انقلاب از نوع ویکیلیکس
<p>ترجمه‌ی منصور تیفوری- داستایوفسکی در رمان "ابله‌" به‌ نکته‌ی مهمی درباره‌ی گناه اشاره‌ می‌کند، تأملی که‌ در پس‌زمینه‌ی آغاز پیدایش رسانه‌ و مطبوعات در روسیه‌ی عصر داستایوفسکی شکل‌ گرفته‌است. در این تامل داستایوفسکی درباره‌ی جنایت و مجرمین عصر خویش می‌گوید: «تفاوت مجرمین امروزی نسبت به‌ گذشته‌ این است که‌ مجرمین قبلاً کمتر معروف می‌شدند، اما حالا وضع به‌ گونه‌ای است‌ که‌ مردم درباره‌ی هر جنایت و قتلی روده‌درازی می‌کنند و گاه مطلب نیز می‌نویسند، به‌ همین دلیل این تصور ایجاد شده‌ که‌ انگار این جنایات قبلاً نبوده و منحصر به‌ اکنو‌ن‌اند.»</p> <!--break--> <p> </p> <p>به‌ بیانی کلی، آنچه‌ ویکیلیکس افشا می‌کند برای بخردان این سیاره‌ چیز تازه‌ای در خود ندارد.اما علی‌رغم عدم اهمیت این اطلاعات، آنچه‌ کار ویکیلیکس را با اهمیت می‌کند، امری است که‌ ارزش نمادین آن از ارزش هر انقلاب حقیقی کمتر نیست... البته‌ اگر اندکی تصورمان از انقلاب را از تعاریف کلاسیک انقلاب آزاد سازیم، می‌توانیم بگوییم که‌ انقلاب در عصر کنونی به‌ مفهوم کلاسیک انقلاب سخت و یا حداقل تنها در شکل کلاسیک انقلاب نخواهد بود. انقلاب معاصر به‌ گونه‌ای تحت تاثیر رسانه‌‌ بوده‌ و هرگونه‌‌ جنبش سیاسی و اجتماعی برای ادامه‌ی حیات و انتشار به‌ کمک رسانه‌ نیازمند خواهد بود.</p> <p> </p> <p>اگرچه‌ رسانه‌ به‌ طورکلی رسانه‌ی نظام یا سیستم است، بدین معنا که‌ توانایی سیستم را در کنترل اطلاعات و جهان‌بینی افراد منعکس می‌کند، اما همیشه‌ مازادی غیرقابل کنترل بر جای خواهد ماند. من تا به‌ حال چندین بار و خاصه‌ در مقالات کتاب" سیب سوم" <sup>[۱]</sup> تلاش نموده‌ام از مازادی همیشگی سخن بگویم که‌ هیچ سلطه‌ای قادر به‌ کنترل آن نیست، بدین معنی که‌ هرگونه‌ نظامی با هر میزان ظاهری از سفت و سختی و یکپارچگی در درون خویش خلائی ابدی و نقطه‌ای تاریک دارد که‌ خود نظام قادر به‌ فتحش نیست و همین خلأ ماهیت متناقص و امکان فروپاشی درونی نظام را بازنمایی می¬کند. این شکاف درونی گویای این واقعیت است که‌ آنتاگونیزم یا همان تضاد درونی جزئی همیشگی از هرگونه‌ نظامی است و این گزاره‌ رسانه‌ی مدرن را نیز شامل می‌شود.</p> <p> </p> <p>هم‌چنان که‌ میشل فوکو تاکید می‌کند «نظارت» بخشی اساسی از قدرت مدرن است و هم¬سو با پیشرفت تکنولوژی تکنیک‌های نظارت و میل به‌ مراقبت نزد حاکم افرونتر می‌شود. سلطه‌ی مدرن میل به‌ نظارت بر همه‌ چیز دارد و در تلاش است هیچ‌گونه‌ حوزه‌ی شخصی و خصوصی برای افراد باقی نگذارد و به‌ نوعی تمامی اطلاعات انسان معاصر در دسترس حاکم است. در غرب روزانه‌ با صدها دوربین از شهروندان عکس گرفته‌ می‌شود، هرروزه‌ ده‌ها ماهواره‌ و شبکه‌ی جمع‌آوری اطلاعات همه‌ چیز را درباره‌ی خضوصی‌ترین جزئیات حیات ما گردآوری می‌کنند، به‌ گونه‌ای که‌ سیستم به‌ راحتی می‌تواند بفهمد که‌ کدام برنامه‌ یا کدام سایت اینترنتی را نگاه می‌کنیم، می‌تواند ایمیل‌هایمان را بخواند و حتی در صورت نیاز به‌ تمامی آن داده‌هایی که‌ حتی درباره‌ی خویش نمی‌دانیم دسترسی پیدا کند، به‌ گونه‌ای که‌ می‌توان گفت تکنولوژی نوین و ابزارهای مدرنش، سیستم را قادر کرده‌اند که‌ در صورت نیاز همگان را شفاف و عریان نظاره‌ کند.</p> <p> </p> <p>همزمان با‌ گسترد‌گی فزاینده‌ی ماشین کنترل سراسربین و به‌ اضمحلال بردن حوزه‌ی خصوصی، سیستم به‌ صورتی روزافزون خود را بیشتر پنهان نموده‌ و هر نوع امکان نفوذ به‌ درون خود را نیز محکم‌‌تر می‌کند، و می‌توان گفت که‌ سیستم نامرئی‌تر می‌شود. در استعاره‌ای می‌توان نظام مراقبتی مدرن را به‌ چشمی بزرگ تشبیه‌ کرد که‌ به‌ صورت همیشگی اطراف خویش و کنه‌ هر چیز را نظاره و هرگونه‌ سرپیچی از قانون را با چشمهای الکترونیکی و سیستم مراقبتی‌اش ضبط می‌کند.</p> <p> </p> <p>اما افزون بر انقلاب‌ها، آنچه‌ ویکیلیکس بازمی‌نمایاند مقاومتی است در برابر این گونه‌ مراقبت سراسربینانه‌. ویکیلیکس بازنمایی مازاد درونی و آن شکاف غیرقابل تسخیر است که‌ هیچ گاه تحت سلطه‌ی سیستم قرار نخواهد گرفت. ویکیلیکس همزمان حکایت از محدودیت سیستم مراقبت‌ و امکان مراقبت خود سیستم دارد.</p> <p> </p> <p>ویکیلیکس موید این گزاره‌ی فوکو است که‌ «در هرجایی سلطه‌ حضور داشته‌ باشد، مقاومت نیز هست» و هم‌زمان تاکیدی است بر این نظر اسلاوی ژیژک که‌ «هر جا سیستمی موجود باشد، شکاف و مازادی نیز هست» یا «هیچ ساختار بسته‌، خودبسنده و لایتغیری ممکن نیست و همیشه‌ شکافی هست که‌ امکان فروپاشی ساخت محکم نظام را درخود دارد.»</p> <p> </p> <p>درس ویکیلیکس این نکته‌ است که‌ در درون نظام مراقبتی سلطه‌ی مدرن، خود نظام نیز از کنترل بیرون نخواهد بود، یعنی این امکان وجود دارد که‌ نظام را با مازاد همان زنجیری که‌ با آن ما را زنجیر می‌کند، بالعکس زنجیر کنیم. این امکان هست که‌ سیستم را درون همان شبکه‌ یا توری گرفتار کنیم که‌ با آن ما را تور کرده‌است؛ با همان چشمانی که‌ ما را نظاره‌ می‌کند نظاره‌اش کنیم؛ با همان ابزاری که‌ برای نظارت بر ما ساخته‌، نظاره‌اش کنیم.</p> <p> </p> <p>از نظر من ارزش واقعی اسناد ویکیلیکس تأکید بر این امکان است، نه‌ محتوا و اسرار کم ارزش درون این اسناد. این امید که‌ توانایی قدرت و نظام مدرن جهانی و مطلق نیست، از دانستن اینکه‌ حسنی مبارک درباره‌ی احمدی‌نژاد چگونه‌ می‌اندیشد و موضع واقعی نوری المالکی دربا‌ره‌ی سنی‌های عراق چیست، مهم‌تر است.