« هرگز ازدواج نکن!»
<p>نشریه راک کلاسیک- لمی کیلمیستر، بنیان‌گذار گروه «موتور هد» از گروه‌های مشهور هوی متال در دنیای موسیقی‌ست، هرچند که او سبک کارش را راک‌اندرول می‌داند. کیلمیستر در دهکده‌ای در انگلستان متولد شد، بی‌پدر بزرگ شد و با مادرش هم تنش داشت. صدای خش‌دار و آموزش‌ندیده‌ی او از مشخصات کارهای کیلمیستر است. عادت او به نوشیدن مخلوطی از ویسکی با کوکاکولا و همچنین مذهب‌ستیزی‌اش زبانزد خاص و عام است. نشریه «راک کلاسیک» با کیلمیستر گفت‌و‌گویی کرده که برای خوانندگان علاقمند به موسیقی متال آن را ترجمه کرده‌ایم:</p> <p><br /> <strong>لمی، آلبوم تازه‌ای که بیرون دادی، اسمش هست «THE WORLD IS YOURS » فکر نمی‌کنی این اسم قدری شورشی‌یه؟</strong></p> <p><br /> (از روی رضایت پوزخند می‌زند) من از این اسم خوشم می‌آد. در فیلم «اسکارفیس» این جمله رو اولین بار شنیدم. اول با خودم فکر کردم ممکنه یک خرده توی ذوق بزنه. اما حالا فکر می‌کنم خوبه. هر چی باشه مدتی‌یه این آلبوم منتشر شده و تا امروزم کسی‌ اعتراض نکرده به این اسم.</p> <p><br /> <strong>اما در هر حال توی این آلبومم تو به موضوعاتی می‌پردازی که همیشه به‌شون علاقه داشتی: سیاست و مذهب و تأثیر منفی و مخرب مذهب بر انسان‌ها.</strong></p> <p><br /> اینا موضوعات مورد علاقه‌ی من نیستن. موضوعاتی هستن که فکر می‌کنم این‌قدر زندگی ما رو ریدمون کردن که باید حتماً به‌شون پرداخته بشه. مذهب با سیاست هیچ فرقی نداره. هر دو سعی می‌کنن بر ذهن انسان‌ها کاملاً مسلط بشن. یعنی تلاش می‌کنن مانع بشن از این‌که تو بتونی فکر کنی. برای این‌که می‌خوان تو کاری رو انجام بدی که اونا ازت انتظار دارن و جالب اینجاست که همیشه در رسیدن به هدف‌شون موفق بوده‌ن. حتی در قرن بیست و یکم و در دنیایی که ظاهراً اینقدر پیشرفت کرده، هنوزم مذهب و سیاست موفق عمل می‌کنن.</p> <p><br /> <strong>درین بین اما به‌نظر می‌رسه کالیفرنیا برای تو مثل یک حبابه ...</strong></p> <p><br /> بیشتر دلم می‌خواد کالیفرنیا رو به یه مکعب تشبیه کنم که البته الان مکعب‌ترین فازش رو داره از سر می‌گذرونه. وگرنه با جاهای دیگه هیچ فرقی نداره. محله‌هایی هست اینجا که خیلی محافظه‌کارن، محله‌هایی‌َم هست که پر آدمای درب و داغونه. این وضعیت توی همه‌ی شهرای آمریکا هست. فرقی نداره کجا باشی.</p> <p><br /> <strong>و با این‌همه، ظاهراً توی کالیفرنیا به‌ت زیادم بد نمی‌گذره.</strong></p> <p><br /> خب، من از آدمای درب و داغون خوشم می‌آد. اگر توی زندگی چیزی نباشه واسه غرولند کردن، که دیگه زندگی بی‌معنی می‌شه. مگر نه؟</p> <p><img height="322" align="left" width="250" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/lemmy1.jpg" alt="" /><br /> <strong>همین چند وقت پیش بود که نزدیک بود بری توی کار سیاست. درسته؟</strong></p> <p><br /> نه بابا. این حرف‌ها در میون نبود. حزب دست‌راستی در والس ازم دعوت کرد درباره‌ی مضرات مصرف مواد مخدر سخنرانی کنم. اونا خبر داشتن که من از هروئین نفرت دارم. اما خبر نداشتن که با وجود این‌که واقعاً از هروئین نفرت دارم، خواهان قانونی کردن مصرف مواد مخدر هستم. چون فقط به این شکل می‌شه با مواد مخدر و با قاچاق مواد مخدر مبارزه کرد. خب، معلومه که خوش‌شون نیومد. از اولشم معلوم بود که آب‌ من با سیاسیون توی یه جوی نمی‌ره. علاوه بر این اینقدر گرفتاری دارم توی زندگی که دیگه وقتی برای سیاست باقی نمی‌مونه</p> <p><br /> <strong>و اینجوری شد که راه ترقی سیاسی تو بسته شد...