تروریستها
<p>سپهر عاطفی، حسام میثاقی ـ «تروریست‌ها»، نخستین ‌بار، شنبه‌شب (۱۲ فوریه) در سالن سینماکس چهار برلین و در بخش گفت‌وگو نمایش داده شد. استقبال از فیلم خوب بود چرا که سالن کوچک سینماکس چهار کاملاً پر شده بود. علی‌رغم فضای خاص و تجربی فیلم، تعداد قابل توجهی از تماشاگران تا پایان فیلم در سالن باقی ماندند.</p> <p><br /> کارگردان تایلندی فیلم، تونسکا پانسیتیفوراکول (Thunska Pansittivorakul) در ابتدا و پیش از نمایش فیلم با اشاره به جعفر پناهی و محکومیت وی به شش سال حبس و محرومیت از فیلم‌سازی، ابراز داشت: «درحال حاضر بیش از ۱۶۰ زندانی سیاسی در تایلند داریم.»</p> <p><br /> در کاتالوگ جشنواره در معرفی این فیلم آمده است که «تروریست‌ها» در هفده اپیزود روایت کاملاً شخصی کارگردان از رویدادهای سیاسی و اجتماعی تایلند است و به تماشاگر این امکان را می‌دهد که از حد ترسخوردگی یک جامعه‌ی آسیب‌دیده تا اندازه‌ای آگاه شود. این فیلم پرسش‌هایی را طرح می‌کند، بدون آن‌که بخواهد برای آن‌ها پاسخی بیابد.</p> <p><br /> در این یادداشت، نگاهی داریم به یکی از آثار کم‌خرج و مستقل نمایش‌داده شده در شصت و یکمین جشنواره‌ی فیلم برلین.</p> <p><strong>سپهر عاطفی: «تروریست‌ها تلاشی است برای یاد‌آوری و ثبت حوادث در حافظه‌ی تاریخی تایلند»</strong></p> <p> </p> <p>«تروریست‌ها» به گفته‌ی کارگردان ادای دینی به واقعه‌ی ۶ اکتبر ۱۹۷۶ است که در آن دولت به دانشجویان به بهانه‌ی تروریست بودن آن‌ها حمله کرد. طی این واقعه صد‌ها تن از دانشجویان معترض کشته یا مجروح شدند.</p> <p><br /> فیلم با صحنه‌ای در میان دریا در شب شروع می‌شود. در یک قایق ساده‌ی ماهیگیری چند جوان تایلندی مشغول ماهیگیری با تور هستند. آن‌ها با تلاش ماهی‌ها را صید می‌کنند و از میان تور ماهی‌ها را جدا کرده و در کف قایق می‌ریزند. بعد ماهی‌های کوچکی که احتمالاً به فروش نمی‌روند به دریا ریخته می‌شوند، ماهیانی که اگر چه به دریا ریخته می‌شوند، اما روی آب می‌آیند و معلوم است که مرده‌اند. <br /> فیلم با به تصویر کشیدن تصویرهایی از جنگل‌های تایلند، جایی که کارگران مشغول جمع‌آوری شیره‌ی درختان هستند ادامه پیدا می‌کند. دوربین در تاریکی مطلق سیر می‌کند و فقط جایی روشن است که نور کلاه کارگران آن را نشان می‌دهد. یعنی تنه‌ی درختان و خراش‌هایی که روی آن کشیده می‌شود و سطل‌هایی که برای جمع‌آوری شیره‌ی درختان زیر آن گذاشته می‌شود. این می‌تواند نشان دهنده‌ی تلاش فیلم برای بازتاب دادن بخشی از تاریخ تایلند باشد؛ سرزمینی که در آن بی‌گناهان زیادی قربانی سیاست‌های مختلف شده‌اند- خراش دادن درخت- و نور روشنایی‌بخش در شب تاریک جنگل‌های تایلند، نماد بازخوانی تاریخی است که کارگردان نمی‌خواهد کسی آن را فراموش کند و میان هزاران خبر دیگر و در تاریکی سرکوب سیاسی، گم شود.