آنتیگونه و مادران عزادار
<p>اکبر فلاح‌زاده ـ نمایشنامه آنتیگونه «به سهگانهی نمایش‌نامه‌های «تب»، نوشته‌ی سوفوکل تعلق دارد. آنتیگونه دختری است که به خاطر رفتار شجاعانه‌اش در برابر قدرت حاکم معروف است. بنا بر اساطیر یونان او تصمیم گرفت جسد برادر به قتل رسیده‌اش را بر خلاف دستور حکومت دفن کند و زندگی‌اش را پای این کار گذاشت. آنتیگونه دختر اودیپ و لاکوسته است. پدرش، ادیپ پادشاه بود. ادیپ، مطابق گفته‌ی پیشگویان با مادر خود هم‌بستر شد و هنگامی که از این موضوع آگاه شد، خود را کور و گم و گور کرد. آنتیگونه وفادار، پدر کورش را تا جایی دورافتاده به نام کلونوس در آتن همراهی کرد و این اساس نخستین نمایش از سه‌گانه‌ی «تب» است.</p> <p><br /> <strong>سرپیچی از فرمان پادشاه</strong></p> <p><br /> کرئون، عموی آنتیگونه قصد داشت آنتیگونه را که به پدرش وفادار بود، برباید، اما تسوس او را نجات می‌دهد. آنتیگونه وقتی می‌فهمد که کرئون از توطئه دست‌بردار نیست و اینک درصدد است تا دو برادر او را به جان هم بیندازد، بعداز مرگ پدرش به شهر «تب» بازمی‌گردد تا مانع از اختلاف برادرانش شود. دو برادر آنتیگونه که وارث پادشاهی هستند، درغیاب پدرشان قدرت را بین خود تقسیم می‌کنند. اما بین دو برادر اختلاف می‌افتد و یکی آن دیگری را بیرون می‌راند. پولونیکوس که بیرون رانده شده، در جای دیگری نیرو گرد هم می‌آورد و به شهر «تب» لشکر می‌کشد. نمایشنامه‌ی اشیل به نام «هفت تن علیه تب» همین موضوع را دستمایه کرده است. باری، بین دو برادر جنگ در می‌گیرد و مهاجمان در دروازه‌های نخست شهر شکست می‌خورند. تب در آن زمان هفت دروازه داشته، که صحنه‌ی پایانی نبرد در دروازه‌ی هفتم به صورت جنگ تن به تن بین دو برادر روی می‌دهد. در این نبرد هر دو برادر کشته می‌شوند. اینجاست که آنتیگونه وارد صحنه می‌شود. کرئون جسد یکی از برادران را که به آیین او وفادار بوده، با تشریفات خاص به خاک می‌سپارد، اما دیگری را خائن و ممنوع‌الدفن اعلام می‌کند و جسدش را در بیابان‌‌ رها می‌کند تا خوراک حیوانات وحشی شود. آنتیگونه این را برنمی‌تابد، از خواهرش کمک می‌خواهد،اما او از ترس از یاری رساندن به او سرباز می‌زند. پس آنتیگونه خود دست به کار می‌شود و با پاشیدن خاک به روی جسد آن را به طور نمادین به خاک می‌سپرد. خبر به پادشاه می‌رسد و آنتیگونه دستگیر و به نزد پادشاه برده می‌شود. اینجاست که آنتیگونه کردار شجاعانه‌‌اش را با گفتاری دلیرانه همراه می‌کند و در مقابل پادشاه از اقدام خود دفاع می‌کند. هرچند که آنتیگونه قرار بوده در آینده با پسر همین پادشاه ازدواج کند و عروس پادشاه شود، با این حال پادشاه فرمان می‌دهد که او را به علت سرپیچی از فرمان، زنده به‌گور کنند. تلاش پسر پادشاه برای میانجیگری به جایی نمی‌رسد و آنتیگونه محبوس می‌شود و قبل از آنکه از گرسنگی بمیرد، شرافتمندانه خودکشی می‌کند. پسر پادشاه نیز همین که از مرگ او آگاه می‌شود، خودش را می‌کشد. اینجاست که تراژدی به اوج خود می‌رسد. زیرا پادشاه، که بنا به گفته‌ی پیشگویان مورد خشم خدایان قرار گرفته و سرنوشت شومی را در انتظار خود می‌بیند، قصد می‌کند آنتیگونه را آزاد کند، اما با جسد آنتیگونه و پسرش و در پی آن خودکشی همسرش روبرو می‌شود.