</strong></p> <p><br /> آره دیگه. اما، خوبی‌ش اینه که به موسیقی‌م می‌تونم برسم. (یک جرعه ویسکی با کولا می‌نوشد)<br /> </p> <p> </p> <p><strong>هر چند که توی این آلبوم تازه‌یی که بیرون دادی رد و نشونی هم از راک‌اندرول دیده می‌شه. یه جورایی می‌شه گفت راک کلاسیک کار کردی.</strong></p> <p><br /> تعجب نداره. هر چی باشه ما یه گروه راک‌اندرول هستیم. ما همیشه راک‌اندرول کار می‌کردیم و تا آخرشم راک‌اندرول کار می‌کنیم. کار ما هوی متال نیست. مسخره‌س واقعاً که بعضی‌ها به خاطر سر و وضع‌مون خیال می‌کنن ما هوی متال کار می‌کنیم. تو به سر و شکل و آرایش موی ماها کار نداشته باش. موزیک ما رو بشنو. اگر خوب گوش بدی، متوجه می‌شی که ما گروه «موتورهد» هستیم و بس. تو باید ما رو با موزیک خودمون، یعنی با موزیک «موتورهد» بسنجی. نه اینکه بخوای ما رو بچپونی توی یه ژانر ترکمون و خیال خودتم دربست راحت کنی.</p> <p><br /> <strong>تو هم که هر شب، همه این حرفا رو عیناً روی صحنه به خورد مردم می‌دی، خسته‌ نمی‌شی از تکرار این حرفا؟</strong></p> <p><br /> خب، آره. شایدم زیادی دارم روش تأکید می‌کنم ولی اینم هست که کسی تا حالا این حرف رو جدی نگرفته. چاک بری، و بلوز و همینطور لیتل ریچارد، اینا ریشه‌های من هستن. همینا. نه بیشتر. نه کمتر.</p> <p><br /> <strong>لیتل ریچارد رو، جوون که بودی، در اوج شکوفایی‌ش روی صحنه دیدی؟</strong></p> <p><br /> نه بابا. همین چند وقت پیش دیدمش روی صحنه و چقدرم ترکمون بود. اولش می‌خونه: « Good Golly Miss Molly » بعد یه دفعه می‌ره توی کار انجیل و نصیحت اخلاقی و این حرفا، بعدشم از خاطرات کودکی‌ش چیزایی تعریف می‌کنه. چه افتضاحی واقعاً. من راستش بیشتر خوش دارم بیوگرافی‌ش رو بخونم تا این ترانه‌های آشغال رو گوش بدم.</p> <p><br /> <strong>قدیما وضع‌شون بهتر بود، یا این‌که تو سلیقه‌ت تغییر کرده؟</strong></p> <p><br /> قدیما؟ قدیما ما اصلاً توی دنیای دیگه‌یی زندگی می‌کردیم. هنوز با این‌همه اطلاعات بی‌خودی و اضافه بمبارون نشده بودیم. قدیما همه چی ربط داشت به همین تبلیغاتی که دهن به دهن و سینه به سینه نقل می‌شه. خیلی قشنگ‌تر و بهتر از این انبوه اطلاعاتی‌یه که این روزا کار آدمو می‌سازه. برای همین به نظر من، اینترنت یه نفرینه. منتهی هنوز خیلی‌ها به این حقیقت پی نبردن.</p> <p><br /> <strong>به نظر می‌رسه که از نظر فرهنگی کاملاً افسرده هستی.</strong></p> <p><br /> خب معلومه. قدیما، باور کن وضع بهتر بود. توی سال‌های دهه شصت و هفتاد قوانین دست و پاگیر کمتری وجود داشت. الان هر کاری می‌خوای بکنی، باید به صد تا قانون تن بدی.</p> <p><img height="313" align="left" width="250" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/motor.jpg" alt="" /><br /> <strong>اگر جوون‌تر بودی، دوست داشتی یه گروه راک تشکیل بدی؟