&zwnj;حد و حصر در بخش اول و نوعی رقص ساده ایرانی در بخش دوم، که هیچ کدام هم با رقاص مؤنث کنار او، همخوانی چندانی نداشت و تصویر باشکوهی خلق نکرد. در واقع با دو رقاص روبرو بودیم که هر یک برای خود حرکاتی انجام می&zwnj;دادند و نمی&zwnj;توانستند به یک حرکت هماهنگ و ریتمیک نزدیک شوند. <br /> <br /> و همه&zwnj;ی این ماجراها در حالی اتفاق افتاد که موسیقی هم در پشت صحنه برای خود می&zwnj;نواخت و ارتباط چندانی با رقص&zwnj;ها نداشت! <br /> <br /> در ابتدای برنامه، مجری سعی کرد برنامه&zwnj;ها را معرفی کند (چه نیازی به معرفی هست زمانی که بروشوری برای برنامه در دسترس همه شرکت&zwnj;کنندگان گذاشته شده بود؟) و پس از آن شعر معروف &laquo;بشنو از نی&raquo; با خوانندگی یوسف محمود به اجرا در می&zwnj;آمد که برای بسیاری از شرکت&zwnj;کنندگان این سوال را پیش آورد که برای خواندن مولانا چرا باید از یک خواننده خارجی استفاده کرد و مولانا را با لهجه هندی خواند؟ <br /> <br /> مشکین قلم و گونزالس بلند شدند و چرخش&zwnj;های خود را شروع کردند. تا انتهای این قطعه، حرکات آن&zwnj;ها را می&zwnj;شد تعقیب کرد، اما زمانی که همین حرکات تا پایان بخش اول چند باره تکرار &zwnj;شد، جذابیت خود را از دست &zwnj;داد و حتی خسته&zwnj;کننده &zwnj;شد. <br /> <br /> بر خلاف دیگر اجراهای مشکین&zwnj;قلم، هیچ استفاده بهینه&zwnj;ای از نور و فضا نشد و تمامی مسیر حرکت آن&zwnj;ها در صحنه بسیار محدود باقی ماند و استفاده از نور هم تنها به بیشتر یا کمتر تابیدن خلاصه شده بود. <br /> <br /> پس از آن شخصی به نام تونی می &zwnj;اشعار مولانا (رومی) را به انگلیسی به مدت هشت دقیقه &zwnj;خواند. بر اساس بروشور قرار بود که در این بخش، نی نواز گروه، نی بنوازد اما از نی خبری نبود. <br /> <br /> پس از آن مجری بد&zwnj;ترین بخش برنامه را معرفی کرد: خواننده&zwnj;ای که ظاهراً از اتریش دعوت شده- و مشخص نبود که چرا و چه ربطی به این برنامه دارد- برای دقایقی با صدای نه چندان دل&zwnj;انگیزش برنامه&zwnj;ی بسیار ضعیفی را اجرا کرد که با صدای ساز هماهنگی&zwnj; نداشت، ضمن اینکه نی&zwnj;نواز روی صحنه هم فقط شاهد ماجرا بود و نی نمی&zwnj;نواخت! <br /> <br /> پس از یک آنتراکت چند دقیقه&zwnj;ای، دوباره برنامه با مجری و سخنرانی و شعرخوانی آغاز &zwnj;شد تا نوبت به کنسرت و رقص رسید. آثاری از علی نقی وزیری و درویش خان با کار یکی از نوازندگان و خوانندگان (یوسف محمود) می&zwnj;آمیخت تا رقاص&zwnj;ها حرکاتی متفاوت از بخش اول، اما کماکان تکراری را انجام دهند. <br /> &nbsp;<br /> کارین گونزالس فلامنکو می&zwnj;رقصید و سعی داشت حرکت پایش را با هر ضربه دف هماهنگ کند و مشکین قلم پس از او رقص خیلی ساده&zwnj;ای را که در مهمانی&zwnj;های ایرانی هم می&zwnj;شود دید اجرا کرد. <br /> <br /> یک فرصت استثنایی برای یک شب دل&zwnj;انگیز برای ایرانی&zwnj;ها و شبی برای خارجی&zwnj;ها تا با فرهنگ ایران آشنا شوند (آن طور که برگزارکنندگان از طریق مجری اعلام کردند که هدفشان این است) به هدر رفت و شاید تنها فایده&zwnj;اش این بود که مشکین&zwnj;قلم را در انتخاب برنامه&zwnj;هایش کمی به خود بیاورد و از طرفی شاید وقت آن رسیده باشد که دست به تجربه&zwnj;های تازه&zwnj;تری بزند و رقص خود را از تکرار نجات دهد.<br /> <br /> &nbsp;</p>

