حرکتهای مردمی و ترانههای اعتراض
<p>محمود خوشنام ـ این روز‌ها، در پی حرکت‌های انقلابی مردمی، باز پای ترانه‌های اعتراض به میان آمده است. به ویژه رسانه‌های شنیداری و دیداری در برونمرز به‌وفور از آن برای برانگیختن مخاطبان خود بهره می‌گیرند. ترانه‌های اعتراضی عمدتاً از مشروطیت به این سو وارد جامعه‌ی موسیقی ایران شده است، با این‌همه از دو - سه شبه‌ترانه در تذکره‌ها یاد شده که پیش از مشروطیت بر سرزِبان‌ها بوده و رنگ و بوی عامیانه داشته است.</p> <p><br /> یکی به سفر رفتن ناصرالدین شاه را در «سال قحطی» انتقاد می‌کند و دیگری به چوب و فلک کردن معترضان در «باغ دلگشا» اشاره دارد.</p> <p> </p> <p><strong>خوابند وکیلان و خرابند وزیران</strong></p> <p> </p> <p>جنبش مشروطیت ولی با خون تازه‌ای که در شریان جامعه جریان داد، شعر موسیقی ترانه را دگرگون کرد. در واقع موسیقی و مشروطه در سایه یکدیگر رشد کرده‌اند. موسیقی شور و شوق لازم برای استمرار جنبش را فراهم آورده و مشروطه راه پیشرفت آینده موسیقی را هموار کرده است.</p> <p><br /> عارف را همه می‌شناسند و می‌دانند با ترانه‌های میهنی و برانگیزاننده‌ی خود به چاووش بلند بانگ آزادی تبدیل شد. او در «خون جوانان وطن» که در رثای قربانیان جنبش سروده، پا را از محدوده جنبش فرا‌تر می‌گذارد و اعتراض را به اتهام بدل می‌کند.</p> <p> </p> <p>خوابند وکیلان و خرابند وزیران<br /> بردند به سرقت همه سیم و زر ایران<br /> ما را نگذارند به یک خانه ویران<br /> یارب بستان داد فقیران ز امیران! ...</p> <p> </p> <p><strong>اخلاقیات موزیکال و رواج‌دهنده‌ی آن</strong></p> <p> </p> <p>هفت هشت سالی پس از مشروطه که دستاورد‌های آزادی‌جویانه‌ی مردم لگدمال شد و برقراری مجدد سانسور و تفتیش، استبداد تازه‌ای را نوید می‌داد، ترانه سنگر اعتراضی خود را عوض کرد و نگاه خود را به روی عواطف انسانی و کلیات اخلاقی متمرکز ساخت. در این ترانه‌ها همه‌ی ناهنجاری‌های سیاسی و اجتماعی، محصول رفتارهای غیر انسانی و غیر اخلاقی «نوع بشر» دانسته می‌شد.</p> <p><br /> محمد علی امیر جاهد، شاعر و روزنامه‌نگار، که بیشترین ترانه‌ها را یک‌تنه برای «قمر» ساخته است، برجسته‌ترین ترویج‌کننده این اخلاقیات موزیکال به‌شمار می‌رود. او در ترانه‌ای با عنوان «نوع بشر» با دو سه جمله، روی دست چپ‌ها بلند می‌شود و پنبه‌ی جامعه سرمایه داری را می‌زند:</p> <p><br /> «گرسنه گروهی به قرص جوی جان سپرند<br /> گروهی دگر حاصل رنج آنان ببرند<br /> ببین هزاران فقیر و مفلوک<br /> ملوک و مملوک ز حال هم بی‌خبرند!» <br /> <br /> <strong>زمین از حجت خالی نماند</strong></p> <p> </p> <p>ولی با این همه، زمین از حجت خالی نماند، و از میان خیل ترانه‌سرایان «اخلاقی» یکی به اعتراض سر برآورد و فضای سانسور و اختناق را شکست. شاعری که نه از طرد و خلع می‌هراسید و نه از بند و زندان. او در میانه‌ی ظلمت، از «مرغ سحر»ی می‌گفت که منادی صبح است. مرغ خوشخوانی که باید با فریاد اعتراض قفس تنگ و تار را بشکند و روزگار را زیر و رو کند.</p> <p><br /> محمد تقی بهار، ملک‌الشعرا، تاوان سرودن مرغ سحر را که با موسیقی دل‌انگیز «مرتضی نی داود» پیوند خورده، پرداخت و به زندان و تبعید رفت. ولی مرغ سحرش جاودانه ماند. مرغ سحر، پس از هشتاد سال هنوز در همه کنسرت‌های درون و برونمرزی حضور دارد. مردم در پایان برنامه‌ها، آن را زمزمه می‌کنند تا خواننده را برانگیزانند که با آن‌ها همراهی کند:</p> <p><br /> ظلم ظالم، جور صیاد<br /> آشیانم داده بر باد<br /> ‌ای خدا،‌ای فلک،‌ای طبیعت<br /> شام تاریک ما را سحر کن! <br /> <br /> ترانه‌های اعتراض را هفته آینده در مجله‌ی موسیقی زمانه پی می‌گیریم.</p>
محمود خوشنام ـ این روزها، در پی حرکتهای انقلابی مردمی، باز پای ترانههای اعتراض به میان آمده است. به ویژه رسانههای شنیداری و دیداری در برونمرز بهوفور از آن برای برانگیختن مخاطبان خود بهره میگیرند. ترانههای اعتراضی عمدتاً از مشروطیت به این سو وارد جامعهی موسیقی ایران شده است، با اینهمه از دو - سه شبهترانه در تذکرهها یاد شده که پیش از مشروطیت بر سرزِبانها بوده و رنگ و بوی عامیانه داشته است.
