ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اولی الامر در قرآن و تفاسیر (۱)

<div dir="RTL">علی ممقانی &minus; علمای دین و دینداران سنتی شیعه ضمن یکی دانستن احکام رسالتی و حکومتی قرآن وظیفه حکومتی پیامبر گرامی را جزء ذات رسالت او دانسته و همین شأن را برای امامان شیعه نیز قایل&zwnj;اند، لذا برای استخراج حکومت برای امامان شیعه (و بعضی ازعلما ) حتی حکومت فقیه، از قرآن متمسک به آیه &quot;اولی الامر&quot; شده&zwnj;اند و این آیه محکم ترین دلیل بر اثبات نظرشان می&zwnj;باشد، چنانچه این آیه نظر آنان را تامین کند بقیه آیات و احادیث مورد استدلالشان مؤید خواهد بود اما چنانچه این آیه نظر آنان را تایید نکند بقیه مستندات آنان کارگشا نخواهد بود.</div> <!--break--> <div dir="RTL">مقاله حاضر این باور را به نقد می&zwnj;کشد.</div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"><b>مقدمه</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">پیامبران ازجانب خداوند مامور بوده&zwnj;اند تا مردم را دعوت به یکتا پرستی کنند، راه پرستش خدا را آموزش دهند، اخلاق نیکو را به آنان بیاموزند ومردم را برای یک زندگی شرافتمندانه آماده سازند.</div> <div dir="RTL">وظیفه رسالتی انبیا ابلاغ است (وما الرسول الا البلاغ ) وهیچ تسلط و سیطره ای بر مردم ندارند وتنها تذکردهنده هستند. (انما انت مذکر، لست علیهم بمسیطر)، پیامبران تا این مرحله به عنوان پیامبر به همه وظیفه خود عمل کرده&zwnj;اند واگر این وظیفه را انجام نمی&zwnj;دادند، اصولاً رسالت خود را ابلاغ نکرده بودند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اما برای رسیدن به اهداف فوق لزوماً ویا به اجبار تشکیل حکومت نمی&zwnj;دادند زیرا آنان سیطره ای بر مردم نداشتند و نمی&zwnj;توانستند داشته باشند، لذا اکثریت غالب انبیا حاکم بر مردم نبودند، حتی انبیاء بزرگی مانند ابراهیم و عیسی حکومتی تشکیل ندادند و این از ارزش&zwnj;های آنان کم نکرده و نمی&zwnj;کند، اما پاره ای از آنان مانند داوود و سلیمان و انبیاء بزرگی مانند موسی و محمد (که درود خدا بر آنان باد) با خواست پیروان خود موفق به تشکیل حکومت شدند (البته موسی در مرز تشکیل حکومت در ارض موعود وفات یافت).</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">این وظیفه حکومتی نه از آن جهت که پیامبر هستند بر عهده آنان بود بلکه از آن جهت که پیروان آنان علاقمند بودند نبی حاکم بر آنان نیز باشد حکومت می&zwnj;کردند؛ این وظیفه نه از جانب خدا که از جانب مردم به آنان واگذار شده بود و این حکومت کردن نه ارزشی به ارزش&zwnj;های آنان می&zwnj;افزود و نه برای مردم گناهی و مجازاتی برای عدم پذیرش حاکمیت انبیا (نه عدم پذیرش رسالتشان) منظور می&zwnj;شد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">پیامبرگرامی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، ایشان دارای دو شأن رسالتی و حکومتی بوده است، سیزده سال در مکه به وظیفه رسالتی خود عمل می&zwnj;کردند و زمانی که سران دو قبیله اوس و خزرج پس از ایمان به رسالت محمد از وی برای هجرت به یثرب دعوت می&zwnj;کنند و با او پیمان می&zwnj;بندند که حاکمیت اش را بپذیرند وظیفه حکومتی اش نیز آغاز می&zwnj;گردد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">لذا در قران با دو دسته از احکام روبرو هستیم، احکام عبادی و احکام حکومتی. راه تشخیص این دو دسته از احکام این است که ببینیم، اگر رسول گرامی حکومتی تشکیل نداده بود آیا ضرورتی بر انزال آن آیه می&zwnj;بود یا نه، و هم چنین است سنت رسول گرامی. و چون احکام حکومتی برخاسته ازعرف پذیرفته زمان بوده (و نهایتاً چنانچه عرفأ ناعادلانه بوده توسط نبی اصلاح شده) است دلیلی بر انطباق آن برعرف امروز وجود ندارد، چنانچه بسیاری از احکام حکومتی تغییر کرده و این تغییر مورد اعتراض عالمان دین و دینداران واقع نشده است (مانند شکل حکومت از بیعت و خلافت به سلطنت یا جمهوری ویا از تجمیع قوا در یک نفر تا تفکیک قوا...).