تلفیق فرهنگها و «آیین بهاری ایرانیان»
<p>پانته‌آ بهرامی - «هنوز با همه دردم، امید درمان است/که آخری بود آخر، شبان یلدا را.» شعری را که شنیدید، بخشی است از مجموعه‏ی «آیین بهاری ایرانیان» که نیلوفر طالبی، نویسنده، شاعر و مترجم ایرانی با موزیک، شعر، داستان‏خوانی و ویدئو، یعنی به صورت چند رسانه‏ای تهیه کرده است. بخشی از این مجموعه‏ی ۳۵ دقیقه‏ای دربرگیرنده‏ی یلدا، چهارشنبه‏سوری، سده، نوروز و سیزده بدر است که اولین بار به سفارش بنیاد فرهنگ برای موزه‏ی لوس‏آنجلس، به‏طور زنده در سال ۲۰۱۰ اجرا شد.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20110312_PanteA_NilufarTabali.mp3"><img height="31" align="absMiddle" width="273" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_0.jpg" /></a></p> <p><br /> نیلوفر طالبی درباره‌ی نور و نوروز می‌گوید: «در سال ۲۰۰۹ که این‌کار را پژوهش می‌‏کردم، متوجه شدم نوروز واقعاً درباره‏ی نور است و این‏که از یلدا به بعد، همه‏اش خواست نور را دارد. برنامه را از شعرهایی درباره‏ی یلدا و داستان‏گویی شروع کردم.»</p> <p><br /> و مجموعه‌ی چندرسانه‌ای «آیین بهاری ایرانیان» را به این شکل معرفی می‌کند: «این برنامه یک مجموعه‌ی ۳۵ دقیقه‏ای است که از یلدا شروع می‌‏شود و تا آخر سیزده‏بدر می‌‏رود و در آن میان جشن سده، چهارشنبه‏سوری و هفت‏سین را هم دربرمی‌‏گیرد و همین‏طور اسطوره‏های مربوط به جشن‏های مختلف بین یلدا و سیزده‏بدر را نیز شامل می‌‏شود؛ از جمله بخشی از شاهنامه که در مورد هوشنگ است و جشن سده را بیان می‌‏کند. بعد هم به داستان جمشید پرداخته می‌شود که درباره‏ی نوروز و آغاز جشن نوروز در اسطوره‏های ایرانی است.»</p> <p><br /> از نیلوفر طالبی می‌پرسم: اگر بخواهید روی یکی از عناصری که روی آن کار کرده‏اید، انگشت بگذارید و بگویید این نکته‏ای بود که من نمی‌‏دانستم و در این پژوهش‏‌ها به آن پی بردم، آن نکته چه خواهد بود؟ <br /> طالبی در پاسخ می‌گوید: «خیلی نکات هست. مهم‏‌ترین مسئله برای من این است که همیشه در حال یاد گرفتن باشم. این سئوال همیشه برای من مطرح بوده که اسطوره‏های ایرانی چه کسانی هستند. برای همین بخش اول شاهنامه که تقریباً ده درصد از کل شاهنامه را شامل می‌شود و داستان آفرینش جهان از زاویه‌ی دید ایرانی‏‌هاست، برای من خیلی جالب بود. تعجب می‌کنم که چطور این داستان در قرن دهم به دست فردوسی نوشته شده است. می‌دانید که این اسطوره‏‌ها پیش‏‌تر از این، در میان‏ آریایی‌ها و پارسی‌ها رایج بوده و سپس در قرن دهم و یازدهم در شاهنامه‏ی فردوسی و دیگر کتاب‌ها آمده است. چون من کار هنری می‌‏کنم، دلم می‌‏خواهد آن‏چه را که مطرح می‌‏کنم فقط به صورت سخنرانی نباشد، بلکه به صورت تئا‌تر یا فیلم نشان ‏بدهم. یاد می‌‏گیرم و دلم می‌‏خواهد آنچه را که آموخته‌ام به دیگران انتقال دهم. »</p> <p><br /> <img hspace="8" height="480" align="left" width="139" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/image001_0.jpg" alt="" />مجموعه‌ی چندرسانه‌ای «آیین بهاری ایرانیان» به چند زبان ارائه شده است. نیلوفر طالبی در این‌باره می‌گوید: «دی‏وی‏دی «آیین بهاری ایرانی‏‌ها» به سه زبان ارائه شده است. کلاً به زبان انگلیسی داستان‏گویی می‌‏کنم، ولی خیلی دلم می‌‏خواست به شیوه‌ی نقال‏های ایران، فرازهایی از شاهنامه را به فارسی اجرا کنم. البته در ترجمه انگلیسی هم داستان را تعریف می‌‏کنم. می‌‏دانیم که آیین‏های باستانی نوروزی از آیین‏های زرتشتی بهره می‌‏برد، دوست داشتم بینندگان برنامه‏ام مقداری از نیایش‏های زرتشتی را به زبان زرتشتی هم بشنوند. بنابراین برنامه کلا به زبان انگلیسی است، مقداری به فارسی و بخش اندکی هم به اوستایی است.»</p> <p><br /> نیلوفر طالبی در ادامه ویژگی‌های دیگر این اثر را برمی‌شمرد و می‌گوید: «من با دوست و همکار عزیزم، آقای بابک صالحی که آهنگ‏ساز هستند کار می‌‏کنم. ایشان برای این برنامه حتی ویدئو هم ساخته‏اند؛ ویدئویی که پشت من روی صحنه به‏نمایش درمی‏آید. در برنامه از حدود ۱۰ تا ساز استفاده شد که همه‏ی این ساز‌ها را آقای بابک صالحی و همکارشان آقای پاول اونتس، دو نفری می‌زنند.»<br /> می‌گویم: نکته‏ی دیگری که در مورد این‌کار وجود دارد این است که همه‏ی عناصر روی صحنه ثابت هستند؛ به جز شما و ساز‌ها که حرکت می‌‏کنند. علت این‏که عناصر دیگر روی صحنه بی‌حرکت انتخاب کرده‏اید، چیست؟</p> <p><br /> و نیلوفر طالبی پاسخ می‌دهد: «چون داستان‏گو و شاعر هستم و نمایش هم کار می‌‏کنم. در این برنامه نمی‌‏خواستم زیاد حرکت کنم. چون پشت صحنه‏مان هم خیلی ویدئو و عکس وجود داشت و آن‏‌ها حرکت می‌‏کردند و داستان را با ما می‌‏گفتند، تصمیم گرفتم دراین برنامه رقصنده‏ای نداشته باشم و خودم تک‏نفری داستان‏گویی کنم.»</p> <p><br /> و در ادامه می‌افزاید: «در برنامه‏ی قبلی‏مان ما رقصنده داشتیم و حرکت خیلی بوده، ولی در این برنامه، فقط سه نفر روی صحنه بودیم؛ من بودم که ثابت بودم، آهنگ‏سازمان و موزیسین‏‌ها (آقای بابک صالحی و پاول اونتس) هم بودند که آن‏‌ها نیز ثابت بودند. »</p> <p><br /> یکی جشن کرد آن شب و باده خرد<br /> سده نام آن جشن فرخنده کرد<br /> ز هوشنگ ماند این سده یادگار<br /> بسی باد چون او دگر شهریار<br /> کز آباد کردن جهان شاد کرد<br /> جهانی به نیکی از او یاد کرد</p> <p><br /> نیلوفر طالبی درباره‌ی جشن سده و پیوند آن با آتش می‌گوید: «طی این‌کار، درباره‏ی جشن سده بسیار چیزها یاد گرفتم. این‏که اصلاً جشن سده چیست، ربط آن به آتش چیست. آتش یکی از مهم‏‌ترین عناصر است که در آرزوی انسان به نور، پیدا می‌‏شود. درباره‏ی جشن سده همیشه شنیده بودم، ولی اصلاً نمی‌‏دانستم داستان آن چیست و از کجا آمده است و در پژوهش‏‌هایم