</p> <p><img width="300" height="204" align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/flahantigon02.jpg" /><br /> <strong>آنتیگونه و هگل</strong></p> <p><br /> اساطیر و نمایشنامه‌های کلاسیک یونان همیشه نه فقط مورد توجه هنردوستان، که مورد مطالعه‌ی فیلسوفان و جامعه‌شناسان بوده‌اند و هستند. هگل از جمله فیلسوفانی است که به جهان اساطیر و نمایشنامه‌های کلاسیک یونان علاقه دارد. او در بحث از جامعه‌ی عقلانی و تقابل زندگی طبیعی با زندگی اجتماعی، من و ما، فرد و جامعه، به تراژدی آنتیگونه اثر سوفوکل توجه می‌کند. در نظر او این نمایش تقابل دو دنیای انسانی و خدایی است. او از سرنوشت، ضرورت و عدالت اخلاقی صحبت می‌کند و حساب اسطوره را از نمایش تراژدی جدا می‌کند. هگل در این نمایش دو قدرت اخلاقی را روبروی هم می‌بیند: خانواده و بستگی همبستگان در مقابل دولت. به عقیده‌ی هگل، کرئون ابدا زورگو و دیکتاتور نیست، او دولت را نمایندگی می‌کند و دولت برای حفظ اقتدار و سلطه‌ی خود باید قانون را اجرا کند و اجرای مجازات بخشی از اعمال اقتدار دولت است. هگل هم آنتیگونه و هم پادشاه را به رغم تضاد آشکارشان بر حق می‌داند، هرچند که این حق در هر دو حال یک‌جانبه است. تراژیک بودن نمایش در تقابل همین دو حق نهفته است.</p> <p> </p> <p><strong>اقتباس‌ها و اجراهای مختلف برتولت برشت و ژان آنوی</strong></p> <p> </p> <p>به علت همین بار تراژیک، آنتیگونه از دیرباز همیشه خوانده و اجرا شده است. منتهی هر کس با برداشت و تفسیر خود به آن نگاه کرده است. ژان آنوی نمایشنامه‌نویس فرانسوی و برتولت برشت آلمانی نیز با دو برداشت مختلف به آنتیگونه پرداخته‌اند. برداشت این دو به کلی با دید فلسفی هگل فرق دارد. برشت در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، ترجمه هولدرلین شاعر آلمانی از این نمایش را دستمایه قرار داد. او درست خلاف هگل که کرئون را مستبد نمی‌داند، او را نماد استبداد می‌داند و آنتیگونه‌ی شجاع را به‌عنوان یک مبارز سیاسی مقابل او قرار می‌دهد. بر خلاف برشت، اقتباس ژان آنوی از آنتیگونه متناقض است. هر چند خود آنوی و عده‌ی کمی از منتقدان اقتباس او را بر ضد نازی‌ها می‌دانند، اما اکثر منتقدان نظر دیگری دارند. آنوی در این نمایش به جای کرئون، فیلیپ پتن را نشاند، که در زمان اشغال فرانسه توسط نازی‌ها، رئیس دولت بود و با آن‌ها همکاری می‌کرد. این نمایش مورد استقبال نازی‌ها قرار گرفت و در سال‌های ۱۹۴۲-۴۴ در بخش اشغالی فرانسه اجرا شد.</p> <p><img width="300" height="228" align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/flahantigon03.jpg" /></p> <p><strong>آنتیگونه در ایران </strong><br /> <br /> آنتیگونه در ایران تاکنون چند بار توسط چند مترجم ترجمه شده. یکی از ترجمه‌ها از آن احمد شاملو است که برداشت کاملاً سیاسی از این اثر ارائه داده. او این نمایش را با پپش‌زمینه‌ی نهضت سیاهکل و جنبش چریکی سال‌های دهه‌ی ۵۰ ترجمه کرده است. به عقیده‌ی احمد