روزی سیاه برای آزادی بیان
<p>امید حبیبی‌نیا - خبر اول در فیسبوک دست به دست شد؛ جولیانو را کشتند! جولیانو میرخمیس کارگردان فلسطینی یهودی- مسیحی تبار چپ‌گرا دوشنبه‌شب، چهارم آوریل در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در شهر «جنین» توسط اسلام‌گرایان به رگبار بسته شد و جان باخت، روزی سیاه برای آزادی بیان در خاورمیانه.</p> <!--break--> <p><br /> جولیانو میرخمیس هنرمند مبارزی بود که همگان او را با نام کوچک می‌شناختند و محبوبیت بسیاری در میان جوانان فلسطینی داشت. او داشت به تئا‌تر کوچکش می‌رفت که در راه هدف گلوله مهاجمان قرار گرفت و جان باخت. شاید امروز برای جوانان فلسطینی که به هنر، نمایش و سینما عشق می‌ورزند و آن را دریچه‌ای برای بیان رنج‌ها و ناگفته‌های خود می‌بینند روزی سیاه باشد، روزی که احتمالاً تنها با روز ترور ناجی علی، کارتونیست مشهور فلسطینی که به دست یک تروریست مزدور موساد در لندن در نزدیکی روزنامه‌اش کشته شد، قابل مقایسه باشد؛ یک روز سیاه و دردناک. (۱)</p> <p><img width="250" height="163" align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/juliano2.jpg" /><br /> جولیانو میرخمیس در ۲۹ مه ۱۹۵۸ در شهر ناصریه به دنیا آمد، پدرش صلیبا خمیس عربِ مسیحی‌تبار از رهبران حزب کمونیست اسرائیل بود و مادرش آرنا مر، یک زن یهودی‌تبار و از فعالان حقوق فلسطینی‌ها بود. <br /> جولیانو بعد‌ها خود را «صد در صد فلسطینی و صد در صد یهودی‌تبار» خواند، با این حال وی از اواخر دهه‌ هشتاد علناً به جنبش چپ روی آورد و هرگاه فرصتی می‌یافت به کار آموزش هنر در اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی می‌پرداخت.</p> <p><br /> جولیانو میرخمیس پس از گذراندن دوران سربازی وارد تلویزیون اسرائیل شد و به بازیگری و تهیه‌کنندگی مجموعه‌های تلویزیونی پرداخت، اولین نقش سینمایی او در یک فیلم خارجی در فیلم «دختر کوچولوی دروم‌نواز» بود؛ فیلمی درباره جنگ پنهان میان موساد و مبارزان فلسطینی به کارگردانی جورج روی هیل. در سال ۱۹۸۷ در فیلم «<a href="http://www.youtube.com/watch?v=D7mud8ZDBtM">عروسی در جلیل</a>» میشل خلیف بازی کرد که برنده جایزه منتقدان بین‌المللی در جشنواره فیلم کن شد. پس از بازی در چندین فیلم اسرائیلی در چند فیلم فرانسوی، آمریکایی و کانادایی دیگر نیز بازی کرد و در عین حال در چند نمایشنامه اسرائیلی در تل آویو نیز به ایفای نقش پرداخت.</p> <p><br /> در سال ۲۰۰۳ هفت سال پس از مرگ مادرش که جایزه <a href="http://rightlivelihood.org/">آلترناتیو نوبل</a> را دریافت کرده بود و یک سال پس از درگیری جنین، مستندی با عنوان «<a href="http://www.metacafe.com/watch/4516004/arnas_children_2003_documentary/">بچه‌های آرنا</a>» (۲) درباره تلاش مادرش در دهه هشتاد برای بنیان نهادن مرکزی برای نمایش کودکان در جنین ساخت.</p> <p><br /> جولیانو میرخمیس در این فیلم به دنبال کودکانی می‌گردد که مادرش سال‌ها پیش در گروه تئا‌تر کودکان جنین گرد آورده بود و درمی‌یابد که بسیاری از آن‌ها اکنون یا کشته شده‌اند یا اسلحه به دست گرفته‌اند. <br /> پس از موفقیت فیلم مستندش و حمایت سازمان‌های جهانی، میرخمیس در سال ۲۰۰۶ در جنین «تئا‌تر آزادی» را تأسیس کرد تا کار مادرش را ادامه بدهد.