ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نکاتی درباره «فروشنده»، «آبروی جهانی» و حماسه «تحریم اسکار»

نادر فتوره‌چی- بر اساس روایت گاردین، ایران در غذاهای خوشمزه، کمپین‌های موفق، طلبه‌های جوان محبوب، سریال شهرزاد و اصغر فرهادی خلاصه می‌شود.

پیرمردی زواردر رفته (بدون هماهنگی از چند ماه قبل و حتی بدون زدن یک زنگ خشک و خالی که «فلانی هستی؟ دارم می‌آیم») ناگهان درب خانه بدکاره‌ای که با او اصلا قرار نداشته و ماه‌ها از او بی‌خبر بوده را می‌زند و می‌رود بالا و می‌بیند طرف آن کسی که فکر می‌کرده نیست و به جای آنکه در را یواشکی ببندد و جیم شود، به زن حاضر در خانه تجاوز می‌کند! او در حین تجاوز ظاهرا چند بار بلند می‌شود و می‌رود وسایل شخصی‌اش از جمله دسته کلید و موبایل و … را در کل فضاهای خانه پخش و پلا و مخفی می‌کند! و اصرار هم دارد که جورابش را در بیاورد و بعد بدون برداشتن کلید و موبایل و جوراب، آنهم وقتی نه پلیس دنبالش می‌گردد و نه کسی او را تعقیب می‌کند و سوژه مورد تجاوز هم بیهوش است، همه چیز را رها و با عجله فرار کند.

بر اساس روایت گاردین، ایران در غذاهای خوشمزه، کمپین‌های موفق، طلبه‌های جوان محبوب، سریال شهرزاد و اصغر فرهادی خلاصه می‌شود

این «احمقانه»ترین روایتی‌ست که یک فیلم مدعی «نئورئالیسم» می‌تواند به خورد مخاطبان‌اش بدهد.

همین روایت «مضحک»، بدون در نظرگرفتن بازی‌های همیشگی(تکرار خود در برابر دوربین)، ناتوانی در خلق «نقش»، انتقادات «گل‌آقا»یی از ساخت و سازهای شهری در قالب دیالوگ، تقلید بچه‌گانه از میزانسن فیلم «داگ ویل»، حرکت اعصاب خرد کن دوربین روی دست و …، کافیست که فیلم «فروشنده» را چیزی بیش از یک «بنجل فرهنگی» پر سر و صدا ندانیم.

در اینجا اما قصد من ابدا «نقد فیلم» فروشنده نیست، بلکه می‌کوشم ابهامات ام را درخصوص موفقیت‌های جهانی «غیر طبیعی» این «بنجل بصری» و «بازتاب جهانی» تحریم اسکار از سوی بازیگر آن مطرح کنم:

۱- فیلم «فروشنده» در حالی برنده نخل طلای «بهترین فیلم‌نامه» و «بهترین بازیگر نقش مرد» در جشنواره کن ۲۰۱۶ می‌شود که ناگهان به طرز عجیبی خانمی به نام «کتایون شهابی»، مدیرعامل «موسسه بین المللی شهرزاد»(!) که تنها کارنامه سینمایی او سابقه تهیه‌کنندگی در دو فیلم مستند غیر مطرح و یکبار منشی گری صحنه در یک فیلم سینمایی ایرانی به نام «ماهی»ست، به عنوان یکی از اعضای «هیئت داوران بخش مسابقه جشنواره فیلم کن» انتخاب می‌شود.

او درحالی به عنوان یکی از اعضای «هیات داوران» جشنواره کن انتخاب می‌شود که دیگر اعضاء را این چهره‌ها تشکیل می‌دهند:

* جورج میلر (کارگردان برنده اسکار و سازنده فیلم « مکس دیوانه»)

* ارنو دپلشن (کارگردان با بیش از ۱۰ فیلم مطرح در سطح بین‌المللی)

* کیرستن دانست(بازیگر سرشناس هالیوود با بازی در بیش از ۲۰ فیلم مطرح هالیوودی از جمله مرد عنکبوتی، ماری آنتوآنت و…)