</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">علمای دین و دینداران سنتی شیعه ضمن یکی دانستن احکام رسالتی و حکومتی قرآن وظیفه حکومتی پیامبر گرامی را جزء ذات رسالت او دانسته و همین شأن را برای امامان شیعه نیز قایل&zwnj;اند، لذا برای استخراج حکومت برای امامان شیعه (و بعضی ازعلما ) حتی حکومت فقیه از قرآن متمسک به آیه &quot;اولی الامر&quot; شده&zwnj;اند و این آیه محکم ترین دلیل بر اثبات نظرشان می&zwnj;باشد، چنانچه این آیه نظر آنان را تامین کند بقیه آیات و احادیث مورد استدلالشان مؤید خواهد بود اما چنانچه این آیه نظر آنان را تایید نکند بقیه مستندات آنان کارگشا نخواهد بود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">مقاله حاضر این باور را به نقد می&zwnj;کشد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>اولی الامر در قرآن</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در دو آیه از قرآن از لفظ اولی الامر استفاده شده است</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>آیه اول</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL"><b>وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b> أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ، لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیطانَ إِلَّا قَلِیلًا (نساء83)</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">و چون خبرى [حاکى<span dir="LTR">&zwnj;</span>] از ایمنى یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانى<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند که [مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>توانند درست و نادرست<span dir="LTR">&zwnj;</span>] آن را دریابند، و اگر فضل خدا و رحمتِ او بر شما نبود، مسلّماً جز [شمارِ] اندکى، از شیطان پیروى مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کردید.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>شأن نزول آیه</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">دو شأن نزول برای این آیه نقل شده است، در تفاسیر شیعه اولی و در تفاسیر سنی هر دو نقل شده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">علامه طباطبایی در المیزان می&zwnj;نویسد:</div> <div dir="RTL">&quot;خداى سبحان در این آیه، <i>داستان بدر صغرا</i> را خاطر نشان مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>سازد و در این جریان جزء چیزهایى که افراد ضعیف الایمان را به خاطر آن ملامت مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند.</div> <div dir="RTL">.. .این <i>آیه شریفه با داستان بدر صغرا تطبیق مى</i><i><span dir="LTR">&zwnj;</span></i><i>کند</i> و ما پیرامون این جنگ در سوره آل عمران سخن گفتیم و اتفاقا آیات مورد بحث نیز از نظر مضمون بى<span dir="LTR">&zwnj;</span>شباهت به آیات آن سوره نیست و اگر کسى دقت کند این تشابه را احساس مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند.&quot;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">در بحرالمحیط فی التفسیر می&zwnj;نویسد:</div> <div dir="RTL">&quot;روى مسلم من حدیث ابن عباس عن عمر: &laquo;أنّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم لما اعتزل نساءه، فدخل عمر المسجد فسمع الناس یقولون<span dir="LTR">:</span></div> <div dir="RTL">طلق رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم نساءه، فدخل على النبی صلّى اللّه علیه و سلّم فسأله: أ طلقت نساءک؟ قال: لا. فخرج فنادى: ألا إنّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم لم یطلق نساءه، فنزلت.&raquo;&quot;</div> <div dir="RTL">ترجمه: شایع بود که رسول خدا زنانش را طلاق داده است،عمر وارد مسجد شده و می&zwnj;شنود مردم از طلاق زنان پیامبر می&zwnj;گویند، پیش پیامبر رفته و می&zwnj;پرسد &quot;آیا زنانت را طلاق داده ای؟&quot; پیامبر می&zwnj;فرمایند &quot;نه&quot;؛ از پیش پیامبر بیرون آمده و فریاد می&zwnj;زند بدانید رسول خدا زنانش را طلاق نداده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">پیرو هر کدام آیه مذکور نازل شده باشد نشان می&zwnj;دهد یک موضوع اجتماعی در میان هست و آن اینکه در هر جامعه ای شایعاتی پخش می&zwnj;شود مردم موظفند به جای دامن زدن به شایعه آن را از کسانی که بر موضوع مطلع هستند و مورد وثوق می&zwnj;باشند بپرسند و اگر حاکمیت مورد وثوقشان باشد از حاکمشان و یا از کارگزاران حاکم جویا شوند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">لذا آیه مومنین را به رسول و اولیای امر از خودشان (مورد وثوقشان) برای دانستن صحت و سقم شایعه ارجاع می&zwnj;دهد، هم چنان که درجوامع امروزی وقتی شایعه ای پخش می&zwnj;شود مردم به کسانی که آگاه بر موضوع هستند و مورد اطمینانشان می&zwnj;باشند مراجعه می&zwnj;کنند، مثلاً اگر شایعه آنفلانزای مرغی در جامعه پخش شود از وزیر بهداشت می&zwnj;پرسند نه از وزیر دفاع یا وزیر فرهنگ و نه از مرجع تقلید، حتی آن مرجع تقلید نیز باید از وزیر بهداشت پرس وجو کند وهم چنین است در زمان وقوع جنگ و شایعات پیرامون آن نظرمسؤلان نظامی ملاک درستی یا نا درستی آن شایعه است نه نظرسایرمسؤلان یا حوزه&zwnj;های علمیه و این زمانی است که مردم به حرف مسؤلین خود اعتماد داشته باشند، بنا براین موضوع اجتماعی فوق موضوعی دینی نیست بلکه یک مسأله حکومتی است لذا ارجاع به خدا نشده است بلکه ارجاع به رسول( به عنوان حاکم) و اولی الامر (کارگزار حکومت) شده است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">درباره اینکه اولی الامر چه کسانی هستند تفاسیر شیعه و سنی نظرات مختلفی دارند، تفاسیر سنی اولی الامر را چنین معنا کرده&zwnj;اند:</div> <div dir="RTL">خلفای راشدین (ابوبکر عمر عثمان و علی)، بزرگان صحابه، فرماندهان جنگ، علمای دین، اهل حل وعقد (شورای حکومتی).