</strong></p> <p><br /> معلومه. هسته گروه من فرق نکرده. تو می‌خوای بری روی صحنه و براش حاضری تن به هر کاری بدی. چون دوست داری کف بزنن واسه‌ت، تشویقت کنن، ازت تعریف کنن و دخترا خوششون بیاد ازت. بحث بر سر پیام‌های عالی و انسانی نبوده و نیست. تو دلت می‌خواد به چشم بیای و دست آخر، ترتیب یکی از اون خوشگلاش رو بدی.</p> <p><br /> <strong>این‌همه هنرمند هست که برای آرمان‌هایی مثل صلح جهانی، حفاظت از محیط زیست یا حقوق بشر می‌رن روی صحنه...</strong></p> <p><br /> کس شعره. کس شعر محض. کسی که می‌ره سراغ موزیک، در واقع پی دختربازیه. البته ممکنه یه وقتی دیگه حال دختربازی نداشته باشی. یا اینکه با یکی از همین خوشگلاش ازدواج کنی مثلاً که البته درین صورت کارت ساخته‌س. (غش غش می‌خندد.)</p> <p><br /> <strong>یعنی تو اعتقاد داری اگر آدم عاشق زنی بشه و باهاش ازدواج کنه، دیگه نمی‌تونه سکس خوبی باهاش داشته باشه؟</strong></p> <p><br /> بله. هیچ چیز مثل یه پیوند دائمی نمی‌تونه لذت سکس رو از بین ببره. همین‌که قرار شد زیر یه سقف با هم زندگی کنید، سکس‌‌تون با هم می‌شه حداکثر یه بار در هفته، اونم به همون شکل سنتی‌ش. اون بخوابه، تو هم بری روش.</p> <p><br /> <strong>تو به‌عنوان مردی این حرف رو می‌زنی که با دو هزار تا زن خوابیده؟</strong></p> <p><br /> نه. فقط با هزار تا.</p> <p><br /> <strong>یعنی تو داری در واقع اسطوره‌یی رو که واسه‌ت ساختن از بین می‌بری؟</strong></p> <p><br /> من همیشه گفتم که با هزار تا زن توی زندگی‌م خوابیدم. روزنامه‌ها این هزار تا رو کردن دو هزار تا. اگرم خوب دقت کنی می‌بینی که همچنین عدد اغراق‌آمیزی نیست. اگر آدم هفده سالگی شروع کرده باشه، مثل من هیچوقت ازدواج نکرده باشه، می‌شه هفته‌یی یه زن که البته رقم عجیب و غریبی نیست و خیلی‌م طبیعیه.</p> <p><br /> <strong>می‌شه ازت بپرسم چرا هیچوقت ازدواج نکردی؟</strong></p> <p><br /> چون هنوز با زنی آشنا نشدم که اینقدر جذاب باشه و کاری کنه که من نگاهم پی زنای دیگه نباشه.</p> <p><br /> <strong>منبع ترجمه:</strong></p> <p><br /> نشریه‌ی چاپی «کلاسیک راک»، ژانویه و فوریه ۲۰۱۱<br /> مترجم: بخش فرهنگ رادیو زمانه</p>
نشریه راک کلاسیک- لمی کیلمیستر، بنیانگذار گروه «موتور هد» از گروههای مشهور هوی متال در دنیای موسیقیست، هرچند که او سبک کارش را راکاندرول میداند. کیلمیستر در دهکدهای در انگلستان متولد شد، بیپدر بزرگ شد و با مادرش هم تنش داشت. صدای خشدار و آموزشندیدهی او از مشخصات کارهای کیلمیستر است. عادت او به نوشیدن مخلوطی از ویسکی با کوکاکولا و همچنین مذهبستیزیاش زبانزد خاص و عام است. نشریه «راک کلاسیک» با کیلمیستر گفتوگویی کرده که برای خوانندگان علاقمند به موسیقی متال آن را ترجمه کردهایم:
لمی، آلبوم تازهای که بیرون دادی، اسمش هست «THE WORLD IS YOURS » فکر نمیکنی این اسم قدری شورشییه؟
(از روی رضایت پوزخند میزند) من از این اسم خوشم میآد. در فیلم «اسکارفیس» این جمله رو اولین بار شنیدم. اول با خودم فکر کردم ممکنه یک خرده توی ذوق بزنه. اما حالا فکر میکنم خوبه. هر چی باشه مدتییه این آلبوم منتشر شده و تا امروزم کسی اعتراض نکرده به این اسم.
