ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شیخ علی تهرانی و موضوع تعهد آیت الله خمینی به ساواک

علی افشاری − مصاحبه شیخ علی تهرانی با ویژه‌نامه بزرگداشت آیت الله سید محمد هادی میلانی دوباره موضوع تعهدسپاری خمینی به ساواک را بحث‌انگیز کرد. گزارشی درباره بحث‌های اخیر.

مصاحبه شیخ علی تهرانی با ویژه‌نامه بزرگداشت آیت الله سید محمد هادی میلانی باعث شد تا شیوه مبارزاتی آیت الله خمینی و نحوه تعامل وی با ساواک و شهربانی حکومت پهلوی در کانون توجه افکار عمومی قرار بگیرد. جناح‌های حکومتی، اعم از اصلاح طلبان و اصول‌گرایان، با حمله شدید به مصاحبه تهرانی که تحت پوشش اسم مستعار آیت الله میرزا علی خراسانی انجام شده است، به رد اظهارات او در خصوص آزادی آیت الله خمینی در فرودین ۱۳۴۳ به دلیل سازشکاری با ساواک پرداخته و کوشیده‌اند تا روایت رسمی از روحیه  مبارزاتی آیت الله خمینی و آشتی‌ناپذیری انقلابی وی را تحکیم کنند.

روح الله خمینی، ۱۳۴۲

تهرانی در فرازی از مصاحبه جنجالی‌اش گفته است:

«[وقتی که در سال ۴۲] آقای خمینی [بعد از تبدیل حبس به حصر خانگی] در منزل آقای روغنی در قیطریه، مستقر شد… همین زمان بود که رئیس وقت ساواک با وزیر کشور، پیش آقای خمینی آمدند و گفتند این سیاست را که چیزی جز دروغ و حیله و خلف وعده و.... نیست، به ما واگذار کنید و بروید سر درس و بحث خودتان! ایشان هم گفته بود ما با این نوع حکومت و سیاست، کاری نداریم و بعد تعهدنامه‌ای را که آورده بودند، امضاء کرده بود.

... این موضوع را آقا مصطفی به خود من گفت و من هم به خدا قسم، به ایشان گفتم صلاح نبود آقای خمینی به ساواک تعهد و امضاء بدهد. همان‌طوری که آقای قمی امضاء نداد... شگفت‌آور این‌که بعد از آزادی آقای خمینی که با وساطت مراجع صورت گرفت، آقا مصطفی به من گفت که مراجع و علما در این زمینه نقشی نداشتند؛ بلکه شرایط و اقتضائات بین‌المللی، رژیم را وادار کرد که پدرم را آزاد کند و من درک نکردم که چه شرایط بین‌المللی وجود داشت که رژیم را به آزادی ایشان مجبور ساخت؟»

گفته سید حسن قمی در مورد تعهد خمینی به ساواک

علی رغم تصور ایجاد شده، این نخستین بار نیست که چنین ادعایی می‌شود. حسن شریعتمداری، فرزند آیت الله سیدکاظم شریعتمداری، در سال ۱۳۸۶ در مصاحبه با "رادیو فردا" بعد از درگذشت آیت الله حسن قمی این موضوع را مطرح کرده و چنین گفته است:

«زمانی که آيت الله سيد حسن قمی در سال‌های ۱۳۴۲ به همراه آقای خمينی در زندان بود، ايشان حاضر نشدند پای تعهد نامه فعاليت سياسی نکردن را امضا کنند ولی آقای خمينی تعهد نامه را امضا کرد و آزاد شد و ايشان به زندان و تبعيد محکوم شد».

مهندس حسن شریعتمداری همچنین گفته است، در دیداری که با آیت الله قمی در بعد از انقلاب در سا ل ۱۳۵۸ با آیت الله حسن قمی در مشهد داشته و افراد دیگری چون علینقی خاموشی و سید حسن موسوی بجنوری در آن حضور داشته‌اند، آیت الله قمی رو به آقای شریعتمداری گفته‌ مهندس چه شد که ایشان امام شدند و ما نشدیم، و سپس به انتقاد از نیرو های انقلابی پرداخته که چرا دنباله رو آیت الله خمینی شده‌اند، در حالی که او به ساواک تعهد داده ولی خود او حاضر به این کار نشده بود.