</p> <p><img height="320" align="left" width="226" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/theterrorists.jpg" alt="" /><br /> در طول فیلم و بدون نظمی توجیه‌پذیر با صحنه‌های مستندی از تظاهرات در تایلند روبه‌رو می‌شویم. صحنه‌هایی از جریان درگیری‌ها و تظاهرات قدیمی‌تر و جریانی که در سال گذشته و تحت رهبری «تی‌شرت قرمز‌ها» به دنبال خواست برگزاری انتخابات آزاد برگزار شد، که شاید از هرج و مرج در نظم سیاسی تایلند نشان داشته باشد. روایت داستان مبارزات مردم تایلند بر روی صحنه‌هایی از خودارضایی، شاید حس عصیان را در مخاطب بیشتر برانگیزد.</p> <p><br /> به نظر می‌رسد «ماهی» در فیلم نقشی کلیدی و محوری داشته باشد. در اوسط فیلم با نقل قولی از رهبر تایلند مواجه می‌شویم که می‌گوید: «کشتن کمونیست‌ها، مانند کشتن ماهی‌هاست. البته کشتن یک ماهی، وقتی آن را برای خوردن انجام می‌دهید، گناه نیست» - در بودیسم که مذهبِ ۹۵ درصد از تایلندی‌ها را تشکیل می‌دهد، کشتن نهی شده است و این جمله در واقع عمل کشتن را برای دشمن، توجیه‌پذیر می‌کند.</p> <p><br /> همان‌طور که گفته شد فیلم با صحنه‌هایی از صید ماهی‌ها شروع شد، ماهی‌هایی که برای خوردن صید می‌شوند و البته نباید از ماهی‌های کوچک‌تری که در میان تور گرفتار آمده‌اند غافل ماند. آن‌ها نه به درد مصرف غذایی می‌خورند و نه دیگر می‌توانند به زندگی‌شان ادامه دهند. در ادامه‌ی فیلم، دوربین آکواریوم‌ها را به‌تصویر می‌کشد؛ آکواریوم‌هایی که ماهی‌های زیادی را در درون خود جای داده‌اند که نماد اسارت‌‌ همان «کمونیست»‌‌ها و مخالفانی‌ است که رهبر تایلند به آن‌ها اشاره کرده بود و احتمالاً هنوز هم در زندان‌های تایلند به‌سر می‌برند.</p> <p><br /> این داستان تا جایی ادامه پیدا می‌کند که در جریان یکی از تظاهرات اعتراض‌آمیز که به نظر می‌رسد مربوط به وقایع آوریل تا مِی ۲۰۱۰ باشد، یک معترض فریاد می‌زند: «ما، ماهی نیستیم. نمی‌توانید ما را مثل ماهی‌ها بکشید.» سال گذشته و بین ۱۰ آوریل تا ۱۹ مِی ۲۰۱۰، نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از تظاهرکنندگان در تایلند زخمی و کشته شدند.</p> <p><br /> نکته‌ای که فیلم بیشتر از همه بر آن تأکید دارد، ترس از فراموشی است. فراموشی واقعه‌ای تاریخی که به دلیل سرکوب، مردم نمی‌توانند آن را به زبان بیاورند و آزادانه راجع به آن صحبت کنند (این فیلم در تایلند اجازه‌ی اکران ندارد) و بنابراین مجبورند آن را از یاد ببرند. به نظر من این فیلم را تلاشی است برای یاد‌آوری و ثبت حوادث در حافظه‌ی تاریخی تایلند.