اما در هر حال توی این آلبومم تو به موضوعاتی میپردازی که همیشه بهشون علاقه داشتی: سیاست و مذهب و تأثیر منفی و مخرب مذهب بر انسانها.
اینا موضوعات مورد علاقهی من نیستن. موضوعاتی هستن که فکر میکنم اینقدر زندگی ما رو ریدمون کردن که باید حتماً بهشون پرداخته بشه. مذهب با سیاست هیچ فرقی نداره. هر دو سعی میکنن بر ذهن انسانها کاملاً مسلط بشن. یعنی تلاش میکنن مانع بشن از اینکه تو بتونی فکر کنی. برای اینکه میخوان تو کاری رو انجام بدی که اونا ازت انتظار دارن و جالب اینجاست که همیشه در رسیدن به هدفشون موفق بودهن. حتی در قرن بیست و یکم و در دنیایی که ظاهراً اینقدر پیشرفت کرده، هنوزم مذهب و سیاست موفق عمل میکنن.
درین بین اما بهنظر میرسه کالیفرنیا برای تو مثل یک حبابه ...
بیشتر دلم میخواد کالیفرنیا رو به یه مکعب تشبیه کنم که البته الان مکعبترین فازش رو داره از سر میگذرونه. وگرنه با جاهای دیگه هیچ فرقی نداره. محلههایی هست اینجا که خیلی محافظهکارن، محلههاییَم هست که پر آدمای درب و داغونه. این وضعیت توی همهی شهرای آمریکا هست. فرقی نداره کجا باشی.
و با اینهمه، ظاهراً توی کالیفرنیا بهت زیادم بد نمیگذره.
خب، من از آدمای درب و داغون خوشم میآد. اگر توی زندگی چیزی نباشه واسه غرولند کردن، که دیگه زندگی بیمعنی میشه. مگر نه؟
همین چند وقت پیش بود که نزدیک بود بری توی کار سیاست. درسته؟
نه بابا. این حرفها در میون نبود. حزب دستراستی در والس ازم دعوت کرد دربارهی مضرات مصرف مواد مخدر سخنرانی کنم. اونا خبر داشتن که من از هروئین نفرت دارم. اما خبر نداشتن که با وجود اینکه واقعاً از هروئین نفرت دارم، خواهان قانونی کردن مصرف مواد مخدر هستم. چون فقط به این شکل میشه با مواد مخدر و با قاچاق مواد مخدر مبارزه کرد. خب، معلومه که خوششون نیومد. از اولشم معلوم بود که آب من با سیاسیون توی یه جوی نمیره. علاوه بر این اینقدر گرفتاری دارم توی زندگی که دیگه وقتی برای سیاست باقی نمیمونه
و اینجوری شد که راه ترقی سیاسی تو بسته شد...
آره دیگه. اما، خوبیش اینه که به موسیقیم میتونم برسم. (یک جرعه ویسکی با کولا مینوشد)
هر چند که توی این آلبوم تازهیی که بیرون دادی رد و نشونی هم از راکاندرول دیده میشه. یه جورایی میشه گفت راک کلاسیک کار کردی.
تعجب نداره. هر چی باشه ما یه گروه راکاندرول هستیم. ما همیشه راکاندرول کار میکردیم و تا آخرشم راکاندرول کار میکنیم. کار ما هوی متال نیست. مسخرهس واقعاً که بعضیها به خاطر سر و وضعمون خیال میکنن ما هوی متال کار میکنیم. تو به سر و شکل و آرایش موی ماها کار نداشته باش. موزیک ما رو بشنو. اگر خوب گوش بدی، متوجه میشی که ما گروه «موتورهد» هستیم و بس. تو باید ما رو با موزیک خودمون، یعنی با موزیک «موتورهد» بسنجی. نه اینکه بخوای ما رو بچپونی توی یه ژانر ترکمون و خیال خودتم دربست راحت کنی.
