رپ فارسی و تابوهایی که بهمن قبادی شکست
<p>مهدی رستم‌پور ـ بهمن قبادی بدون مجوز وزارت ارشاد، پروژه پرماجرای «کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره» را کلید زد تا برای نخستین بار فیلم بلندی را در تهران کارگردانی کند. دوربینش را بدون اجازه‌ی دولت برای ضبط مضامین شهری روشن کرد و سرانجام نیز با رضایت خاطر، دست به دست «سی دی»های آن را برای بینندگان ایرانی «حلال» اعلام کرد.</p> <p><br /> حتی پشت صحنه‌ی این فیلم هم با حضور رکسانا صابری به‌عنوان یکی از نویسنده‌ها، ماجراهای سیاسی بسیاری از سر گذراند. اشکان کوشانژاد و نگار شقاقی دو بازیگر فیلم به انگلستان پناهنده شدند. بهمن قبادی نیز مدتی بازداشت شد. او با این فیلم، جوایز متعددی از جمله جایزه‌ی ویژه «نوعی نگاه» و جایزه منتقدان فرانسوی در جشنواره کن ۲۰۰۹ را دریافت کرد.</p> <p><br /> قبادی برای ساختن فیلمی با محور موسیقی، به جای سوژه‌ی بی‌خطر نوازندگان مشهور سازهای سنتی در روستاهای کردستان، نوآورانه سراغ جمعی کثیر اما نادیده گرفته شده رفت.</p> <p> </p> <p><strong>رپ فارسی از پنجره وارد شد</strong></p> <p> </p> <p>سال‌های میانی دهه‌ی ۸۰ با رونق ناگهانی رپ فارسی، بخشی از جامعه‌ی رسمی پاپ ایرانی به‌شدت برآشفت و رسالت فرهنگی‌اش ایجاب کرد که پاسدار ارزش‌های مصوب موسیقی باشد و اعلام خطر کند. گفتند رپ در آمریکا برای اعتراض به تبعیض نژادی شکل گرفت و چون در ایران تبعیض نژادی نداریم پس تمایل به رپ فارسی هم اشتباه لپی است. لطفاً خوش‌تان نیاید. همچنان ما را گوش کنید!</p> <p><br /> رپ فارسی از پنجره وارد شد اما به زیرزمین رانده شد. قبادی می‌دانست جماعتِ پاپ، از خواننده بگیر تا آهنگساز و ترانه‌سرا، این گونه‌ی نوظهور در ایران را بدون پرده‌پوشی نفی می‌کنند و آن را عین ابتذال می‌دانند. دوربین بی‌پروای قبادی اما از روستا بیرون آمد. وارد شهر شد و زیرزمین‌ها را کاوید تا آنچه را که هست، اما بی‌رحمانه آن را انکار می‌کنند، نشان دهد.</p> <p><br /> رپ فارسی در زیرزمین به‌گونه‌ای بی‌واسطه زبان کوچه و بازار را وارد ترانه‌سرایی معاصر ایران کرد و گفتار خیابانی را با ادوات موسیقی درآمیخت. آنچه که اگر قبلاً پدیدآورندگان آن سانسورش نمی‌کردند، ارشاد قیچی‌اش می‌کرد، این‌بار در تیراژ بالا روی اینترنت رفت.</p> <p><br /> از جمله دستاوردهای فرهنگیِ ارزشمند فیلم قبادی، روشنگری برای خانواده‌هایی بود که تصورشان از موسیقی زیرزمینی، جوانانی خرپول و بیعار است که نیروی انتظامی همواره آن‌ها را به جرم شیطان‌پرستی دستگیر و مجازات می‌کند.</p> <p><br /> رپ‌خوان‌های ایران پشت ابیات مولانا و حافظ سنگر نمی‌گیرند. خودشان می‌سرایند و می‌سازند و می‌نوازند و می‌خوانند و می‌رقصند. اهمیتی نمی‌دهند که نا‌آگاهی‌هاشان بریزد روی دایره. گرچه دقیقاً مثل پاپ تهرانجلسی و لس‌آنجلسی، در رپ فارسی هم فقر قافیه، تقلید و تقلب از روی دست همدیگر و تولید انبوه آثار نازل و گوشخراش، رایج است.</p> <p><br /> با گسترش چشمگیر موج رپ‌خوانی، موج استهزا و نفرت متقابل هم افزایش پیدا کرد. هیچ‌گاه پیش نیامد هنگام به هم‌ خوردن کنسرت‌های محقر رپ‌خوان‌ها و دستگیری آن‌ها، کسی از اهل موسیقی اعتراض کند. آن‌ها این نسل تازه از گرد راه رسیده را امتداد غیر قابل اجتناب خود نمی‌دانستند.