</p> <p> </p> <p>با دیدن اولین اسناد ویکیلیکس این گفته‌ی هنرپیشه‌ی فقید آمریکایی، بتی دایفز از ذهنم گذشت که‌ »تلویزیون خوب است، تنها هدیه‌اش برایمان سردرد نیست، بلکه‌ در زمان تبلیغات به‌ ما می‌گوید که‌ کدام قرص را برای سردردمان مصرف کنیم.» این گفته‌ به‌ سیستم ارتباط معاصر نیز قابل تعمیم است، این نظام تنها کارش نظارت بر ما نیست، بلکه‌ این امکان را نیز به‌ ما می‌دهد که‌ از مراقبت‌گرانمان مراقبت‌ کنیم. یعنی سیستم ناخواسته‌ سردرد و درمان آن را نیز درخود حمل می‌کند. نظام ارتباطی معاصر، همزمان با دادن امکان نظارت سیستم بر افراد، به‌ ما نیز امکان نظارت بر سیستم را می‌دهد.</p> <p> </p> <p>آنچه‌ در این اسناد اهمیت دارد نه‌ ارزش واقعی بلکه‌ ارزش نمادین آنهاست، آنچه‌ ویکیلیکس روایت می¬کند نه‌ از جنس اطلاعاتی است که‌ گاه ژورنالیستی از دهلیزهای تاریک قدرت به‌ چنگ می‌آورد، بلکه‌ آشکارساختن آن شکاف بزرگی بود که‌ تحت هیچ شرایطی و با هر سطحی از قدرت هیچ‌گاه برای همیشه‌ فرونبسته‌ نخواهند ماند، این واقعیت بود که‌ کنترل مطلق انسان غیرممکن است. اهمیت اسناد این نکته‌ بود که‌ سیستم برای کنترل و نظارت هرمقدار از ابتکار عمل به‌ خرج دهد در نهایت نخواهد توانست از واکنش و مقاومت رهایی یابد...</p> <p> </p> <p>جرایمی که‌ ویکیلیکس از آنها پرده‌ برداشته‌ جرایمی تازه‌ نیستند، اما آنچه‌ ویکیلیکس انجام می‌دهد با ارزش و نوین است، ارزش نمادین این اسناد و معنای ضمنی‌شان هم‌ارز ارزش نمادین کمون پاریس در عصر سرمایه‌داری کلاسیک‌ است، آغاز مبارزه‌ای است که‌ در آن آنجه‌ از بنیاد به‌ لرزه‌ می‌ا‌فتد اطمینان نظام موجود است به‌ درها و دیوارهای بلند و محکمش.</p> <p> </p> <p><strong>پانویس:</strong></p> <p><br /> ۱. بخشی از فصل سوم این کتاب با عنوان " آیا می‌توان – با لاکان- انقلابی بود" توسط همین مترجم به‌ فارسی ترجمه‌ و منتشر شده‌ است.- م.</p> <p> </p> <p><strong>منبع:</strong> <a href="http://awene.com/DirejeyGoshe.aspx?Jimare=784">اینجا کلیک کنید</a></p>
ترجمهی منصور تیفوری- داستایوفسکی در رمان "ابله" به نکتهی مهمی دربارهی گناه اشاره میکند، تأملی که در پسزمینهی آغاز پیدایش رسانه و مطبوعات در روسیهی عصر داستایوفسکی شکل گرفتهاست. در این تامل داستایوفسکی دربارهی جنایت و مجرمین عصر خویش میگوید: «تفاوت مجرمین امروزی نسبت به گذشته این است که مجرمین قبلاً کمتر معروف میشدند، اما حالا وضع به گونهای است که مردم دربارهی هر جنایت و قتلی رودهدرازی میکنند و گاه مطلب نیز مینویسند، به همین دلیل این تصور ایجاد شده که انگار این جنایات قبلاً نبوده و منحصر به اکنوناند.»