</p> <p> </p> <p><strong>حسام میثاقی: «نمایش بی‌پروای بدن مرد به‌عنوان اعتراض بر نظم مسلط»</strong></p> <p><img height="202" align="left" width="300" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/93fea746b5.jpg" alt="" /></p> <p>نکته‌ای که تروریست‌ها را از اثری صرفاً تاریخی و سیاسی به فیلمی متفاوت بدل می‌کند، سکانس‌های هومواروتیک آن است. در بخشی از فیلم، وقایع اکتبر ۱۹۷۶ در تایلند به صورت مونولوگ، روی تصاویر خودارضایی یک پسر جوان تایلندی روایت می‌شوند.</p> <p><br /> خلق چنین فضایی، مرا به‌یاد اولین جمله‌های کتاب عاشقانه‌های زندان مارکی دوساد انداخت. جایی که ساد می‌گوید: «این نوشتار من است که همراه با بدنم سلاح من خواهد بود در برابر هر آنچه موجود زبون و خرفتی‌ست [...] حتی در زندان هم نوشتار شهوانی و بدن نیرومندم برای هر جنایتی آماده‌ است؛ جنایتی علیه خود، جنایتی علیه قانون، جنایتی علیه آته‌ئیسم، جنایتی علیه پدرمقدس، جنایتی علیه کلیسا، جنایتی علیه پروردگار...»[۱]</p> <p><br /> پس از نمایش فیلم در بخش «گفت‌وگو» (Forum ) شصت و یکمین جشنواره‌ی فیلم برلین، سؤال‌های بسیاری در مورد همین سکانس‌ها مطرح شد. بسیاری با تعجب در موردش می‌پرسیدند و کارگردان فیلم هم پاسخ کوتاه و نامفهومی داد. اما نکته‌ی جالب برایم، ساختارشکنی بی‌مرز کارگردان علیه نظام سلطنتی (مونارشی) و دیکتاتوری موجود در کشورش بود که در نمایش بی‌پروای بدن مرد تبلور یافته بود. شاید بسیاری هیچ ارتباطی میان انقلاب سیاسی، نسل‌کشی حاکمیت و نمایش طولانی سکانس‌های هومواروتیک نیابند اما من پاسخ خود را همان‌طور که در بالا اشاره کردم، یافته‌ام هرچند شاید این نکته برای کارگردان نیز تازگی داشته باشد. اما آنچه همواره هنر را به پدیده‌ای بی‌نظیر تبدیل کرده، فراروی آن از مرز‌ها و منظورهای خالق آن است. جایی که مؤلف می‌میرد و بیننده با ذهنش تصویر دلنشین دیگری می‌آفریند.</p> <p><br /> <strong>پانویس:</strong></p> <p><br /> ۱. عاشقانه‌های زندان، نوشته‌ی مارکی دوساد – ترجمه‌ی پیمان غلامی</p>
سپهر عاطفی، حسام میثاقی ـ «تروریستها»، نخستین بار، شنبهشب (۱۲ فوریه) در سالن سینماکس چهار برلین و در بخش گفتوگو نمایش داده شد. استقبال از فیلم خوب بود چرا که سالن کوچک سینماکس چهار کاملاً پر شده بود. علیرغم فضای خاص و تجربی فیلم، تعداد قابل توجهی از تماشاگران تا پایان فیلم در سالن باقی ماندند.
کارگردان تایلندی فیلم، تونسکا پانسیتیفوراکول (Thunska Pansittivorakul) در ابتدا و پیش از نمایش فیلم با اشاره به جعفر پناهی و محکومیت وی به شش سال حبس و محرومیت از فیلمسازی، ابراز داشت: «درحال حاضر بیش از ۱۶۰ زندانی سیاسی در تایلند داریم.»
در کاتالوگ جشنواره در معرفی این فیلم آمده است که «تروریستها» در هفده اپیزود روایت کاملاً شخصی کارگردان از رویدادهای سیاسی و اجتماعی تایلند است و به تماشاگر این امکان را میدهد که از حد ترسخوردگی یک جامعهی آسیبدیده تا اندازهای آگاه شود. این فیلم پرسشهایی را طرح میکند، بدون آنکه بخواهد برای آنها پاسخی بیابد.