</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">اما ماجرای تفاسیر شیعه متفاوت است، از حدود ۵۰ تفسیر مورد بررسی شیعه که از جامع التفاسیر استفاده شده است کمی بیش از ۵۰ درصد با نقل حدیثی از امام باقر نوشته&zwnj;اند &quot;ایشان امامان معصوم هستند&quot; و بقیه تفاسیر به جز امامان شیعه، فرماندهان جنگ، بزرگان صحابه، کارگزاران حکومت و علمای دین را نیز ذکر کرده&zwnj;اند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>نظر مفسرین شیعه</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">نظر صاحب المیزان را به عنوان سمبل مفسرین شیعه ای که اولی الامر را مختص امامان شیعه می&zwnj;دانند و برداشت اهل سنت را نادرست می&zwnj;شمرند نقل و نقد می&zwnj;شود، سپس نظر سایر مفسرین شیعه نقل می&zwnj;گردد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b><span dir="LTR">I</span></b><b>.</b></div> <div dir="RTL"><b>تفسیر علامه طباطبایی از آیه</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">ابتدا متن تفسیر علامه از آیه فوق نقل شده سپس مورد نقد قرار می&zwnj;گیرد .</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>ترجمه المیزان، ج</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>۵، ص: ۲۸</b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&laquo;وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ....... منظور از امر چیزى که راجع به خوف و امن به آنان مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>رسد و آن خبر را اشاعه مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>دهند، اراجیفى است که به وسیله کفار و ایادى آنها براى ایجاد نفاق و خلاف در بین مؤمنین ساخته و پرداخته مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>شد و مؤمنین ضعیف الایمان آن را منتشر مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کردند ......... رسول خدا (ص) همواره مردم را بعد از آسیب دیدن (بعد از محنت جنگ احد) دعوت مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کرده به اینکه براى جهاد با کفار بیرون شوند و مردمى در این تلاش بوده<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند که مؤمنین را از شرکت در جهاد و یارى رسول خدا (ص) باز بدارند و به این منظور شایعه<span dir="LTR">&zwnj;</span>پراکنى مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کردند، که مشرکین علیه شما لشگر جمع مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کنند.......<span dir="LTR">.</span> این ترساندن<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها و شایعه<span dir="LTR">&zwnj;</span>پراکنى<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها همه از ناحیه شیطان است .......<span dir="LTR">.</span> بر مؤمنین واجب مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند که از این جوسازان نترسند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">و اما&quot; رد&quot; مذکور در اینجا&quot; رد&quot; آن خبرى است که به وسیله شایعه سازان در بین مسلمانان منتشر مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>شد (که حال یا مربوط به امنیت بود و یا مربوط به ترس) و معنا ندارد که&quot; رد&quot; در این جا نیز همان&quot; رد&quot; در آن جا باشد (یعنى منظور&quot; رد&quot; به خداى تعالى و کتاب او باشد)، چون مساله شایعه مربوط به رسول و به اولى الامر است .......<span dir="LTR">.