مُشتی جوان مسئلهدار
<p>مجتبا صولت‌پور- پل استر نویسنده‌ی خوش‌اقبالی‌ست. گرچه او در عمر شصت و سه ساله‌اش، بی‌پولی‌های زیادی کشیده و کم مصیبت ندیده، اما حالا یکی از محبوب‌ترین‌ها نویسندگان جهان است. این محبوبیت چند سالی‌ست که در ایران هم ریشه دوانده، و باعث شده که بیشتر کتاب‌های این نویسنده‌ی آمریکایی به فارسی برگردان شوند. خواننده‌ی فارسی‌زبان هم تقریباً از همه‌ی این کتاب‌ها به خوبی استقبال کرده و از آن‌ها لذت برده است. تازه‌ترین کتابی که از استر به فارسی منتشر شده، «سانست پارک» است، که با خرید «کپی‌رایت» از سوی نشر «افق»، با ترجمه‌ی مهسا ملک‌مرزبان در اختیار خواننده‌ی علاقه‌مند به استر، قرار گرفته است.</p> <!--break--> <p><br /> استر نویسنده‌ای مدرن است که آثارش از یک سویه‌ی انتقادی نسبت به آمریکا هم برخوردار است. روایتِ خوش‌خوان، تامل‌برانگیز، صریح و منتقدانه در همه‌ی نوشته‌هایش دیده می‌شود. قلم او مشخصه‌های ویژه‌ای دارد، که باعث می‌شود او را شناخت، و به قصه‌هایش خو گرفت. «سانست پارک» داستان چند آمریکایی‌ست که هرکدام به دلیلی مجبور می‌شوند در خانه‌ای متروکه در محله‌ی فقیرنشینِ نیویورک، برای مدتی کنار هم زندگی کنند. داستان هرکدام از آن‌ها متفاوت و در نوع خود جذاب است. استر نویسنده‌ای صبور است، و با ریتمی معقول و یکدست، به موقع تک تک این شخصیت‌ها و دنیای ذهنی‌شان را معرفی می‌کند و سرِ فرصت از همه‌ی آن‌ها حرف می‌زند و خواننده را به آن‌ها علاقه‌مند می‌کند.</p> <p><br /> کتاب از چهارده فصل تشکیل شده، که هرکدام از آن‌ها، نام یکی از شخصیت‌های کتاب را بر عنوان خود دارد. البته شخصیت مهمی مثل مایلز هلر، چندین فصل به‌نام‌اش نوشته شده، و استر راوی‌اش را بیش از بقیه، به او نزدیک کرده است. مایلز هفت سال پیش، در پی ماجرایی که او را گوشه‌گیر و انزواطلب می‌کند، از کالج انصراف می‌دهد و خانواده‌اش را ترک می‌کند. او بدون ارتباط با پدر و مادرش، در آدرس تازه‌ای و با شغلی سطح پایین مشغول به زندگی می‌شود، و حالا پس از هفت سال و در پی ماجرایی، به نیویورک برمی‌گردد و به پیشنهاد دوست قدیمی‌اش، بینگ ناتان، به خانه‌ای رها شده در سانست پارک نقل مکان می‌کند. حالا با دیدار دوباره‌ی پدر و مادرش، فقط اندکی فاصله دارد.</p> <p><img height="180" align="left" width="118" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/large_solatpour02_0.jpg" alt="" /><br /> استر متولد نیوجرسی، اما عاشق نیویورک است. نگاه او به این شهر، داستانی‌تر از نویسندگان دیگر آمریکاست، طوری که منتقدان بهترین کتاب‌اش را سه‌گانه‌ی «نیویورک» می‌دانند. «سانست پارک» با این‌که در خارج از نیویورک آغاز می‌شود، اما خیلی زود پای شخصیت‌های کتاب به این اَبَرشهر باز می‌شود، و استر این‌گونه نشان می‌دهد که نیویورک هم‌چنان برایش جذاب است. او نیویورک و هویت‌اش را می‌شناسد، و در بخشی از کتاب مستقیماً از همین‌ها و از روحیه‌ی آمریکایی، محله‌ی منهتن و اهمیت بیس‌بال حرف می‌زند. او نیویورک را بهتر از هر نویسنده‌ای جلوی چشم می‌آورد.</p> <p> </p> <p>با این‌همه، استر هیچ‌وقت مقابل معضلات جامعه‌ی آمریکا – و نیویورک به‌عنوان بخشی از‌‌ همان جامعه- سکوت نکرده و از قلم‌اش در این راه به خوبی سود جسته است، آن‌قدر که این‌کار به یکی از چند خصیصه‌ی اصلی رمان‌هایش تبدیل شده: «استدلالش این است که از زمان جنگ ویتنام که نزدیک به بیست سال قبل از تولد او شروع شد، دیگر مفهومی به نام آمریکا معنایش را از دست داده، این کشور دیگر به درد نمی‌خورد، اما اگر چیزی تکه‌های ترک‌خورده‌ی این ملت از دست رفته را سرهم کرده باشد، اگر هنوز افکار عمومی آمریکا بر سر یک موضوع یک‌دل باشد،‌‌ همان ایمان به پیشرفت است. ادعا می‌کند که مردم اشتباه فکر می‌کنند، چون پیشرفت‌های فناوری دهه‌های گذشته صرفاً موجب تجدید امکانات زندگی شده است.» (ص ۸۳ از کتاب) می‌توان گفت که استر نسبت به کشورش بدبین است، اما نظرش یک‌جانبه، کلیشه‌ای، پوسیده و سرشار از تنگ‌نظری نیست. او آمریکا را جذاب تعریف می‌کند.