* والریا گولینو (بازیگر هالیوود با بازی در بیش از ۵۰ فیلم جهانی و هالیوودی از جمله فریدا، مرد بارانی، ترک لاس وگاس، سال اسلحه و …)

*مدس میکلسن (بازیگر سرشناس دانمارکی و دارای عنوان «شوالیه» با بازی در بیش از ۵۰ فیلم مطرح جهانی از جمله شکار، سه‌گانه فروشنده و …)

* لاسلو نمش (کارگردان برنده کن، گلدن گلوب و اسکار به خاطر فیلم پسر شائول)

* ونسا پارادی (بازیگر با بازی در بیش از ۲۰ فیلم مطرح جهانی و دارای نشان شوالیه)

* دونالد مک‌نیکول ساترلند (بازیگر سرشناس هالیوود با بازی در بیش از ۵۰ فیلم و دو جایزه گلدن گلوب)

الف- «کتایون شهابی» نامی که هیچکس در ایران او را تا قبل از این نمی‌شناخت و هنوز هم نمی‌شناسد، چگونه با تهیه‌کنندگی دو فیلم مستند پرت افتاده، ناگهان سر از هیات داوران مطرح‌ترین و معتبرترین جشنواره فیلم در اروپا در آورد؟

ب- ارتباط او به عنوان «بازاریاب فیلم‌های مورد تایید وزارت ارشاد» در اروپا، با دولت و حاکمیت ایران چیست؟

ج- چرا مدیرعامل پخش «موسسه بین‌المللی شهرزاد»، درست در همان سالی که «ستارگان شهرزاد»، سرمایه گذار شهرزاد و البته اصغر فرهادی در جشنواره کن حضور دارند، باید به عنوان داور انتخاب شود؟

نادر فتوره‌چی، مترجم و نویسنده

د- مکانیسم برگزیدن «داور» برای چنین جشنواره‌ای چیست یا به عبارت دیگر «صلاحیت هنری» خانم شهابی بر اساس چه معیارهایی بوده است؟

ه- آیا این احتمال وجود ندارد که این فرد با «لابی‌گری» به اتاق «انتخاب» جشنواره کن راه یافته باشد تا از طریق او، فیلم به شدت ضعیف «فروشنده» با آن خط داستانی مضحک و بازی‌های به شدت «معمولی» شهاب حسینی و ترانه علیدوستی برنده دو جایزه در این جشنواره شود؟

۲- در عکس‌های منتشر شده از جشنواره کن ۲۰۱۶، یکی هم عکس یادگاری اصغر فرهادی با محمد امامی، سرمایه‌گذار بازداشتی سریال شهرزاد است.

الف- محمد امامی، تهیه کننده سریالی که اصلا به جشنواره کن ربطی نداشته، در «کن» چه می‌کرده است؟

ب-چرا آقای امامی همزمان با کتایون شهابی به عنوان «داور» و اصغر فرهادی و عوامل فروشنده به عنوان «نامزد»، درست در همان دوره‌ای که فیلم فروشنده جایزه می‌گیرد در «کن» حضور داشته است؟

ج- چرا تهیه کننده شهرزاد، هم در جشنواره کنی که «فروشنده» برنده دو جایزه آن معرفی می‌شود حضور داشته و هم حق پخش فیلم فروشنده را خریده است؟

د- ارتباط امامی، فرهادی، شهابی، کن و شهرزاد در چیست؟

۳-همزمان با ممنوعیت ورود اتباع ۷ کشور از جمله ایران به خاک آمریکا، ترانه علیدوستی، بازیگر مشترک سریال شهرزاد و فیلم فروشنده، در توئیتی ادعا کرد که مراسم اسکار۲۰۱۷ را تحریم کرده است.

توئیت او، آنطور که رسانه‌های جناح اعتدال ادعا کرده‌اند، واکنش رسانه‌های جهان را برانگیخت و موجب شد تا رئیس سازمان سینمایی دولت ایران و رئیس مجلس ایران از او بابت این اقدام «تقدیر» کنند.

