در تظاهرات همیشه در خط مقدم بودم
<p>من در تمام تظاهرات پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردم. یعنی موقعی که حتی موسوی می‌گفت به خیابان نیایید من بازهم می‌رفتم که ببینم مأمورها به خیابان آمده‌اند یا نه. همیشه توی خط مقدم بودم. ترس اطرافیان و خود من از این بود که با توجه به شرایطی که دارم دستگیر شوم. شما یادتان هست که بعد از انتخابات گفته شد در زندان‌ها به زندانی‌ها تجاوز کرده‌اند؟ با خودم می‌گفتم که اگر من را بگیرند اولین کاری که می‌کنند من را می‌برند بازداشتگاه و لخت می‌کنند و حتماً قضیه‌ام را می‌فهمند و بعد هم خدا می‌داند چه اتفاقی می‌افتد. کافی بود لختم می‌کردند و سینه‌هایم را می‌دیدند. من سه بار سینه‌هایم را عمل کرده‌ام و یک پروتز بیضه دارم که البته فقط یک حالت برآمده است و خدا از سر دکترم نگذرد که من را موش آزمایشگاهی گیر آورده بود و انگار که دارد تن من را قصابی می‌کند. امیدوارم درعمل‌های بعدی درست ‌شود. البته این وضعیت من باعث نمی‌شد که توی درگیری‌ها نروم. ترس اطرافیانم این بود که اگر دستگیر شوم مأمورانِ زندان به همه‌ی زندانی‌ها می‌گویند که سینه‌های من این جوری است و آلتم اونجوری. بعد هم لابد من را داخل یکی از سلول‌های خلافکارها می‌انداختند و بدبخت می‌شدم. یعنی هر اتفاقی ممکن بود برایم بیفتد. بعضی از بچه‌های تی‌اس که دوستان صمیمی‌ام بودند به هوای من به خیابان می‌آمدند. مخصوصاً بعد از این که محمود احمدی‌نژاد توی میدان ولی‌عصر گفته بود که کسانی که به میرحسین رأی دادند بچه‌های همجنس‌باز کثافت فلان هستند و این خیلی روی بچه‌های ما تأثیر گذاشته بود. همه با احمدی‌نژاد بد بودند.</p> <p><br /> یادم می‌آید که درگیری روز عاشورا بود. یکی از دوستان قدیمی که خیلی به او اعتماد داشتم زنگ زد و گفت سلام بهنام. من شماره‌ی تو را به دو نفر از دوستانم داده‌ام زنگ می‌زنند بهشان بگو که در خیابان چه خبر است و مردم چه شعاری می‌دهند. خب روز عاشورا روز خیلی سختی بود و خیلی‌ها کشته شدند. یادم هست آن روز همه‌ی شعارها و اتفاقات را برای آن دو نفر پشت تلفن ‌گفتم. گرم بودم و بسیجی‌ها هم خیلی اذیت کرده بودند. بعدن گندش درآمد که این دونفر با گروه‌های ناجوری در ارتباط بوده‌اند. همین شد که از وقتی فهمیدم اوضاع مناسب نیست صبح و شب در خانه‌مان را قفل می‌کردم.</p> <p> </p> <p>نگرانی‌ام از بازداشت شدن نبود. همه‌ی دلهره‌ام این بود که بعد از بازداشت چه بلایی سرم می‌آید. یکی از بچه‌های تی‌اس در درگیری۲۲ بهمن با من بود. تازه از شیراز آمده بود و توی اینجور تظاهرات‌ها شرکت نکرده بود. اولین بارش بود. ایستاده بود و بلندبلند وسط جمعیت شعار می‌داد و حرف می‌زد که فلان و بهمان. آن روز فضا خیلی امنیتی بود. دوتا از این لباس شخصی‌ها آمدند دست من را گرفتند که یک بار دیگر تو و دوستت را این جا ببینیم بازداشت‌تان می‌کنیم. بروید خانه‌تان. دست دوستم را گرفتم که برگردیم یکدفعه همان دو نفر ریختند و دوستم را دستگیر کردند و بردند. دوستم یک تی‌اس مثل خودم (زن به مرد) بود. عمل هم نکرده بود. داشتم دیوانه می‌شدم. حالا از یک طرف می‌خواستم بروم دنبالش، بچه‌ها می‌گفتند این لباس شخصی همان است که دست تو را گرفت. اگر تو را ببیند تو هم بازداشت می‌شی. از طرف دیگر نمی‌شد دوستم را در آن وضعیت تنها بگذارم. زنگ زدم به انجمن تی‌اس‌های داخل ایران که تو را خدا پی‌گیری کنید ببینید این پسر را کجا برده‌اند. با خودم می‌گفتم این بدبخت الآن دل توی دلش نیست.