یکی به سفر رفتن ناصرالدین شاه را در «سال قحطی» انتقاد میکند و دیگری به چوب و فلک کردن معترضان در «باغ دلگشا» اشاره دارد.
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
جنبش مشروطیت ولی با خون تازهای که در شریان جامعه جریان داد، شعر موسیقی ترانه را دگرگون کرد. در واقع موسیقی و مشروطه در سایه یکدیگر رشد کردهاند. موسیقی شور و شوق لازم برای استمرار جنبش را فراهم آورده و مشروطه راه پیشرفت آینده موسیقی را هموار کرده است.
عارف را همه میشناسند و میدانند با ترانههای میهنی و برانگیزانندهی خود به چاووش بلند بانگ آزادی تبدیل شد. او در «خون جوانان وطن» که در رثای قربانیان جنبش سروده، پا را از محدوده جنبش فراتر میگذارد و اعتراض را به اتهام بدل میکند.
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران! ...
اخلاقیات موزیکال و رواجدهندهی آن
هفت هشت سالی پس از مشروطه که دستاوردهای آزادیجویانهی مردم لگدمال شد و برقراری مجدد سانسور و تفتیش، استبداد تازهای را نوید میداد، ترانه سنگر اعتراضی خود را عوض کرد و نگاه خود را به روی عواطف انسانی و کلیات اخلاقی متمرکز ساخت. در این ترانهها همهی ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی، محصول رفتارهای غیر انسانی و غیر اخلاقی «نوع بشر» دانسته میشد.
محمد علی امیر جاهد، شاعر و روزنامهنگار، که بیشترین ترانهها را یکتنه برای «قمر» ساخته است، برجستهترین ترویجکننده این اخلاقیات موزیکال بهشمار میرود. او در ترانهای با عنوان «نوع بشر» با دو سه جمله، روی دست چپها بلند میشود و پنبهی جامعه سرمایه داری را میزند:
«گرسنه گروهی به قرص جوی جان سپرند
گروهی دگر حاصل رنج آنان ببرند
ببین هزاران فقیر و مفلوک
ملوک و مملوک ز حال هم بیخبرند!»
زمین از حجت خالی نماند
ولی با این همه، زمین از حجت خالی نماند، و از میان خیل ترانهسرایان «اخلاقی» یکی به اعتراض سر برآورد و فضای سانسور و اختناق را شکست. شاعری که نه از طرد و خلع میهراسید و نه از بند و زندان. او در میانهی ظلمت، از «مرغ سحر»ی میگفت که منادی صبح است. مرغ خوشخوانی که باید با فریاد اعتراض قفس تنگ و تار را بشکند و روزگار را زیر و رو کند.
محمد تقی بهار، ملکالشعرا، تاوان سرودن مرغ سحر را که با موسیقی دلانگیز «مرتضی نی داود» پیوند خورده، پرداخت و به زندان و تبعید رفت. ولی مرغ سحرش جاودانه ماند. مرغ سحر، پس از هشتاد سال هنوز در همه کنسرتهای درون و برونمرزی حضور دارد. مردم در پایان برنامهها، آن را زمزمه میکنند تا خواننده را برانگیزانند که با آنها همراهی کند:
ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا،ای فلک،ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن!
ترانههای اعتراض را هفته آینده در مجلهی موسیقی زمانه پی میگیریم.
نظرها
نظری وجود ندارد.