ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

رو به تعهد

<p>حسین ایمانیان-داستان&zwnj;های کوتاهی هستند که بر اساس یک دغدغه&zwnj;ی اجتماعی نوشته شده&zwnj;اند. نقطه&zwnj;ی عزیمت چنین داستان&zwnj;هایی نه داستان&zwnj;پردازی صرف است و نه برجسته کردن یک یا چند مؤلفه&zwnj;ی فرمی؛ یک موقعیت خاص دراماتیک و حتی یک شخصیت به&zwnj;خصوص نیز مد نظر نیست. چنین داستان&zwnj;هایی به معنای مد نظر لوکاچ از رئالیسم بسیار نزدیک&zwnj;اند. در چنین رویکردی به داستان&zwnj;نویسی، آن&zwnj;چه طرح اولیه&zwnj;ی داستان را برمی&zwnj;سازد وجود یک مسأله&zwnj;ی اجتماعی است که در متن جامعه موجود (یا به صورت بالفعل برقرار است یا به صورت بالقوه) است و نویسنده آن را در یک داستان&zwnj; کوتاه بازتولید می&zwnj;کند. (باید بر مفهوم بازتولید تأکید کرد؛ بازتولید در اینجا به معنی انعکاس دادن یا گرازش کردن نیست.)</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>برساختن واقعیتی یکه و حقیقی در جهان داستان اهمیت دارد، نه راست&zwnj;نمایی </strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>برخلاف تصور عام، آن&zwnj;چه در این نوع از ادبیات اهمیت دارد همخوانی وقایع داستان&zwnj;ها با واقعیت بیرونی یا راست&zwnj;نمایی نیست؛ چرا که هر نوع جانب&zwnj;داری از واقعیت اساساً فاقد اهمیت است و امری ایدئولوژیک به حساب می&zwnj;آید، آن&zwnj;چه می&zwnj;توان تصور کرد و وقایع داستان را با آن سنجید نه خود واقعیت، که کلیشه&zwnj;ای غالب از وهم واقعیت است. بنابراین راست&zwnj;نمایی به&zwnj;کلی فاقد اهمیتی هستی&zwnj;شنا<img height="180" width="121" align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/large_dehnavi02_0.jpg" alt="" />ختی در تشکل داستان&zwnj;های رئالیستی است. آن&zwnj;چه اهمیت دارد نه همخوانی وقایع داستان با دنیای بیرونی، که برساختن واقعیتی یکه و حقیقی درون متن داستان است. </p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>در چنین وضعیتی است که داستان رئالیستی تولید می&zwnj;شود و آن مسأله&zwnj;ی نخستین در دل آن به وجود می&zwnj;آید. به این ترتیب، اگر از واژگان و مفاهیم &laquo;لویی آلتوسر&raquo; مدد بگیریم، با ادبیاتی مسأله&zwnj;دار مواجه&zwnj;ایم؛ ادبیاتی که بخشی از واقعیت را همزمان که خلق می&zwnj;کند به چالش می&zwnj;کشد و آن را مسأله&zwnj;دار می&zwnj;کند. طبعاً موضع نویسنده ابعاد مختلف مسأله&zwnj;ی برساخته&zwnj;شده را جهت&zwnj;دار جلوه می&zwnj;دهد و بنا بر پروبلماتیک داستان، در خود واقعیت دخالت می&zwnj;کند. این&zwnj;چنین است که نویسنده، نه با موضع&zwnj;گیری&zwnj;های سیاسی یا نوشتن بیانیه به جای داستان، که با صرف نوشتن داستانی رئالیستی در واقعیت بیرونی، در ایدئولوژی (= مسائل به&zwnj;هم&zwnj;پیوسته&zwnj;ی مربوط به رونما)، در امر فرهنگی، دخالت می&zwnj;&zwnj;کند و به بیانی دیگر کنشی سیاسی را صورت می&zwnj;دهد.