در این یادداشت، نگاهی داریم به یکی از آثار کمخرج و مستقل نمایشداده شده در شصت و یکمین جشنوارهی فیلم برلین.
سپهر عاطفی: «تروریستها تلاشی است برای یادآوری و ثبت حوادث در حافظهی تاریخی تایلند»
«تروریستها» به گفتهی کارگردان ادای دینی به واقعهی ۶ اکتبر ۱۹۷۶ است که در آن دولت به دانشجویان به بهانهی تروریست بودن آنها حمله کرد. طی این واقعه صدها تن از دانشجویان معترض کشته یا مجروح شدند.
فیلم با صحنهای در میان دریا در شب شروع میشود. در یک قایق سادهی ماهیگیری چند جوان تایلندی مشغول ماهیگیری با تور هستند. آنها با تلاش ماهیها را صید میکنند و از میان تور ماهیها را جدا کرده و در کف قایق میریزند. بعد ماهیهای کوچکی که احتمالاً به فروش نمیروند به دریا ریخته میشوند، ماهیانی که اگر چه به دریا ریخته میشوند، اما روی آب میآیند و معلوم است که مردهاند.
فیلم با به تصویر کشیدن تصویرهایی از جنگلهای تایلند، جایی که کارگران مشغول جمعآوری شیرهی درختان هستند ادامه پیدا میکند. دوربین در تاریکی مطلق سیر میکند و فقط جایی روشن است که نور کلاه کارگران آن را نشان میدهد. یعنی تنهی درختان و خراشهایی که روی آن کشیده میشود و سطلهایی که برای جمعآوری شیرهی درختان زیر آن گذاشته میشود. این میتواند نشان دهندهی تلاش فیلم برای بازتاب دادن بخشی از تاریخ تایلند باشد؛ سرزمینی که در آن بیگناهان زیادی قربانی سیاستهای مختلف شدهاند- خراش دادن درخت- و نور روشناییبخش در شب تاریک جنگلهای تایلند، نماد بازخوانی تاریخی است که کارگردان نمیخواهد کسی آن را فراموش کند و میان هزاران خبر دیگر و در تاریکی سرکوب سیاسی، گم شود.
در طول فیلم و بدون نظمی توجیهپذیر با صحنههای مستندی از تظاهرات در تایلند روبهرو میشویم. صحنههایی از جریان درگیریها و تظاهرات قدیمیتر و جریانی که در سال گذشته و تحت رهبری «تیشرت قرمزها» به دنبال خواست برگزاری انتخابات آزاد برگزار شد، که شاید از هرج و مرج در نظم سیاسی تایلند نشان داشته باشد. روایت داستان مبارزات مردم تایلند بر روی صحنههایی از خودارضایی، شاید حس عصیان را در مخاطب بیشتر برانگیزد.
به نظر میرسد «ماهی» در فیلم نقشی کلیدی و محوری داشته باشد. در اوسط فیلم با نقل قولی از رهبر تایلند مواجه میشویم که میگوید: «کشتن کمونیستها، مانند کشتن ماهیهاست. البته کشتن یک ماهی، وقتی آن را برای خوردن انجام میدهید، گناه نیست» - در بودیسم که مذهبِ ۹۵ درصد از تایلندیها را تشکیل میدهد، کشتن نهی شده است و این جمله در واقع عمل کشتن را برای دشمن، توجیهپذیر میکند.
همانطور که گفته شد فیلم با صحنههایی از صید ماهیها شروع شد، ماهیهایی که برای خوردن صید میشوند و البته نباید از ماهیهای کوچکتری که در میان تور گرفتار آمدهاند غافل ماند. آنها نه به درد مصرف غذایی میخورند و نه دیگر میتوانند به زندگیشان ادامه دهند. در ادامهی فیلم، دوربین آکواریومها را بهتصویر میکشد؛ آکواریومهایی که ماهیهای زیادی را در درون خود جای دادهاند که نماد اسارت همان «کمونیست»ها و مخالفانی است که رهبر تایلند به آنها اشاره کرده بود و احتمالاً هنوز هم در زندانهای تایلند بهسر میبرند.