</p> <p><img width="250" height="160" align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/juliano3.jpg" /><br /> او به همراه زکریا زبیدی، رهبر سابق یکی از سرسخت‌ترین گروه‌های مسلح ضد اسرائیلی که به‌تازگی اسلحه‌اش را زمین گذاشته بود و به فعالیت سیاسی روی آورده بود «تئا‌تر آزادی» را بنا نهاد. جاناتان استزک فعال سوئدی- اسرائیلی چپ‌گرا و درور فیلر هنرمند چپ‌گرای سوئدی- اسرائیلی نیز جولیانو را یاری می‌دادند.</p> <p><br /> جولیانو گفته بود که در زندگی‌اش سه سمبل داشته است: چه گوارا، میلای (دختربچه ویتنامی بازمانده از قتل عام همه اهالی یک روستا به‌دست سربازان آمریکایی) که او این نام را روی دخترش گذاشته بود و مادرش که او را همچون خورشیدی در خانه‌شان خوانده بود.</p> <p><br /> وی گفته بود اهمیت این تئا‌تر ضمن هویت بخشیدن به فرهنگ فلسطینی‌ها که اسرائیل این سرزمین درصدد نابودی آن است، در این است که به کودکان فلسطینی مجال می‌دهد دریچه‌ای به سوی هنر بیابند. زیرا در زندگی مهم‌ترین عنصر وجودی «آزادی» است.</p> <p><br /> جولیانو میرخمیس در مصاحبه‌ای گفته بود که مشکلات بسیاری در پیش راه تئا‌تر او وجود دارد: از سنت‌های مذهبی گرفته تا برخی محدودیت‌ها مثلاً درباره نقش‌هایی که دختران و زنان بازی می‌کنند.</p> <p><br /> تئا‌تر آزادی در جنین در طول چهار سال گذشته به مرکزی برای آموزش کودکان فلسطینی تبدیل شده بود. کودکانی که زندگی‌شان هر آن در معرض تهدید گلوله‌هایی بود که از هر سو بر سر آن‌ها می‌ریخت و با این‌حال به آزادی امید داشتند. شاید تنها جایی که می‌توانستند ترس‌ها، اضطراب‌ها، امید‌ها، آرزو‌ها و شادی‌های کودکانه‌شان را در قالب نمایش بیان کنند، در همین تئاتر آزادی بود. از همین رو بود که نه متعصبان مذهبی یهودی و نه مسلمان دل خوشی از این مرکز نداشتند. در نظر آن‌ها این تئا‌تر کوچک که با عشق و امید ساخته شده بود، جایی بود که زایشگاه صلح بود و طبعاً متعصبان مذهبی هیچ‌گاه با صلح میانه خوبی ندارند.</p> <p><br /> سامیه استایتی مدیر تئا‌تر آزادی می‌گوید تروریست‌ها می‌خواهند تا آنچه جولیانو در جنین بنیان نهاد، یعنی صلح و آزادی را بکشند، اما ما راه او را ادامه می‌دهیم و نخواهیم ترسید.</p> <p><br /> وقتی جولیانو نمایش «مزرعه حیوانات» را اجرا کرد و در آن کودکان بازیگر در نقش خوک ظاهر شدند، تهدیدات علیه او جدی‌تر شد.</p> <p><img width="200" height="300" align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/juliano4.jpg" /><br /> جولیانو در مصاحبه‌ای درباره این تهدیدات گفته بود: «چه چاره‌ای دیگری دارم؟ فرار؟ من کسی نیستم که فرار کنم!»