</p> <p> </p> <p>حتی اگر بخواهند او را بازجویی بدنی هم بکنند می‌فهمند که قضیه‌اش چیست. خلاصه اینور و آنور زنگ زدم و آمارش را گرفتم. فهمیدیم که گوشی‌اش را گرفته‌اند و ولش کرده‌اند. یعنی اگر آزاد نشده بود و دست این بسیجی‌ها افتاده بود که اصلاً این چیزها را نمی‌فهمند معلوم نبود چه بلایی سرش بیاید.</p> <p><br /> ×××</p> <p><br /> بخش دگرباش وب‌سایت «زمانه» بنا دارد روایت‌هایی از زندگی روزمره‌ی جامعه‌ی دگرباشِ ایرانی را منتشر کند. این روایت‌ها تصویرهایی بریده‌بریده از متن زندگی اقلیت‌های جنسی در ایران و به‌نوعی دریچه‌هایی به زندگیِ کمتر دیده‌شده‌ی آنان است. این پاره‌متن‌ها از دل گفت‌وگوهای بسیار بیرون آمده که علی عبدی تابستان امسال با ده‌ها تن از همجنسگرایان، دوجنسگرایان و ترنسجندرهای ایرانی انجام داده است.<br /> علی عبدی، دانشجو و فعال مدنی، در سال ۲۰۱۰ به ترکیه رفت و شهر به شهر با تمامی پناهنده‌های دگرباش در خانه‌های خودشان مصاحبه کرد.</p> <p><br /> تمامیِ این روایت‌ها بازتابی از سنت‌ها، باورها، رفتارها، سیاست‌های دولتی، ارزش‌های فرهنگی، نهادها و ساختارهایی هستند که ریشه در مردسالاری و دگرجنسگرایی اجباری دارند و به تبعیض علیه جامعه‌ی دگرباش دامن می‌زنند.</p> <p><br /> از آنجا که این روایت‌ها به‌تنهایی بیانگر سختی‌ها، شادی‌ها، امیدها و مبارزه‌ی جامعه‌ی دگرباش ایرانی است و بخشی از تاریخ شفاهی گروهی از مردمان این سرزمین را می‌سازد، وب‌سایت «زمانه» تصمیم گرفته است آنها را بی‌هیچ تحلیلی منتشر کند.</p> <p><br /> رادیو زمانه برای حفظ امنیت مصاحبه‌شوندگان از نام‌های مستعار استفاده می‌کند؛ نام و مشخصات آنها نزد علی عبدی، سازمان دگرباشان جنسی ایرانی- ایرکو، محفوظ است.</p> <p><br /> مجموعه‌ی کامل این گفت‌وگو‌ها، با حذف اطلاعات مربوط به هویت اشخاص و با تنظیم گفت‌وگوکننده، به‌زودی با حمایت نشر گیلگمیشان منتشر خواهد شد.</p> <p><br /> <strong>توضیح:</strong> ترانسکسوال یا تراجنسی یا دگرجنسگونه افرادی هستند که با قالب بدنی متفاوت از هویت جنسی خود به دنیا می‌آیند. مردانی که در قالب بدن مردانه، هویت جنسی‌ زن دارند، و زنانی که در قالب بدن زنانه، هویت جنسی‌ مرد دارند. مردان و زنان تراجنسی یا دگرجنسگونه با بدن خود احساس بیگانگی می‌کنند و نیاز دارند بدنی شبیه به هویت جنسی خود داشته باشند. مردان و زنان تراجنسی با انجام عمل‌های تغییر جنسیت می‌توانند بدن مطابق با هویت جنسی خود را به دست بیاورند. عمل تغییر جنسیت مجموعه‌ای از چندین عمل دشوار و حساس‌ است که در مراحل متعدد انجام می‌شود. مراحل ترمیم بدن و تکمیل عمل نیز طولانی و دشوار است. مردان و زنان تراجنسی ممکن است دگرجنسگرا، همجنسگرا یا دوجنسگرا باشند، اما اکثریت ایشان دگرجنسگرا هستند. دگرجنسگونگانی که دگرجنسگرا هستند، بعد از عمل تغییر جنسیت مطابق قوانین معمول فرهنگی جامعه‌ی خود، معمولاً به زندگی عادی مطابق قوانین اجتماعی مشغول می‌شوند. هرچند در ایران امکان تحصیل، اشتغال و ازدواج برای دگرجنسگونگان به‌خاطر فشارهای اجتماعی موجود نیست.</p> <p><br /> برخلاف دگرجنسگونگان، همجنسگرایان افرادی هستند که با جنسیت مادرزاد خود همخوانی دارند و تمایل جنسی و عاطفی به همجنس خود دارند.</p>