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>داستان&zwnj;های کوتاه و بی&zwnj;خاصیت ژورنالیستی</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>در وضعیت کنونی ادبیات فارسی جای چنین داستان&zwnj;های کوتاهی اساساً خالی است و چنین رویکرد رادیکالی به داستان&zwnj;&zwnj;نویسی کاملاً کمیاب است. آن&zwnj;چه امروز، به وسیله&zwnj;ی نوع خاصی از ژورنالیسم پوپولیستی باب شده، داستان&zwnj;های کوتاه بی&zwnj;خاصیتی است که نه&zwnj; تنها هیچ مسأله&zwnj;ای در امر اجتماعی تولید نمی&zwnj;کنند، که صرفاً به شرح سترون امر روزمره و ذهنیات مبتذل آدم&zwnj;های کلیشه&zwnj;ای داستان&zwnj;ها می&zwnj;پردازد. آن&zwnj;چه در چند سال اخیر منتشر شده، خبر از سیطره&zwnj;ی هژمونیک نوع خاصی از ادبیات محافظه&zwnj;کارانه می&zwnj;دهد که نه&zwnj; تنها به مسائل اجتماعی و سیاسی بی&zwnj;توجه است، که ساز&zwnj;وکار تولید زیبایی را اساساً در نوعی امتناع یا رویگردانی از امر کلی جست&zwnj;وجو می&zwnj;کند. </p> <p>&nbsp;</p> <p>از این&zwnj;رو باید بر رمان&zwnj;ها و مجموعه&zwnj; داستان&zwnj;هایی که خارج از این هژمونی نوشته می&zwnj;شوند، مکثی انتقادی داشت و با نقادی بی&zwnj;نقاب آن را جدی گرفت. (هرچند امکان انتشار یا گذشتن از سد سانسور برای این نوع از ادبیات تقریباً ناممکن است و در وضعیت کنونی، جز در موارد نادر، باید بیرون از دایره&zwnj;ی رسمیت چنین ادبیاتی را جست.) ضعف و انحطاط حاکم بر ادبیات فارسی بیشتر از آن&zwnj;که در فاصله&zwnj;ی معنی&zwnj;دار آثار نویسنده&zwnj;های فارسی&zwnj;زبان با نویسنده&zwnj;های غربی و ادبیات آمریکای لاتین قابل رصد &zwnj;کردن باشد، در گسست وحشتناکی به چشم می&zwnj;آید که بین تولیدات کنونی ادبیات فارسی با آثار گذشته&zwnj;ی همین ادبیات وجود دارد. گسستی که رو به بی&zwnj;ما&zwnj;یگی و ارتجاع دارد و هیچ ارتباط منطقی&zwnj;ای با ادبیاتی که ساعدی و گلشیری و براهنی نویسنده&zwnj;های آن بودند، برقرار نمی&zwnj;کند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>کاغذهای سوخته و دغدغه&zwnj;های اجتماعی نویسنده&zwnj;اش </strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;کاغذ&zwnj;های سوخته&raquo; نوشته&zwnj;ی الاهه دهنوی، مجموعه داستانی است که بر اساس دغدغه&zwnj;های اجتماعی نویسنده&zwnj;اش نوشته شده است. با توجه به کلیت وضعیت حاکم بر ادبیات، در وهله&zwnj;ی اول وجود چنین دغدغه&zwnj;ای به&zwnj;خودی&zwnj;خود قابل توجه است. در همه&zwnj;ی داستان&zwnj;های این مجموعه مسأله&zwnj;ای اجتماعی وجود دارد که درونمایه&zwnj;ی اصلی داستان را می&zwnj;سازند؛ اما نویسنده آن&zwnj;قدر هوشمندی داشته که اثرش را به بیانیه&zwnj;ای رقت&zwnj;انگیز بدل نکند و آن&zwnj;چه در &zwnj;&zwnj;نهایت پیش چشم خواننده قرار گرفته، &laquo;داستان&zwnj;&laquo;هایی جاندار باشد؛ داستان&zwnj;هایی که وقایعی جز امور روزمره را روایت می&zwnj;کند و هم&zwnj;بسته با هر کدام از کنش&zwnj;های داستانی شخصیت&zwnj;ها یک &laquo;چرا&raquo;ی بزرگ نیز، این&zwnj;بار در ذهن خواننده، طرح می&zwnj;زند.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>موضوعاتی مانند جنگ، تعصب ناموسی و اعتیاد</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>علاوه بر مرگ، مقوله&zwnj;ای که همچون شبح در اکثر داستان&zwnj;های کتاب حضور دارد، اگر فهرستی از معضلات اجتماعی جامعه&zwnj;ی کنونی ایران تصور کنیم، برای نمونه سرفصل&zwnj;های مختلف یک سمینار جامعه&zwnj;شناسی را که به این معضلات می&zwnj;پردازد مد نظر قرار دهیم، بخش مهمی از این فهرست در درونمایه&zwnj;ی داستان&zwnj;های مختلف &laquo;کاغذهای سوخته&raquo; یافتنی است: جنگ، تعصب