بابک مستوفی- همه چیز فراهم بود تا شنبه بیست و دوم ژانویه را به شبی دل‌انگیز بدل کند: برنامه‌ای در لندن در یکی از معروف‌ترین سالن‌ها، یعنی سالن کدوگان Cadogan Hall با رقص شاهرخ مشکین‌قلم، رقاص شناخته‌شده‌ی مقیم پاریس که متأسفانه در ‌‌نهایت به ملغمه‌ای از همه چیز - و در ‌‌نهایت هیچ چیز! – بدل ‌شد: از موسیقی سنتی ایرانی، تا شعرخوانی مولانا به فارسی و انگلیسی و حرف‌هایی در وصف مولانا و دعوت از یک خواننده‌ی نا‌شناس از اتریش و یک مقدار هم رقص مشکین قلم به‌اضافه‌ی رقص فلامنکو توسط خانمی به نام کارین گونزالس!

ظاهراً برگزارکنندگان قصد داشتند برنامه‌ای تلفیقی از همه چیز برای مخاطبان ایرانی و خارجی، هر دو، مهیا کنند، اما عدم برنامه‌ریزی مناسب و عدم هوشمندی در انتخاب هنرمندان، فرصت داشتن شبی به یادماندنی در تالار باشکوه کدوگان را از بین می‌برد.

اساساً ایراد سخنرانی و شعرخوانی در میانه‌ی کنسرت موسیقی، کار خسته‌کننده‌ای است که اینجا در این برنامه، بر آن صحه گذاشته شد و پس از هر قسمت با یک بخش سخنرانی مربوط و نامربوط روبرو شدیم.

مشکل اساسی دیگر زمانی پدید ‌آمد که حضور گروه کنسرت، دست و پای مشکین‌قلم را بست و برنامه چیزی مابین رقص و کنسرت پا درهوا ماند و در واقع هیچ کدام از آن‌ها نبود!

اجراهای مشکین‌قلم (چه اجرای درخورش در مارس ۲۰۰۳ در پاریس تا همین آخرین اجرایش؛ سال قبل در پاریس)، ویژگی‌هایی داشت که حداقل آن‌ها را خسته کننده نمی‌کرد. در غالب آن اجرا‌ها، مشکین‌قلم از موسیقی ضبط شده استفاده می‌کرد و این به او امکان چالش بیشتری را می‌داد تا با موسیقی‌هایی با کیفیت‌های گوناگون، رقص‌های‌ گاه درخور و قابل توجهی داشته باشد؛ از جمله با موسیقی حسین علیزاده.

 اینجا اما او در قید و بند گروه موسیقی‌ای بود که ویژگی‌ خاصی نداشت و مشخص بود که اعضای گروه تمرین چندانی با هم نداشتند. زمانی که نوازندگان و خوانندگان نمی‌توانند اجرای درخوری ارائه کنند، خودبه‌خود دست و پای رقاص هم بسته می‌شود و تمام اجرای مشکین‌قلم خلاصه شده بود در یک چرخش بی‌حد و حصر در بخش اول و نوعی رقص ساده ایرانی در بخش دوم، که هیچ کدام هم با رقاص مؤنث کنار او، همخوانی چندانی نداشت و تصویر باشکوهی خلق نکرد. در واقع با دو رقاص روبرو بودیم که هر یک برای خود حرکاتی انجام می‌دادند و نمی‌توانستند به یک حرکت هماهنگ و ریتمیک نزدیک شوند.

و همه‌ی این ماجراها در حالی اتفاق افتاد که موسیقی هم در پشت صحنه برای خود می‌نواخت و ارتباط چندانی با رقص‌ها نداشت!

در ابتدای برنامه، مجری سعی کرد برنامه‌ها را معرفی کند (چه نیازی به معرفی هست زمانی که بروشوری برای برنامه در دسترس همه شرکت‌کنندگان گذاشته شده بود؟) و پس از آن شعر معروف «بشنو از نی» با خوانندگی یوسف محمود به اجرا در می‌آمد که برای بسیاری از شرکت‌کنندگان این سوال را پیش آورد که برای خواندن مولانا چرا باید از یک خواننده خارجی استفاده کرد و مولانا را با لهجه هندی خواند؟

مشکین قلم و گونزالس بلند شدند و چرخش‌های خود را شروع کردند. تا انتهای این قطعه، حرکات آن‌ها را می‌شد تعقیب کرد، اما زمانی که همین حرکات تا پایان بخش اول چند باره تکرار ‌شد، جذابیت خود را از دست ‌داد و حتی خسته‌کننده ‌شد.