تو هم که هر شب، همه این حرفا رو عیناً روی صحنه به خورد مردم میدی، خسته نمیشی از تکرار این حرفا؟
خب، آره. شایدم زیادی دارم روش تأکید میکنم ولی اینم هست که کسی تا حالا این حرف رو جدی نگرفته. چاک بری، و بلوز و همینطور لیتل ریچارد، اینا ریشههای من هستن. همینا. نه بیشتر. نه کمتر.
لیتل ریچارد رو، جوون که بودی، در اوج شکوفاییش روی صحنه دیدی؟
نه بابا. همین چند وقت پیش دیدمش روی صحنه و چقدرم ترکمون بود. اولش میخونه: « Good Golly Miss Molly » بعد یه دفعه میره توی کار انجیل و نصیحت اخلاقی و این حرفا، بعدشم از خاطرات کودکیش چیزایی تعریف میکنه. چه افتضاحی واقعاً. من راستش بیشتر خوش دارم بیوگرافیش رو بخونم تا این ترانههای آشغال رو گوش بدم.
قدیما وضعشون بهتر بود، یا اینکه تو سلیقهت تغییر کرده؟
قدیما؟ قدیما ما اصلاً توی دنیای دیگهیی زندگی میکردیم. هنوز با اینهمه اطلاعات بیخودی و اضافه بمبارون نشده بودیم. قدیما همه چی ربط داشت به همین تبلیغاتی که دهن به دهن و سینه به سینه نقل میشه. خیلی قشنگتر و بهتر از این انبوه اطلاعاتییه که این روزا کار آدمو میسازه. برای همین به نظر من، اینترنت یه نفرینه. منتهی هنوز خیلیها به این حقیقت پی نبردن.
به نظر میرسه که از نظر فرهنگی کاملاً افسرده هستی.
خب معلومه. قدیما، باور کن وضع بهتر بود. توی سالهای دهه شصت و هفتاد قوانین دست و پاگیر کمتری وجود داشت. الان هر کاری میخوای بکنی، باید به صد تا قانون تن بدی.
اگر جوونتر بودی، دوست داشتی یه گروه راک تشکیل بدی؟
معلومه. هسته گروه من فرق نکرده. تو میخوای بری روی صحنه و براش حاضری تن به هر کاری بدی. چون دوست داری کف بزنن واسهت، تشویقت کنن، ازت تعریف کنن و دخترا خوششون بیاد ازت. بحث بر سر پیامهای عالی و انسانی نبوده و نیست. تو دلت میخواد به چشم بیای و دست آخر، ترتیب یکی از اون خوشگلاش رو بدی.
اینهمه هنرمند هست که برای آرمانهایی مثل صلح جهانی، حفاظت از محیط زیست یا حقوق بشر میرن روی صحنه...
کس شعره. کس شعر محض. کسی که میره سراغ موزیک، در واقع پی دختربازیه. البته ممکنه یه وقتی دیگه حال دختربازی نداشته باشی. یا اینکه با یکی از همین خوشگلاش ازدواج کنی مثلاً که البته درین صورت کارت ساختهس. (غش غش میخندد.)
یعنی تو اعتقاد داری اگر آدم عاشق زنی بشه و باهاش ازدواج کنه، دیگه نمیتونه سکس خوبی باهاش داشته باشه؟
بله. هیچ چیز مثل یه پیوند دائمی نمیتونه لذت سکس رو از بین ببره. همینکه قرار شد زیر یه سقف با هم زندگی کنید، سکستون با هم میشه حداکثر یه بار در هفته، اونم به همون شکل سنتیش. اون بخوابه، تو هم بری روش.
تو بهعنوان مردی این حرف رو میزنی که با دو هزار تا زن خوابیده؟
نه. فقط با هزار تا.
یعنی تو داری در واقع اسطورهیی رو که واسهت ساختن از بین میبری؟
من همیشه گفتم که با هزار تا زن توی زندگیم خوابیدم. روزنامهها این هزار تا رو کردن دو هزار تا. اگرم خوب دقت کنی میبینی که همچنین عدد اغراقآمیزی نیست. اگر آدم هفده سالگی شروع کرده باشه، مثل من هیچوقت ازدواج نکرده باشه، میشه هفتهیی یه زن که البته رقم عجیب و غریبی نیست و خیلیم طبیعیه.
