ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

مشکل اصلی مقامات کم‌شعوری نیست

محمدرضا نیکفر - محمد مجتهد شبستری مراجع تقلید را به مناظره دعوت کرده است. از آنان خواسته است با هرمنوتیک جدید آشنا شوند. بحث و نقدی در این باره.

محمد مجتهد شبستری مراجع تقلید را به مناظره دعوت کرده است. از آنان از جمله پرسیده است که بنیادهای تفکر فقهی‌شان چه فرقی با تفقه داعشی دارد. آیات عظام طبعاً از عرش اقتدارشان پایین نمی‌آیند و "فضلا" را به جنگ مدعی می‌فرستند. مجتهد شبستری هم به درستی اصرار می‌ورزد که می‌خواهد با خود مقامات عظمی بحث کند. کار نیکوی او این است که می‌خواهد با "مقام" درافتد.

پرسیدنی است که چه چیزی مقام را مقام می‌کند؛ آیا شاخص "مقام" فقط فهمی ویژه است؟ آیا می‌توان فهم مقامات را عوض کرد؟

انتظار معجزه از هرمنوتیک

مجتهد شبستری خطاب به آیات عظام نوشته است:

«در عصر حاضر در برابر آن روش‌های تفسیری و آن مباحث الفاظ که شما به آنها تکیه می‌کنید هرمنوتیک‌های جدید و فلسفه‌های جدید زبان سربرآورده است که روش‌های سنتی شما را به صورت جدی به چالش می‌کشند و روش‌های شما تاب مقاومت در برابر آنها را ندارد. چرا نمی‌خواهید با دانش‌ها و فلسفه‌های جدید عصر ما که رهبران دینی و خصوصاً رهبران ادیان ابراهیمی در عصر حاضر گریزی در استفاده از آنها و اهتمام به آنها ندارند، آشنا شوید؟!»

در کم‌اطلاعی "علما" از علم روز شکی نیست. این شأن آنان است که بر آگاهی‌شان حد می‌گذارد و بی‌خبری‌شان را ایجاب می‌کند. مشکل اصلی آنان هستی اجتماعی‌شان است نه آگاهی‌شان. بر این قرار در سخن مجتهد شبستری غلوی در مورد نقش آگاهی و فهم تفسیرگیر دیده می‌شود. این نکته‌ای است که در مجموعه کارهای این نواندیش دینی چشمگیر است و به آن می‌توانیم انتظار معجزه از هرمنوتیک نام دهیم. هرمنوتیک ره‌گشای فهمی دیگر تلقی می‌شود؛ تصور می‌شود با آموختن و کاربست آن می‌توان به فهمی دیگر رسید و چون آگاهی‌مان دگرگون شد، هستی‌مان هم دگرگون خواهد شد.

جلوه نمادینی از هستی آقایان، هستی‌ای که آگاهی‌شان را تعیین می‌کند

هرمنوتیک چیست؟

هرمنوتیک هنر-دانش تفسیر است. تفسیر در پیش از عصر جدید اساسا به معنای تفسیر متن‌های مقدس بوده است. در دین‌های دارای کتاب، تفسیر رویه و اصولی داشته است تا حافظ سنت باشد و مرزهای برداشت روا و رسمی را تعیین کند. هر کسی نمی‌توانسته مفسر باشد و هر مفسری نمی‌توانسته تفسیر خود را پیش بگذارد. به هم خوردن ساختارهای سخت و بسته در جامعه کهن در ورود به عصر جدید، رویه‌ی بسته‌ی خواندن متن‌های سنتی و تفسیر آنها را به هم زد. هرمنوتیک جدید پا گرفت که بر آن بود اصول تفسیر را از اندیشه بر نفس سازوکار تفسیر استخراج کند و تفسیر را برتفسیرشناسی مبتنی سازد.

مفسر است که تفسیری را پیش می‌گذارد. اما افق فهم خود او پیش-گذاشته است، یعنی او از مفهوم‌هایی بهره می‌برد که پیشتر شکل گرفته‌اند و پیش‌داوری‌هایی دارد که آنها را دیگران گذاشته‌اند یا محصول موقعیت‌ها و تجربه‌های پیشتر بوده‌اند. آنچه را هم که مفسر در برابر خود می‌نهد تا تفسیر کند، دیگر بر خلاف دوران کهن موجودیت ثابت و تضمین‌شده‌ای ندارد. متن هم وارسی می‌شود تا معلوم گردد از کجا آمده است، چه سرچشمه‌هایی دارد، تاریخ پیدایش و رواجش چیست و تا چه حد در طول تاریخ موجودیتش تغییر کرده است. پس تفسیر مدرن مبتنی بر دو رویکرد انتقادی است: رویکرد انتقادی به خود متن و رویکرد انتقادی به موقعیت مفسر متن.