من در تمام تظاهرات پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردم. یعنی موقعی که حتی موسوی میگفت به خیابان نیایید من بازهم میرفتم که ببینم مأمورها به خیابان آمدهاند یا نه. همیشه توی خط مقدم بودم. ترس اطرافیان و خود من از این بود که با توجه به شرایطی که دارم دستگیر شوم. شما یادتان هست که بعد از انتخابات گفته شد در زندانها به زندانیها تجاوز کردهاند؟ با خودم میگفتم که اگر من را بگیرند اولین کاری که میکنند من را میبرند بازداشتگاه و لخت میکنند و حتماً قضیهام را میفهمند و بعد هم خدا میداند چه اتفاقی میافتد. کافی بود لختم میکردند و سینههایم را میدیدند. من سه بار سینههایم را عمل کردهام و یک پروتز بیضه دارم که البته فقط یک حالت برآمده است و خدا از سر دکترم نگذرد که من را موش آزمایشگاهی گیر آورده بود و انگار که دارد تن من را قصابی میکند. امیدوارم درعملهای بعدی درست شود. البته این وضعیت من باعث نمیشد که توی درگیریها نروم. ترس اطرافیانم این بود که اگر دستگیر شوم مأمورانِ زندان به همهی زندانیها میگویند که سینههای من این جوری است و آلتم اونجوری. بعد هم لابد من را داخل یکی از سلولهای خلافکارها میانداختند و بدبخت میشدم. یعنی هر اتفاقی ممکن بود برایم بیفتد. بعضی از بچههای تیاس که دوستان صمیمیام بودند به هوای من به خیابان میآمدند. مخصوصاً بعد از این که محمود احمدینژاد توی میدان ولیعصر گفته بود که کسانی که به میرحسین رأی دادند بچههای همجنسباز کثافت فلان هستند و این خیلی روی بچههای ما تأثیر گذاشته بود. همه با احمدینژاد بد بودند.
یادم میآید که درگیری روز عاشورا بود. یکی از دوستان قدیمی که خیلی به او اعتماد داشتم زنگ زد و گفت سلام بهنام. من شمارهی تو را به دو نفر از دوستانم دادهام زنگ میزنند بهشان بگو که در خیابان چه خبر است و مردم چه شعاری میدهند. خب روز عاشورا روز خیلی سختی بود و خیلیها کشته شدند. یادم هست آن روز همهی شعارها و اتفاقات را برای آن دو نفر پشت تلفن گفتم. گرم بودم و بسیجیها هم خیلی اذیت کرده بودند. بعدن گندش درآمد که این دونفر با گروههای ناجوری در ارتباط بودهاند. همین شد که از وقتی فهمیدم اوضاع مناسب نیست صبح و شب در خانهمان را قفل میکردم.
نگرانیام از بازداشت شدن نبود. همهی دلهرهام این بود که بعد از بازداشت چه بلایی سرم میآید. یکی از بچههای تیاس در درگیری۲۲ بهمن با من بود. تازه از شیراز آمده بود و توی اینجور تظاهراتها شرکت نکرده بود. اولین بارش بود. ایستاده بود و بلندبلند وسط جمعیت شعار میداد و حرف میزد که فلان و بهمان. آن روز فضا خیلی امنیتی بود. دوتا از این لباس شخصیها آمدند دست من را گرفتند که یک بار دیگر تو و دوستت را این جا ببینیم بازداشتتان میکنیم. بروید خانهتان. دست دوستم را گرفتم که برگردیم یکدفعه همان دو نفر ریختند و دوستم را دستگیر کردند و بردند. دوستم یک تیاس مثل خودم (زن به مرد) بود. عمل هم نکرده بود. داشتم دیوانه میشدم. حالا از یک طرف میخواستم بروم دنبالش، بچهها میگفتند این لباس شخصی همان است که دست تو را گرفت. اگر تو را ببیند تو هم بازداشت میشی. از طرف دیگر نمیشد دوستم را در آن وضعیت تنها بگذارم. زنگ زدم به انجمن تیاسهای داخل ایران که تو را خدا پیگیری کنید ببینید این پسر را کجا بردهاند. با خودم میگفتم این بدبخت الآن دل توی دلش نیست.