شاملو:«آنتیگونه حماسه‌ی انتخاب است. حماسه‌ی وفاداری، در جهانی که برادر، برادر را می‌کشد، در جهان دیوانه‌ی پرآشوبی که مقتدران دم از قانون می‌زنند و گلوی هم را می‌درند. زن تنهایی از دلش فرمان می‌برد، بی‌اعتناء به بازی قدرت، به قیمت جان خویش نه می‌گوید. »</p> <p><br /> این نمایش بار‌ها در ایران با اقتباس‌های گوناگون اجرا شده، که از جمله به «آنتیگونه» به کارگردانی علی رفیعی در کارگاه نمایش تهران در سال‌های قبل از انقلاب، و به کارگرانی پری صابری در سال‌های بعد از انقلاب می‌توان اشاره کرد.</p> <p><br /> پری صابری آنتیگونه را در شکلی حماسی و در قالب تعزیه با کمک تمثیلات و آوازهای ایرانی روی صحنه برد. در پایان این نمایش، شاه با دیدن اجساد آنتیگونه و نامزدش که پسر خود اوست، با پشیمانی جان می‌دهد. آخرین و تازه‌ترین اجرای این نمایش، اقتباس همایون غنی‌زاده است که اخیراً در «جشنواره تئا‌تر فجر» به صحنه رفته است.</p> <p><br /> <strong>اپرای آنتیگونه</strong></p> <p><br /> گذشته از اجراهای متعدد تئاتری در اروپا و آمریکا، فیلمی هم بر پایه‌ی تراژدی آنتیگونه در سال ۱۹۶۱ با شرکت ایرنه پاپاس ساخته شد. از اجراهای گوناگون این اثر در قالب اپرا نیز می‌توان به تازه‌ترین اجرای آن در آغاز سال میلادی جاری در برلین اشاره کرد. «ورا نمیروا» کارگردان این اپرا، آن را با پیش‌زمینه‌ی سنگسار در ایران و در مذمت آن اجرا کرد.</p> <p><img width="300" height="300" align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/flahantigon04.jpg" /><br /> <strong>آنتیگونه و مادران عزادار</strong></p> <p><br /> از جمله اقتباس‌های ادبی مدرن این اثر هم می‌توان به نمایشنامه «آنتیگونه خشمگین» نوشته‌ی نویسنده‌ی آرژانتینی گریسلدا گامبارو اشاره نمود: در زمان حکومت دیکتاتوری در آرژانتین بین سال‌های ۱۹۷۵ و ۱۹۸۳، ۳۰ هزار مخالف حکومت نظامیان کشته وعده‌ی زیادی از معترضان سر به نیست شدند. در نمایشنامه‌ی «آنتیگونه خشمگین» ۴۰ نفر از مادران عزادار و دیگر زنان آرژانتینی که فرزندان یا همسران و بستگانشان توسط نظامیان ربوده و سر به نیست شده‌اند، در میدان مایو در شهر بوئنس‌آیرس جمع می‌شوند تا خبری از عزیزانشان به دست آورند. این اثر به همراه نمایشنامه‌ی دیگری به نام «دیوار» از همین نویسنده در مورد جوانی که به دلایلی نامعلوم ربوده شده، به ترجمه‌ی فاطمه مدنی به فارسی ترجمه شده است. </p>
اکبر فلاحزاده ـ نمایشنامه آنتیگونه «به سهگانهی نمایشنامههای «تب»، نوشتهی سوفوکل تعلق دارد. آنتیگونه دختری است که به خاطر رفتار شجاعانهاش در برابر قدرت حاکم معروف است. بنا بر اساطیر یونان او تصمیم گرفت جسد برادر به قتل رسیدهاش را بر خلاف دستور حکومت دفن کند و زندگیاش را پای این کار گذاشت. آنتیگونه دختر اودیپ و لاکوسته است. پدرش، ادیپ پادشاه بود. ادیپ، مطابق گفتهی پیشگویان با مادر خود همبستر شد و هنگامی که از این موضوع آگاه شد، خود را کور و گم و گور کرد. آنتیگونه وفادار، پدر کورش را تا جایی دورافتاده به نام کلونوس در آتن همراهی کرد و این اساس نخستین نمایش از سهگانهی «تب» است.