این نگاه انتقادی در تقابل قطبی با سنت سخت‌کیشانه‌ی تفسیر متن‌های مقدس در دوران کهن است. در آن دوران‌، متن مقدس اساسا ورای زمان و مکان پنداشته می‌شود.

مفسر هم هر کسی نمی‌توانست باشد. او که شأنی ویژه داشت، این گمان را می‌پروراند که چیزی از خود نمی‌گوید و تنها دارد کاری می‌کند که سنت به صورتی کامل در تفسیر او به بیان درآید. هم متن شأن ویژه‌ای داشت، هم مفسر.

عصر جدید شئون و مراتب سنتی را متزلزل کرد. متن مقدس تاریخی شد و همچون هر متن دیگری موضوع بررسی تاریخی، زبان‌شناختی و ایده‌شناختی قرار گرفت. مفسر هم شأن ویژه خود را از دست داد. اینک همه می‌توانند مفسر باشند. یکی از دیگری بهتر است اگر تاریخ و زبان و فرهنگ را بهتر بشناسد و اگر نگاه انتقادی بُراتری داشته باشد، هم به متن هم به موقعیت هرمنوتیکی خود، یعنی موقعیتی که در آن به تفسیر متن می‌پردازد.

از توضیح بیشتر درباره هرمنوتیک درمی‌‌‌‌گذاریم و برپایه آنچه گفته شد بر این نکته تأکید می‌کنیم: هرمنوتیک جدید حاصل تحول دموکراتیک عصر جدید در شئون اجتماعی، در آزادی بیان و در نگرش انتقادی است. ما باید از این دگرگونی‌ها تأثیر گرفته و افق درکمان بایستی به شیوه‌ای آزادی‌خواهانه و انتقادی متحول شده باشد تا بتوانیم در موقعیت درک هرمنوتیک جدید قرار گیریم. محصور بودن در موقعیت هرمنوتیکی سنتی و ادراک افق باز هرمنوتیک مدرن، دو چیز اند که با هم نمی‌خوانند. وقتی مجتهد شبستری از مراجع تقلید انتقاد می‌کند که چرا با هرمنوتیک جدید آشنا نیستند، این ناهمخوانی را در نظر نمی‌گیرد.

موقعیت مفسر و موضوع تفسیر

البته ناممکن نیست که کسی با چیزی آشنا شود و به یکباره متحول گردد. اما لابد باید استعدادی هم داشته باشد. فاجعه اسلامیسم که مراجع تقلید شیعه هم در پیدایش آن مسئولیت دارند، جلوه‌های نکبتبار آشکاری هر روزه‌ای دارد، اما حضرات اندکی هم به خود نمی‌آیند؛ آنگاه می‌خواهند از راه آشنایی با هرمنوتیک جدید متحول شوند؟!

زعمای دین، در گذشته یعنی پیش از قدرت‌گیری، امکان بیشتری برای یادگیری و تحول داشتند، اما اینک احتمال اینکه چیزی بیاموزند و دریابند که در دنیا چه می‌گذرد کمتر شده است. اهتمام آنان تنها بر یک چیز است: بازتولید خودشان. کسانی که چنین غره و خودخواه باشند، فهم کوری دارند.

کم گفته‌ایم، تنها بخشی از حقیقت را گفته‌ایم و به این سبب سخن ناراستی گفته‌ایم اگر مشکل مقامات را به فهمشان برگردانیم و بر این پایه به ناآشنایی‌شان با روش‌های جدید برای فهم و تفسیر. حال و روز زعمای دین و حوزه دینی را باید نخست با اقتصاد سیاسی و مناسبات قدرت شرح داد، و پس آنگاه به این پرداخت که اینان چه می‌خوانند و چه می‌دانند و چه محدودیت‌هایی در فهم و شناخت دارند.