</p> <p><br /> اسلام‌گرایان افراطی بارها جولیانو را تهدید کرده بودند که تئاترش را تعطیل کند اما او مصمم‌تر شده بود و به‌عنوان تنها روزنه امید برای کودکان فلسطینی که در جنین زندگی می‌کردند، درهای تئاترش را باز نگه داشته بود و دست آخر تاوان این جسارت را با پنج گلوله دریافت کرد. (۳)</p> <p><br /> تروریست‌های نقاب‌پوش، دوشنبه‌شب او را در نزدیکی تئاترش به رگبار بستند، مردم هراسان پیکر خونین وی را به بیمارستان جنین رساندند، کودکان و جوانان وحشت‌زده در برابر در بیمارستان گرد آمدند و پرستاری که با لباس سفید بازگشت و آن خبر شوم را آورد: جولیانو شهید شد!</p> <p><br /> <strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><br /> [<a href="http://http: //www. youtube. com/watch؟ v=OaSvnkRFRic">ویدئویی از تئا‌تر آزادی جنین</a>]<br /> <br /> <a href="http://www.youtube.com/watch?v=OaSvnkRFRic">ویدئویی از تئاتر آزادی جنین</a><br /> <br /> <a href="http://www.palestinemonitor.org/spip/spip.php?article1742">تصاویری از آخرین نمایشی که جولیانو در تئاتر آزادی کارگردانی کرد</a><br /> </p> <p><strong>پانویس‌ها:</strong></p> <p><br /> ۱- ناجی علی روز ۲۲ ژولای ۱۹۸۷ به دست اسماعیل سوان که توسط سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) اجیر شده بود به قتل رسید وی مشهور‌ترین کارتونیست فلسطینی بود که کارتون‌هایش نه تنها دولت اسرائیل بلکه برخی از سیاستمداران فلسطینی و عرب را نیز آشفته می‌ساخت.</p> <p><br /> ۲- نبرد جنین از اول تا یازدهم آوریل ۲۰۰۲ پس از ورود ارتش اسرائیل به اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنین آغاز شد که به اوج‌گیری انتفاضه دوم منجر شد، در این نبرد ۵۲ مبارز فلسطینی و ۲۳ سرباز ارتش اسرائیل کشته شدند اما ده‌ها فلسطینی آواره غیر مسلح دیگرکشته و زخمی شدند که در میان آن‌ها شماری کودک نیز وجود داشت.</p> <p><br /> ۳- برخی گزارش‌ها حاکی است که در هنگام ترور جولیانو پسر یک ساله‌اش و پرستار بچه نیز در خودروی وی حضور داشته و پرستار نیز زخمی شده است اما رسانه‌های اسرائیلی هنوز در این‌باره خبری منتشر نکرده‌اند.</p>
امید حبیبینیا - خبر اول در فیسبوک دست به دست شد؛ جولیانو را کشتند! جولیانو میرخمیس کارگردان فلسطینی یهودی- مسیحی تبار چپگرا دوشنبهشب، چهارم آوریل در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در شهر «جنین» توسط اسلامگرایان به رگبار بسته شد و جان باخت، روزی سیاه برای آزادی بیان در خاورمیانه.
جولیانو میرخمیس هنرمند مبارزی بود که همگان او را با نام کوچک میشناختند و محبوبیت بسیاری در میان جوانان فلسطینی داشت. او داشت به تئاتر کوچکش میرفت که در راه هدف گلوله مهاجمان قرار گرفت و جان باخت. شاید امروز برای جوانان فلسطینی که به هنر، نمایش و سینما عشق میورزند و آن را دریچهای برای بیان رنجها و ناگفتههای خود میبینند روزی سیاه باشد، روزی که احتمالاً تنها با روز ترور ناجی علی، کارتونیست مشهور فلسطینی که به دست یک تروریست مزدور موساد در لندن در نزدیکی روزنامهاش کشته شد، قابل مقایسه باشد؛ یک روز سیاه و دردناک. (۱)
جولیانو میرخمیس در ۲۹ مه ۱۹۵۸ در شهر ناصریه به دنیا آمد، پدرش صلیبا خمیس عربِ مسیحیتبار از رهبران حزب کمونیست اسرائیل بود و مادرش آرنا مر، یک زن یهودیتبار و از فعالان حقوق فلسطینیها بود.