</span>آن حضرات پیرامون شایعه تحقیق مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کنند و آنچه حق و صدق است...... را استنباط کرده و به آن پى برده<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">و اما کلمه&quot; اولى الامر&quot; در جمله:&quot; وَ إِلى<span dir="LTR">&zwnj;</span> أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ&quot;، مراد از آنان همان&quot; اولى الامر&quot; در جمله:&quot; أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ&quot; است که در ذیل همان آیه گفتیم: مفسرین در تفسیر آن اختلاف کرده<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند و نیز در آنجا ریشه آن اقوال را گفتیم که پنج قول است، چیزى که هست، آنچه را که ما استفاده کردیم معنایى روشن<span dir="LTR">&zwnj;</span>تر از سایر اقوال است<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;<span>اما اینکه بعضى گفته</span><span dir="LTR">&zwnj;</span>اند:&quot; اولى الامر&quot; همان فرماندهان سریه<span dir="LTR">&zwnj;</span>ها و به اصطلاح امروز هنگ و گردانها است، صحیح نیست: براى اینکه <b>امراى ارتش، به جز امارت و سرپرستى سربازان خود، آنهم در یک واقعه</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>اى خاص یعنى جنگى که پیش آمده، کارى و پستى و مسئولیتى ندارند، دائره امارت و سرپرستى امراى لشگر از چهار دیوارى لشکر تجاوز نمى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کند و اما وقایع و حوادثى که از سنخ حادثه مورد آیه است یعنى شایعه سازى دشمن و اخلال در امنیت و ایجاد خوف و وحشت عمومى که به دست مشرکین و به وسیله ایادى آنان در بین مؤمنین صورت مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>گیرد تا مؤمنین را بیچاره کنند، امراى ارتش در این نیز مسئولیتى و قدرتى ندارند، تا بتوانند حقیقت مطلب را براى مردمى که از آنان امثال آن شایعات را استفسار مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کنند، روشن سازند</b><span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;و اما اینکه بعضى دیگر ممکن است بگویند: که منظور از&quot; اولى الامر&quot; علماء امت است، نادرستى آن روشن<span dir="LTR">&zwnj;</span>تر از نظریه قبلى است، براى اینکه هیچ تناسبى با آیه شریفه ندارد<span dir="LTR">:</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">زیرا علما که در صدر اسلام عبارت بودند از محدثین و فقها و قاریان و دانشمندانى که تخصصشان بحث پیرامون اصول دین بود، چه آگاهى از درستى و نادرستى شایعات داشتند؟</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;آگاهى آنان در همان فقه و حدیث و قرائت و اصول دین بود و آیه شریفه سخن از شایعه<span dir="LTR">&zwnj;</span>هاى شایعه سازان دارد، مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>فرماید:&quot; وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ ...&quot; و این <b>شایعه</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>ها، ریشه</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>هاى سیاسى دارد</b> که هر شایعه مربوط به یک غرض است و اى بسا که علماى مذکور در قبول آنها و یا رد و مسکوت گذاشتن و بى<span dir="LTR">&zwnj;</span>اعتنایى کردنشان به آن، مفاسد و مضارى اجتماعى براى مسلمانان به بار آورند، مفاسدى که با هیچ چیز نمى<span dir="LTR">&zwnj;</span>توان آن را جبران نمود و یا مساعى<span dir="LTR">&zwnj;</span> امتى را که در راه سعادت خود تحمل کرده<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند، به باد دهد و یا سیادت و سرورى آن امت را به ذلت و مسکنت مبدل سازند و یا خون افراد امت را هدر دهند و یا افرادى را اسیر دشمن سازند<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;<b>علماى دین به آن جهت محدثند، یا فقیه و یا قارى و یا امثال آن هستند، چه اطلاعى از اینگونه مسائل دارند؟ تا خداى عز و جل امت اسلام را مامور سازد به اینکه در این مسائل به علما مراجعه کنید؟ در مراجعه به علما چه امیدى براى حل مشکلات سیاسى هست؟</b><b><span dir="LTR">.</span></b></div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">&nbsp;و اما اینکه بعضى دیگر گفته<span dir="LTR">&zwnj;</span>اند و یا ممکن است بگویند که مراد از&quot; اولى الامر&quot; خلفائى هستند که بعد از رحلت رسول خدا (ص) زمام امور مسلمین را در دست گرفتند یعنى: ابا بکر، عمر، عثمان و على (ع) است، علاوه بر اینکه هیچ دلیلى قطعى از کتاب و سنت بر آن نیست، این اشکال بر آن وارد است که از دو حال بیرون نیست، یا حکم آیه شریفه مختص به زمان رسول خدا (ص) است و یا عمومى است و شامل زمانهاى بعد نیز مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود. اگر مختص به زمان رسول خدا (ص) باشد، لازمه<span dir="LTR">&zwnj;</span>اش این است که <b>در زمان رسول خدا (ص) همه مسلمین این چهار نفر را به عنوان&quot; اولى الامر&quot; بشناسند و حد اقل صحابه باید