اما بدنیست در اینجا، روند «جهانی شدن» اعتراض یک بازیگر ناشناخته ایران در سطح جهانی( رتبه ۲۸۶۱ ام در رنکینگ سایت IMDB) را با هم بررسی کنیم:

ساعتی پس از انتشار این توئیت، سایت‌های داخلی از جمله سایت «خبرآنلاین» که به یک مقام وزارت ارشاد وابسته است، آن را بازتاب می‌دهد.

چند ساعت بعد، فردی به نام «سعید کمالی دهقانی» در سایت روزنامه «گاردین»، ماجرای تحریم اسکار توسط بازیگری که اصلا معلوم نیست به مراسم دعوت بوده یا نه را با آب و تاب منعکس و راه «جهانی شدن» بازیگر رتبه ۲۸۶۱ ام را برای چند ساعت و در موج جهانی رسانه‌ها بر علیه رئیس جمهور جدید آمریکا هموار می‌کند.

الف- با جستجوی نام «سعید کمالی دهقانی» در گوگل، عکسی مضحک از «سلفی» هیجان‌زده او با حسن روحانی و همچنین عکسی که در آن به شدت از نشستن در کنار جواد ظریف خرسند است، جزو اولین نتایج جستجو ست. با جستجوی بیشتر کارت خبرنگاری «خبرگزاری فارس» و البته حضور در میزگردی با دو عامل حکومت ایران در خارج از کشور (فرزند جلایی پور و فردی به نام مجید تفرشی) را نیز می‌توان پیدا کرد.

ب- فرد مذکور به همراه شخصی به نام «حنیف کاشانی» که در روزنامه «ایران» و «جوان آنلاین» به عنوان «پژوهشگر مقیم آمریکا» معرفی شده است، سایت روزنامه «گاردین» را به محلی برای تبلیغ باند اعتدال و البته باندهای «هنری» متصل به این جریان تبدیل کرده اند که تنها به عناوین برخی از آنها که در رسانه‌های داخلی بازتاب یافته است اشاره می‌کنم:

« گزارش گاردین از جشنواره فیلم فجر: شیار ۱۴۳ واقعا بهترین بود»

« گزارش گاردین از صفحه اینستاگرام فرزند حسن خمینی: او الگوی اکثر جوانان ایران است»

« گزارش گاردین از موفقیت سریال شهرزاد: هر هفته مخاطب محو تماشا می شود»

« گزارش گاردین از موفقیت دوباره سریال شهرزاد: برنده رقابت با سریال‌های ترکی ماهواره»

« گزارش گاردین درباره بازگشایی خانه سینما»

« گزارش گاردین از بزرگترین حضور مردم برای تشییع»

«گزارش گاردین از غذاهای رنگارنگ ایرانی»

« گزارش گاردین از چرایی موفقیت جشنواره فیلم فجر در جذب مخاطب»

« گزارش گاردین درمورد کمپین دریاچه ارومیه و رضا کیانیان»

« گزارش گاردین از معماری شهرهای ایران: پایتخت ایران عرصه معماری‌های‌جسورانه»

و دهها تعریف و تمجید و مصاحبه با سمبل «آبروی ایران در جهان» یعنی اصغر فرهادی.

ج- بر اساس روایت گاردین، ایران در غذاهای خوشمزه، کمپین‌های موفق، طلبه‌های جوان محبوب، سریال شهرزاد و اصغر فرهادی خلاصه می‌شود.

د- آقای یعقوبی، رئیس سازمان سینمایی و آقای لاریجانی، رئیس مجلس ایران بهتر است بیش از آنکه بابت «بازتاب جهانی» تحریم مراسم اسکار از سوی بازیگر رتبه ۲۸۶۱ ام که اصلا به این مراسم دعوت نبوده، از علیدوستی «تقدیر» کنند، از خبرنگار سابق خبرگزاری فارس در گاردین قدردان باشند که با لابی گسترده، صدای بازیگر شماره ۲۸۶۱ام را به گوش جهانیان رساند، هرچند برای «مصارف داخلی».