آیت الله حسن قمی در اعتراض به لوایح شش گانه انقلاب شاه و ملت همراه با آیت الله خمینی بازداشت شد و به دلیل مخالفت‌های مکرر سالیانی را در حکومت پهلوی به زندگی در تبعید گذراند. او خیلی زود بعد از انقلاب نیز به مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شد و طولاتی‌ترین دوران حبس خانگی را گذراند.

دلایل منکران تعهدنامه

حسن مقدمی شهیدانی و میثم عبداللهی چیرانی از دانش آموختگان حوزه علمیه قم ایراد گرفته‌اند که شیخ علی تهرانی محل و زمان دیدار مقامات ساواک با آیت الله خمینی را اشتباه گفته است. طبق روایت آیت الله خمینی وی در مرداد ۱۳۴۲ در پادگان عشرت آباد با سرلشگر حسن پاکروان و مولوی دیدار کرده است. در این باب باید گفت اولا روایت آیت الله خمینی نیز به تنهایی نمی‌تواند سندی قطعی در نظر گرفته شود. ثانیا اختلاف در بیان محل و زمان اگرچه ادعای یاد شده را ضعیف می‌گرداند، اما اصل تعهد را منتفی نمی‌سازد.

در ۱۸ فرودین ۱۳۴۳ دو روز بعد از آزادی آیت الله خمینی از حصر خانگی روزنامه اطلاعات در مقاله‌ای تحت عنوان "اتحاد مقدس بخاطر هدف مقدس" خبر از تفاهم با علما وپذیرش منطق شاه در جدایی دیانت از آلودگی‌های سیاست داد. آیت الله خمینی در ۲۱ فرودین ۱۳۴۳ در سخنانی شدید به روزنامه اطلاعات حمله کرده و ادعای موافقت علما با انقلاب سفید شاه وملت را رد می‌کند. اما معلوم نیست این سخنان آیت الله خمینی در چه سطحی بیان شده و تا چه میزان در آن ایام علنی شده است.

موافقان روایت حکومتی در مورد آیت الله خمینی مخالفت‌های مکرر او با رژیم شاه،  وساطت روحانیونی چون آیت الله سید احمد خوانساری وعلامه سمنانی برای آزادی او و همچنین مخالفت خمینی با پیشنهاد دیدار با شاه را دلیل نادرستی ادعای تهرانی می‌دانند. همچنین تاکید می‌کنند که تهرانی به اشتباه مطالب روزنامه اطلاعات با مسئولیت عباس مسعودی را به رئیس وقت ساواک نسبت داده است.

اما این ادعا‌ها دلایلی محکم وقوی برای رد تعهد آیت الله خمینی برای آزادی محسوب نمی‌شوند. چگونگی، مرجع و زمان و مکان تعهد نامه احتمالی در اهمیت ثانویه قرار دارد.

حمید انصاری، مورخ حکومتی، در نوشته‌ای مدعی شده است شاه بعد از سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد تحت فشار افکار عمومی مجبور به تغییر دولت شده و آزادی آیت الله خمینی برای فضا سازی به منظور تشکیل دولت جدید بوده تا بدین ترتیب در فضای بیم وامید وجهه شاه ترمیم شود. ولی در آن ایام حکومت شاه با تهدیدی مواجه نبود و حرکت اعتراضی را سرکوب کرده بود. اکثر علمای وقت نیز فقط خواهان رعایت احکام شرع بوده و برنامه‌ای برای مخالفت سیاسی نداشتند. در مستنداتی که حمید انصاری از شرح مذاکرات کمیسیون امنیت ملی رژیم شاه ذکر کرده است، صحبت‌های حسن علی منصور نخست وزیر وقت قید شده که به صراحت از قول آیت الله خمینی سخن به میان می‌آورد که پذیرفته است تا رویه عدم دخالت در امور سیاسی کشور را رعایت کند. این صورت جلسه در بولتن ساواک درج شده است.