این شناسایى را داشته باشند در حالى که حدیث و تاریخ چنین شانى و شؤونى از این قبیل را براى خصوص آنان ضبط نکرده</b> و اگر عمومى باشد، لازمه<span dir="LTR">&zwnj;</span>اش این است که با در گذشت این چهار نفر حکم آیه شریفه قطع شده باشد و لازمه دیگرش این است کهخود آیه باید این معنا را خاطر نشان کرده باشد، یعنى فرموده باشد حکم آیه بر خلاف آنچه از ظاهرش استفاده مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>شود، منحصرا مربوط به زمان زندگى این چهار نفر است، هم چنان که مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>بینیم همه <b>احکامى که اختصاص به برهه</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>اى از زمان دارد</b> آیه<span dir="LTR">&zwnj;</span>اى که آن را بیان مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند، این معنا را خاطر نشان مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کند، مانند احکامى که مخصوص به رسول خدا (ص) است و ما در آیه شریفه اثرى از این تذکر نمى<span dir="LTR">&zwnj;</span>بینیم<span dir="LTR">.</span></div> <div dir="RTL">&nbsp;<span>و اما اینکه بعضى دیگر گفته</span><span dir="LTR">&zwnj;</span>اند و یا <b>ممکن است بگویند: که مراد از&quot; اولى الامر&quot;، اهل حل و عقد از امت است، این است که گوینده این حرف چون دیده در عصر رسول خدا (ص) مسلمانان افراد معینى به نام اهل حل و عقد نداشتند و جامعه آن روز مانند جوامع امروز دنیا نبوده که امور عامه به وسیله هیاتى به نام هیات وزرا و یا جمعیتى که مردم به انتخاب خود به مجلس شورا مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>فرستند و یا دولتمردانى دیگر اداره شود. بلکه در آن روز تنها حکم خدا و رسولش در بین مردم جارى مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>شده</b>، لذا براى اینکه چنین اشکالى به او نشود، نام اهل حل و عقد را مبدل به اهل شورا نمود و افرادى از صحابه که رسول خدا (ص) در امور با آنان مشورت مى<span dir="LTR">&zwnj;</span>کرده است. به هر حال چه بگوید:&quot; اهل حل و عقد&quot; و چه بگوید:&quot; اهل شورا&quot; این اشکال موجود است که: <b>رسول خدا (ص) با افراد معینى مشورت نمى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کرده، بلکه با مؤمنین و نیز منافقین از قبیل: عبد اللَّه بن ابى و رفقاى منافق او مشورت مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کرده</b> و مشورت آن جناب در روز جنگ احد معروف است و چطور ممکن است خداى سبحان مردم را مامور کند که به امثال آنان مراجعه نموده، مشکلات را به آنان رد کنند.&raquo;</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL"><b>در نقد این تفسیر لازم است به نکات ذیل توجه شود:</b></div> <div dir="RTL"><b>&nbsp;</b></div> <div dir="RTL">۱. چون ایشان شأن نزول آیه را مربوط به شایعه حمله قریب الوقوع دشمن می&zwnj;داند، پرسش از درستی یا نا درستی شایعه از قضا مربوط به حاکم جامعه و فرماندهان جنگ است و پایین آوردن شأن امرای ارتش با جمله&quot; <b>دائره امارت و سرپرستى امراى لشگر از چهار دیوارى لشکر تجاوز نمى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کند &quot; </b>نشانه عدم درک و یا توجه مفسر است، اگر امرای ارتش مساله قریب الوقوع بودن یا نبودن حمله دشمن را ندانند پس چه کسی می&zwnj;داند، یقینأ خود رسول گرامی نیز از طریق آنان مطلع می&zwnj;گردید.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۲. این که<b>&quot;</b><b> علما که در صدر اسلام عبارت بودند از محدثین و فقها و قاریان و دانشمندانى که تخصصشان بحث پیرامون اصول دین بود، چه آگاهى از درستى و نادرستى شایعات داشتند&quot;</b>این ویژگی مربوط به علمای صدر اسلام است یا عمومیت دارد، اگر مربوط به صدر اسلام است باید گفت با فقه و حدیث محدود آن زمان و کوچک بودن جامعه علما درک درستی از شایعات نداشته&zwnj;اند ولی اکنون که دامنه فقه و حدیث که به گفته فقها چهل سال دود چراغ خوردن دارد و جامعه نیز گسترده شده علما حالا می&zwnj;فهمند؟ واگر گفته شود الان نیز علما آگاهی از درست و نادرست بودن شایعات ندارند، بعید می&zwnj;دانم مورد توافق سایر علما قرار گیرد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۳. مفسر در واقع با کوچک کردن عقیده دیگران قصد بزرگ کردن عقیده خود را دارد، اگر امرای ارتش و علمای دین چنین دید محدودی دارند چگونه خود به عنوان عالم دین می&zwnj;تواند ادعا کند چه کسی شایستگی رفع شایعات را دارد یا ندارد.