من میخندم، پس هستم
<p>استفانی دوئتز - با وجود بحران‌ عمومی که فلسطینی‌ها را نسل‌های متمادی از داشتن زندگی معمولی محروم کرده است، مردم فلسطین سعی‌می‌کنند از طریق جوک‌های سیاسی تعریفی از شرائط خود ارائه دهند. فیلمساز فرانسوی «وانسا روسلو»[1] تلاش کرده است تا با ساختن فیلمی در باره جوک‌ و طنز در بین فلسطینی‌ها، تصویر شفاف‌تری از موقعیت سیاسی و اجتماعی مردم سرزمین اشغالی تدارک ببیند. به همین مناسبت مجله «قنطره» مصاحبه‌ای را ترتیب داده است با فیلمساز فرانسوی که بخش‌هایی از آن را می‌خوانیم:</p> <!--break--> <p><br /> <strong>قنطره: سئوال اول و اساسی این است که چه چیزی برای فلسطینی‌ها مانده که بخواهند به آن بخندند؟ </strong></p> <p><br /> وانسا روسلو: راستش را بخواهید در آغاز خودم هم همین احساس را داشتم، ولی الان باور دارم که برای آن‌ها هنوز خیلی چیز‌ها مانده که بتوانند درباره‌ی آن مزاح کنند. وقتی که اولین بار در سال ۲۰۰۵ به فلسطین آمدم طبیعتاً انتظار داشتم با مردمی روبرو شوم که بدون انقطاع درباره‌ی بدبختی‌ها و رنج خودشان حرف بزنند. در عوض با مردمی روبرو شدم که نمی‌خواستند خود را به شکل آدم‌های توسری‌خورده و قربانی نشان دهند. در‌‌ همان روزهای اول ورودم به «بیت لحم» بود که شاهد رد و بدل شدن جوک و اشارات طنزآلود شدم و از همان‌جا جرقه‌ی موضوع فیلم شکل گرفت.</p> <p><br /> <strong>قنطره: ولی در چند سال گذشته در فلسطین تغییرات زیادی اتفاق افتاده...</strong></p> <p><br /> وانسا روسلو: بله بی‌شک وضع اسفناک‌تر شده است. من اولین جوک را در سال ۲۰۰۶ ضبط کردم، درست بعد از انتخابات. مردم خوشحال و امیدوار بودند و انواع جوک‌ها توی خیابان‌ها شنیده می‌شد. وقتی که در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به فلسطین برگشتم تا پروژه فیلم را کامل کنم، همه چیز تغییر کرده بود. بعضی از فلسطینی‌ها آن‌قدر درمانده بودند که در جواب درخواستم برای شنیدن و ضبط جوک‌هایشان می‌گفتند: «می‌خواهی جوک بشنوی؟ به ما نگاه کن، همه‌ی زندگی ما یک جوک بزرگ است». بعضی‌ها هم اشاره کردند که در این موقعیت اگر جوک بگویند برایشان باعث دردسر می‌شود. این نوع حس و ترس چند سال قبل وجود نداشت.</p> <p><br /> <strong>قنطره: چه نوع جوک‌هایی این بار توجه‌ات را جلب کرد؟ لحن بدبینانه و دلسرد کننده داشتند؟ </strong></p> <p><br /> وانسا روسلو: تقریباً همین‌طور بود که می‌گویی. ولی به طور ضمنی و یا شاید با طنز و مضحکه می‌خواستند بگویند که حالا که دولت مستقل و کشور مستقل نخواهیم داشت ولی لااقل می‌توانیم به آن یک حالت بانشاط بدهیم و درباره‌اش جوک بسازیم. جوک معروف در این‌باره که همه جا می‌شنیدم اینطور شروع می‌شد: «در روز رستاخیز، آلمانی‌ها، انگلیسی‌ها، ژاپنی‌ها و دیگران، هر کدام از کشور‌ها بنا بر اعمالشان به بهشت یا جهنم فرستاده می‌شدند. نوبت فلسطینی‌ها که رسید، جبرئیل گفت فلسطینی؟ من همچین اسمی در لیستم ندارم. رفت نزد خدا و پرسید با این جماعت چه‌کار باید بکنیم؟ ما برای آن‌ها حتی از قبل جایی تعیین نکردیم. به کجا بفرستمشان؟ خدا هم در جواب گفت خب، حالا که تا اینجا اومدن یه چند تا چادر به آن‌ها بده و یک کمپ پناهندگان برایشان راه بینداز. بعداً تصمیم می‌گیریم درباره‌شان.»