روایت خود خمینی از ملاقات با رئیس ساواک

در "صحیفه امام" روایت آیت الله خمینی از ملاقات با پاکروان این گونه ذکر شده است:

«ما را وقتی که از حبس می‏خواستند بیرون بیاورند، آمدند گفتند که بیایید توی آن اتاق، از حبس درآمدیم رفتیم توی اتاق مجلَّلی هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی - هر دو آنها هم [از کشور] رفتند - آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبتهایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است! - این تعبیر آخرش بود - این را بگذارید برای ما. می‏خواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب، اگر این سیاست عبارت از اینهاست، اینکه مال شما هست! بله، بعد هم برداشتند در آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم.»

آیت الله خمینی در این سخنان نوشته شدن متنی را تایید می‌کند. همچنین از این سخنان نمی‌شود نتیجه گرفت که وی تعهد کتبی را امضا نکرده است.

نیاز به پژوهش‌های تاریخی بیشتر

تیره بودن روابط سید مصطفی خمینی با علی تهرانی دیگر دلیلی است که مخالفان تعهد آیت الله به ساواک ذکر می‌کنند. در حالی که آنها رابطه خوب و نزدیکی داشتند. در دوران تحصیل حوزوی هم دوره بوده و به صورت مشترک در کلاس‌ها شرکت می‌کردند. انتقاد مصطفی خمینی از نظرات چپگرایانه تهرانی بحثی نظری بوده و بیانگر اختلاف بین آنها نبوده است. همچنین ادعای تهرانی مربوط به سال ۴۲ است که در آن زمان دیدگاه‌های اقتصادی تهرانی هنوز منتشر نشده بودند و روابط آنها نیز گرم و صمیمی بود.

نبود دسترسی محققان مستقل به منابع ساواک و عدم انتشار کامل اسناد آن داوری پیرامون این ماجرا و مسائل مربوط به دوره بازداشت آیت الله خمینی را دشوار می‌سازد.

بررسی عملکرد سیاسی آیت الله خمینی و کاربست مواضع دوگانه در برخی موارد این امکان را محتمل می‌سازد که وی مشکلی با دادن تعهد صوری و تاکتیکی برای آزادی و شروع مجدد مبارزه سیاسی نداشته است. برخی از نیرو‌های حامی وی در پیش از انقلاب چنین مشیی داشتند. در این خصوص ماجرای شرکت برخی از نیرو‌هایی که بعد از انقلاب نام خط امام را بر روی خود گذاشتند، در مراسم جشن سپاس و دادن تعهد روشنگر است.

اما در سطح اطلاعات موجود نمی‌توان اظهار نظر قطعی پیرامون وجود و یا عدم وجود چنین تعهد و تفاهمی داشت. عدم انتشار چنین تعهدی از سوی ساواک بخصوص در زمان شکل گیری انقلاب گمانه‌ای است که احتمال فقدان وجود چنین سندی را تقویت می‌کند. اما اگر چنین تعهدی وجود داشته باشد، باز با توجه به موضع گیری‌های صریح آیت الله خمینی علیه حکومت شاه و اراده وی در مبارزه سیاسی بعد از آزادی که منجر به تبعید ۱۴ ساله شد، نمی‌توان چنین سندی را دال بر سازش پذیری وی تلقی کرد. اثبات تعهدسپاری خمینی  فقط چهره اسطوره‌واری را که مدافعان وی می‌خواهند از او در مبارزه سیاسی و انقلابی ترسیم کنند، خدشه‌دار می‌سازد. همین دلیل واکنش‌های شتابزده و خشمگینانه این گروه است.