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۴. مفسرالمیزان می&zwnj;گوید<b>&quot; علماى دین به آن جهت(که) محدثند، یا فقیه و یا قارى و یا امثال آن هستند، چه اطلاعى از اینگونه مسائل دارند؟ تا خداى عز و جل امت اسلام را مامور سازد به اینکه در این مسائل به علما مراجعه کنید؟ در مراجعه به علما چه امیدى براى حل مشکلات سیاسى هست؟&quot;</b> حقیقتأ ما هم فکر می&zwnj;کردیم نه تنها امید هست بلکه تنها راه حل مشکلات سیاسی علما هستند و ایکاش زنده یاد می&zwnj;بود و نتیجه کار علمای سیاسی را می&zwnj;دید.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۵. درباره اولی الامر بودن خلفای راشدین می&zwnj;گوید<b>&quot;لازمه</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>اش این است که در زمان رسول خدا (ص) همه مسلمین این چهار نفر را به عنوان&quot; اولى الامر&quot; بشناسند و حد اقل صحابه باید این شناسایى را داشته باشند در حالى که حدیث و تاریخ چنین شانى و شؤونى از این قبیل را براى خصوص آنان ضبط نکرده&quot;</b> اگر مفسر این جمله خود را قبول دارد و قصد تخریب ندارد باید معتقد باشد علی نیز اولی الامر نیست زیرا او یکی از همین چهار نفر است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۶. نکته دیگر این که اگر هیچ کس حتی صحابه رسول گرامی کسی را به عنوان اولی الامر شناسایی نکرده و در تاریخ و حدیث نیز ذکری از آن نشده است دو دلیل می&zwnj;توانسته داشته باشد یا قرآن به مومنین دستور پرسش از کسی را داده که وجود خارجی نداشته&zwnj;اند یا وجود داشته&zwnj;اند اما صحابی پیامبر آن قدر ناآگاه بودند که نمی&zwnj;دانسته&zwnj;اند اولیای امرشان کیست و حتی از پیامبر نپرسیده&zwnj;اند از چه کسی بپرسیم این شایعات درست است یا نه، عجبا همه ادیان از پیروان اولیه پیامبر خود با کمال احترام یاد می&zwnj;کنند و حتی قرآن سابقون را مقربون می&zwnj;نامد اما مفسر کبیر شیعه ظاهرا همه صحابی بزرگ به جز قلیلی را ناآگاه می&zwnj;داند</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۷. این که گفته<b>&quot;</b><b> با در گذشت این چهار نفر حکم آیه شریفه قطع شده باشد.... منحصرا مربوط به زمان زندگى این چهار نفر است&quot;</b> عین همین اشکال درباره انحصاری بودن اولی الامر به دوازده نفر و درگذشت یازده نفر و غیبت آخری نیز وارد است.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۸. مفسرالمیزان در نقد معتقدان به اهل &quot;حل و عقد&quot; می&zwnj;گوید<b>&quot; گوینده این حرف چون دیده در عصر رسول خدا (ص) مسلمانان افراد معینى به نام اهل حل و عقد نداشتند و جامعه آن روز مانند جوامع امروز دنیا نبوده که امور عامه به وسیله هیاتى به نام هیات وزرا و یا جمعیتى که مردم به انتخاب خود به مجلس شورا مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>فرستند و یا دولتمردانى دیگر اداره شود. بلکه در آن روز تنها حکم خدا و رسولش در بین مردم جارى مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>شده، لذا براى اینکه چنین اشکالى به او نشود، نام اهل حل و عقد را مبدل به اهل شورا نمود&quot;</b>. برای توضیح مطلب باید گفت اهل حل و عقد همان بزرگان صحابه بودند که بعد از فوت رسول گرامی در تعیین خلیفه رسول نقش تعیین کننده داشتند و بعد به عنوان مشاور با آنها همکاری می&zwnj;کردند و در زمان حیات رسول گرامی نیز همواره طرف مشورت آن بزرگوار وهمیشه از کارگزاران(اولی الامر) او بودند.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۹. این جمله مفسر بزرگ شیعه در نوع خود بی نظیر است <b>&quot;رسول خدا (ص) با افراد معینى مشورت نمى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کرده، بلکه با مؤمنین و نیز منافقین از قبیل: عبد اللَّه بن ابى و رفقاى منافق او مشورت مى</b><b><span dir="LTR">&zwnj;</span></b><b>کرده و مشورت آن جناب در روز جنگ احد معروف است و چطور ممکن است خداى سبحان مردم را مامور کند که به امثال آنان مراجعه نموده، مشکلات را به آنان رد کنند</b><b><span dir="LTR">.</span></b><b>&quot;</b> ایشان برای کاستن از ارزش مشورت و شورا به چه چیزهایی متمسک می&zwnj;شود، اگر شورا بی ارزش است چرا رسول گرامی مشورت می&zwnj;کرده، آیا پیامبر کار بیهوده انجام می&zwnj;داده یا این که آن قدر مشورت مهم بوده که پیامبر از مشورت گرفتن از منافقین هم ابا نداشته چه برسد به اصحاب خود.</div> <div dir="RTL">&nbsp;</div> <div dir="RTL">۱۰. فرض کنیم ولی امر باید معصوم باشد و مومنین فقط از او درستی و نادرستی شایعات را جویا شوند، در زمانی که امام علی در کوفه حکومت می&zwnj;کند و مثلا در یمن شایع می&zwnj;شود در شهر وبا آمده ویا در مصر شایع می