</p> <p><br /> <strong>قنطره: این احساس که از قافله‌ی جهانی عقب افتاده‌اند مثل اینکه خیلی آن‌ها را دمغ کرده... </strong></p> <p><br /> <img hspace="8" height="238" width="220" vspace="8" align="left" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/vanessa_rousselot.jpg" alt="" />وانسا روسلو: بدون شک اینطوری است ولی آن‌ها همه نوع جوکی ساخته‌اند. آن‌ها جوک درباره‌ی حماس و افراط‌گرایی مذهبی‌شان گفته‌اند یا درباره‌ی انواع گرو‌های مذهبی درون خودشان. حتی جوک‌هایی که به روابط سکسی مردان و زنان بیرون از زندگی زناشویی اتفاق می‌افتد اشاره می‌کند. من حتی تعدادی جوک جمع‌آوری کردم درباره‌ی مردان همجنس‌گرای شهر «نابلا» که از سادگی بعضی از مردهای شهر «هبرون» سوءاستفاده! می‌کنند. این ادعا که «موضوعات ممنوعه»‌ای وجود دارد که فلسطینی‌ها و عرب‌ها درباره‌اش جوک نمی‌گویند، حقیقت ندارد. خلاصه اینکه به قول معلم عربی من: «من می‌خندم، پس هستم.»</p> <p><br /> <strong>قنطره: جوک‌هایی که درباره‌ی شهر‌ها و مناطق مختلف دور بر خودشان می‌سازند. مثلاً درباره «هبرونی»‌ها؟ </strong></p> <p><br /> وانسا روسلو: ما فرانسوی‌ها همیشه درباره‌ی دیگران جوک می‌سازیم و هرگز خودمان را به ریشخند نمی‌گیریم، اما فلسطینی‌ها ابایی از این‌کار ندارند. اصلاً فلسطینی‌ها اهل شکایت نیستند. من ساعت ۴ صبح مشغول فیلمبرداری در ایستگاه‌های نگهبانی اسرائیلی‌ها بودم و می‌دیدیم که فلسطینی‌ها که ساعت‌ها ناچار بودند برای مسافرت بین مناطق مختلف در صف بمانند غرولندی نمی‌کردند. تصور کنید اگر می‌شد شکایت‌ها و غر زدن پاریسی‌ها را که با مصاحبه‌گران شبکه‌های تلویزیونی در معابر عمومی دارند جمع می‌کردید این حس به شما دست می‌داد که پاریسی‌ها زندگی ناراحت‌کننده‌تری نسبت به فلسطینی‌ها دارند.</p> <p><br /> <strong>قنطره: آیا مورد یا موضوعی است که با مزه‌ترین فلسطینی‌ها هم زیاد نمی‌توانند درباره‌ی آن جوک بگویند؟</strong></p> <p><br /> وانسا روسلو: بله آن‌ها درباره‌ی «مهاجران شهرک‌های اسرائیلی» کمتر جوک می‌گویند. آن‌ها درباره‌ی چیزهایی که نمی‌توانند حدس و گمان بزنند یا امیدی به آن داشته باشند، کمتر جوک می‌گویند. البته فقط یکی هست که اینطوری شروع می‌شود: «یک مهاجر شهرک‌نشین را دیدم که لهجه‌ی غلیظ هبرونی داشت. بامزگی این جوک در این حقیقت نهفته است که این گروه از اسرائیلی‌ها همه چیز ما را گرفته‌اند حتی لهجه ما را...</p> <p><br /> <strong>قنطره: آیا می‌شود ادعا کرد که وجود اسرائیل انگیزه و منبع تمام‌نشدنی برای جوک‌سازی در بین فلسطینی‌هاست؟ </strong></p> <p><br /> وانسا روسلو: من به ندرت با جوک‌هایی ضد اسرائیلی روبرو شدم. خیلی از اروپایی‌ها فکر می‌کنند فلسطینی‌ها درباره‌ی یهودی‌ها جوک زیاد دارند ولی من حتی یک مورد آن را نشنیدم. آن‌ها در باره سربازان اسرائیلی یا سیاستمداران اسرائیلی جوک می‌سازند ولی یهودی‌بودنشان را جوک نمی‌کنند. آن‌ها در دنیای کاملاً بسته‌ای قرار داده شده‌اند و گاهی حتی از شهر نزدیک خودشان بی‌خبر هستند و تماسی با اسرائیلی‌ها ندارند.</p> <p><br /> Interview conducted by: Stephanie Doetze, <a href="http://en.qantara.de/webcom/show_article.php/_c-310/_nr-834/i.html" target="_blank" rel="noopener">"I Laugh, Therefore I Am"</a><br /> <br /> 1- A film by Vanessa Rousselot, ‘(No) Laughing Matter’</p>