سرپیچی از فرمان پادشاه
کرئون، عموی آنتیگونه قصد داشت آنتیگونه را که به پدرش وفادار بود، برباید، اما تسوس او را نجات میدهد. آنتیگونه وقتی میفهمد که کرئون از توطئه دستبردار نیست و اینک درصدد است تا دو برادر او را به جان هم بیندازد، بعداز مرگ پدرش به شهر «تب» بازمیگردد تا مانع از اختلاف برادرانش شود. دو برادر آنتیگونه که وارث پادشاهی هستند، درغیاب پدرشان قدرت را بین خود تقسیم میکنند. اما بین دو برادر اختلاف میافتد و یکی آن دیگری را بیرون میراند. پولونیکوس که بیرون رانده شده، در جای دیگری نیرو گرد هم میآورد و به شهر «تب» لشکر میکشد. نمایشنامهی اشیل به نام «هفت تن علیه تب» همین موضوع را دستمایه کرده است. باری، بین دو برادر جنگ در میگیرد و مهاجمان در دروازههای نخست شهر شکست میخورند. تب در آن زمان هفت دروازه داشته، که صحنهی پایانی نبرد در دروازهی هفتم به صورت جنگ تن به تن بین دو برادر روی میدهد. در این نبرد هر دو برادر کشته میشوند. اینجاست که آنتیگونه وارد صحنه میشود. کرئون جسد یکی از برادران را که به آیین او وفادار بوده، با تشریفات خاص به خاک میسپارد، اما دیگری را خائن و ممنوعالدفن اعلام میکند و جسدش را در بیابان رها میکند تا خوراک حیوانات وحشی شود. آنتیگونه این را برنمیتابد، از خواهرش کمک میخواهد،اما او از ترس از یاری رساندن به او سرباز میزند. پس آنتیگونه خود دست به کار میشود و با پاشیدن خاک به روی جسد آن را به طور نمادین به خاک میسپرد. خبر به پادشاه میرسد و آنتیگونه دستگیر و به نزد پادشاه برده میشود. اینجاست که آنتیگونه کردار شجاعانهاش را با گفتاری دلیرانه همراه میکند و در مقابل پادشاه از اقدام خود دفاع میکند. هرچند که آنتیگونه قرار بوده در آینده با پسر همین پادشاه ازدواج کند و عروس پادشاه شود، با این حال پادشاه فرمان میدهد که او را به علت سرپیچی از فرمان، زنده بهگور کنند. تلاش پسر پادشاه برای میانجیگری به جایی نمیرسد و آنتیگونه محبوس میشود و قبل از آنکه از گرسنگی بمیرد، شرافتمندانه خودکشی میکند. پسر پادشاه نیز همین که از مرگ او آگاه میشود، خودش را میکشد. اینجاست که تراژدی به اوج خود میرسد. زیرا پادشاه، که بنا به گفتهی پیشگویان مورد خشم خدایان قرار گرفته و سرنوشت شومی را در انتظار خود میبیند، قصد میکند آنتیگونه را آزاد کند، اما با جسد آنتیگونه و پسرش و در پی آن خودکشی همسرش روبرو میشود.
آنتیگونه و هگل
اساطیر و نمایشنامههای کلاسیک یونان همیشه نه فقط مورد توجه هنردوستان، که مورد مطالعهی فیلسوفان و جامعهشناسان بودهاند و هستند. هگل از جمله فیلسوفانی است که به جهان اساطیر و نمایشنامههای کلاسیک یونان علاقه دارد. او در بحث از جامعهی عقلانی و تقابل زندگی طبیعی با زندگی اجتماعی، من و ما، فرد و جامعه، به تراژدی آنتیگونه اثر سوفوکل توجه میکند. در نظر او این نمایش تقابل دو دنیای انسانی و خدایی است. او از سرنوشت، ضرورت و عدالت اخلاقی صحبت میکند و حساب اسطوره را از نمایش تراژدی جدا میکند. هگل در این نمایش دو قدرت اخلاقی را روبروی هم میبیند: خانواده و بستگی همبستگان در مقابل دولت. به عقیدهی هگل، کرئون ابدا زورگو و دیکتاتور نیست، او دولت را نمایندگی میکند و دولت برای حفظ اقتدار و سلطهی خود باید قانون را اجرا کند و اجرای مجازات بخشی از اعمال اقتدار دولت است. هگل هم آنتیگونه و هم پادشاه را به رغم تضاد آشکارشان بر حق میداند، هرچند که این حق در هر دو حال یکجانبه است. تراژیک بودن نمایش در تقابل همین دو حق نهفته است.
اقتباسها و اجراهای مختلف برتولت برشت و ژان آنوی
به علت همین بار تراژیک، آنتیگونه از دیرباز همیشه خوانده و اجرا شده است. منتهی هر کس با برداشت و تفسیر خود به آن نگاه کرده است. ژان آنوی نمایشنامهنویس فرانسوی و برتولت برشت آلمانی نیز با دو برداشت مختلف به آنتیگونه پرداختهاند. برداشت این دو به کلی با دید فلسفی هگل فرق دارد. برشت در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، ترجمه هولدرلین شاعر آلمانی از این نمایش را دستمایه قرار داد. او درست خلاف هگل که کرئون را مستبد نمیداند، او را نماد استبداد میداند و آنتیگونهی شجاع را بهعنوان یک مبارز سیاسی مقابل او قرار میدهد. بر خلاف برشت، اقتباس ژان آنوی از آنتیگونه متناقض است. هر چند خود آنوی و عدهی کمی از منتقدان اقتباس او را بر ضد نازیها میدانند، اما اکثر منتقدان نظر دیگری دارند. آنوی در این نمایش به جای کرئون، فیلیپ پتن را نشاند، که در زمان اشغال فرانسه توسط نازیها، رئیس دولت بود و با آنها همکاری میکرد. این نمایش مورد استقبال نازیها قرار گرفت و در سالهای ۱۹۴۲-۴۴ در بخش اشغالی فرانسه اجرا شد.