در مجموع قضاوت در این مورد نیازمند دسترسی به اطلاعات و مستندات بیشتری است. اظهارات شیخ علی تهرانی به عنوان گمانه‌ای در روشدن شدن حقیقت ماجرا مفید است اما به تنهایی و در غیاب شواهد متقن سندیت و اعتبار قطعی ندارد. پژوهش‌ها و روایت‌های تاریخی از جمع کردن روایت‌های متفاوت و متضاد شاهدان یک عصر و تطابق آنها یکدیگر و ملاحظه اسناد مربوطه حاصل می‌شود.

◄ مقالات دیگر از همین نویسنده

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • محمد

    از این خدعه گر ملعون بعید نیست. وای و اف بر کسانی که هنوز قربون صدقه ی اون هندی ملعون ایران ستیز میرن

  • امیر

    خیلی مقاله جالبی بود این مقاله قدرت تحلیل سیاسی هیئت تحریریه رو میرسونه یه فرض قرار میدین و بعد با همون فرض خودتون نتیجه میگیرید. اگه تعهدی اون زمان امضا میشد به نظرتون منشرش نمیکردن؟ "«ما را وقتی که از حبس می‏خواستند بیرون بیاورند، آمدند گفتند که بیایید توی آن اتاق، از حبس درآمدیم رفتیم توی اتاق مجلَّلی هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی – هر دو آنها هم [از کشور] رفتند – آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبتهایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است! – این تعبیر آخرش بود – این را بگذارید برای ما. می‏خواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب، اگر این سیاست عبارت از اینهاست، اینکه مال شما هست! بله، بعد هم برداشتند در آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم.»" رفتند نوشتن تو این متن یعنی تو روزنامه اظلاعات که بعدش هم خمینی حالشون رو گرفت. من موافق سیاست ها ی حکومت نیستم ولی با احمق فرض کردن مردم هم مخالفم

  • گلبن

    اگر آیت الله خمینی به کسی تعهد داده باشد هم ایرادی ندارد شاه هم به خیلی ها تعهد داد. هر چند در آن شک وجود داره حرف که دو تا شد اعتبارش زیر سوال میره اما خمینی هر که بود توانست یه ملت را باخودش همراه کنه ناز شصت ایمان و ارادش به نازم به همکاری و همدلی مردم اون زمان کاش یه بار دیگه مردم اینطوری با هم همدل می شدن

  • دنیا، دار مکافات

    مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد بس تجربه کردیم در این دیر مکافات با دردکشان هر که درافتاد برافتاد حافظ // در ست می گونند مردم فریب خآخوندهای داشیعی / مینی ایست ها خوردند! اما ایا آن مردم آگاه نبودند از احکام قرون وسطایی و ضد حقوق بشری مانند سنگسار، اعدام و قصاص، قطع دست، شلاق...؟ بله آن مردم انقلاب ارتجاعی اگاهانه دنبال حکومت اسلامی راه افتادند تا مثل داعش امروز احکام اسلامی جار ی کند، تا به خیال خودشان از شر کافر و مرتد و ملحد کمونیستی و شراب خوار و زناکار و سارق راحت شوند و کشورشان گل وبلبل اسلامی-شیعی شود! که در آن استبدادو ظلم و فساد حکومتی نباشد! اما چون از اول بنا گذاشتند به برخی به بهانه اینکه غیرمسلمان و دگراندیش هستند ظلم شود، بلایشان شد حکومت داشیعی! هنوز هم اقلیتی متعصب چند میلیون منتفع و رانت خوار و جیره خوار حامی این نظام ولایی هستندو همین ها است که نیرو یهای بسیج و سپاهی و اطلاعاتی و لباس شخصی تامین نیرو می کنند! چرا که دنیا دار مکافات است! اما خون های مظلومان و اه مظلومان دامن ملت شیعه و مسلمان ایران گرفت و البته خشک و تر سوختند! خود مردمی هم در آن انقلاب ارتجاعی ضد حقوق بشری ضد دموکراتیک شراکت کردند هم در جنایات شریک هستند. اکنون فرزندانشان شبانه روز انها نفذرین می کنند از بلایی که بر سرشان اوردند!