</p> <p><br /> لحن راوی در همه‌ی فصول، مستند‌گونه و قدرتمند است، و روای گرچه کمی کند آغاز می‌کند، اما خوب ادامه می‌دهد و در شخصیت‌پردازی و توصیف فضای داستان، بسیار کارآمد عمل می‌کند. از حاشیه‌پردازی هم غافل نمی‌شود، و گاهی داستان را از روند اصلی خود خارج می‌کند و موضوع تازه‌ای را پیش می‌کشد. ذهن استر، گسترده و پُر شاخ و برگ است، و چنین خصیصه‌ای از او یک رمان‌نویس موفق ساخته. او در کنار پرداخت به گرفتاری‌های شخصی مایلز هلر، پدرش، بینگ ناتان و دو هم‌خانه‌ی دیگر در سانست پارک، به مقولات بزرگی مثل وضع آزادی بشر در دنیا هم سرک می‌کشد، و در حاشیه‌ی روایت اصلی، به‌طور موجز و مؤثر از آن‌ها هم می‌گوید.</p> <p><br /> کتاب استر، از آن‌جا که در سال ۲۰۰۹ نوشته شده و قصه‌اش هم مشخصاً در سال ۲۰۰۸ رخ می‌دهد، آینه‌ی پاکی از آمریکای اکنون است. آمریکایی که با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند، و در آن ناشر کوچکی مثل پدر مایلز، با خطر افت فروش کتاب و عدم سوددهی روبه‌روست. در کل، همان‌طور که در پشت جلد کتاب آمده: «سانست پارک» روایتی‌ست از «مشتی جوان مسئله‌دار»، که در آشفته‌بازارِ اجتماعی، با مشکلات متفاوتی درگیر هستند. ضمن این‌که، ترجمه‌ی خانم ملک‌مرزبان از این کتاب، هم‌چون ترجمه‌های قبلی او از استر، روان و شیواست.</p> <p> </p> <p><strong>ایمیل نویسنده:</strong></p> <p><strong> <a href="http://Mja. solatpoor@gmail. com">Mja. solatpoor@gmail. com</a></strong></p> <p> </p> <p><strong>شناسنامه کتاب:</strong><br /> سانست پارک، پل استر، مهسا ملک‌مرزبان، ویراستار: مژگان کلهر، نشر افق، چاپ اول: ۱۳۸۹، ۲۲۰۰ نسخه، ۳۲۸ صفحه، ۶۰۰۰ تومان.</p> <p> </p>
مجتبا صولتپور- پل استر نویسندهی خوشاقبالیست. گرچه او در عمر شصت و سه سالهاش، بیپولیهای زیادی کشیده و کم مصیبت ندیده، اما حالا یکی از محبوبترینها نویسندگان جهان است. این محبوبیت چند سالیست که در ایران هم ریشه دوانده، و باعث شده که بیشتر کتابهای این نویسندهی آمریکایی به فارسی برگردان شوند. خوانندهی فارسیزبان هم تقریباً از همهی این کتابها به خوبی استقبال کرده و از آنها لذت برده است. تازهترین کتابی که از استر به فارسی منتشر شده، «سانست پارک» است، که با خرید «کپیرایت» از سوی نشر «افق»، با ترجمهی مهسا ملکمرزبان در اختیار خوانندهی علاقهمند به استر، قرار گرفته است.
استر نویسندهای مدرن است که آثارش از یک سویهی انتقادی نسبت به آمریکا هم برخوردار است. روایتِ خوشخوان، تاملبرانگیز، صریح و منتقدانه در همهی نوشتههایش دیده میشود. قلم او مشخصههای ویژهای دارد، که باعث میشود او را شناخت، و به قصههایش خو گرفت. «سانست پارک» داستان چند آمریکاییست که هرکدام به دلیلی مجبور میشوند در خانهای متروکه در محلهی فقیرنشینِ نیویورک، برای مدتی کنار هم زندگی کنند. داستان هرکدام از آنها متفاوت و در نوع خود جذاب است. استر نویسندهای صبور است، و با ریتمی معقول و یکدست، به موقع تک تک این شخصیتها و دنیای ذهنیشان را معرفی میکند و سرِ فرصت از همهی آنها حرف میزند و خواننده را به آنها علاقهمند میکند.