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • احمد

    من کاری با نوشته آقای فتوره چی ندارم و صحت وسقم آن با خود نویسنده است اما میخواستم از آقای فرهادی سوال کنم شما در نامه تان که سیاست ترامپ را به باد انتقاد گرفته ای آیا نمیتوانستی حداقل مثل این اصلاح طلبان نامه را دو پهلو مینوشتی که سردمداران مملکت گل و بلبل را هم بگیرد. چرا وقتی هزینه کاری پایین است همه شیر هستند .شما حتی در خود آمریکا هم میتوانستید به ترامپ فحش بدهید و کسی کاری به شما نداشته باشد اما میدانید که یک انتقاد کوچک از آقایان هزینه سنگینی دارد و شما هنر را برای هنر میخواهید .

  • فرزین

    توهم توطئه دست از سر ایرانی جماعت بر نمیدارد تر دید نیستکه جو حاکم بر فضای اسکار در موفقیت فروشنده اثر داشته اما فرشنده را این چنین نقد کردن بدور از انصاف است این نقد پلیسی از روایت تجاوز میتواند دید گاه یک کار آگاه جنایی باشد تا یک منقد سینمائی داستان حول محور تجاوز است و اثرات ناشی از آن نه نحوه تجاوز و جزعیات آن . فروشنده فیلمی است خوش ساخت با بازی های درخشان دو بازیگر اصلی در ضمن آقای منقد هم حتما میداند که داوری در اسکار برخلاف سایر فستیوال ها که در جمع محدودی از داوران صورت میگیرد در اسکار نظر تعداد زیادی گرفته میشود . متاسفانه رقبای فروشنده را ندیدم که در این مورد قضاوتی داشته باشم .

  • بیژن

    واقعا عجب عالمی دارد این عالم سینما. دیدن این همه نقد نویس وخواندن نظر ات رنگارنگ هیجان انگیز است. اما جالب تر از نقدهای تخصصی به فیلم یا به نقد نویس ، لحن و واژه ها و صفتها و نسبت ها و ناسزاهاست که بی ترحم و بی اغماض بر ما میبارد. فیلم فروشنده در قیاس با فیلمهای قبلی فرهادی فیلم خوبی نبود اما دوستان توجه ندارند که موضوع بحث فتوره چی نقد فیلم نیست بلکه لابی کردنهای شرکت پخش فیلم در اروپاست و البته مافیای پشت پرده سینمای ایران و اینکه این مافیا حالا دارد جهانی عمل میکند. والبته نان به نرخ روز خوردن هنرمندانی که لابد درجایی پرونده ای دارند و برای پاک کردن آن اتهامها با رسانه های حکومتی هم زبان میشوند و یک دفعه تبدیل به نماد مبارزه با استکبار و شیطان بزرگ میشوند. هنرمند بعنوان روشنفکر باید همواره با قدرت حاکم فاصله و زاویه داشته باشد. وگرنه آبرو و اعتبارش میشود اسباب معامله کردن و بده بستانهای سیاسی. هنرمند باید سیاسی باشد البته نه از نوع شریفی نیا و جوهرچی و سایر نان به مزدهایی که از این نردبان بالا رفتند. فتوره چی فقط صغرا و کبرا را گفت ونه نتیحه را شاید گمان میکرد که این همه نقد نویس و فیلمشناس آن نتیجه را خودشان خواهند گرفت. منتهی اساتید محترمی که پاسخ داده اند از همان مبتدی حکم وضغرا و کبرا فراتر نرفته اند. یعنی آنقدر بی طاقت و عجول بوده اند برای زدن تودهنی که متن را تا آخر نخوانده یا در نیافته اند. بهرحال خود آقای فرهادی هم به این عشوه سیاسی خانم علیدوستی اعتراض کرده و تو چه کاره هستی که اسکار را تحریم میکنی. این محض اطلاع دوستانی گفتم که از فرهادی هم کاتولیک تر شده اند

  • بهرام توکلی

    به نظر منهم فیلم فروشنده در مقایسه با فیلم جدایی نادر از سیمین ، چندان چشمگیر نبود. اما کوچک کردن ارزش آن تا حدی که این دوستمان ابراز کرده اند ، جز غرض ورزی چیری دیگر نیست. ایشان با توسل به همان تفکر توطئه و ساخت و پاخت کار را بجایی رسانده اند که جشنواره کن را هم تا حد یک بنگاه شادمانی تقلیل داده اند که میشود براحتی در آن اعمال نفوذ کرد!