این داستان تا جایی ادامه پیدا میکند که در جریان یکی از تظاهرات اعتراضآمیز که به نظر میرسد مربوط به وقایع آوریل تا مِی ۲۰۱۰ باشد، یک معترض فریاد میزند: «ما، ماهی نیستیم. نمیتوانید ما را مثل ماهیها بکشید.» سال گذشته و بین ۱۰ آوریل تا ۱۹ مِی ۲۰۱۰، نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از تظاهرکنندگان در تایلند زخمی و کشته شدند.
نکتهای که فیلم بیشتر از همه بر آن تأکید دارد، ترس از فراموشی است. فراموشی واقعهای تاریخی که به دلیل سرکوب، مردم نمیتوانند آن را به زبان بیاورند و آزادانه راجع به آن صحبت کنند (این فیلم در تایلند اجازهی اکران ندارد) و بنابراین مجبورند آن را از یاد ببرند. به نظر من این فیلم را تلاشی است برای یادآوری و ثبت حوادث در حافظهی تاریخی تایلند.
حسام میثاقی: «نمایش بیپروای بدن مرد بهعنوان اعتراض بر نظم مسلط»
نکتهای که تروریستها را از اثری صرفاً تاریخی و سیاسی به فیلمی متفاوت بدل میکند، سکانسهای هومواروتیک آن است. در بخشی از فیلم، وقایع اکتبر ۱۹۷۶ در تایلند به صورت مونولوگ، روی تصاویر خودارضایی یک پسر جوان تایلندی روایت میشوند.
خلق چنین فضایی، مرا بهیاد اولین جملههای کتاب عاشقانههای زندان مارکی دوساد انداخت. جایی که ساد میگوید: «این نوشتار من است که همراه با بدنم سلاح من خواهد بود در برابر هر آنچه موجود زبون و خرفتیست [...] حتی در زندان هم نوشتار شهوانی و بدن نیرومندم برای هر جنایتی آماده است؛ جنایتی علیه خود، جنایتی علیه قانون، جنایتی علیه آتهئیسم، جنایتی علیه پدرمقدس، جنایتی علیه کلیسا، جنایتی علیه پروردگار...»[۱]
پس از نمایش فیلم در بخش «گفتوگو» (Forum ) شصت و یکمین جشنوارهی فیلم برلین، سؤالهای بسیاری در مورد همین سکانسها مطرح شد. بسیاری با تعجب در موردش میپرسیدند و کارگردان فیلم هم پاسخ کوتاه و نامفهومی داد. اما نکتهی جالب برایم، ساختارشکنی بیمرز کارگردان علیه نظام سلطنتی (مونارشی) و دیکتاتوری موجود در کشورش بود که در نمایش بیپروای بدن مرد تبلور یافته بود. شاید بسیاری هیچ ارتباطی میان انقلاب سیاسی، نسلکشی حاکمیت و نمایش طولانی سکانسهای هومواروتیک نیابند اما من پاسخ خود را همانطور که در بالا اشاره کردم، یافتهام هرچند شاید این نکته برای کارگردان نیز تازگی داشته باشد. اما آنچه همواره هنر را به پدیدهای بینظیر تبدیل کرده، فراروی آن از مرزها و منظورهای خالق آن است. جایی که مؤلف میمیرد و بیننده با ذهنش تصویر دلنشین دیگری میآفریند.
پانویس:
۱. عاشقانههای زندان، نوشتهی مارکی دوساد – ترجمهی پیمان غلامی
نظرها
نظری وجود ندارد.