حتی اگر بخواهند او را بازجویی بدنی هم بکنند میفهمند که قضیهاش چیست. خلاصه اینور و آنور زنگ زدم و آمارش را گرفتم. فهمیدیم که گوشیاش را گرفتهاند و ولش کردهاند. یعنی اگر آزاد نشده بود و دست این بسیجیها افتاده بود که اصلاً این چیزها را نمیفهمند معلوم نبود چه بلایی سرش بیاید.
×××
بخش دگرباش وبسایت «زمانه» بنا دارد روایتهایی از زندگی روزمرهی جامعهی دگرباشِ ایرانی را منتشر کند. این روایتها تصویرهایی بریدهبریده از متن زندگی اقلیتهای جنسی در ایران و بهنوعی دریچههایی به زندگیِ کمتر دیدهشدهی آنان است. این پارهمتنها از دل گفتوگوهای بسیار بیرون آمده که علی عبدی تابستان امسال با دهها تن از همجنسگرایان، دوجنسگرایان و ترنسجندرهای ایرانی انجام داده است.
علی عبدی، دانشجو و فعال مدنی، در سال ۲۰۱۰ به ترکیه رفت و شهر به شهر با تمامی پناهندههای دگرباش در خانههای خودشان مصاحبه کرد.
تمامیِ این روایتها بازتابی از سنتها، باورها، رفتارها، سیاستهای دولتی، ارزشهای فرهنگی، نهادها و ساختارهایی هستند که ریشه در مردسالاری و دگرجنسگرایی اجباری دارند و به تبعیض علیه جامعهی دگرباش دامن میزنند.
از آنجا که این روایتها بهتنهایی بیانگر سختیها، شادیها، امیدها و مبارزهی جامعهی دگرباش ایرانی است و بخشی از تاریخ شفاهی گروهی از مردمان این سرزمین را میسازد، وبسایت «زمانه» تصمیم گرفته است آنها را بیهیچ تحلیلی منتشر کند.
رادیو زمانه برای حفظ امنیت مصاحبهشوندگان از نامهای مستعار استفاده میکند؛ نام و مشخصات آنها نزد علی عبدی، سازمان دگرباشان جنسی ایرانی- ایرکو، محفوظ است.
مجموعهی کامل این گفتوگوها، با حذف اطلاعات مربوط به هویت اشخاص و با تنظیم گفتوگوکننده، بهزودی با حمایت نشر گیلگمیشان منتشر خواهد شد.
توضیح: ترانسکسوال یا تراجنسی یا دگرجنسگونه افرادی هستند که با قالب بدنی متفاوت از هویت جنسی خود به دنیا میآیند. مردانی که در قالب بدن مردانه، هویت جنسی زن دارند، و زنانی که در قالب بدن زنانه، هویت جنسی مرد دارند. مردان و زنان تراجنسی یا دگرجنسگونه با بدن خود احساس بیگانگی میکنند و نیاز دارند بدنی شبیه به هویت جنسی خود داشته باشند. مردان و زنان تراجنسی با انجام عملهای تغییر جنسیت میتوانند بدن مطابق با هویت جنسی خود را به دست بیاورند. عمل تغییر جنسیت مجموعهای از چندین عمل دشوار و حساس است که در مراحل متعدد انجام میشود. مراحل ترمیم بدن و تکمیل عمل نیز طولانی و دشوار است. مردان و زنان تراجنسی ممکن است دگرجنسگرا، همجنسگرا یا دوجنسگرا باشند، اما اکثریت ایشان دگرجنسگرا هستند. دگرجنسگونگانی که دگرجنسگرا هستند، بعد از عمل تغییر جنسیت مطابق قوانین معمول فرهنگی جامعهی خود، معمولاً به زندگی عادی مطابق قوانین اجتماعی مشغول میشوند. هرچند در ایران امکان تحصیل، اشتغال و ازدواج برای دگرجنسگونگان بهخاطر فشارهای اجتماعی موجود نیست.
برخلاف دگرجنسگونگان، همجنسگرایان افرادی هستند که با جنسیت مادرزاد خود همخوانی دارند و تمایل جنسی و عاطفی به همجنس خود دارند.
نظرها
نظری وجود ندارد.