  • حسن

    با آقای فتوره چی موافقم. کاملا درست می گوید و از زاویه ای دقیق به موضوع اشاره دارد.

  • افرا

    نقد تندی بود، اما پر بیراه هم نبود، فیلم قوی نبود ولی خیلی توجه گرفت

  • فرشید

    من از نگاه تازه آقای فرهادی به زندگی لذت بردم. نگاهی که در هیچ کدوم از فیلمهای ایرانی تا حالا ندیدم . این زاویه دید رو شاید تو فیلمهای yasujiro ozu بشه مثال زد

  • الهه

    آخه شما که اصلا نفهمیدی لیلی زن بوده یا مرد بیخود می کنی یه فیلمی رو که 6000 خبره سینما بهش نظر مثبت دادند رو نقد میکنی؟ اصلا تجاوزی در کار نبود. شما حتی به کاندوم مصرف نشده روی پولها و کنار تختخواب و صابونی که پیرمرد به شکمش زده بود تا فاحشه را به اتاق خواب بیاورد توجه نکردی. بعد از دیدن یک زن دیگر و سُر خوردن او و از هوش رفتنش پیرمرد فرار را برقرار ترجیح میدهد. فهمیدن این خیلی سخت است؟ یا به نظر شما بازم نیاز به سکانس های بیشتر جهت شیرفهم شدن *** داشت؟ بقیه نقدتان را نخواندم چون خیلی *** بود.

  • POISON

    درود بر شما آقای فتوره چی هم نوشته شما را خواندم و هم کامنتهای نهاده شده زیر آن را. هیچکدام از آقایان و بانوانی که دید شما را رد کرده اند، یک نمونه برای شایستگی دریافت جایزه اسکار فیلم فروشنده نیاوردند. تنها به نویسنده مقاله حمله شخصی کردند که نشان از دست خالی آنان بود. واقعیت اینست که هیچکدام از فیلمهای ساخته شده در این حکومت شایسته دریافت اسکار نبوده و نیستند. اگر دیپلماسی کلینتون در تکرار سیاست پینگ پنگ امریکا با چین در فوتبال و لیون فرانسه شکست خورد، نزدیکی و کشیدن دست بر سر و گوش فاشیزم دینی از سوی «آمریکای جهانخوار» و «شیطان بزرگ» با پرتاب چنین جوایزی رخ می دهد. آقای فرهادی رل LENI RIEFENSTAH هیتلر را برای حکومت آخوندی بازی می کند. نه بیش!

  • وحید

    با سلام 1- خوشحالم که نویسنده ابراز کرده "در اینجا اما قصد من ابدا «نقد فیلم» فروشنده نیست...". هدف " بلکه می‌کوشم ابهامات ام را درخصوص موفقیت‌های جهانی ... مطرح کنم". این ابهامات تنها از یک ذهن روانپریش و مملو از تئوری توطئهconspiracy theory نویسنده به نظر کینه توز این متن (چون مقاله نیست) بر می آید. 2- برای اطلاع خواننده گان محترم بد نبود خلاصه ای از سابقه کاری نویسنده، تحصیلات و تخصص ایشان، منابع رسمی مورد استناد متن ذکر میشد. 3- متن بالا به شدت در خور صحبتهای توی تاکسی است و نه سایت زمانه!! و در انتهای متن هیچ برداشت مفیدی از متن نمیشه کرد. 4- تریبون در فضای مجازی به اندازه کافی وجود دارد، زمانه نیاز نیست تریبون اضافی به متنهای سطحی و به شدت عقب افتاده بدهد!!