ناموسی، اعتیاد، بگیر&zwnj;وببند&zwnj;های فاشیسم سیاسی، دین&zwnj;خویی و موضوعاتی از این دست نقاط عزیمت داستان&zwnj;های کتاب&zwnj;اند، و البته آن&zwnj;چه پیش نهاده شده به دلیل ماهیت فرمی&zwnj;اش از اساس با &laquo;رئالیسم سوسیالیستی&raquo; مد نظر لات فرهنگی &laquo;سوسیالیسم واقعاً موجود&raquo;، ژدانف، تفاوت دارد، حتی با قرائت&zwnj;های ایرانی مکتب یادشده، آن&zwnj;چه در دهه&zwnj;ی چهل در بوق دمیده شد و اکنون به فراموشی گرائیده، نیز همخوان نیست.</p> <p>&nbsp;</p> <p><strong>نمونه&zwnj;ی تازه&zwnj;ای از &laquo;تعهد سارتری&raquo;</strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;کاغذهای سوخته&raquo; نوشته&zwnj;ی الاهه دهنوی تا حدودی نمونه&zwnj;ای تازه است از آن&zwnj;چه &laquo;تعهد سارتری&raquo; می&zwnj;نامند. البته همزمان که خلاف&zwnj;جریانی این مجموعه قابل ستایش است، نباید از نظر دور داشت که خصوصیات فرمی و زبانی آن اجازه نمی&zwnj;دهد که به اثری حقیقتاً رادیکال و پیش&zwnj;برنده بدل شود. داستان&zwnj;های کوتاه دهنوی متعلق به ادبیات بدنه است و بیشتر رو به خواننده&zwnj;ی عام دارد. تعهدی که لازمه&zwnj;ی هنر رادیکال است آن&zwnj;جایی سر&zwnj;بر&zwnj;می&zwnj;آورد که نفس نوشتن به ترازی سیاسی ارتقا پیدا کند و نویسنده جدا از محتوا (درونمایه&zwnj;ی) آن&zwnj;چه می&zwnj;نویسد، که در این یادداشت بر اهمیت بسیار آن تمرکز شد، کنش نوشتن را با کنشی سیاسی این&zwnj;همان کند؛ و چنین چیزی جز در فرم، جز در گوشت کلمات و حروفی که بر کاغذ نوشته می&zwnj;شوند، دست&zwnj;یافتنی نخواهد بود. این بدان معنا نیست که نویسنده هیچ ظرافت فرمالی خلق نکرده و یکسره به روایت مستقیم ابژه&zwnj;ها و کنش&zwnj;های داستان پرداخته است؛ &laquo;کاغذ&zwnj;های سوخته&raquo; داستان&zwnj;هایی دارد که با ظرافت&zwnj;های به&zwnj;خصوص تکنیکی نوشته شده است. مثلاً در داستان آخر کتاب، فرم داستان به گونه&zwnj;ای است که پس از پایان متن موقعیت خوفناکی ایجاد می&zwnj;شود که خواننده با آن تنها می&zwnj;ماند؛ و این در صورتی است که دغدغه&zwnj;ی درونمایه&zwnj;ای داستان پیش از آن منعقد شده است (وضعیت تعقیب&zwnj;و&zwnj;گریز&zwnj;های منجر به مرگ اوایل انقلاب و عدم&zwnj;امنیتی که در شهرک&zwnj;های حومه&zwnj;ی شهر&zwnj;های بزرگ وجود دارد)، و بدین&zwnj;ترتیب متن داستان، با دستاورد فرمی&zwnj;ای که بدان اشاره شد، به چیزی بیشتر از حد &zwnj;و مرز استراتژیک&zwnj;اش دست یافته است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>انتشار کتاب&zwnj;هایی مثل &laquo;کاغذ&zwnj;های سوخته&raquo; نشان می&zwnj;دهد که پروژه&zwnj;ی تعهد&zwnj;زدایی از نویسنده&zwnj;های نسل جدید، تماماً پیروز نشده و هنوز داستان&zwnj;&zwnj;نویس&zwnj;هایی یافت می&zwnj;شوند که سر در لاک محافظه&zwnj;کاری و بازی&zwnj;های برساخته&zwnj;ی صنعت فرهنگ&zwnj;سازی فرو نبرده باشند.</p> <p><strong><br /> شناسنامه&zwnj;ی کتاب:</strong></p> <p><br /> کاغذ&zwnj;های سوخته <br /> الاهه دهنوی <br /> نشر مروارید <br /> چاپ اول ، زمستان ۱۳۸۹</p> <p><br /> <strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><br /> <a href="http://radiozamaaneh.info/news/iran/2011/03/04/2255">::کاغذهای سوخته منتشر شد، بخش خبر رادیو زمانه::</a></p>