استفانی دوئتز - با وجود بحران عمومی که فلسطینیها را نسلهای متمادی از داشتن زندگی معمولی محروم کرده است، مردم فلسطین سعیمیکنند از طریق جوکهای سیاسی تعریفی از شرائط خود ارائه دهند. فیلمساز فرانسوی «وانسا روسلو»[1] تلاش کرده است تا با ساختن فیلمی در باره جوک و طنز در بین فلسطینیها، تصویر شفافتری از موقعیت سیاسی و اجتماعی مردم سرزمین اشغالی تدارک ببیند. به همین مناسبت مجله «قنطره» مصاحبهای را ترتیب داده است با فیلمساز فرانسوی که بخشهایی از آن را میخوانیم:
قنطره: سئوال اول و اساسی این است که چه چیزی برای فلسطینیها مانده که بخواهند به آن بخندند؟
وانسا روسلو: راستش را بخواهید در آغاز خودم هم همین احساس را داشتم، ولی الان باور دارم که برای آنها هنوز خیلی چیزها مانده که بتوانند دربارهی آن مزاح کنند. وقتی که اولین بار در سال ۲۰۰۵ به فلسطین آمدم طبیعتاً انتظار داشتم با مردمی روبرو شوم که بدون انقطاع دربارهی بدبختیها و رنج خودشان حرف بزنند. در عوض با مردمی روبرو شدم که نمیخواستند خود را به شکل آدمهای توسریخورده و قربانی نشان دهند. در همان روزهای اول ورودم به «بیت لحم» بود که شاهد رد و بدل شدن جوک و اشارات طنزآلود شدم و از همانجا جرقهی موضوع فیلم شکل گرفت.
قنطره: ولی در چند سال گذشته در فلسطین تغییرات زیادی اتفاق افتاده...
وانسا روسلو: بله بیشک وضع اسفناکتر شده است. من اولین جوک را در سال ۲۰۰۶ ضبط کردم، درست بعد از انتخابات. مردم خوشحال و امیدوار بودند و انواع جوکها توی خیابانها شنیده میشد. وقتی که در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به فلسطین برگشتم تا پروژه فیلم را کامل کنم، همه چیز تغییر کرده بود. بعضی از فلسطینیها آنقدر درمانده بودند که در جواب درخواستم برای شنیدن و ضبط جوکهایشان میگفتند: «میخواهی جوک بشنوی؟ به ما نگاه کن، همهی زندگی ما یک جوک بزرگ است». بعضیها هم اشاره کردند که در این موقعیت اگر جوک بگویند برایشان باعث دردسر میشود. این نوع حس و ترس چند سال قبل وجود نداشت.
قنطره: چه نوع جوکهایی این بار توجهات را جلب کرد؟ لحن بدبینانه و دلسرد کننده داشتند؟
وانسا روسلو: تقریباً همینطور بود که میگویی. ولی به طور ضمنی و یا شاید با طنز و مضحکه میخواستند بگویند که حالا که دولت مستقل و کشور مستقل نخواهیم داشت ولی لااقل میتوانیم به آن یک حالت بانشاط بدهیم و دربارهاش جوک بسازیم. جوک معروف در اینباره که همه جا میشنیدم اینطور شروع میشد: «در روز رستاخیز، آلمانیها، انگلیسیها، ژاپنیها و دیگران، هر کدام از کشورها بنا بر اعمالشان به بهشت یا جهنم فرستاده میشدند. نوبت فلسطینیها که رسید، جبرئیل گفت فلسطینی؟ من همچین اسمی در لیستم ندارم. رفت نزد خدا و پرسید با این جماعت چهکار باید بکنیم؟ ما برای آنها حتی از قبل جایی تعیین نکردیم. به کجا بفرستمشان؟ خدا هم در جواب گفت خب، حالا که تا اینجا اومدن یه چند تا چادر به آنها بده و یک کمپ پناهندگان برایشان راه بینداز. بعداً تصمیم میگیریم دربارهشان.»