  • تورج

    سلام دوستان ضمن احترام به تمامی نظرات فوق، اجازه میخواهم مطلبی را اضافه کنم و آن اینکه با وجود پاسخ ها و سئوالات مطرح شده توسط شما عزیران که بیانگر بینش و علم و آگاهی روز شما است اما نکتۀ بسیار ساده ای را فراموش کرده اید تا به آن اشاره کنید و آن عکس آقای مترجم ونویسنده است. نیازی نیست تا یک روانشناس خبره باشید تا در مورد وی قضاوت کنید. ظاهراً عکس در یک مکان سربسته برداشته شده است. به چراغ های روشن پشت ایشان دقت کنید. چه کسی در این فضا با عینک عکس میگیرد؟ به ژست ایشان دقت شود. چه شخصیتی را تداعی میکند ؟ به نحویۀ بستن دگمۀ کت وی بنگرید. از آن چه درک میشود؟ به ترکیب رنگ لباس ایشان توجه کنید. از آن چه استنباط دارید؟ حال با توجه به پاسخ های خود آیا میتوان متن و یا به اصطلاح نقدی غیر از این از ایشان انتظار داشت؟ قضاوت با شما.

  • حماسه ایرانی

    برخلاف دوستی که نوشته شما فیلم را نفهمیده اید، من فکر می کنم خیلی هم خوب فهمیده اید ولی خودتان را به نفهمی می زنید و متاسفانه نمی شود چیزی به شما فهماند. جالب است که بدانیم شما برای این مقاله بی سر و ته که مجموعه دروغها است چقدر گرفته اید. امیدوارم اینقدر گرفته باشید که ارزش این بی آبرویی را داشته باشد که خودت را مضحکه خلق کرده ای . بدون تردید این فیلم نه لایق بهترین سناریو بود و نه لایق اسکار اگرچه آقای فرهای لایق همه چیز هست و بخصوص تشکر ما ایرانیان از اینکه ما را و رنج ما را در عرصه ای چنین وسیع به تما شا می گذارد. و کسانی چون شما باید .

  • نادرر

    سلام به نیمه های متن که رسیدم به یاد اثر جاوید ایرج پزشگزاد افتادم. اشاعه پارانویا خلاقیت نیست و کسانی هم که این اسمان رسیمان را بعنوان کشف الاسرار از شما می پزیرند یا بدنبال منفعتی هستند و یا اگر خیلی پاکدامن و دوستدار شما باشند از نگاه شازده بشما می نگرند بشرطی که شما صداقت دایی را داشته باشید.

  • پرویز ثابتی

    ترانه علیدوستی اسکار را تحریم کرد! هزینه ی ساخت سریال شهرزاد از اختلاس صندوق بازنشستگی تامین شد. خانم علیدوستی نان به نرخ روز میخورد. چرا سریال شهرزاد را تحریم نکردی؟! یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران

  • شاهد

    از سایت زمانه انتظار می رفت و انتظار را بدرستی براورد و چنین نقدی را چاپ نمود . تمرین مدارا از گوش دادن به صدا های مخالف برمی خیزد نه انکه عادت کنیم فقط صدایی را بشنویم که افکار مان را تایید کند . تفکر استبدادی همواره زاییده ترس است انگار صدای مخالف به بخشی از وجود ذهنی ما صدمه زده است . نقد فتوره چی درست است اما درخواست برای بستن دهان او از سوی زمانه از یک مستبد کوچک بر می اید !

  • مریم

    از رادیو زمانه انتظار نمیرفت چنین نقد مغرضانه ای را منتشر کند کاملا روشن است که این اقا از روی حسادت و کینه توزی چنین مطلبی نوشته است.

  • اولان باتور

    این نقد نبود. نوشته ای بود بی سر و ته و به سبک ادبیات توده ای دوران مصدق که در آن هدف فقط کوبیدن اشخاص است نه نقد یک اثر هنری یا یک جریان اجتماعی. ... نویسنده با تحقیر و کوچک کردن دیگران می‌خواهد از نردبان بالا برود و خوش دارد اسم این کارش را نقد و بررسی بگذارد. فتوره‌چی می‌تواند هر چه دلش خواست به هر که دلش خواست فحش بدهد، تهمت بزند و آب را گل آلود کند اما ما هم حق داریم یقه‌اش را بگیریم و حالیش کنیم که حرف بی منطق زدن و عقده‌گشایی کین توزانه نامش نقد نیست بلکه هوچی گری ... است

  • zaal

    چه شباهتی‌ بین این آقا و فراستی هست. این آقا سر سریال شهرزاد با ترانه و شهاب مشکل پیدا کرده و حالا دیگه زمین و آسمان رو به هم میبافه که یه تئوری توطئه بسازه‌. آقای فتوره چی‌ جایزه‌ کان فیلم فروشنده کار انگلیس بود یا کار صهینیزم جهانی‌. فرهادی عامل سپاه قدس هست یا سیا به نظر شما. یه مقاله هم در این باره بنویسید استاد ما روشن بشیم.