موقعیت هرمنوتیکی زعمای دین، به بیان غیر فنی، آن زاویه و شیوه نگاه و فهمی که دارند، در درجه نخست با جایگاهشان در قدرت و شأن اقتصادی‌ای که یافته‌اند توضیح‌پذیر است. پیشتر هم این موقعیت توسط یک صورت‌بندی اجتماعی و ساختار قدرت تعیین می‌شد. موقعیت امروزین با اضطراب سقوط همراه است، چیزی که در گذشته شدت کنونی را نداشت. قدرت، آنان را واپس‌گراتر و کم‌شعورتر کرده است.

به مفسر پرداختیم، به موضوع تفسیر هم اشاره کنیم: قرآن، حدیث و همه کتاب‌های کانونی برای حوزویان. همه آنها اینک متن‌های استراتژیک هستند، یعنی قدرت‌آورند، برای اعمال قدرت‌اند، در خدمت قدرت‌اند. از متن استراتژیک باید وحشت داشت؛ آن را باید با سوءظن مشددی خواند و هر اشاره‌ای در آن به برقراری تبعیض و زدن و کشتن را سخت جدی گرفت.

اگر دعوت مجتهد شبستری از آیات عظام برای آشنایی با هرمنوتیک به این منظور باشد که آنان بیاموزند متن را به گونه‌ای دیگر بفهمند، پاسخ آن را دعوت‌کننده پیشاپیش می‌تواند از خود هرمنوتیک سوءظن بگیرد: ساده‌دلی است ادراک متن استراتژیک جز در آن لحن خشن و تهدیدکننده‌اش. تهدید قدرت را باید جدی گرفت و به سخن نرمش با سوءظن گوش داد. فهمی دیگر از متن در گرو سلب قدرت از متن است.

هرمنوتیک و نقد ایدئولوژی

دعوت مجتهد شبستری به بحث و آشنایی با شیوه‌های جدید تفسیر شاید بر یک طلبه ساده تأثیر آگاه‌کننده‌ای بگذرد و از این نظر چالش‌گری درون‌دینی از طرف نواندیشانی چون او ارزشمند است، اما در یک محدوده ایدئولوژیک می‌ماند، اگر نتواند با این توضیح همراه شود که تفسیر مسلط همبسته با قدرت مسلط است و کارکرد آن بازتولید نظام سلطه است؛ و این یعنی نقد ایدئولوژی.

همین نمونه سرنوشت هرمنوتیک در محیط فکری ایرانی نشان می‌دهد که آمیختگی آن با نقد ایدئولوژی تا چه حد اهمیت دارد. نقد ایدئولوژی به معنای نقب زدن از آگاهی به هستی و گذار از ایده‌ها به ساختارهاست. این در واقعیت ایرانی ما ادراک نظام دینی به عنوان یک نظام تبعیضی، یک ساختار امتیازوری و یک دستگاه سرکوب برای حفظ امتیازهاست، نه صرفا چیزی برآمده از ایده و اعتقاد که با بحث و نقد امکان دگرگونی دارد. مقابله محرومان با نظام تبعیضی است که تحول می‌آفریند، نه صرفاً تقابل ایده با ایده به امید رسیدن به درک و تفسیری دیگر.

مطلب مرتبط

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Reza Alavi

    نگاهی به واقیعیت های اجتماعی و تکثر حاکم بر آن ما را با این واقعیت روبرو می سازد که برای سامان بخشیدن به امور حکم کردن به اینکه"این است و جز این نیست " دیگر کار کرد خود را از دست داده است . در جامعه امروز هم جناب مجتهد راه را درست می رود و هم جناب نیکفر درست تحلیل می نماید و این دو از این منظر هیچ تفاوتی ندارند آگاه شدن یک طلبه به این امر که روش و منش حوزوی تکرار مکررات است و خروجی آن صد در خروار روحانیتی است که هیچ سنخیتی با اسلام ندارند و آزادی و حقوق انسانها در نظر و رفتار آنها هیچ ارزشی ندارد امری که در منطق دنیای امروز از هیچ جایگاهی بر خورد نیست . امری است بسیار پسندیده و تاثیر گذار در حوزه چنانچه باز خورد آن را می بینیم .امروز وظیفه تک تک کسانیکه از تجربه ای ارزشمند برخوردارند می بایست در جهت آگاهی مردم از آن سود ببرند . و در حوزه فعالیت خود به این مهم قدم پیش گذاشته و شمعی هر چند کوچک را برای ادامه روشنایی و آگاهی بخشی به جامعه روشن نماید . اینکه ما اسلام می خواهیم یا نمی خواهیم نیز از آن بحث هایی است که از عدم شناخت جامعه سر چشمه می گیرد تلاش امروز آکاهان ، شناخت و آگاهی بخشیدن به مردم در خصوص کار کرد دین و معنویت و روشنگری در خصوص عملکرد زشت و خشن حکومت های دینی در دنیای امروز است . و رسیدن به این نقطه که هیچ تفکری را منکوب نکرده و آنچه را که برای خود می پسندیم و می خواهیم برای مخالف خود نیز بخواهیم و بپسندیم .