میشه ازت بپرسم چرا هیچوقت ازدواج نکردی؟
چون هنوز با زنی آشنا نشدم که اینقدر جذاب باشه و کاری کنه که من نگاهم پی زنای دیگه نباشه.
منبع ترجمه:
نشریهی چاپی «کلاسیک راک»، ژانویه و فوریه ۲۰۱۱
مترجم: بخش فرهنگ رادیو زمانه
نظرها
امیر
<p>با عرض سلام خدمت</p> <p>بخش فرهنگی‌ رادیو زمانه</p> <p>من مخالف بیان عقاید نیستم اما نه هر چیز پیشپا افتاده و پوچی خداییش این مطلبی رو که گذاشتید خیلی‌ فرهنگیه</p> <p>من از نظر اعتقادی نه مسلمانم نه مسیحی‌ اما خداباورم شما واقعا مطلب دیگی‌ دم دستتون نبود واقعا اینکه این آقا تا الان با ۱۰۰۰ نفر خانم همبستر شده فرهنگیه شما چیرو میخواین تبلیغ کنید</p> <p>الان با تفکر همین آقا غرب توی مشکل سینگل مادرها مونده خوب نمی‌خوام توهین کنم اما ببینید بابای ایشون گذشته رفته حاصلش شده این تفکر حالا ایشون هم که اینطوری ترویجش می‌کنه پس چه شود</p> <p>این همه موسیقیدان تو دنیا هست شما هم رفتید دنبال جرجیس!</p> <p>برای رادیوزمانه متاسفم شما مثلا سایت رادیو فرانسه ، دویچه وله یا بی‌‌بی‌سی رو ملاحظه کنید از این مطلب پیدا می‌شه !</p> <p>----------------------------------</p> <p dir="rtl" class="MsoNormal"><b><span lang="FA">خواننده‌ی عزیز و گرامی رادیو زمانه، پیش از هرچیز از توجه و حساسیت شما نسبت به رسانه‌ای که خود را از آن شهروندان ایرانی می‌داند سپاسگزاریم. <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Lemmy">لمی کیلمیستر </a>از هنرمندان سرشناس موسیقی هوی متال است. ما در مواجه با فرهنگ غرب که هنرمندانی مانند کیلمیستر بخشی از آن هستند دو راه داریم: یا با سانسور آن‌ها را به شکلی که می پسندیم درآوریم یا این‌که با برخورداری از اعتماد به نفس فرهنگی و با خونسردی و بدون پیش‌داوری و داوری اخلاقی با آن‌ها و دنیای‌شان و ذهنیت‌شان، خوب یا بد آشنا شویم.<o p=""></o></span></b></p> <p dir="rtl" class="MsoNormal"><b><span lang="FA">فرهنگ زمانه<o p=""></o></span></b></p>
کيان
<p>در زماني زندگي مي کنيم که بشر تجربيات عصر اينکوزشنيسم راپس نهاده.کاش در ایران ما اکثريت سنتي و اقليت مدرن تا مغز استخوان سنتي بفهمند بفهمند بفهمند که 1.حتي اگر خود را بالغ نمي دانند زماني فرضي برايش در نظر بگيرند....2 همه چيز انطور عاقلانه يا احمقانه نيست که ما فکر ميکنيم....عزبزم گاهي تويي که نفهمیدي يا گيج شدي سکوت کن. مصاحبه بالا قابل استفاده بود و جالب زيرا (واقعي بود و رک)</p>
کاربر مهمان
<p>با سلام<br /> من نمي دونم چرا ما ها در مورد سكس چرا اينجوري هستيم خوب اين مطلب خوبي بود ترجمه شد چون ديد افراد رو در مورد زندگيشون نشون مي ده . اين آقا دوست داره اينجوري باشه ؟ اتفاقا اين مطالب چون كم ترجمه ميشن بنظر من خيلي خواننده داره تا مطالبي كه با يك جستجو در اينترنت كلي مطلب در موردش پيدا ميشه.<br /> لطفا باز هم از اين گونه مطالب ترجمه نماييد.<br /> با تشكر</p>
سیامک