</p> <p><img height="305" align="left" width="250" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/rgh01.jpg" alt="" /><br /> فیلم بهمن قبادی طبیعتاً به مذاق بسیاری از خواننده‌ها و آهنگساز‌ها خوش نیامد. به‌عنوان مثال، آهنگساز محترمی بدون آنکه رسماً بگوید چرا قبادی فیلم مرا نساخته، به ماهنامه‌ی «نسیم هراز» گفت «یعنی موسیقی ما اینقدر بی‌پناه است که هرکس به خودش اجازه دهد هرگونه خواست در موردش صحبت کند؟ من اجازه نمی‌دهم که این‌چنین درباره‌ی موسیقی من و دوستان من اظهار نظر شود. در این فیلم موزیسین فقط تحقیر می‌شود و به‌شکل انسانی ضعیف وبی‌تأثیر معرفی شده.»</p> <p><br /> گرچه این آهنگساز هم می‌دانست که گوشِ رپ فارسی مطابق قریحه‌اش، شنوای اظهارات «بزرگسالان» نیست!</p> <p> </p> <p><strong>جعلِ رپ و هماوردطلبی</strong></p> <p> </p> <p>اواسط سال‌های دهه‌ی ۷۰، از شروط وزارت ارشاد در دوره‌ی ریاست جمهور خاتمی برای اعطای مجوز به خوانندگان جوان موسیقی پاپ، خواندن یک تراک در ستایش شخصیت‌های مذهبی بود. با این توجیه که «بعله...، پاپ ایرانی فقط برای رقص و آواز نیست. بلکه با معنویات هم سر و سری دارد.»</p> <p><br /> مشابه آن وضعیت در رپ فارسی هم دارد تکرار می‌شود. نگرشی که اصرار بر مصلح اجتماعی بودن رپ دارد و اینکه رپ‌خوان یعنی خنیاگر معضلات اجتماعی.</p> <p><br /> رپ اما مثل هر نوع دیگری از موسیقی، منادی و بیرق‌دار مبارزه با «فقر و نابسامانی» یا یک «ان جی او» و تشکل حقوق بشری نیست. اخیراً اگر رپ‌خوان‌ها، چیزی درباره‌ی جنبش سبز بخوانند، مثل برق و باد تکثیر می‌شود و رودی از کامنت‌های ستایش‌آمیز هم ذیل آن جریان پیدا می‌کند. گرچه اصلاً قابل ارزیابی هنری هم نباشد.</p> <p><br /> ذات رپ فارسی – با استناد به میزان استقبال مخاطبان و شهرت رپ‌خوان‌ها- کل کل است و رجزخوانی. هماورد طلبیدن و برتری‌های داشته و نداشته را به رخ رقبای معلوم و نامعلوم کشیدن.</p> <p> </p> <p><strong>حالا همه از گربه‌های ایرانی خبر دارند</strong></p> <p> </p> <p>فیلمی که موسیقی «غیر رسمی و بدون مجوز» را به تصویر کشید، خودش هم از دستیابی به مجوزِ ساخت و مجوز پخش باز ماند. اما چند برابر ظرفیت تمام سالن‌های سینما در ایران، بیننده داخلی و خارجی داشت و البته بهمن قبادی متفاوتی را نیز به سینمای جهان معرفی کرد.</p> <p><br /> قبادی پارسال در بحبوحه‌ی بحث‌های جانبی این فیلم، نامه‌ای به عباس کیارستمی نوشت که این‌طور تمام می‌شد: «در این روز‌های حساس و سرنوشت‌ساز چه بخواهی چه نخواهی، چه درست چه نادرست، تنها معیار شرف و عزت و افتخار، همراهی با مردم و همراهی نکردن با مخالفان مردم است. مردم سکوت هنرمندان را فراموش نخواهند کرد. مردم بهترین داورانند.»</p> <p><br /> کشته شدن صانع ژاله دانشجوی پاوه‌ای رشته هنر در تظاهرات خیابانی تهران و اظهارات برادر او مبنی بر اینکه صانع دوست داشت مثل بهمن قبادی بشود، تأییدی غم‌انگیز و دلخراش است بر درستی گفته‌های قبادی در آن بخش از نامه‌اش به کیارستمی.</p> <p><br /> با نوآوری‌های بهمن قبادی و فیلمی که در پی فتوای او، تماشای مجانی‌اش «حلال» است، رفته رفته همه باخبر می‌شوند از گربه‌های ایرانی.</p>
مهدی رستمپور ـ بهمن قبادی بدون مجوز وزارت ارشاد، پروژه پرماجرای «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» را کلید زد تا برای نخستین بار فیلم بلندی را در تهران کارگردانی کند. دوربینش را بدون اجازهی دولت برای ضبط مضامین شهری روشن کرد و سرانجام نیز با رضایت خاطر، دست به دست «سی دی»های آن را برای بینندگان ایرانی «حلال» اعلام کرد.