به بیانی کلی، آنچه ویکیلیکس افشا میکند برای بخردان این سیاره چیز تازهای در خود ندارد.اما علیرغم عدم اهمیت این اطلاعات، آنچه کار ویکیلیکس را با اهمیت میکند، امری است که ارزش نمادین آن از ارزش هر انقلاب حقیقی کمتر نیست... البته اگر اندکی تصورمان از انقلاب را از تعاریف کلاسیک انقلاب آزاد سازیم، میتوانیم بگوییم که انقلاب در عصر کنونی به مفهوم کلاسیک انقلاب سخت و یا حداقل تنها در شکل کلاسیک انقلاب نخواهد بود. انقلاب معاصر به گونهای تحت تاثیر رسانه بوده و هرگونه جنبش سیاسی و اجتماعی برای ادامهی حیات و انتشار به کمک رسانه نیازمند خواهد بود.
اگرچه رسانه به طورکلی رسانهی نظام یا سیستم است، بدین معنا که توانایی سیستم را در کنترل اطلاعات و جهانبینی افراد منعکس میکند، اما همیشه مازادی غیرقابل کنترل بر جای خواهد ماند. من تا به حال چندین بار و خاصه در مقالات کتاب" سیب سوم" [۱] تلاش نمودهام از مازادی همیشگی سخن بگویم که هیچ سلطهای قادر به کنترل آن نیست، بدین معنی که هرگونه نظامی با هر میزان ظاهری از سفت و سختی و یکپارچگی در درون خویش خلائی ابدی و نقطهای تاریک دارد که خود نظام قادر به فتحش نیست و همین خلأ ماهیت متناقص و امکان فروپاشی درونی نظام را بازنمایی می¬کند. این شکاف درونی گویای این واقعیت است که آنتاگونیزم یا همان تضاد درونی جزئی همیشگی از هرگونه نظامی است و این گزاره رسانهی مدرن را نیز شامل میشود.
همچنان که میشل فوکو تاکید میکند «نظارت» بخشی اساسی از قدرت مدرن است و هم¬سو با پیشرفت تکنولوژی تکنیکهای نظارت و میل به مراقبت نزد حاکم افرونتر میشود. سلطهی مدرن میل به نظارت بر همه چیز دارد و در تلاش است هیچگونه حوزهی شخصی و خصوصی برای افراد باقی نگذارد و به نوعی تمامی اطلاعات انسان معاصر در دسترس حاکم است. در غرب روزانه با صدها دوربین از شهروندان عکس گرفته میشود، هرروزه دهها ماهواره و شبکهی جمعآوری اطلاعات همه چیز را دربارهی خضوصیترین جزئیات حیات ما گردآوری میکنند، به گونهای که سیستم به راحتی میتواند بفهمد که کدام برنامه یا کدام سایت اینترنتی را نگاه میکنیم، میتواند ایمیلهایمان را بخواند و حتی در صورت نیاز به تمامی آن دادههایی که حتی دربارهی خویش نمیدانیم دسترسی پیدا کند، به گونهای که میتوان گفت تکنولوژی نوین و ابزارهای مدرنش، سیستم را قادر کردهاند که در صورت نیاز همگان را شفاف و عریان نظاره کند.
همزمان با گستردگی فزایندهی ماشین کنترل سراسربین و به اضمحلال بردن حوزهی خصوصی، سیستم به صورتی روزافزون خود را بیشتر پنهان نموده و هر نوع امکان نفوذ به درون خود را نیز محکمتر میکند، و میتوان گفت که سیستم نامرئیتر میشود. در استعارهای میتوان نظام مراقبتی مدرن را به چشمی بزرگ تشبیه کرد که به صورت همیشگی اطراف خویش و کنه هر چیز را نظاره و هرگونه سرپیچی از قانون را با چشمهای الکترونیکی و سیستم مراقبتیاش ضبط میکند.
اما افزون بر انقلابها، آنچه ویکیلیکس بازمینمایاند مقاومتی است در برابر این گونه مراقبت سراسربینانه. ویکیلیکس بازنمایی مازاد درونی و آن شکاف غیرقابل تسخیر است که هیچ گاه تحت سلطهی سیستم قرار نخواهد گرفت. ویکیلیکس همزمان حکایت از محدودیت سیستم مراقبت و امکان مراقبت خود سیستم دارد.