<p>ممنون. خیلی خوب بود. من با کارهاشون زیاد حال نمیکنم و بیشتر سافت راک گوش میدم، ولی با این مصاحبه ای که از لمی گذاشتین، باید تجدید نظر کنم.</p>
Parnia
<p>بسیار زیبا</p>
كامبيز
<p>عالي بود دستتون درد نكنه در ضمن اون اقائيكه انتقاد كرد اينو بايد ياد بگيره كه تو دنياي متال اين حرفها جايي نداره.</p>
نادر
<p>"من از هروئین نفرت دارم. اما خبر نداشتن که با وجود این‌که واقعاً از هروئین نفرت دارم، خواهان قانونی کردن مصرف مواد مخدر هستم. چون فقط به این شکل می‌شه با مواد مخدر و با قاچاق مواد مخدر مبارزه کرد"<br /> شانس آوردی تا به حال نکشتنت ! تمام منفعت تجارت مواد مخدر در باصطلاح غیر قانونی بودنشه ! مجسم کن اگر فروش این مواد آزاد بشه چند گروه از نان خوردن ! می افتند !<br /> اول خورده فروش ها ! دوم توزیع کننده های بزرگتر ! سوم پلیس های محترم مبارزه با مواد مخدر ! چهارم... تجارتی که گردش سالیانه اش میگن حدود 500 میلیارد دلاره باید تحت عنوان ظاهری محدودیت ! قانونی سر خیلی ها را گرم کند .<br /> سالها پیش که " محمود علیزاده طباطبایی " عضو شورای شهر تهران بود در یک مصاحبه گفته بود :" کل خشخاش کشت شده در افغانستان 85 میلیون دلار می ارزه در صورتیکه ما سالانه 700 میلیون دلار خرج مبازره با موادمخدر میکنیم منهای تلفات انسانی این مبارزه !"<br /> به راستی مگر سیگار برای سلامتی انسان مضر نیست ؟ چرا اون محدودیت نداره ؟! مگر خوردن نوشابه های گازدار سرطانزا تیست ؟ چرا اونها محدود نمیشن ؟ مگر ...<br /> ای بابا ! چه قدر حرف میزنم من ! یکی نیست بگه اصلا به تو چه مربوطه !</p>
امیر
<p>خدمت شما عرض می‌کنم من با طرح همه عقاید یا نظرات همه طیفها مخالفتی ندارم، این اصل دموکراسیه که هر کسی‌ باید آزاد باشه حرفشو بزنأ اما در هرجا نمی‌شه مثلا فرض بکنید در مورد مشکل دعوای خانوادگی یک زن و شوهر تیتر مهمترین بخش قسمت خانواده در یک نشریه معروف باشه ببینید چقدر پیشپافتده می‌شه.</p> <p>اگر توجه کرده باشید این مصاحبه در نشریه راک کلاسیک انجام شده بود (که خوانندگان خاص خودشو داره!) نه مثلا مجله تایم یا کایه دو سینما یا ........</p> <p>پس جا داره در نشریی با همین کانتکست چاپ بشه نه رادیو زمانه که یک رادیوی عمومی هست رسانه عمومی معمولا به اکسترمها نمیپردازه</p> <p>من نمی‌خوام بحثو شخصی‌ کنم اما اگه خودم علاقه به پیروی از این کار جناب ... داشتم که کامنت موافق میذاشتم دوست خوب من<br /> در اینجا هم از حسن نظر شما در بخش فرهنگی‌ رادیو زمانه سپاسگزاری می‌کنم</p> <p>زحمات شما مشکور باد</p>
کاربر مهمان
<p>عزیزم اگه تو موقعیت هزار تا زن رو نداری.لا اقل حسودی نکن.تجربه نشون داده آدمایی مثل شما که با خودشون روراست نسیتن موقعیتش پیش بیاد میشن فتحعلی شاه.من که با صداقت این آدم و ضد مزحب بودنش حال کردم.دمتون گرم با این مطلب واقعن حال کردم.</p>
کيان
<p>من اين مقاله رو رو سايت راک کلاسیک اخرين مصاحبه شو خوندم....مشابه بود...بايد بگيد که برداشت آزاد شده بود...نه ترجمه</p>