حتی پشت صحنهی این فیلم هم با حضور رکسانا صابری بهعنوان یکی از نویسندهها، ماجراهای سیاسی بسیاری از سر گذراند. اشکان کوشانژاد و نگار شقاقی دو بازیگر فیلم به انگلستان پناهنده شدند. بهمن قبادی نیز مدتی بازداشت شد. او با این فیلم، جوایز متعددی از جمله جایزهی ویژه «نوعی نگاه» و جایزه منتقدان فرانسوی در جشنواره کن ۲۰۰۹ را دریافت کرد.
قبادی برای ساختن فیلمی با محور موسیقی، به جای سوژهی بیخطر نوازندگان مشهور سازهای سنتی در روستاهای کردستان، نوآورانه سراغ جمعی کثیر اما نادیده گرفته شده رفت.
رپ فارسی از پنجره وارد شد
سالهای میانی دههی ۸۰ با رونق ناگهانی رپ فارسی، بخشی از جامعهی رسمی پاپ ایرانی بهشدت برآشفت و رسالت فرهنگیاش ایجاب کرد که پاسدار ارزشهای مصوب موسیقی باشد و اعلام خطر کند. گفتند رپ در آمریکا برای اعتراض به تبعیض نژادی شکل گرفت و چون در ایران تبعیض نژادی نداریم پس تمایل به رپ فارسی هم اشتباه لپی است. لطفاً خوشتان نیاید. همچنان ما را گوش کنید!
رپ فارسی از پنجره وارد شد اما به زیرزمین رانده شد. قبادی میدانست جماعتِ پاپ، از خواننده بگیر تا آهنگساز و ترانهسرا، این گونهی نوظهور در ایران را بدون پردهپوشی نفی میکنند و آن را عین ابتذال میدانند. دوربین بیپروای قبادی اما از روستا بیرون آمد. وارد شهر شد و زیرزمینها را کاوید تا آنچه را که هست، اما بیرحمانه آن را انکار میکنند، نشان دهد.
رپ فارسی در زیرزمین بهگونهای بیواسطه زبان کوچه و بازار را وارد ترانهسرایی معاصر ایران کرد و گفتار خیابانی را با ادوات موسیقی درآمیخت. آنچه که اگر قبلاً پدیدآورندگان آن سانسورش نمیکردند، ارشاد قیچیاش میکرد، اینبار در تیراژ بالا روی اینترنت رفت.
از جمله دستاوردهای فرهنگیِ ارزشمند فیلم قبادی، روشنگری برای خانوادههایی بود که تصورشان از موسیقی زیرزمینی، جوانانی خرپول و بیعار است که نیروی انتظامی همواره آنها را به جرم شیطانپرستی دستگیر و مجازات میکند.
رپخوانهای ایران پشت ابیات مولانا و حافظ سنگر نمیگیرند. خودشان میسرایند و میسازند و مینوازند و میخوانند و میرقصند. اهمیتی نمیدهند که ناآگاهیهاشان بریزد روی دایره. گرچه دقیقاً مثل پاپ تهرانجلسی و لسآنجلسی، در رپ فارسی هم فقر قافیه، تقلید و تقلب از روی دست همدیگر و تولید انبوه آثار نازل و گوشخراش، رایج است.