یاد گرفتم که جشن سده اسطوره‏ای است که در شاهنامه‏ی فردوسی هم ثبت شده است. در این اسطوره، پادشاهی با همراهانش از کوه بالا می‌‏رود و از روی تصادف یک مار می‌‏بیند. سنگی بلند می‌‏کند که به مار بزند و مار را بکشد. مار اما فرار می‌‏کند، ولی سنگ به سنگ دیگری می‌‏خورد و از آن‏جا جرقه‏ای پیدا می‌شود و آتش را می‌‏بیند. از همین‏جا پی می‌‏برند که آتش اصلاً چگونه درست می‌‏شود و این یک مرحله‌ی تازه در تاریخ بشر بوده است که توانستند اصلاً آتش را درست کنند، نه این‏که از آن فرار کنند. آن روز را جشن سده می‌‏گویند.»</p> <p><br /> طالبی درباره‌ی نام «سده» می‌گوید: « به این دلیل این جشن را سده نامیدند که پیش‏تر‌ها سال را به دو بخش تقسیم می‌‏کردند؛ یکی تابستان بزرگ و دیگری هم زمستان بزرگ بوده است. تابستان بزرگ، هفت ماه اول سال بود که از فروردین شروع می‌‏شود، زمستان بزرگ هم دو ماه آخر پاییز و سه ماه زمستان بود. این پنج ماه ضرب‏ در ۳۰، می‌‏شود ۱۵۰ روز. جشن سده روزی بوده که هوشنگ آتش را کشف کرده که‌‌ همان دهم بهمن یا سی‏ام ژانویه است که الان هم جشن سده را در همین روز برگزار می‌‏کنند.»</p> <p><br /> <img hspace="8" height="279" align="right" width="186" vspace="8" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/image002_0.jpg" alt="" />نیلوفر طالبی متولد انگلستان است. او از سه تا ۱۲ سالگی را در ایران سپری کرد و چند سالی را نیز پس از انقلاب در ایران گذراند که آن سال‌ها را جزو سال‏های پربار زندگی‏اش می‌‏داند. وی فارغ‏التحصیل ادبیات تطبیقی از امریکاست. می‌گوید: « ۲۵ سال است که به ایران نرفته‏ام. چون انگلیس به‏دنیا آمده‏ام، ممکن است دوستان فکر کنند که من ایران بزرگ نشده‏ام و فارسی را این‏جا یاد گرفته‏ام. این خیلی هنر می‌‏شد، اما من فارسی را در ایران یاد گرفته‏ام. البته خیلی بچه بودم که به امریکا آمدم، ولی همین مسئله‏ی ترجمه و پژوهش در مسائل ایران، مرا دوباره به فارسی برگردانده و فارسی‏ام قدری بهتر شده است. »</p> <p><br /> به او می‌گویم: خیلی جالب است که شما با این‏که بیشترین بخش زندگی‌تان را در خارج از ایران سپری کرده‏اید، به فرهنگ ایرانی علاقمند هستید. این علاقمندی به فرهنگ ایرانی در شما، از کجا می‌‏آید؟</p> <p><br /> و او در پاسخ می‌گوید: «تمرکز روی فرهنگ ایرانی در همین هفت هشت سال اخیر در من پدیدار گشت. یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد که به اتفاق شعر ترجمه کنیم و من هم فکر ‏کردم ممنک است این‌کار وقتم را تلف کند. اما اولین شعری که ترجمه کردم، شعر «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد بود که اتفاقی آن را انتخاب کردم و بعد در پروسه‏ای که برای من سه ماه طول کشید، یاد گرفتم چطور باید شعر را بخوانم و ترجمه کنم. هر چند ادبیات تطبیقی خوانده‏ام و در یک خانواده‏ی فرهنگی