آنتیگونه در ایران
آنتیگونه در ایران تاکنون چند بار توسط چند مترجم ترجمه شده. یکی از ترجمهها از آن احمد شاملو است که برداشت کاملاً سیاسی از این اثر ارائه داده. او این نمایش را با پپشزمینهی نهضت سیاهکل و جنبش چریکی سالهای دههی ۵۰ ترجمه کرده است. به عقیدهی احمد شاملو:«آنتیگونه حماسهی انتخاب است. حماسهی وفاداری، در جهانی که برادر، برادر را میکشد، در جهان دیوانهی پرآشوبی که مقتدران دم از قانون میزنند و گلوی هم را میدرند. زن تنهایی از دلش فرمان میبرد، بیاعتناء به بازی قدرت، به قیمت جان خویش نه میگوید. »
این نمایش بارها در ایران با اقتباسهای گوناگون اجرا شده، که از جمله به «آنتیگونه» به کارگردانی علی رفیعی در کارگاه نمایش تهران در سالهای قبل از انقلاب، و به کارگرانی پری صابری در سالهای بعد از انقلاب میتوان اشاره کرد.
پری صابری آنتیگونه را در شکلی حماسی و در قالب تعزیه با کمک تمثیلات و آوازهای ایرانی روی صحنه برد. در پایان این نمایش، شاه با دیدن اجساد آنتیگونه و نامزدش که پسر خود اوست، با پشیمانی جان میدهد. آخرین و تازهترین اجرای این نمایش، اقتباس همایون غنیزاده است که اخیراً در «جشنواره تئاتر فجر» به صحنه رفته است.
اپرای آنتیگونه
گذشته از اجراهای متعدد تئاتری در اروپا و آمریکا، فیلمی هم بر پایهی تراژدی آنتیگونه در سال ۱۹۶۱ با شرکت ایرنه پاپاس ساخته شد. از اجراهای گوناگون این اثر در قالب اپرا نیز میتوان به تازهترین اجرای آن در آغاز سال میلادی جاری در برلین اشاره کرد. «ورا نمیروا» کارگردان این اپرا، آن را با پیشزمینهی سنگسار در ایران و در مذمت آن اجرا کرد.
آنتیگونه و مادران عزادار
از جمله اقتباسهای ادبی مدرن این اثر هم میتوان به نمایشنامه «آنتیگونه خشمگین» نوشتهی نویسندهی آرژانتینی گریسلدا گامبارو اشاره نمود: در زمان حکومت دیکتاتوری در آرژانتین بین سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۸۳، ۳۰ هزار مخالف حکومت نظامیان کشته وعدهی زیادی از معترضان سر به نیست شدند. در نمایشنامهی «آنتیگونه خشمگین» ۴۰ نفر از مادران عزادار و دیگر زنان آرژانتینی که فرزندان یا همسران و بستگانشان توسط نظامیان ربوده و سر به نیست شدهاند، در میدان مایو در شهر بوئنسآیرس جمع میشوند تا خبری از عزیزانشان به دست آورند. این اثر به همراه نمایشنامهی دیگری به نام «دیوار» از همین نویسنده در مورد جوانی که به دلایلی نامعلوم ربوده شده، به ترجمهی فاطمه مدنی به فارسی ترجمه شده است.
نظرها
سوشيانس ايراني
<p>درود... و ...سپاس و .... خسته نباشد. بسيار عالي بود و عالي هست و مطمئنن عالي خواهد بود. بهترين راديوي فرهنگي که من تا حالا ديدم يا بهتر بگم شنيدم! اين زمانه است . کامياب باشيد.</p>
کاربر مهمان
<p>با درود</p> <p>انتظار من گویا بیش تر از این چند پاراگراف بود که بیشترش در معرفی آثار مکتوب ملل جهان از آغاز تا امروز-، 1378، ج 1 (آوب)، چ اول،سید حسینی و دیگران....آمده است...شاید با همین ترکیب بندی...انتظار نگاه های نوی داماتورژهای ایرانی که هر سال چند اثر از آنتیگونه ارائه می دهند...نمی دانم...اما انگار این تیتر گزینش و نگارش جدیدی طلب می کرد</p> <p>سپاس</p>
کاربر مهمان
تشکر ازاین مقاله پر مغز و عالی. من این مقاله را تصادفا در یک سایت دیگر پیدا کردم. واقعا دستتان درد نکند.
کاربر مهمان
آقا خبر ندارین که آنتیگونه رو هم ممنوعه کردند! حالا چرا ، خدا میدونه .