با گسترش چشمگیر موج رپخوانی، موج استهزا و نفرت متقابل هم افزایش پیدا کرد. هیچگاه پیش نیامد هنگام به هم خوردن کنسرتهای محقر رپخوانها و دستگیری آنها، کسی از اهل موسیقی اعتراض کند. آنها این نسل تازه از گرد راه رسیده را امتداد غیر قابل اجتناب خود نمیدانستند.
فیلم بهمن قبادی طبیعتاً به مذاق بسیاری از خوانندهها و آهنگسازها خوش نیامد. بهعنوان مثال، آهنگساز محترمی بدون آنکه رسماً بگوید چرا قبادی فیلم مرا نساخته، به ماهنامهی «نسیم هراز» گفت «یعنی موسیقی ما اینقدر بیپناه است که هرکس به خودش اجازه دهد هرگونه خواست در موردش صحبت کند؟ من اجازه نمیدهم که اینچنین دربارهی موسیقی من و دوستان من اظهار نظر شود. در این فیلم موزیسین فقط تحقیر میشود و بهشکل انسانی ضعیف وبیتأثیر معرفی شده.»
گرچه این آهنگساز هم میدانست که گوشِ رپ فارسی مطابق قریحهاش، شنوای اظهارات «بزرگسالان» نیست!
جعلِ رپ و هماوردطلبی
اواسط سالهای دههی ۷۰، از شروط وزارت ارشاد در دورهی ریاست جمهور خاتمی برای اعطای مجوز به خوانندگان جوان موسیقی پاپ، خواندن یک تراک در ستایش شخصیتهای مذهبی بود. با این توجیه که «بعله...، پاپ ایرانی فقط برای رقص و آواز نیست. بلکه با معنویات هم سر و سری دارد.»
مشابه آن وضعیت در رپ فارسی هم دارد تکرار میشود. نگرشی که اصرار بر مصلح اجتماعی بودن رپ دارد و اینکه رپخوان یعنی خنیاگر معضلات اجتماعی.
رپ اما مثل هر نوع دیگری از موسیقی، منادی و بیرقدار مبارزه با «فقر و نابسامانی» یا یک «ان جی او» و تشکل حقوق بشری نیست. اخیراً اگر رپخوانها، چیزی دربارهی جنبش سبز بخوانند، مثل برق و باد تکثیر میشود و رودی از کامنتهای ستایشآمیز هم ذیل آن جریان پیدا میکند. گرچه اصلاً قابل ارزیابی هنری هم نباشد.
ذات رپ فارسی – با استناد به میزان استقبال مخاطبان و شهرت رپخوانها- کل کل است و رجزخوانی. هماورد طلبیدن و برتریهای داشته و نداشته را به رخ رقبای معلوم و نامعلوم کشیدن.
حالا همه از گربههای ایرانی خبر دارند
فیلمی که موسیقی «غیر رسمی و بدون مجوز» را به تصویر کشید، خودش هم از دستیابی به مجوزِ ساخت و مجوز پخش باز ماند. اما چند برابر ظرفیت تمام سالنهای سینما در ایران، بیننده داخلی و خارجی داشت و البته بهمن قبادی متفاوتی را نیز به سینمای جهان معرفی کرد.
قبادی پارسال در بحبوحهی بحثهای جانبی این فیلم، نامهای به عباس کیارستمی نوشت که اینطور تمام میشد: «در این روزهای حساس و سرنوشتساز چه بخواهی چه نخواهی، چه درست چه نادرست، تنها معیار شرف و عزت و افتخار، همراهی با مردم و همراهی نکردن با مخالفان مردم است. مردم سکوت هنرمندان را فراموش نخواهند کرد. مردم بهترین داورانند.»
کشته شدن صانع ژاله دانشجوی پاوهای رشته هنر در تظاهرات خیابانی تهران و اظهارات برادر او مبنی بر اینکه صانع دوست داشت مثل بهمن قبادی بشود، تأییدی غمانگیز و دلخراش است بر درستی گفتههای قبادی در آن بخش از نامهاش به کیارستمی.
با نوآوریهای بهمن قبادی و فیلمی که در پی فتوای او، تماشای مجانیاش «حلال» است، رفته رفته همه باخبر میشوند از گربههای ایرانی.
نظرها
نظری وجود ندارد.