بزرگ شده‏ام، ولی در پروسه‏ی ترجمه بود که اصلاً فهمیدم چگونه می‌توان به یک لغت نگاه کرد و آن را از زبان مبدأ به زبان مقصد برگرداند. من به‏هرحال انگلیسی‏ام خیلی قوی‏‌تر است از زبان فارسی و برای همین همیشه از فارسی به انگلیسی ترجمه می‌‏کنم و نه برعکس. در این پروسه بود که اصلاً خودم را پیدا کردم و دیدم چگونه می‌‏توانم از دوگانگی و دوفرهنگی‏ام استفاده کنم. کشف این موضوع زندگیم را دگرگون کرد، دوست داشتم با آن درگیر شوم و دیگران را هم در آن سهیم کنم.»</p> <p><br /> نیلوفر طالبی درباره‌ی تجربه‌اش در ترجمه‌ی فرهنگی می‌گوید: «از هفت - هشت سال پیش جدی‌تر کار دوفرهنگی بودن را پی‌گیری کردم. از آن دوره شروع کردم به ترجمه‏ی فرهنگی، نه فقط ترجمه‏ی ادبی که ترجمه‏ی ادبی هم می‌‏کنم، اما بعد از آن واقعاً ترجمه‏ی فرهنگی است. برای مثال همین پروژه‏ «آیین باستانی بهاری ایرانیان «و پروژه‏ی بعدی که اسم آن «آتش‏سروشان» است و افتتاح آن درکارنگی هال نیویورک خواهد بود، ترجمه‏های فرهنگی هستند. یعنی از یک سری مسائل فرهنگی ایرانی بهره می‌‏برند و بعد به صورت یک کار هنری و با دید خودم که خیلی هم غربی است تلفیق می‌‏شود. »</p> <p> </p> <p>از طریق فایل صوتی در همین صفحه می‌توانید بخش‌هایی از مجموعه «آیین باستانی بهاری ایرانیان» را بشنوید.</p> <p><br /> علاقمندان می‌توانند برای دریافت مجموعه «آیین باستانی بهاری ایرانیان» به <a href="http://www.persianriteofspring.com/Norouz.html">اینجا</a> مراجعه کنند.</p>
پانتهآ بهرامی - «هنوز با همه دردم، امید درمان است/که آخری بود آخر، شبان یلدا را.» شعری را که شنیدید، بخشی است از مجموعهی «آیین بهاری ایرانیان» که نیلوفر طالبی، نویسنده، شاعر و مترجم ایرانی با موزیک، شعر، داستانخوانی و ویدئو، یعنی به صورت چند رسانهای تهیه کرده است. بخشی از این مجموعهی ۳۵ دقیقهای دربرگیرندهی یلدا، چهارشنبهسوری، سده، نوروز و سیزده بدر است که اولین بار به سفارش بنیاد فرهنگ برای موزهی لوسآنجلس، بهطور زنده در سال ۲۰۱۰ اجرا شد.
نیلوفر طالبی دربارهی نور و نوروز میگوید: «در سال ۲۰۰۹ که اینکار را پژوهش میکردم، متوجه شدم نوروز واقعاً دربارهی نور است و اینکه از یلدا به بعد، همهاش خواست نور را دارد. برنامه را از شعرهایی دربارهی یلدا و داستانگویی شروع کردم.»
و مجموعهی چندرسانهای «آیین بهاری ایرانیان» را به این شکل معرفی میکند: «این برنامه یک مجموعهی ۳۵ دقیقهای است که از یلدا شروع میشود و تا آخر سیزدهبدر میرود و در آن میان جشن سده، چهارشنبهسوری و هفتسین را هم دربرمیگیرد و همینطور اسطورههای مربوط به جشنهای مختلف بین یلدا و سیزدهبدر را نیز شامل میشود؛ از جمله بخشی از شاهنامه که در مورد هوشنگ است و جشن سده را بیان میکند. بعد هم به داستان جمشید پرداخته میشود که دربارهی نوروز و آغاز جشن نوروز در اسطورههای ایرانی است.»