قنطره: این احساس که از قافلهی جهانی عقب افتادهاند مثل اینکه خیلی آنها را دمغ کرده...
وانسا روسلو: بدون شک اینطوری است ولی آنها همه نوع جوکی ساختهاند. آنها جوک دربارهی حماس و افراطگرایی مذهبیشان گفتهاند یا دربارهی انواع گروهای مذهبی درون خودشان. حتی جوکهایی که به روابط سکسی مردان و زنان بیرون از زندگی زناشویی اتفاق میافتد اشاره میکند. من حتی تعدادی جوک جمعآوری کردم دربارهی مردان همجنسگرای شهر «نابلا» که از سادگی بعضی از مردهای شهر «هبرون» سوءاستفاده! میکنند. این ادعا که «موضوعات ممنوعه»ای وجود دارد که فلسطینیها و عربها دربارهاش جوک نمیگویند، حقیقت ندارد. خلاصه اینکه به قول معلم عربی من: «من میخندم، پس هستم.»
قنطره: جوکهایی که دربارهی شهرها و مناطق مختلف دور بر خودشان میسازند. مثلاً درباره «هبرونی»ها؟
وانسا روسلو: ما فرانسویها همیشه دربارهی دیگران جوک میسازیم و هرگز خودمان را به ریشخند نمیگیریم، اما فلسطینیها ابایی از اینکار ندارند. اصلاً فلسطینیها اهل شکایت نیستند. من ساعت ۴ صبح مشغول فیلمبرداری در ایستگاههای نگهبانی اسرائیلیها بودم و میدیدیم که فلسطینیها که ساعتها ناچار بودند برای مسافرت بین مناطق مختلف در صف بمانند غرولندی نمیکردند. تصور کنید اگر میشد شکایتها و غر زدن پاریسیها را که با مصاحبهگران شبکههای تلویزیونی در معابر عمومی دارند جمع میکردید این حس به شما دست میداد که پاریسیها زندگی ناراحتکنندهتری نسبت به فلسطینیها دارند.
قنطره: آیا مورد یا موضوعی است که با مزهترین فلسطینیها هم زیاد نمیتوانند دربارهی آن جوک بگویند؟
وانسا روسلو: بله آنها دربارهی «مهاجران شهرکهای اسرائیلی» کمتر جوک میگویند. آنها دربارهی چیزهایی که نمیتوانند حدس و گمان بزنند یا امیدی به آن داشته باشند، کمتر جوک میگویند. البته فقط یکی هست که اینطوری شروع میشود: «یک مهاجر شهرکنشین را دیدم که لهجهی غلیظ هبرونی داشت. بامزگی این جوک در این حقیقت نهفته است که این گروه از اسرائیلیها همه چیز ما را گرفتهاند حتی لهجه ما را...
قنطره: آیا میشود ادعا کرد که وجود اسرائیل انگیزه و منبع تمامنشدنی برای جوکسازی در بین فلسطینیهاست؟
وانسا روسلو: من به ندرت با جوکهایی ضد اسرائیلی روبرو شدم. خیلی از اروپاییها فکر میکنند فلسطینیها دربارهی یهودیها جوک زیاد دارند ولی من حتی یک مورد آن را نشنیدم. آنها در باره سربازان اسرائیلی یا سیاستمداران اسرائیلی جوک میسازند ولی یهودیبودنشان را جوک نمیکنند. آنها در دنیای کاملاً بستهای قرار داده شدهاند و گاهی حتی از شهر نزدیک خودشان بیخبر هستند و تماسی با اسرائیلیها ندارند.
Interview conducted by: Stephanie Doetze, "I Laugh, Therefore I Am"
1- A film by Vanessa Rousselot, ‘(No) Laughing Matter’
نظرها
نظری وجود ندارد.