  • اشکان

    بازیگر رتبه ۲۸۶۱ ؟ یعنی چه؟! مگر هنر بازیگری , مسابقه دو و میدانی یا تنیس است که ranking و جایگاه داشته باشد؟ بخش اصلی قضاوت درباره اثر هنری برمیگردد به سلیقه و پسند مخاطب . سایت IMDB چکاره است که بخواهد از این رتبه بندی ها انجام دهد؟ این نوشته نقد هنری نیست. دشنام است و حرف مفت. اگر نقدی بر کسی یا چیزی داریم باید به صورت مستدل و آکادمیک بنویسیم تا اثرگذار بوده و باعث بهبود آن شودنویسنده مقاله اگر علاقه به دشنام دادن دارد بهتر است به جای نوشتن برود *** .

  • سعيد

    البته كن نخل طلا يك دانه داره اونم ميده به فيلم برتر، بقيه جايزه هاش نخل طلا نيست، اشتباه بزرگيه كه تو ايران همه مي كنن

  • دوست

    دقیقاً مثل کیهان و استدلال‌های این روزنامه بود.

  • فرزاد

    واقعا چقدر ناشیانه این مطلب نوشته شده که نویسنده حتی غرض ورزی خود را نتوانسته پنهان کند. در مورد لابی گری بایستی گفت : که متاسفانه در غرب امروز، بایستی از لابی گری استفاده کرد حتی برای سرو قهوه در استار باکس. آیا این درست است خیر، ولی بخشی از واقعیت است. برای فیلم هرت لاکر دهها میلیون دلار خرج لابی برای پیروزی بر آوه تار شد در صورتی که اسکار حق اوتار و کامران بود. اين داستان هر سال تكرار ميشود. آقای نادرفتوره چی لطفا شغل روز خود ول نکنید.

  • Hassan

    اکثر حرف‌هایی‌ که زده درسته ولی‌ باید این را هم در نظر گرفت که تمام این بازی‌ها و لابی گری‌ها لازمه تا یک فیلم بتونه خودشو تو دنیا نشون بده . مگر فیلم تاکسی جعفر پناهی نبود ، با هوچی گری یه فیلم ضعیف تونست جایزه اصلی‌ جشواره برلین رو ببره . جشنواره‌ها محلّی برای همین هیاهو هاست وگرنه هر سال صد‌ها فیلم با ارزش پشت در‌های جشنواره‌ها می‌مانند. حالا هم با رفتار‌هایی‌ که ترامپ داره انجام میده مطمئن باشین امسال اسکار مال ماست.

  • هستی

    مثل کیهان شریعتمداری مقاله مینویسید اقای فتوره چی! آسمون و ریسمون رو به هم میبافید تا آبروی افرادی رو ببرید و در ذهن خواننده آنها را بی اعتبار جلوه دهید. از این تیپ سوالهایی که شما در مورد این افراد مطرح کرده اید در مورد هر کسی و احتمالن در مورد شما هم قابل طرح است. تعجبم از زمانه است که مقاله شما را چاپ کرده. مقاله ای پر از توهین و تهمت و افترای مستقیم و غیر مستقیم. ظاهرن فقط کامنت گذارن حق توهین ندارند و زمانه برای نویسندگان مقالات این حق را قایل است!

  • مریم

    مضحکترین قسمت ماجرا تحریم مراسمی است که به ان دعوت نشده اند.

  • k.karimi

    نویسنده این مقاله رتبه چندم جهان هست ؟!