جولیانو بعدها خود را «صد در صد فلسطینی و صد در صد یهودیتبار» خواند، با این حال وی از اواخر دهه هشتاد علناً به جنبش چپ روی آورد و هرگاه فرصتی مییافت به کار آموزش هنر در اردوگاههای آوارگان فلسطینی میپرداخت.
جولیانو میرخمیس پس از گذراندن دوران سربازی وارد تلویزیون اسرائیل شد و به بازیگری و تهیهکنندگی مجموعههای تلویزیونی پرداخت، اولین نقش سینمایی او در یک فیلم خارجی در فیلم «دختر کوچولوی درومنواز» بود؛ فیلمی درباره جنگ پنهان میان موساد و مبارزان فلسطینی به کارگردانی جورج روی هیل. در سال ۱۹۸۷ در فیلم «عروسی در جلیل» میشل خلیف بازی کرد که برنده جایزه منتقدان بینالمللی در جشنواره فیلم کن شد. پس از بازی در چندین فیلم اسرائیلی در چند فیلم فرانسوی، آمریکایی و کانادایی دیگر نیز بازی کرد و در عین حال در چند نمایشنامه اسرائیلی در تل آویو نیز به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۲۰۰۳ هفت سال پس از مرگ مادرش که جایزه آلترناتیو نوبل را دریافت کرده بود و یک سال پس از درگیری جنین، مستندی با عنوان «بچههای آرنا» (۲) درباره تلاش مادرش در دهه هشتاد برای بنیان نهادن مرکزی برای نمایش کودکان در جنین ساخت.
جولیانو میرخمیس در این فیلم به دنبال کودکانی میگردد که مادرش سالها پیش در گروه تئاتر کودکان جنین گرد آورده بود و درمییابد که بسیاری از آنها اکنون یا کشته شدهاند یا اسلحه به دست گرفتهاند.
پس از موفقیت فیلم مستندش و حمایت سازمانهای جهانی، میرخمیس در سال ۲۰۰۶ در جنین «تئاتر آزادی» را تأسیس کرد تا کار مادرش را ادامه بدهد.
او به همراه زکریا زبیدی، رهبر سابق یکی از سرسختترین گروههای مسلح ضد اسرائیلی که بهتازگی اسلحهاش را زمین گذاشته بود و به فعالیت سیاسی روی آورده بود «تئاتر آزادی» را بنا نهاد. جاناتان استزک فعال سوئدی- اسرائیلی چپگرا و درور فیلر هنرمند چپگرای سوئدی- اسرائیلی نیز جولیانو را یاری میدادند.
جولیانو گفته بود که در زندگیاش سه سمبل داشته است: چه گوارا، میلای (دختربچه ویتنامی بازمانده از قتل عام همه اهالی یک روستا بهدست سربازان آمریکایی) که او این نام را روی دخترش گذاشته بود و مادرش که او را همچون خورشیدی در خانهشان خوانده بود.
وی گفته بود اهمیت این تئاتر ضمن هویت بخشیدن به فرهنگ فلسطینیها که اسرائیل این سرزمین درصدد نابودی آن است، در این است که به کودکان فلسطینی مجال میدهد دریچهای به سوی هنر بیابند. زیرا در زندگی مهمترین عنصر وجودی «آزادی» است.