حسین ایمانیان-داستان‌های کوتاهی هستند که بر اساس یک دغدغه‌ی اجتماعی نوشته شده‌اند. نقطه‌ی عزیمت چنین داستان‌هایی نه داستان‌پردازی صرف است و نه برجسته کردن یک یا چند مؤلفه‌ی فرمی؛ یک موقعیت خاص دراماتیک و حتی یک شخصیت به‌خصوص نیز مد نظر نیست. چنین داستان‌هایی به معنای مد نظر لوکاچ از رئالیسم بسیار نزدیک‌اند. در چنین رویکردی به داستان‌نویسی، آن‌چه طرح اولیه‌ی داستان را برمی‌سازد وجود یک مسأله‌ی اجتماعی است که در متن جامعه موجود (یا به صورت بالفعل برقرار است یا به صورت بالقوه) است و نویسنده آن را در یک داستان‌ کوتاه بازتولید می‌کند. (باید بر مفهوم بازتولید تأکید کرد؛ بازتولید در اینجا به معنی انعکاس دادن یا گرازش کردن نیست.)

برساختن واقعیتی یکه و حقیقی در جهان داستان اهمیت دارد، نه راست‌نمایی

برخلاف تصور عام، آن‌چه در این نوع از ادبیات اهمیت دارد همخوانی وقایع داستان‌ها با واقعیت بیرونی یا راست‌نمایی نیست؛ چرا که هر نوع جانب‌داری از واقعیت اساساً فاقد اهمیت است و امری ایدئولوژیک به حساب می‌آید، آن‌چه می‌توان تصور کرد و وقایع داستان را با آن سنجید نه خود واقعیت، که کلیشه‌ای غالب از وهم واقعیت است. بنابراین راست‌نمایی به‌کلی فاقد اهمیتی هستی‌شناختی در تشکل داستان‌های رئالیستی است. آن‌چه اهمیت دارد نه همخوانی وقایع داستان با دنیای بیرونی، که برساختن واقعیتی یکه و حقیقی درون متن داستان است.

در چنین وضعیتی است که داستان رئالیستی تولید می‌شود و آن مسأله‌ی نخستین در دل آن به وجود می‌آید. به این ترتیب، اگر از واژگان و مفاهیم «لویی آلتوسر» مدد بگیریم، با ادبیاتی مسأله‌دار مواجه‌ایم؛ ادبیاتی که بخشی از واقعیت را همزمان که خلق می‌کند به چالش می‌کشد و آن را مسأله‌دار می‌کند. طبعاً موضع نویسنده ابعاد مختلف مسأله‌ی برساخته‌شده را جهت‌دار جلوه می‌دهد و بنا بر پروبلماتیک داستان، در خود واقعیت دخالت می‌کند. این‌چنین است که نویسنده، نه با موضع‌گیری‌های سیاسی یا نوشتن بیانیه به جای داستان، که با صرف نوشتن داستانی رئالیستی در واقعیت بیرونی، در ایدئولوژی (= مسائل به‌هم‌پیوسته‌ی مربوط به رونما)، در امر فرهنگی، دخالت می‌‌کند و به بیانی دیگر کنشی سیاسی را صورت می‌دهد.