  • جاوید

    اینقدر این کلمات رو ناشیانه کنار هم چیدی که خودت هم توش گم شدی. من نه طرفدار فروشنده هستم نه کاری به بقیه ادعاهای سرپایی شما دارم. حتا فروشنده رو فیلمی خیلی ضعیف تر از کارهای سابق خود فرهادی حتا میبینم. مساله اینه شما چه قدر در نوشتن یه نقد ناتوانی. این یادداشتک شما هیچ سر و تهی نداره و بیشتر مثل حرف های یه بچه میمونه که همراه با گریه داره گزارش کتک خوردنش رو برای مادرش گزارش میده. این توصیف نه به منظور تحقیر شما، که بیشتر تصویریه از اون چیزی که به ذهن من اومد.

  • راد

    این مقاله بنظرم بسیار مغرضانه آمد.آقای"فتوره چی"را نمیشناختم،اسم ایشان را در گوگل جستجو کردم و دیدم ایشان مشکل شان با سریال شهرزاد است که من ندیده ام.ایشان برای کوبیدن خانم"علیدوستی"پای آقای"فرهادی"را نیز بمیان کشیده اند.تاً خانم"علیدوستی" بازیگر اصلی در فیلمی هستند که نامزد دریافت اسکار شده است و قاعدتاً از ایشان برای حضور در مراسم دعوت خواهند کرد.حالا که به اصطلاح بادنجان را هم جزو میوه ها آوردند!و از دو ایرانی برای داوری در جشنواره ای متعبر دعوت و یک فیلم ایرانی در آن خوش درخشیده،ناراحتی ایشان از چیست؟

  • آرش

    بسیار اگرسیو بود متن و به نظرم زیاد در شان سایت فرهیخته ای چون زمانه نیست. من فکر میکنم فتوره چی بسیار مغرضانه فیلم را دیده است و توانایی ندارد برای مواجهه با اثر هنری ، خود اثر را از مولف و عوامل برون متنی جدا کند. توهم توطئه ایشان به مدل شریعتمداری پهلو میزند! کسی نیست بگوید چطور همه هشت داور دیگر ، گوش به فرمان آن فرد مذبور میشوند؟ نمیخواهم وجود لابی را منکر شوم در اسکار، اما فکر نمیکنم چنین شرح کودکانه ای بتواند حقانیت کمپین این ها( نه به شهرزاد) را بیشتر جلوه دهد! گرچه من با این کمپین موافق بودم.

  • آزاده

    اقای نویسنده با این ادبیات ضداجتماعی‌اش که حتی داستان فیلم را هم درست متوجه نشده، آدم را به یاد نقدهای فراستی می‌اندازد که فیلم‌ها را نگاه نکرده، درباره‌شان صحبت می‌کند. نتیجه هم که مشخص است: کینه‌جویی، پرونده‌سازی امنیتی و آسمان و ریسمان بافتن. تا به حال ما شاهد دشمنی‌های فراوان با اقای فرهادی و تیم بازیگرانش در داخل ایران بودیم.از جناح‌های بداخلاق هنری گرفته تا دلواپسان حکومت! همگی او و زاویه‌ نگاه شبیه او را که معقولانه و مدنی است خوش ندارند. احتمالا چون موفقیت‌های ایشان حسادت برانگیز است. اقای فتوره‌چی هم که در چپ‌بازی‌ و حاشیه‌سازی مشهورند.منتهی انتقاداتشان معمولا شبیه جهانبینی حزب کمونیست چین دوره مائو تسه دونگ است و با فضا و جریانات جامعه امروز ایران میانه‌ای ندارد. تیوری توطئه، تخطئه و سرکوب به جای نقد برای ایشان اولویت دارد و هرچه نشان از مدنیت و زندگی جهانی داشته باشد در نظرشان کریه و ناپسند دانسته می‌شود. می‌فهمم که تریبون زمانه می‌خواهد نظرات گوناگون را پوشش بدهد، اما ای کاش به محتوای مطالبی که انعکاس می‌دهید هم توجه می‌کردید. تریبون بودن خیلی خوب است، بله. اما از خودتان هم بپرسید گاهی ممکن است تریبون چه کسی بشوید؟

  • ح

    فراستی دوم