ادامه دارد

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • علی موحد

    <p>باسلام<br /> شان نزول آیه فوق مربوط به جنگ موته است که در آن جنگ مسلمین از رومیان شکست خوردن وچند فرمانده اسلام از جمله جعفر ابن ابوطالب کشته شد وآیه بصورت ماضی هم بیان شده پس معلوم می شود در زمان پیامبر(ص) اولی الامر هائی بودند وربطی به امام معصوم ندارد خود پیامبر که زمامدار مسلمین بوده اولی الامر نیست چرا که ابتدا میفرماید اطاعت از خدا ورسول واولی الامر واولی الامر هم جمع است پس در زمان پیامبر ولی امر هائی بودند در صورتیکه 12 امامی نبوده بنابراین اولی الامر فرماندهان لشگری وکشوری هستند که از جانب حاکم اسلامی گمارده می شوند ..صاحب امر واین امر امر دین نیست چرا که امر دین مشخص است امر حکومتی است </p>

  • کاربر مهمان

    <p>درست است که انبیا دنبال حکومت نبودند اما به نظر شما مردمی که از انها نخواهند حکومت کنند نشانه صعف فرهنگی شان نیست؟<br /> اگر در شهری فرد اگاه و درست و با اخلاقی باشد که دروغگو نبودنش برای شما روشن باشد در مورد انفلانزای مرغی از او نمی پرسید/ایا سراغ وزیر می روید؟اینجا اولوالامر کدام هشتند؟</p>