بر خلاف دیگر اجراهای مشکین‌قلم، هیچ استفاده بهینه‌ای از نور و فضا نشد و تمامی مسیر حرکت آن‌ها در صحنه بسیار محدود باقی ماند و استفاده از نور هم تنها به بیشتر یا کمتر تابیدن خلاصه شده بود.

پس از آن شخصی به نام تونی می ‌اشعار مولانا (رومی) را به انگلیسی به مدت هشت دقیقه ‌خواند. بر اساس بروشور قرار بود که در این بخش، نی نواز گروه، نی بنوازد اما از نی خبری نبود.

پس از آن مجری بد‌ترین بخش برنامه را معرفی کرد: خواننده‌ای که ظاهراً از اتریش دعوت شده- و مشخص نبود که چرا و چه ربطی به این برنامه دارد- برای دقایقی با صدای نه چندان دل‌انگیزش برنامه‌ی بسیار ضعیفی را اجرا کرد که با صدای ساز هماهنگی‌ نداشت، ضمن اینکه نی‌نواز روی صحنه هم فقط شاهد ماجرا بود و نی نمی‌نواخت!

پس از یک آنتراکت چند دقیقه‌ای، دوباره برنامه با مجری و سخنرانی و شعرخوانی آغاز ‌شد تا نوبت به کنسرت و رقص رسید. آثاری از علی نقی وزیری و درویش خان با کار یکی از نوازندگان و خوانندگان (یوسف محمود) می‌آمیخت تا رقاص‌ها حرکاتی متفاوت از بخش اول، اما کماکان تکراری را انجام دهند.
 
کارین گونزالس فلامنکو می‌رقصید و سعی داشت حرکت پایش را با هر ضربه دف هماهنگ کند و مشکین قلم پس از او رقص خیلی ساده‌ای را که در مهمانی‌های ایرانی هم می‌شود دید اجرا کرد.

یک فرصت استثنایی برای یک شب دل‌انگیز برای ایرانی‌ها و شبی برای خارجی‌ها تا با فرهنگ ایران آشنا شوند (آن طور که برگزارکنندگان از طریق مجری اعلام کردند که هدفشان این است) به هدر رفت و شاید تنها فایده‌اش این بود که مشکین‌قلم را در انتخاب برنامه‌هایش کمی به خود بیاورد و از طرفی شاید وقت آن رسیده باشد که دست به تجربه‌های تازه‌تری بزند و رقص خود را از تکرار نجات دهد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    <p>خواننده کی بوده از اطریش؟؟؟ اسمش چی بوده!</p>

  • سعید

    <p>شب صوفیان با رقص فلامنکو شبی بود فراوان از ندانم به کاری! هر چه متداول و آشنا از برنامه های مدارس بچه ها در اروپا باشد ما بر روی صحنه و هنگام اجرا دیدیم: سخنرانی! اعلام برنامه و حرف و تشکر های بی جا و بی ربط توسط و از کسانی که نمی باید بر روی صحنه حاضر میشدندو یا حداقل میفهمیدند که برنامه عروسی نبود که ما شاهد تشکر ازمادر عروس باشیم!</p> <p>همه آمدیم که هنرمندی آقای مشکین&zwnj;قلم را ببینیم و ایشان به جز چند دقیقه که گردشهای موزون &laquo;درویشی&raquo; ترکی را به زیبایی به انجام رساندند ما هیچ خلاقیت, نو آوری, &laquo;کاریوگرافی&raquo; و همت خاصی از ایشان ندیدم. به باور من خانم کارین گونزالس نیز باید از همه ایرانیان تماشاچی پوزش بخواهند. ایشان اگر به چند مهمانی ایرانی هم رفته بودند شاید میفهمیدند که کارشان چقدر ناموزون و اماتور اجرا شد و تا چه اندازه هنر رقص ایرانی ظرافت و زیبایی بیشتر را از ایشان نیاز میداشت.</p> <p>با تاسف باید بگویم هر چه می توانست نمونه یک شب اجرای آماتور و بدون تمرین و آمادگی, ناهماهنگی ارکستر و خواننده و بی سر و ته بودن محتوی بود ما در یک شب نه چندان ارزان شاهد بودیم.</p> <p>آقای بابک مستوفی دیگر نکات را گفتند و نیازی به دوباره بازگویی سرخورده گی های شب صوفیان در سالن سالن کردوگان نمیبینم.</p>