رنگ و بوی آسیای شرقی با چیلی و علف لیمو
هر از گاهی به رستورانهای آسیای شرقی سر میزنیم. این ذائقه یادگار زندگی در مالزی است که با ما مانده و البته یادگار دلچسبیست. این آخر هفته سری به یک رستوران ویتنامی زدیم.
هر از گاهی به رستورانهای آسیای شرقی سر میزنیم. این ذائقه یادگار زندگی در مالزی است که با ما مانده و البته یادگار دلچسبیست. این آخر هفته سری به یک رستوران ویتنامی زدیم.
در رستوران، Lemongrass Chilli Chiken که به فارسی میتوان «مرغ تند با طعم علف لیمو» ترجمهاش کرد سفارش دادم. بسیار خوش طعم و دلنشین بود و از خوردنش جزء جزء بدنم به هیجان آمد.
پس از صرف شام فرصت را از دست ندادم و خواستم تا سرآشپز را ببینم. سرآشپز لاغر اندام ویتنامی که به سختی انگلیسی حرف میزد، وقتی اشتیاقم را به غذایش دید مرا به آشپزخانه کوچکش راه داد تا از نزدیک با طبخ این غذا خوشمزه آشنا شوم.
آخر هفته بعد، به بازار روز رفتم تا دو عدد علف لیمو تازه، دو عدد فلفل قرمز تند، دو حبه سیر، یک عدد پیاز و یه دسته گشنیز و نعناع و ریحان تهیه کنم. بعد از سبزیجات سری هم به قصابی آن دست خیابان زدم تا حدود ۴۰۰ گرم فیله ران مرغ بخرم.
به خانه که رسیدیم. دست به کار شدم. اول از همه مرغها را به تکههای مکعبی حدود ۵ سانتیمتری برش دادم و داخل یک ظرف به نسبت بزرگ ریختم تا بتوانم مواد دیگر را با آن مخلوط کنم. سپس فلفل، علف لیمو، سیر و پیاز را بسیار ریز کردم و به مرغ اضافه کردم.
حالا نوبت سس Worcestershire و سویا بود که اولی را دو قاشق و دومی را یک قاشق غذاخوری به مرغ اضافه کنم. در ظرف را با سلفون پوشاندم و برای حدود ۲۰ دقیقه داخل یخچال گذاشتم. راستی به جای Worcestershire سس میتوانید از سس ماهی هم استفاده کنید. نتیجه فرق زیادی ندارد.
در این فاصله، چون کار زیادی نداشتم به یکی از دوستان زنگ زدم تا کمی گپ و گفت کنیم. از قضا آنها بسیار درگیر بودند و نرسیده بودند ناهار درست کنند. پس تصمیم گرفتیم غذا که حاضر شد قابلمه به دست مثل قدیمها که به همراه مادر و پدر قابلمه به دست به خانه فک و فامیل میرفتیم، به خانهشان رفته و ناهار را دور هم بخوریم. راستی یادم رفت بگویم که اندازهها را از اول برای ۴ نفر در نظر گرفته بودم، شاید به دلم افتاده بود، نمیدانم!
۲۰ دقیقه که هیچ، کمی هم بیشتر به گپ گذشت و مرغ در مواد حسابی جا خوش کرده بود.
ماهی تابه را با کمی روغن زیتون داغ آماده کردم و مرغها را در آن سرازیر کردم. آشپز ویتنامی تاکید کرده بود در این مرحله مرغ را زیاد هم نزنم و اجازه دهم حدود ۵ دقیقه حسابی سرخ شود. سپس یک قاشق پودر کاری به آن اضافه کنم و هم بزنم تا سمت دیگر مرغها نیز ۵ دقیقهای سرخ شود.
بعد از آن هم کمی آب مرغ و یک قاشق شکر قهوهای -البته آشپز شکر سفید اضافه کرده بود، ولی میانه من با شکر قهوهای بهتر است- به ماهیتابه اضافه کردم و وقت دادم تا خورد برود و سس غلیظی از خود باقی بگذارد که بیش از نیمی از مزه غذا و پای ثابت بسیاری از غذاهای آسیای شرقی است.
در انتها نیز زیر ماهیتابه را خاموش کردم و سبزیجات که شامل برگ گشنیز، نعناع و ریحان بود را به ماهیتابه اضافه کردم و کمی هم زدم.
در همین فاصله بانو هم برنج را ردیف کرده بود و همه چیز آماده بود. غذا را در ظرف ریختیم به سوی خانه دوست روان شدیم. واقعاً داشتن دوست خوب در مهاجرت اتفاق خوبی است. تنها آدمها خوش شانس میدانند خانه دوست کجاست.
نمیدانم دوستان مراعات کردند یا صادق بودند، ولی به ظاهر خیلی از غذا خوششان آمده بود و کلی تعریف کردند و بنده را سر ذوق آوردند.
لطفاً شما هم دست به کار شوید و نتیجه کارتان را با ما در میان بگذارید. امیدوارم شما هم مثل دوستان من از غذا لذت ببرید.
نظرها
ایراندخت
سلام می شود توضیح دهید علف لیمو چیست و آیا در آلمان پیدا می شود یا نه؟؟