از نیلوفر طالبی میپرسم: اگر بخواهید روی یکی از عناصری که روی آن کار کردهاید، انگشت بگذارید و بگویید این نکتهای بود که من نمیدانستم و در این پژوهشها به آن پی بردم، آن نکته چه خواهد بود؟
طالبی در پاسخ میگوید: «خیلی نکات هست. مهمترین مسئله برای من این است که همیشه در حال یاد گرفتن باشم. این سئوال همیشه برای من مطرح بوده که اسطورههای ایرانی چه کسانی هستند. برای همین بخش اول شاهنامه که تقریباً ده درصد از کل شاهنامه را شامل میشود و داستان آفرینش جهان از زاویهی دید ایرانیهاست، برای من خیلی جالب بود. تعجب میکنم که چطور این داستان در قرن دهم به دست فردوسی نوشته شده است. میدانید که این اسطورهها پیشتر از این، در میان آریاییها و پارسیها رایج بوده و سپس در قرن دهم و یازدهم در شاهنامهی فردوسی و دیگر کتابها آمده است. چون من کار هنری میکنم، دلم میخواهد آنچه را که مطرح میکنم فقط به صورت سخنرانی نباشد، بلکه به صورت تئاتر یا فیلم نشان بدهم. یاد میگیرم و دلم میخواهد آنچه را که آموختهام به دیگران انتقال دهم. »
مجموعهی چندرسانهای «آیین بهاری ایرانیان» به چند زبان ارائه شده است. نیلوفر طالبی در اینباره میگوید: «دیویدی «آیین بهاری ایرانیها» به سه زبان ارائه شده است. کلاً به زبان انگلیسی داستانگویی میکنم، ولی خیلی دلم میخواست به شیوهی نقالهای ایران، فرازهایی از شاهنامه را به فارسی اجرا کنم. البته در ترجمه انگلیسی هم داستان را تعریف میکنم. میدانیم که آیینهای باستانی نوروزی از آیینهای زرتشتی بهره میبرد، دوست داشتم بینندگان برنامهام مقداری از نیایشهای زرتشتی را به زبان زرتشتی هم بشنوند. بنابراین برنامه کلا به زبان انگلیسی است، مقداری به فارسی و بخش اندکی هم به اوستایی است.»
نیلوفر طالبی در ادامه ویژگیهای دیگر این اثر را برمیشمرد و میگوید: «من با دوست و همکار عزیزم، آقای بابک صالحی که آهنگساز هستند کار میکنم. ایشان برای این برنامه حتی ویدئو هم ساختهاند؛ ویدئویی که پشت من روی صحنه بهنمایش درمیآید. در برنامه از حدود ۱۰ تا ساز استفاده شد که همهی این سازها را آقای بابک صالحی و همکارشان آقای پاول اونتس، دو نفری میزنند.»
میگویم: نکتهی دیگری که در مورد اینکار وجود دارد این است که همهی عناصر روی صحنه ثابت هستند؛ به جز شما و سازها که حرکت میکنند. علت اینکه عناصر دیگر روی صحنه بیحرکت انتخاب کردهاید، چیست؟
و نیلوفر طالبی پاسخ میدهد: «چون داستانگو و شاعر هستم و نمایش هم کار میکنم. در این برنامه نمیخواستم زیاد حرکت کنم. چون پشت صحنهمان هم خیلی ویدئو و عکس وجود داشت و آنها حرکت میکردند و داستان را با ما میگفتند، تصمیم گرفتم دراین برنامه رقصندهای نداشته باشم و خودم تکنفری داستانگویی کنم.»
و در ادامه میافزاید: «در برنامهی قبلیمان ما رقصنده داشتیم و حرکت خیلی بوده، ولی در این برنامه، فقط سه نفر روی صحنه بودیم؛ من بودم که ثابت بودم، آهنگسازمان و موزیسینها (آقای بابک صالحی و پاول اونتس) هم بودند که آنها نیز ثابت بودند. »
یکی جشن کرد آن شب و باده خرد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی از او یاد کرد
نیلوفر طالبی دربارهی جشن سده و پیوند آن با آتش میگوید: «طی اینکار، دربارهی جشن سده بسیار چیزها یاد گرفتم. اینکه اصلاً جشن سده چیست، ربط آن به آتش چیست. آتش یکی از مهمترین عناصر است که در آرزوی انسان به نور، پیدا میشود. دربارهی جشن سده همیشه شنیده بودم، ولی اصلاً نمیدانستم داستان آن چیست و از کجا آمده است و در پژوهشهایم یاد گرفتم که جشن سده اسطورهای است که در شاهنامهی فردوسی هم ثبت شده است. در این اسطوره، پادشاهی با همراهانش از کوه بالا میرود و از روی تصادف یک مار میبیند. سنگی بلند میکند که به مار بزند و مار را بکشد. مار اما فرار میکند، ولی سنگ به سنگ دیگری میخورد و از آنجا جرقهای پیدا میشود و آتش را میبیند. از همینجا پی میبرند که آتش اصلاً چگونه درست میشود و این یک مرحلهی تازه در تاریخ بشر بوده است که توانستند اصلاً آتش را درست کنند، نه اینکه از آن فرار کنند. آن روز را جشن سده میگویند.»