ویکیلیکس موید این گزارهی فوکو است که «در هرجایی سلطه حضور داشته باشد، مقاومت نیز هست» و همزمان تاکیدی است بر این نظر اسلاوی ژیژک که «هر جا سیستمی موجود باشد، شکاف و مازادی نیز هست» یا «هیچ ساختار بسته، خودبسنده و لایتغیری ممکن نیست و همیشه شکافی هست که امکان فروپاشی ساخت محکم نظام را درخود دارد.»
درس ویکیلیکس این نکته است که در درون نظام مراقبتی سلطهی مدرن، خود نظام نیز از کنترل بیرون نخواهد بود، یعنی این امکان وجود دارد که نظام را با مازاد همان زنجیری که با آن ما را زنجیر میکند، بالعکس زنجیر کنیم. این امکان هست که سیستم را درون همان شبکه یا توری گرفتار کنیم که با آن ما را تور کردهاست؛ با همان چشمانی که ما را نظاره میکند نظارهاش کنیم؛ با همان ابزاری که برای نظارت بر ما ساخته، نظارهاش کنیم.
از نظر من ارزش واقعی اسناد ویکیلیکس تأکید بر این امکان است، نه محتوا و اسرار کم ارزش درون این اسناد. این امید که توانایی قدرت و نظام مدرن جهانی و مطلق نیست، از دانستن اینکه حسنی مبارک دربارهی احمدینژاد چگونه میاندیشد و موضع واقعی نوری المالکی دربارهی سنیهای عراق چیست، مهمتر است.
با دیدن اولین اسناد ویکیلیکس این گفتهی هنرپیشهی فقید آمریکایی، بتی دایفز از ذهنم گذشت که »تلویزیون خوب است، تنها هدیهاش برایمان سردرد نیست، بلکه در زمان تبلیغات به ما میگوید که کدام قرص را برای سردردمان مصرف کنیم.» این گفته به سیستم ارتباط معاصر نیز قابل تعمیم است، این نظام تنها کارش نظارت بر ما نیست، بلکه این امکان را نیز به ما میدهد که از مراقبتگرانمان مراقبت کنیم. یعنی سیستم ناخواسته سردرد و درمان آن را نیز درخود حمل میکند. نظام ارتباطی معاصر، همزمان با دادن امکان نظارت سیستم بر افراد، به ما نیز امکان نظارت بر سیستم را میدهد.
آنچه در این اسناد اهمیت دارد نه ارزش واقعی بلکه ارزش نمادین آنهاست، آنچه ویکیلیکس روایت می¬کند نه از جنس اطلاعاتی است که گاه ژورنالیستی از دهلیزهای تاریک قدرت به چنگ میآورد، بلکه آشکارساختن آن شکاف بزرگی بود که تحت هیچ شرایطی و با هر سطحی از قدرت هیچگاه برای همیشه فرونبسته نخواهند ماند، این واقعیت بود که کنترل مطلق انسان غیرممکن است. اهمیت اسناد این نکته بود که سیستم برای کنترل و نظارت هرمقدار از ابتکار عمل به خرج دهد در نهایت نخواهد توانست از واکنش و مقاومت رهایی یابد...
جرایمی که ویکیلیکس از آنها پرده برداشته جرایمی تازه نیستند، اما آنچه ویکیلیکس انجام میدهد با ارزش و نوین است، ارزش نمادین این اسناد و معنای ضمنیشان همارز ارزش نمادین کمون پاریس در عصر سرمایهداری کلاسیک است، آغاز مبارزهای است که در آن آنجه از بنیاد به لرزه میافتد اطمینان نظام موجود است به درها و دیوارهای بلند و محکمش.
پانویس:
۱. بخشی از فصل سوم این کتاب با عنوان " آیا میتوان – با لاکان- انقلابی بود" توسط همین مترجم به فارسی ترجمه و منتشر شده است.- م.
منبع: اینجا کلیک کنید
نظرها
سالار
<p>سلام </p> <p>هم مطلب جالب بود و هم ترجمه اش عالی..</p>