  • اسکندر مرادی

    سلام خدمت آقای اسماعیل عبدالله زاده عرض میکنم که برای رفع دور باطل گوسفند و چوپان موجود سومی نیاز هست. این موجود سوم باید ابتدا به هر دوی آنها هشدار دهد... این موجود سوم باید موجودی را که به گوسفند تبدیل شده بیدار و احیا کند و با کمک او در مقابل موجودی که چوپان شده بایستند و او را یا به راه بیاورند و یا نابود کنند تا من بعد موجودات ضعیف را تبدیل به گوسفند نکند... با کنار نشستن و تماشا کردن بعنوان موجود سوم دور باطل حذف نمی شود و باید منتظر الینه شدن (ازخویش بیگانگی) خود هم باشید... آن چیست که همه را احیا کند و کمک به یکدیگر را (علیرغم داشتن تفاوت ها در توان فکری) تشویق و تکلیف کند؟ والسلام

  • شهروند

    دوست گرامی علی، من چنین مشکلی را با متن تجربه نکردم. شاید به این خاطر که با شیوه نگارش نیکفر به تدریج اشنا شده ام. در یک کلام نیکفر به شبستری میگوید این روحانیت روحانیت چهل سال پیش نیستف اسن روحانیت امروز در مسند قدرت نشسته است و همین مسند قدرت است که هرمنئوتیک او را مشخص میکند. ما با مشتی طلبه جویای خقیقت رو برو نیستیم بلکه با حاکانی رو برو هستیم که به دنبال حفظ حاکمتیند و برای حفظ این حاکمیت هر طور صلاح بدانند دین را تفسیر میکنند. به همین دلیل گوش شنوائی برای بحثهای فقهی خارج از قدرت ندارند. به نظر من این خلاصه سخنی است که نیکفر به شبستری میگوید. در یک کلام میگوید دوست خوب و مومن من وقتت را تلف نکن از این امامزاده معجزی بلند نمیشود. در هر صورت این برداشت من است.

  • علی1

    سلام بر آقای نیکفر. یک سوال از فیلسوف خوبمان دارم. با احترام می پرسم لطفا بگویید چه گفتید؟ قطعات زیادی از متن را حذف میکنید و انتظار دریافت متن کامل از خواننده دارید. پیوند میان جملات قوی و روشن نیست و انتظار درک پیوند هر عبارت با پیش و پسش را از خواننده دارید. متن به منظومه ای می ماند که منثور نوشته شده و از خواننده انتظار دارید متن را نثری سرراست ببینید که معنایی ناشاعرانه و سرد و فلسفی را افاده می کند. آیا این انتظارات برآورده می شود؟

  • پوری

    مهرزادی این آقا یادش نرفته چیزی رو اما تو اگر تونستی یک کم مطالعه کن، شاید از دگماتیزم و درجا زدن در گذشته بیائی بیرون و ببینی راههای بسیار زیاد دیگری برای ارزیابی مسائل جهانی وجود دارد و همه چیز توی اونچه تو اسمشو اسلام میگذاری و معلوم نیست چیه، نمی باشد. اسلام خودش آلت دست قدرت پرستی انسان شده. مثل همه چیز های دیگر.

  • مهرزاد

    این آقا یا فراموش کرده یا اصلاً نمی دونه که مشکل ما خود دین اسلام و حکومت اسلامیه. این رژیم میوه تلخ همین اسلامه که این آقا میخواد برای طاهر کردنش با آخوندا مناظره کنه.