طالبی دربارهی نام «سده» میگوید: « به این دلیل این جشن را سده نامیدند که پیشترها سال را به دو بخش تقسیم میکردند؛ یکی تابستان بزرگ و دیگری هم زمستان بزرگ بوده است. تابستان بزرگ، هفت ماه اول سال بود که از فروردین شروع میشود، زمستان بزرگ هم دو ماه آخر پاییز و سه ماه زمستان بود. این پنج ماه ضرب در ۳۰، میشود ۱۵۰ روز. جشن سده روزی بوده که هوشنگ آتش را کشف کرده که همان دهم بهمن یا سیام ژانویه است که الان هم جشن سده را در همین روز برگزار میکنند.»
نیلوفر طالبی متولد انگلستان است. او از سه تا ۱۲ سالگی را در ایران سپری کرد و چند سالی را نیز پس از انقلاب در ایران گذراند که آن سالها را جزو سالهای پربار زندگیاش میداند. وی فارغالتحصیل ادبیات تطبیقی از امریکاست. میگوید: « ۲۵ سال است که به ایران نرفتهام. چون انگلیس بهدنیا آمدهام، ممکن است دوستان فکر کنند که من ایران بزرگ نشدهام و فارسی را اینجا یاد گرفتهام. این خیلی هنر میشد، اما من فارسی را در ایران یاد گرفتهام. البته خیلی بچه بودم که به امریکا آمدم، ولی همین مسئلهی ترجمه و پژوهش در مسائل ایران، مرا دوباره به فارسی برگردانده و فارسیام قدری بهتر شده است. »
به او میگویم: خیلی جالب است که شما با اینکه بیشترین بخش زندگیتان را در خارج از ایران سپری کردهاید، به فرهنگ ایرانی علاقمند هستید. این علاقمندی به فرهنگ ایرانی در شما، از کجا میآید؟
و او در پاسخ میگوید: «تمرکز روی فرهنگ ایرانی در همین هفت هشت سال اخیر در من پدیدار گشت. یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد که به اتفاق شعر ترجمه کنیم و من هم فکر کردم ممنک است اینکار وقتم را تلف کند. اما اولین شعری که ترجمه کردم، شعر «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد بود که اتفاقی آن را انتخاب کردم و بعد در پروسهای که برای من سه ماه طول کشید، یاد گرفتم چطور باید شعر را بخوانم و ترجمه کنم. هر چند ادبیات تطبیقی خواندهام و در یک خانوادهی فرهنگی بزرگ شدهام، ولی در پروسهی ترجمه بود که اصلاً فهمیدم چگونه میتوان به یک لغت نگاه کرد و آن را از زبان مبدأ به زبان مقصد برگرداند. من بههرحال انگلیسیام خیلی قویتر است از زبان فارسی و برای همین همیشه از فارسی به انگلیسی ترجمه میکنم و نه برعکس. در این پروسه بود که اصلاً خودم را پیدا کردم و دیدم چگونه میتوانم از دوگانگی و دوفرهنگیام استفاده کنم. کشف این موضوع زندگیم را دگرگون کرد، دوست داشتم با آن درگیر شوم و دیگران را هم در آن سهیم کنم.»
نیلوفر طالبی دربارهی تجربهاش در ترجمهی فرهنگی میگوید: «از هفت - هشت سال پیش جدیتر کار دوفرهنگی بودن را پیگیری کردم. از آن دوره شروع کردم به ترجمهی فرهنگی، نه فقط ترجمهی ادبی که ترجمهی ادبی هم میکنم، اما بعد از آن واقعاً ترجمهی فرهنگی است. برای مثال همین پروژه «آیین باستانی بهاری ایرانیان «و پروژهی بعدی که اسم آن «آتشسروشان» است و افتتاح آن درکارنگی هال نیویورک خواهد بود، ترجمههای فرهنگی هستند. یعنی از یک سری مسائل فرهنگی ایرانی بهره میبرند و بعد به صورت یک کار هنری و با دید خودم که خیلی هم غربی است تلفیق میشود. »
از طریق فایل صوتی در همین صفحه میتوانید بخشهایی از مجموعه «آیین باستانی بهاری ایرانیان» را بشنوید.
علاقمندان میتوانند برای دریافت مجموعه «آیین باستانی بهاری ایرانیان» به اینجا مراجعه کنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.