  • سماک

    <p>برگی از تاریخ:<br /> سپاه اسلام به سوى دشمن حركت كرد، و پس از گذشت يك ماه به منطقه جنگ رسيدند. هنگامى كه سپاهيان اسلام به دره بلقاء رسيدند هرقل و عرب در دهستان مشارف از قراء بلقاء قرار داشتند، سپاهيان اسلام در قريه موته در برابر سپاهيان دشمن موضع گرفته و به صف آرايى پرداختند و در دهستان موته درگيرى بين سپاه اسلام و هرقل آغاز شد.<br /> در اين غزوه فرماندهان نظامى اسلام هر يك پس از ديگرى به شهادت رسيدند و سپاه اسلام شكست خورد و سپاهيان هرقل پيروزمندانه جنگ را پايان دادند بخش زيادى از نيروهاى نظامى به خيل شهيدان پيوست.<br /> چنانچه ملاحظه می&zwnj;فرمایید فرستاده الله در پی بر پا داشتن جنگ روانی بدنبال این شکست مهیب بوده است. ملت بدبخت ایران را بگویید که بعد از ۱۴۰۰ سال چوب دروغ بافی&zwnj;های آنها را می&zwnj;خورد.</p>

  • ذوالفقار

    <p>"پیامبران ازجانب خداوند مامور بوده‌اند تا مردم را دعوت به یکتا پرستی کنند، راه پرستش خدا را آموزش دهند، اخلاق نیکو را به آنان بیاموزند ومردم را برای یک زندگی شرافتمندانه آماده سازند.»<br /> نویسنده ی محترم که آقای ممقانی باشند این گزاره را از کجا و بر چه اساسی تأیید می کند که این گونه صریح حکم می دهد؟ آیا دلیلی و سندی برای اثبات این ادعای صریحش دارد؟ این نه ادعای او بلکه «شهادت» از جانب او است. یعنی انگار او خبر و اطلاع دقیق دارد که چنین بوده است. آیا او از «خداوند» شنیده که این مأموریت را به پیامبران داده بوده است؟؟ البته که نه. پس چرا چنین شهادتی بی اساس و پایه داده است؟؟<br /> نویسندۀ محترم می بایست پیش از جملۀ بالا می نوشت: «مسلمانان عقیده دارند کە...» آنگاه هیچ نقدی بر او وارد نبود. ولی اکنون من از او می خواهم که دلیل و سند برای شهادتش ارائه دهد. یا هم بپذیرد که شهادت بر چیزی داده است که یچ خبری درباره اش ندارد مگر شنیده هائی از کسانی که آنها نیز همچون او ادعائی کرده بوده اند بی آنکه بتوانند دلیلی و سندی ارائه دهند. در یک دادگاه و در حضور قاضی به چنین شاهدی چه صفتی می دهند؟؟؟؟ </p>

  • کاربر مهمان

    <p>قران پيامبر را اسوه حسنه معرفي مي كند يعني تمام رفتار سكنات اورا براي پيروانشان در هرنسلي وعصري الگو مي دادند<br /> آيا حمله به كاروانها وغارت اموال وبه كنيزي در اوردن زنان شوهردار براي پيامبر نيز قابل الگو براي بشريت است ؟</p>

  • کاربر مهمان غاري حق

    <p>1- اولوالامر يادشده در متن آيات مانحن فيه اسم جمع به معناي صاحبان كار يا كارداران يا كارگزاران مردم است .<br /> 2- در آيه اول نيز ارجاع هر امر امنيتي و خطير غلائه بر اولي الامر به رسول الله مشعر بر اين است اين دو از هم متفاوتند.<br /> 3- وقتي قرآن رسالت پيامبر را به ابلاغ وحي به مردم اختصاص داده و از سيطره بر ايشان برحذر داشته است درخواست دليل از نويسنده نشانه بي خبري از بزرگترين حجت ( قرآن كريم است.<br /> 4- ادعاي انحصار كارداري به پيغمبر بلادليل بوده و در واقع عليل عده اي قدرت پرست است. </p>

  • کاربر مهمان

    به نظرمن اطاعت ازاین سه دسته نه عرضی وزمانی است بلکه طولی وهمزمانی .منظوراین است اطاعت از خدا وپیامبر واولی الامر همزمان ودرزمان واحد معنی داراست .نه این که خدا بخواهد براساس حضور یکی از ان سه اطاعت را به ترتیب اولویت بیان کندکه درزمان پیامبر اطاعت ازاول الامرمعنی نداشته باشد.