داستان‌های کوتاه و بی‌خاصیت ژورنالیستی

در وضعیت کنونی ادبیات فارسی جای چنین داستان‌های کوتاهی اساساً خالی است و چنین رویکرد رادیکالی به داستان‌‌نویسی کاملاً کمیاب است. آن‌چه امروز، به وسیله‌ی نوع خاصی از ژورنالیسم پوپولیستی باب شده، داستان‌های کوتاه بی‌خاصیتی است که نه‌ تنها هیچ مسأله‌ای در امر اجتماعی تولید نمی‌کنند، که صرفاً به شرح سترون امر روزمره و ذهنیات مبتذل آدم‌های کلیشه‌ای داستان‌ها می‌پردازد. آن‌چه در چند سال اخیر منتشر شده، خبر از سیطره‌ی هژمونیک نوع خاصی از ادبیات محافظه‌کارانه می‌دهد که نه‌ تنها به مسائل اجتماعی و سیاسی بی‌توجه است، که ساز‌وکار تولید زیبایی را اساساً در نوعی امتناع یا رویگردانی از امر کلی جست‌وجو می‌کند.

از این‌رو باید بر رمان‌ها و مجموعه‌ داستان‌هایی که خارج از این هژمونی نوشته می‌شوند، مکثی انتقادی داشت و با نقادی بی‌نقاب آن را جدی گرفت. (هرچند امکان انتشار یا گذشتن از سد سانسور برای این نوع از ادبیات تقریباً ناممکن است و در وضعیت کنونی، جز در موارد نادر، باید بیرون از دایره‌ی رسمیت چنین ادبیاتی را جست.) ضعف و انحطاط حاکم بر ادبیات فارسی بیشتر از آن‌که در فاصله‌ی معنی‌دار آثار نویسنده‌های فارسی‌زبان با نویسنده‌های غربی و ادبیات آمریکای لاتین قابل رصد ‌کردن باشد، در گسست وحشتناکی به چشم می‌آید که بین تولیدات کنونی ادبیات فارسی با آثار گذشته‌ی همین ادبیات وجود دارد. گسستی که رو به بی‌ما‌یگی و ارتجاع دارد و هیچ ارتباط منطقی‌ای با ادبیاتی که ساعدی و گلشیری و براهنی نویسنده‌های آن بودند، برقرار نمی‌کند.

کاغذهای سوخته و دغدغه‌های اجتماعی نویسنده‌اش

«کاغذ‌های سوخته» نوشته‌ی الاهه دهنوی، مجموعه داستانی است که بر اساس دغدغه‌های اجتماعی نویسنده‌اش نوشته شده است. با توجه به کلیت وضعیت حاکم بر ادبیات، در وهله‌ی اول وجود چنین دغدغه‌ای به‌خودی‌خود قابل توجه است. در همه‌ی داستان‌های این مجموعه مسأله‌ای اجتماعی وجود دارد که درونمایه‌ی اصلی داستان را می‌سازند؛ اما نویسنده آن‌قدر هوشمندی داشته که اثرش را به بیانیه‌ای رقت‌انگیز بدل نکند و آن‌چه در ‌‌نهایت پیش چشم خواننده قرار گرفته، «داستان‌«هایی جاندار باشد؛ داستان‌هایی که وقایعی جز امور روزمره را روایت می‌کند و هم‌بسته با هر کدام از کنش‌های داستانی شخصیت‌ها یک «چرا»ی بزرگ نیز، این‌بار در ذهن خواننده، طرح می‌زند.

موضوعاتی مانند جنگ، تعصب ناموسی و اعتیاد

علاوه بر مرگ، مقوله‌ای که همچون شبح در اکثر داستان‌های کتاب حضور دارد، اگر فهرستی از معضلات اجتماعی جامعه‌ی کنونی ایران تصور کنیم، برای نمونه سرفصل‌های مختلف یک سمینار جامعه‌شناسی را که به این معضلات می‌پردازد مد نظر قرار دهیم، بخش مهمی از این فهرست در درونمایه‌ی داستان‌های مختلف «کاغذهای سوخته» یافتنی است: جنگ، تعصب ناموسی، اعتیاد، بگیر‌وببند‌های فاشیسم سیاسی، دین‌خویی و موضوعاتی از این دست نقاط عزیمت داستان‌های کتاب‌اند، و البته آن‌چه پیش نهاده شده به دلیل ماهیت فرمی‌اش از اساس با «رئالیسم سوسیالیستی» مد نظر لات فرهنگی «سوسیالیسم واقعاً موجود»، ژدانف، تفاوت دارد، حتی با قرائت‌های ایرانی مکتب یادشده، آن‌چه در دهه‌ی چهل در بوق دمیده شد و اکنون به فراموشی گرائیده، نیز همخوان نیست.