کتاب از چهارده فصل تشکیل شده، که هرکدام از آنها، نام یکی از شخصیتهای کتاب را بر عنوان خود دارد. البته شخصیت مهمی مثل مایلز هلر، چندین فصل بهناماش نوشته شده، و استر راویاش را بیش از بقیه، به او نزدیک کرده است. مایلز هفت سال پیش، در پی ماجرایی که او را گوشهگیر و انزواطلب میکند، از کالج انصراف میدهد و خانوادهاش را ترک میکند. او بدون ارتباط با پدر و مادرش، در آدرس تازهای و با شغلی سطح پایین مشغول به زندگی میشود، و حالا پس از هفت سال و در پی ماجرایی، به نیویورک برمیگردد و به پیشنهاد دوست قدیمیاش، بینگ ناتان، به خانهای رها شده در سانست پارک نقل مکان میکند. حالا با دیدار دوبارهی پدر و مادرش، فقط اندکی فاصله دارد.
استر متولد نیوجرسی، اما عاشق نیویورک است. نگاه او به این شهر، داستانیتر از نویسندگان دیگر آمریکاست، طوری که منتقدان بهترین کتاباش را سهگانهی «نیویورک» میدانند. «سانست پارک» با اینکه در خارج از نیویورک آغاز میشود، اما خیلی زود پای شخصیتهای کتاب به این اَبَرشهر باز میشود، و استر اینگونه نشان میدهد که نیویورک همچنان برایش جذاب است. او نیویورک و هویتاش را میشناسد، و در بخشی از کتاب مستقیماً از همینها و از روحیهی آمریکایی، محلهی منهتن و اهمیت بیسبال حرف میزند. او نیویورک را بهتر از هر نویسندهای جلوی چشم میآورد.
با اینهمه، استر هیچوقت مقابل معضلات جامعهی آمریکا – و نیویورک بهعنوان بخشی از همان جامعه- سکوت نکرده و از قلماش در این راه به خوبی سود جسته است، آنقدر که اینکار به یکی از چند خصیصهی اصلی رمانهایش تبدیل شده: «استدلالش این است که از زمان جنگ ویتنام که نزدیک به بیست سال قبل از تولد او شروع شد، دیگر مفهومی به نام آمریکا معنایش را از دست داده، این کشور دیگر به درد نمیخورد، اما اگر چیزی تکههای ترکخوردهی این ملت از دست رفته را سرهم کرده باشد، اگر هنوز افکار عمومی آمریکا بر سر یک موضوع یکدل باشد، همان ایمان به پیشرفت است. ادعا میکند که مردم اشتباه فکر میکنند، چون پیشرفتهای فناوری دهههای گذشته صرفاً موجب تجدید امکانات زندگی شده است.» (ص ۸۳ از کتاب) میتوان گفت که استر نسبت به کشورش بدبین است، اما نظرش یکجانبه، کلیشهای، پوسیده و سرشار از تنگنظری نیست. او آمریکا را جذاب تعریف میکند.
لحن راوی در همهی فصول، مستندگونه و قدرتمند است، و روای گرچه کمی کند آغاز میکند، اما خوب ادامه میدهد و در شخصیتپردازی و توصیف فضای داستان، بسیار کارآمد عمل میکند. از حاشیهپردازی هم غافل نمیشود، و گاهی داستان را از روند اصلی خود خارج میکند و موضوع تازهای را پیش میکشد. ذهن استر، گسترده و پُر شاخ و برگ است، و چنین خصیصهای از او یک رماننویس موفق ساخته. او در کنار پرداخت به گرفتاریهای شخصی مایلز هلر، پدرش، بینگ ناتان و دو همخانهی دیگر در سانست پارک، به مقولات بزرگی مثل وضع آزادی بشر در دنیا هم سرک میکشد، و در حاشیهی روایت اصلی، بهطور موجز و مؤثر از آنها هم میگوید.
کتاب استر، از آنجا که در سال ۲۰۰۹ نوشته شده و قصهاش هم مشخصاً در سال ۲۰۰۸ رخ میدهد، آینهی پاکی از آمریکای اکنون است. آمریکایی که با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، و در آن ناشر کوچکی مثل پدر مایلز، با خطر افت فروش کتاب و عدم سوددهی روبهروست. در کل، همانطور که در پشت جلد کتاب آمده: «سانست پارک» روایتیست از «مشتی جوان مسئلهدار»، که در آشفتهبازارِ اجتماعی، با مشکلات متفاوتی درگیر هستند. ضمن اینکه، ترجمهی خانم ملکمرزبان از این کتاب، همچون ترجمههای قبلی او از استر، روان و شیواست.
ایمیل نویسنده:
شناسنامه کتاب:
سانست پارک، پل استر، مهسا ملکمرزبان، ویراستار: مژگان کلهر، نشر افق، چاپ اول: ۱۳۸۹، ۲۲۰۰ نسخه، ۳۲۸ صفحه، ۶۰۰۰ تومان.
نظرها
نظری وجود ندارد.