جولیانو میرخمیس در مصاحبهای گفته بود که مشکلات بسیاری در پیش راه تئاتر او وجود دارد: از سنتهای مذهبی گرفته تا برخی محدودیتها مثلاً درباره نقشهایی که دختران و زنان بازی میکنند.
تئاتر آزادی در جنین در طول چهار سال گذشته به مرکزی برای آموزش کودکان فلسطینی تبدیل شده بود. کودکانی که زندگیشان هر آن در معرض تهدید گلولههایی بود که از هر سو بر سر آنها میریخت و با اینحال به آزادی امید داشتند. شاید تنها جایی که میتوانستند ترسها، اضطرابها، امیدها، آرزوها و شادیهای کودکانهشان را در قالب نمایش بیان کنند، در همین تئاتر آزادی بود. از همین رو بود که نه متعصبان مذهبی یهودی و نه مسلمان دل خوشی از این مرکز نداشتند. در نظر آنها این تئاتر کوچک که با عشق و امید ساخته شده بود، جایی بود که زایشگاه صلح بود و طبعاً متعصبان مذهبی هیچگاه با صلح میانه خوبی ندارند.
سامیه استایتی مدیر تئاتر آزادی میگوید تروریستها میخواهند تا آنچه جولیانو در جنین بنیان نهاد، یعنی صلح و آزادی را بکشند، اما ما راه او را ادامه میدهیم و نخواهیم ترسید.
وقتی جولیانو نمایش «مزرعه حیوانات» را اجرا کرد و در آن کودکان بازیگر در نقش خوک ظاهر شدند، تهدیدات علیه او جدیتر شد.
جولیانو در مصاحبهای درباره این تهدیدات گفته بود: «چه چارهای دیگری دارم؟ فرار؟ من کسی نیستم که فرار کنم!»
اسلامگرایان افراطی بارها جولیانو را تهدید کرده بودند که تئاترش را تعطیل کند اما او مصممتر شده بود و بهعنوان تنها روزنه امید برای کودکان فلسطینی که در جنین زندگی میکردند، درهای تئاترش را باز نگه داشته بود و دست آخر تاوان این جسارت را با پنج گلوله دریافت کرد. (۳)
تروریستهای نقابپوش، دوشنبهشب او را در نزدیکی تئاترش به رگبار بستند، مردم هراسان پیکر خونین وی را به بیمارستان جنین رساندند، کودکان و جوانان وحشتزده در برابر در بیمارستان گرد آمدند و پرستاری که با لباس سفید بازگشت و آن خبر شوم را آورد: جولیانو شهید شد!
در همین زمینه:
پانویسها:
۱- ناجی علی روز ۲۲ ژولای ۱۹۸۷ به دست اسماعیل سوان که توسط سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) اجیر شده بود به قتل رسید وی مشهورترین کارتونیست فلسطینی بود که کارتونهایش نه تنها دولت اسرائیل بلکه برخی از سیاستمداران فلسطینی و عرب را نیز آشفته میساخت.
۲- نبرد جنین از اول تا یازدهم آوریل ۲۰۰۲ پس از ورود ارتش اسرائیل به اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنین آغاز شد که به اوجگیری انتفاضه دوم منجر شد، در این نبرد ۵۲ مبارز فلسطینی و ۲۳ سرباز ارتش اسرائیل کشته شدند اما دهها فلسطینی آواره غیر مسلح دیگرکشته و زخمی شدند که در میان آنها شماری کودک نیز وجود داشت.
۳- برخی گزارشها حاکی است که در هنگام ترور جولیانو پسر یک سالهاش و پرستار بچه نیز در خودروی وی حضور داشته و پرستار نیز زخمی شده است اما رسانههای اسرائیلی هنوز در اینباره خبری منتشر نکردهاند.
نظرها
کاربر مهمان
<p>می لای اسم یک دهکده ویتنامی است که اهالی آن توسط نیروهای امریکایی کشتار شدند نه نام دختری بازمانده از این روستا.</p>