نمونه‌ی تازه‌ای از «تعهد سارتری»

«کاغذهای سوخته» نوشته‌ی الاهه دهنوی تا حدودی نمونه‌ای تازه است از آن‌چه «تعهد سارتری» می‌نامند. البته همزمان که خلاف‌جریانی این مجموعه قابل ستایش است، نباید از نظر دور داشت که خصوصیات فرمی و زبانی آن اجازه نمی‌دهد که به اثری حقیقتاً رادیکال و پیش‌برنده بدل شود. داستان‌های کوتاه دهنوی متعلق به ادبیات بدنه است و بیشتر رو به خواننده‌ی عام دارد. تعهدی که لازمه‌ی هنر رادیکال است آن‌جایی سر‌بر‌می‌آورد که نفس نوشتن به ترازی سیاسی ارتقا پیدا کند و نویسنده جدا از محتوا (درونمایه‌ی) آن‌چه می‌نویسد، که در این یادداشت بر اهمیت بسیار آن تمرکز شد، کنش نوشتن را با کنشی سیاسی این‌همان کند؛ و چنین چیزی جز در فرم، جز در گوشت کلمات و حروفی که بر کاغذ نوشته می‌شوند، دست‌یافتنی نخواهد بود. این بدان معنا نیست که نویسنده هیچ ظرافت فرمالی خلق نکرده و یکسره به روایت مستقیم ابژه‌ها و کنش‌های داستان پرداخته است؛ «کاغذ‌های سوخته» داستان‌هایی دارد که با ظرافت‌های به‌خصوص تکنیکی نوشته شده است. مثلاً در داستان آخر کتاب، فرم داستان به گونه‌ای است که پس از پایان متن موقعیت خوفناکی ایجاد می‌شود که خواننده با آن تنها می‌ماند؛ و این در صورتی است که دغدغه‌ی درونمایه‌ای داستان پیش از آن منعقد شده است (وضعیت تعقیب‌و‌گریز‌های منجر به مرگ اوایل انقلاب و عدم‌امنیتی که در شهرک‌های حومه‌ی شهر‌های بزرگ وجود دارد)، و بدین‌ترتیب متن داستان، با دستاورد فرمی‌ای که بدان اشاره شد، به چیزی بیشتر از حد ‌و مرز استراتژیک‌اش دست یافته است.

انتشار کتاب‌هایی مثل «کاغذ‌های سوخته» نشان می‌دهد که پروژه‌ی تعهد‌زدایی از نویسنده‌های نسل جدید، تماماً پیروز نشده و هنوز داستان‌‌نویس‌هایی یافت می‌شوند که سر در لاک محافظه‌کاری و بازی‌های برساخته‌ی صنعت فرهنگ‌سازی فرو نبرده باشند.


شناسنامه‌ی کتاب:

کاغذ‌های سوخته
الاهه دهنوی
نشر مروارید
چاپ اول ، زمستان ۱۳۸۹

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان , ونداد زمانی

    <p>گزارش خوبی بود که توانست با تداوم کامل بر اساس نظری مشخص به بازبینی کتاب بپردازد ولی اتهام « بی‌ما‌یگی و ارتجاع ، سترون و بی خاصیت، محافظه کاری،ذهنیات مبتذل آدم‌های کلیشه‌ای، لات فرهنگی و...» برای شیوه های دیگر نوشتن بدون آوردن دلیل، برای نقد ارائه شده احساساتی را ایجاد می کند که از انصاف واقع بینانه آن می کاهد.</p>

  • امیر

    <p>به نظرم گزارش بدی بود. نوعی کلی گویی ادبی بود تا بازبینی کتاب .در هیچ جا به طور موجز توضیحی داده نشده و به خود داستان ها اشاره نشده. تنها اینکه ایشان نویسنده ای که دغدغه های اجتماعی دارد و متعهد است .</p>

  • کاربر مهمان

    <p>متن بسيار احساسي، کلي گو و يک طرفه اي بود. گويي نويسنده بنا را بر اين گذاشته تا به استناد اين کتاب به گونه اي از ادبيات حمله ور شود و بيشتر از سند از نظرات شخصي و کلي خود استفاده کرده. کاربرد واژه هاي قلنبه اي مثل سترون و بي مايه و بي خاصيت هم کمکي به ايشان نکرده. مخصوصا دست اويز قرار دادن لوکاچ ابتداي متن!</p>