  • دوربین

    ساختار قدرت روحانیون زمانی که هنوز به منابع ثروت و سرکوب دست نیافته بودند بر تفسیر محافظه کارانه سنت و متون کلیدی و مرتبط ساختن آنها با وضعیت کنونی مبتنی بود. اکنون اما سازه‌ی قدرت روحانیون بر پول و زور مستحکم شده، این است که از آیت الله سازی و نادیده گرفتن متون اصلی سنت اسلامی هم ابایی ندارند. این فرایندی است که آقای شبستری سعی در کامل شدنش و قطع نیروهای سیاسی کنونی از سنت اسلامی دارد. چنین کاری بدون شک مضر به حال مملکت ایران است، چون سبب می‌شود کارهایی که با ایدئولوژی و همراخی عمده‌ی گروههای اسلامی شروع شده به گروه خاصی از ایشان منتسب شود و سایرین از مسوولیت سنگین فاجعه‌ای که با طلب و تصاحب قدرت به وجود آورده‌اند شانه خالی کنند. جای خوشبختی است که علی رغم تلاشهای ایشان حکومت ایران به نام اسلام با خواسته‌های فرهنگی اصلی ایرانیان مثل آزادی زنان، دمکراسی، آزادی شادی، تغییر فرم خانواده و غیره مخالفت می‌کنند. به این ترتیب هر تغییر سیاسی در ایران با تغییر ساختار عمیقتر اعتقادی همراه خواهد شد. روحانیون ایران همه‌ی داشته‌های خود را بر سر برد و باخت یک حکومت قمار کرده‌اند و شبستری سعی در تغییر شرط‌بندی اولیه و نپرداختن باخت واضح و هنگفت و زودهنگام را دارد.

  • اردستانی

    با سلام .اقای دکتر نیکفر توجه نکرده اند که نقد مطرح شده مارکسی در جامعه سرمایه داری کاربرد دارد .بر اساس مارکس ایده ها روبنایند و تولید مادی زیربنا .در سرمایه داری معاصر شما هر نقدی در مورد ایده ها داشته باشید با شما کاری ندارند اما اگر همین نقد در مورد فرار مالیاتی یک فرد یا شرکت باشد شما را به دادگاه می کشند.اما این نقد مارکسی به اعتقاد من در جوامع توتالیتر صدق نمی کند .در این جوامع نبرد ایده ها نبردی واقعی است .همانند کلیسای قرون وسطی که اگر فردی در مورد تعداد درهای بهشت تشکیک می کرد مرتد بود .در واقع به قول دلوز نیروگذاری قدرت در ایده های مربوطه قرار می گرفت.امروز اگر داستانهای اتهامی استالین به مخالفانش را بخوانیم نمی توانیم مانع خنده خود شویم.و به یاد بیاوریم جوردانو برانو گالیله و دیگران .

  • شهروند

    خوب به خاطر دارم در سالهای اول انقلاب قرائتی در تلویزیو برنامه داشت راجع به سواد آموزی، گفت شما "یک قرون به آخوند بده اگه تونستی ازس بگیری؟ حالا گروهک ها میخوان حکومت از آخوند بگیرن". فکر کنم این صادقانه ترین حرفی بود که از یک اخوند شنیدم. میگن از رفسنجانی پرسیدند چی شد پولدار شدی گفت: وا الله یک تیکه زمین خریدیم، ایران افتاد توش. مجتهد شبستری انسان صادقی است، ولی بهتر است از خیر اینکه این اقایان را به راه راست هدایت کند بگذرد. قدرت ساز و کار خودش را دارد. کار این اقایان تحمیق مردم است ولی این رابطه دو جانبه است مردم هم علاقه ای به آگاه شدن ندارند.

  • اسماعیل عبدالله زاده

    من معتقدم تا زمانیکه گوسفند وجود داشته باشد چوپان هم وجود خواهد داشت و زمانیکه خر وجود داتشته باشد خر سوار هم وجود خواهد داشت.

  • حقوق بشر برای همه

    خب اقای نیکفر، چند وقتیست با سایتان آشتی کردم دوباره! من ناشناس خواننده دیرینه شما! اما احتمالا دو هفته می روم و شاید عمر نماند! خوب و بد حلال کیند مرا. هم شما و هم کسانی اگر تندی کردم و نقدی گفتم! /// برداشتم از خلاصه مطلب شما اینست، آنها نمی خواهند چیزی دیگر باشند، چرا؟ چون به نفعشان نیست، یا فعلا این بودن، بیشتر به نفعشان است/تمام!/